شنبه / ۹ فروردین ۱۴۰۴ / ۱۲:۱۰
سرویس : اصلی
کد خبر : ۳۸۸۳۰
گزارشگر : جلال حیران نیا

خطبه عید فطر + محورهای خطبه امام علی(ع)

آنچه پیش رو دارید متن خطبه عید فطر است که امام جماعت، پس از بجا آوردن نماز عید می‌خواند و همچنین نگاهی به محورهای اصلی خطبه اوّل امیرمؤمنان علیه السلام در یکی از روزهای عیدفطر است.

به گزارش سرویس مسجدفرهنگ پایگاه تخصصی مسجد؛ خطبه روز عید فطر را امام جماعت، پس از بجا آوردن نماز عید می‌خواند و آن به صورتی که شیخ صدوق در کتاب «من لا یحضره الفقیه» از حضرت امیرمؤمنان(علیه‌السلام) نقل کرده، چنین است:

 

 ﴿الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِی خَلَقَ السَّماواتِ وَالْأَرْضَ، وَجَعَلَ الظُّلُماتِ وَالنُّورَ، ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یَعْدِلُونَ، لَانُشْرِکُ بِاللّٰهِ شَیْئاً وَلَا نَتَّخِذُ مِنْ دُونِهِ وَلِیّاً، وَالْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِی لَهُ مَا فِی السَّماواتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ وَلَهُ الْحَمْدُ فِی الْآخِرَةِ وَهُوَ الْحَکِیمُ الْخَبِیرُ، ﴿یَعْلَمُ مَا یَلِجُ فِی الْأَرْضِ وَمَا یَخْرُجُ مِنْها وَمَا یَنْزِلُ مِنَ السَّماءِ وَمَا یَعْرُجُ فِیها وَهُوَ الرَّحِیمُ الْغَفُورُ، کَذَلِکَ اللّٰهُ لَاإِلٰهَ إِلّا هُوَ إِلَیْهِ الْمَصِیرُ،
«همۀ ستایش‌ها ویژۀ خداوندی است که آسمان‌ها و زمین را آفرید و تاریکی‌ها و روشنی را پدید آورد. [با این نشانه‌ها که شاهد بر یکتایی و ربوبیت اوست] باز کافران برای پروردگارشان [معبودهای باطل و بُت‌های بی‌هویت را] شریک و همتا قرار می‌دهند»؛ ما چیزی را با خدا شریک قرار نمی‌دهیم و جز او برای خود سرپرستی برنمی‌گیریم و ستایش خدای را که فرمانروایی آنچه در آسمان‌ها و زمین است از اوست و ستایش در آخرت ویژۀ اوست و او حکیم و آگاه است، « آنچه در زمین فرومی‌رود و آنچه از آن بیرون می‌آید و آنچه از آسمان فرود می‌آید و آنچه در آن بالا می‌رود [همه و همه] در احاطۀ دانش اوست و او بسیار مهربان و آمرزنده است»، این‌چنین است خدا، معبودی جز او نیست، بازگشت همه به سوی اوست،
 
 
وَالْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِی یُمْسِکُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلّا بِإِذْنِهِ إِنَّ اللّٰهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُوفٌ رَحِیمٌ؛ اللّٰهُمَّ ارْحَمْنا بِرَحْمَتِکَ، وَاعْمُمْنا بِمَغْفِرَتِکَ إِنَّکَ أَنْتَ الْعَلِیُّ الْکَبِیرُ، وَالْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِی لَامَقْنُوطٌ مِنْ رَحْمَتِهِ، وَلَا مَخْلُوٌّ مِنْ نِعْمَتِهِ وَلَا مُؤْیَسٌ مِنْ رَوْحِهِ، وَلَا مُسْتَنْکِفٌ عَنْ عِبادَتِهِ، بِکَلِمَتِهِ قامَتِ السَّمٰوَاتُ السَّبْعُ، وَاسْتَقَرَّتِ الْأَرْضُ الْمِهادُ، وَثَبَتَتِ الْجِبالُ الرَّواسِی، وَجَرَتِ الرِّیاحُ اللَّواقِحُ ، وَسارَ فِی جَوِّ السَّماءِ السَّحابُ، وَقامَتْ عَلَىٰ حُدُودِهَا الْبِحارُ، وَهُوَ إِلٰهٌ لَها وَقاهِرٌ یَذِلُّ لَهُ الْمُتَعَزِّزُونَ، وَیَتَضاءَلُ لَهُ الْمُتَکَبِّرُونَ، وَیَدِینُ لَهُ طَوْعاً وَکَرْهاً الْعالَمُونَ،
ستایش خدای را که آسمان را از اینکه بر زمین فرو افتد نگاه می‌دارد جز به اجازه‌اش، خدا بر مردم رئوف و مهربان است؛ خدایا به ما رحم کن به رحمتت و فراگیر ما را به آمرزشت، به درستی که تو برتر و بزرگی، ستایش خدای را که ناامید شده‌ای از رحمتش و تهیدستی از نعمتش و مأیوسی از بخشایشش و بازداشته‌ای از بندگی‌اش وجود ندارد، آسمان‌های هفتگانه به فرمانش بر پا شد و زمین گسترده استقرار یافت و کوه‌های بلند بر پا گشت و بادهای بارور کننده روان شد و ابرها در فضای آسمان حرکت کردند و دریاها بر کرانه‌های خود ایستادند و او معبود آن‌هاست و چیره‌ای است که توانمندان در برابرش خوار می‌شوند و بزرگ‌منشان در برابرش ناچیز می‌گردند و جهانیان با اختیار و بی‌اختیار در پیشگاهش تسلیم می‌شوند،
 
 نَحْمَدُهُ کَمَا حَمِدَ نَفْسَهُ وَکَما هُوَ أَهْلُهُ وَنَسْتَعِینُهُ وَنَسْتَغْفِرُهُ وَنَسْتَهْدِیهِ وَنَشْهَدُ أَنْ لَاإِلٰهَ إِلّا اللّٰهُ وَحْدَهُ لَاشَرِیکَ لَهُ، یَعْلَمُ مَا تُخْفِی النُّفُوسُ، وَمَا تُجِنُّ الْبِحارُ، وَمَا تَوارىٰ مِنْهُ ظُلْمَةٌ، وَلَا تَغِیبُ عَنْهُ غائِبَةٌ، وَمَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ مِنْ شَجَرَةٍ وَلَا حَبَّةٍ فِی ظُلْمَةٍ إِلّا یَعْلَمُها لَاإِلٰهَ إِلّا هُوَ وَلَا رَطْبٍ وَلَا یابِسٍ إِلّا فِی کِتابٍ مُبِینٍ؛ وَیَعْلَمُ مَا یَعْمَلُ الْعامِلُونَ وَأَیَّ مَجْرَىً یَجْرُونَ، وَ إِلَىٰ أَیِّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ، وَنَسْتَهْدِی اللّٰهَ بِالْهُدَىٰ،
و او را می‌ستاییم، چنان‌که او خود را ستود و چنان‌که او شایسته آن است و از او یاری می‌خواهیم و آمرزش می‌جوییم و راهنمایی می‌طلبیم و گواهی می‌دهیم که معبودی جز خدا نیست، یگانه است و شریکی برای او نیست، می‌داند آنچه را نفوس پنهان می‌کنند و آنچه را دریاها می‌پوشانند و تاریکی چیزی را از او در پرده نبرد و غایبی از او غایب نگردد و نیفتد برگی از درخت و نه دانه‌ای در تاریکی، جز آنکه آن را می‌داند، معبودی جز او نیست و تروخشکی نیست، جز اینکه در کتابی روشن است؛ و می‌داند آنچه را عمل‌کنندگان انجام می‌دهند و از کدام گذرگاه می‌گذرند و به کدام بازگشتگاه باز می‌گردند، از خدا راهنمایی به سوی هدایت را می‌خواهیم
 
 وَنَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَنَبِیُّهُ وَرَسُولُهُ إِلَىٰ خَلْقِهِ، وَأَمِینُهُ عَلَىٰ وَحْیِهِ، وَأَنَّهُ قَدْ بَلَّغَ رِسالاتِ رَبِّهِ وَجاهَدَ فِی اللّٰهِ الْحائِدِینَ عَنْهُ الْعادِلِینَ بِهِ، وَعَبَدَ اللّٰهَ حَتَّىٰ أَتاهُ الْیَقِینُ صَلَّى اللّٰهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ ، أُوصِیکُمْ بِتَقْوَى اللّٰهِ الَّذِی لَاتَبْرَحُ مِنْهُ نِعْمَةٌ، وَلَا تَنْفَدُ مِنْهُ رَحْمَةٌ، وَلَا یَسْتَغْنِی الْعِبادُ عَنْهُ، وَلَا یَجْزِی أَنْعُمَهُ الْأَعْمالُ، الَّذِی رَغَّبَ فِی التَّقْوَىٰ، وَزَهَّدَ فِی الدُّنْیا، وَحَذَّرَ الْمَعاصِیَ، وَتَعَزَّزَ بِالْبَقاءِ، وَذَلَّلَ خَلْقَهُ بِالْمَوْتِ وَالْفَناءِ، وَالْمَوْتُ غایَةُ الْمَخْلُوقِینَ وَسَبِیلُ الْعالَمِینَ، وَمَعْقُودٌ بِنَواصِی الْباقِینَ؛
و گواهی می‌دهیم که محمّد بنده و پیامبر و فرستاده او به سوی آفریدگانش و امینش بر وحی اوست و اینکه او پیام‌های پروردگارش را رسانید و در مورد خدا جهاد کرد، با کسانی که از حق کناره گرفتند و برای حضرتش شریک قرار دادند و خدا را پرستید تا آنکه مرگ به سویش آمد، درود و سلام خدا بر او و خاندان او باد، شما را به تقوای خدا سفارش می‌کنم که همواره از سوی او نعمت بوده و رحمت از سوی او پایان نمی‌پذیرد و بندگان از او بی‌نیاز نمی‌شوند و اعمال بندگان هرگز پاداش نعمت‌های او نمی‌گردد. خدایی که مردم را به پرهیزگاری تشویق نمود و به بی‌میلی نسبت به دنیا واداشت و از گناهان برحذر کرد و با پایندگی عزیز شد و آفریدگانش را با مرگ و نیستی رام ساخت و مرگ سرانجام آفریدگان و راه جهانیان و نوشته شده بر پیشانی بازماندگان است؛
 
 لَایُعْجِزُهُ إِباقُ الْهارِبِینَ، وَعِنْدَ حُلُولِهِ یَأْسِرُ أَهْلَ الْهَوَىٰ، یَهْدِمُ کُلَّ لَذَّةٍ، وَیُزِیلُ کُلَّ نِعْمَةٍ، وَیَقْطَعُ کُلَّ بَهْجَةٍ، وَالدُّنْیا دارٌ کَتَبَ اللّٰهُ لَهَا الْفَناءَ، وَلِأَهْلِها مِنْهَا الْجَلاءَ، فَأَکْثَرُهُمْ یَنْوِی بَقاءَها، وَیُعَظِّمُ بَناءَها، وَهِیَ حُلْوَةٌ خَضِرَةٌ قَدْ عُجِّلَتْ لِلطَّالِبِ وَالْتَبَسَتْ بِقَلْبِ النَّاظِرِ، وَتُضْنِی ذو الثَّرْوَةِ الضَّعِیفَ وَیَجْتَوِیهَا الْخائِفُ الْوَجِلُ،
او را درمانده نمی‌کند فرار فراریان و به هنگام رسیدنش [یعنی مرگ] اهل هوا را گرفتار می‌نماید، بنای هر لذّتی را فرو می‌ریزد و هر نعمتی را تباه می‌نماید و هر نشاطی را قطع می‌کند، دنیا خانه‌ای است که خدا فنا را برای آن و کوچ کردن اهلش را از آن مقرّر نموده است، پس اکثر مردم ماندنش را نیّت می‌کنند و بنایش را بزرگ می‌شمارند، به ظاهر شیرین و سبز و خرم است، به شتاب گذشته، هرآینه برای جوینده و بر دل بیننده مشتبه گشته، صاحب ثروت ناتوان را به نداری اندازد و هراسان اندیشناک را در بر می‌گیرد؛
 
 فَارْتَحِلُوا مِنْها یَرْحَمُکُمُ اللّٰهُ بِأَحْسَنِ مَا بِحَضْرَتِکُمْ، وَلَا تَطْلُبُوا مِنْها أَکْثَرَ مِنَ الْقَلِیلِ، وَلَا تَسْأَلُوا مِنْها فَوْقَ الْکَفافِ، وَارْضَوْا مِنْها بِالْیَسِیرِ، وَلَا تَمُدُّنَّ أَعْیُنَکُمْ مِنْها إِلىٰ مَا مُتِّعَ الْمُتْرَفُونَ بِهِ، وَاسْتَهِینُوا بِها وَلَا تُوَطِّنُوها، وَأَضِرُّوا بِأَنْفُسِکُمْ فِیها، وَ إِیَّاکُمْ وَالتَّنَعُّمَ وَالتَّلَهِّیَ وَالْفاکِهاتِ؛ فَإِنَّ فِی ذٰلِکَ غَفْلَةً وَاغْتِراراً،
پس کوچ کنید از آن، خدا شما را رحمت کند، به بهترین چیزی که نزد شما است [عمل صالح]، بیش از اندک از آن را نجویید و بیشتر از نیاز از آن مخواهید، به اندک آن راضی شوید و دیدگان خود را به آنچه خوش‌گذران‌ها از آن بهره می‌گیرند ندوزید، دنیا را سبک شمارید و آن را وطن خود قرار ندهید و نسبت به آن خود را به رنج و زیان نیندازید، شما را برحذر می‌دارم از رفاه‌طلبی و بازیگری و خوش‌گذرانی؛ به درستی که در این‌ها غفلت و غرور است.
 
 أَلا إِنَّ الدُّنْیا قَدْ تَنَکَّرَتْ وَأَدْبَرَتْ وَاحْلَوْلَتْ وَآذَنَتْ بِوَداعٍ، أَلا وَ إِنَّ الْآخِرَةَ قَدْ رَحَلَتْ فَأَقْبَلَتْ وَأَشْرَفَتْ وَآذَنَتْ بِاطِّلاعٍ، أَلا وَ إِنَّ الْمِضْمارَ الْیَوْمَ وَالسِّباقَ غَداً، أَلا وَ إِنَّ السُّبْقَةَ الْجَنَّةُ وَالْغایَةَ النَّارُ، أَلا أَفَلا تائِبٌ مِنْ خَطِیئَتِهِ قَبْلَ یَوْمِ مَنِیَّتِهِ، أَلا عامِلٌ لِنَفْسِهِ قَبْلَ یَوْمِ بُؤْسِهِ وَفَقْرِهِ، جَعَلَنَا اللّٰهُ وَ إِیَّاکُمْ مِمَّنْ یَخافُهُ وَیَرْجُو ثَوابَهُ،
و بدانید دنیا خود را به بیگانگی زده و پشت کرده و شیرین شده و اعلام نموده است وداع را، بدانید آخرت حرکت کرده پس به شما روی آورده و نمایان شده و خبر به در آمدن کرده است، بدانید به درستی که میدان تمرین امروز است و گاه مسابقه فردا و جایزه مسابقه بهشت، جایگاه بازنده دوزخ است، آیا کسی نیست که از خطایش، پیش از رسیدن روز مرگ توبه کند؟ آیا کسی نیست تا برای خویش، پیش از رسیدن روز فلاکت و تهیدستی‌اش کار کند؟ خدا ما و شما را از کسانی قرار دهد که از او می‌ترسند و پاداشش را امید دارند،
 
 أَلا إِنَّ هٰذَا الْیَوْمَ یَوْمٌ جَعَلَهُ اللّٰهُ لَکُمْ عِیداً، وَجَعَلَکُمْ لَهُ أَهْلاً، فَاذْکُرُوا اللّٰهَ یَذْکُرْکُمْ، وَادْعُوهُ یَسْتَجِبْ لَکُمْ، وَأَدُّوا فِطْرَتَکُمْ فَإِنَّها سُنَّةُ نَبِیِّکُمْ، وَفَرِیضَةٌ واجِبَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ، فَلْیُؤَدِّها کُلُّ امْرِىً مِنْکُمْ عَنْ نَفْسِهِ وَعَنْ عِیالِهِ کُلِّهِمْ، ذَکَرِهِمْ وَأُنْثاهُمْ، وَصَغِیرِهِمْ وَکَبِیرِهِمْ وَحُرِّهِمْ وَمَمْلُوکِهِمْ؛ عَنْ کُلِّ إِنْسانٍ مِنْهُمْ صاعاً مِنْ بُرٍّ، أَوْ صاعاً مِنْ تَمْرٍ، أَوْ صاعاً مِنْ شَعِیرٍ،
بدانید، این روز، روزی است که خدا برای شما عید قرار داده و شما را سزاوار آن نموده، پس خدا را یاد کنید تا خدا شما را یاد کند، او را بخوانید تا شما را اجابت کند، زکات فطر خود را بپردازید که سنّت پیامبر شما و فریضه واجبی از پروردگار شماست، پس بپردازید فطریّه هر یک از شما از سوی خویش و همه نان‌خورانش، مرد و زنشان و کوچک و بزرگشان و آزاد و غیر آزادشان؛ از جانب هر انسانی از آنان نزدیک سه کیلو، از گندم یا خرما یا جو، خدا را در آنچه به شما واجب نموده و به آن امر فرموده،
 
 وَأَطِیعُوا اللّٰهَ فِیما فَرَضَ عَلَیْکُمْ وَأَمَرَکُمْ بِهِ مِنْ إِقامِ الصَّلاةِ، وَإِیتآءِ الزَّکَاةِ، وَحِجِّ الْبَیْتِ، وَصَوْمِ شَهْرِ رَمَضانَ، وَالْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ، وَالنَّهْیِ عَنِ الْمُنْکَرِ، وَالْإِحْسانِ إِلىٰ نِسائِکُمْ وَمَا مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ، وَأَطِیعُوا اللّٰهَ فِیما نَهاکُمْ عَنْهُ مِنْ قَذْفِ الْمُحْصَنَةِ، وَ إِتْیانِ الْفاحِشَةِ، وَشُرْبِ الْخَمْرِ، وَبَخْسِ الْمِکْیالِ، وَنَقْصِ الْمِیزانِ، وَشَهادَةِ الزُّورِ، وَالْفِرارِ مِنَ الزَّحْفِ،
اطاعت کنید که آن عبارت است از بپا داشتن نماز و پرداختن زکات و حجّ خانه خدا و روزه ماه رمضان و امر به معروف و نهی از منکر و نیکی کردن به زنان خود و زیردستانتان و خدا را اطاعت کنید در آنچه شما را از آن نهی فرموده است از تهمت زدن به پاکدامنان و ارتکاب زشتی و می‌گساری و کم کردن جنس پیمانه‌ای و کاستن ترازو و شهادت به ناحق و گریختن از جنگ،

 

عَصَمَنَا اللّٰهُ وَ إِیَّاکُمْ بِالتَّقْوىٰ وَجَعَلَ الْآخِرَةَ خَیْراً لَنا وَلَکُمْ مِنَ الْأُولَىٰ، إِنَّ أَحْسَنَ الْحَدِیثِ وَأَبْلَغَ مَوْعِظَةِ الْمُتَّقِینَ کِتابُ اللّٰهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ، أَعُوذُ بِاللّٰهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجِیمِ ﴿بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِیمِ قُلْ هُوَ اللّٰهُ أَحَدٌ اللّٰهُ الصَّمَدُ لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ.

خدا ما و شما را به کمک تقوا حفظ کند و آخرت را برای ما و شما، بهتر از دنیا قرار دهد، به درستی که بهترین سخن و رساترین پند پرهیزگاران، کتاب خدای نیرومند حکیم است، پناه می‌برم به خدا از شیطان رانده شده، «به نام خدا که رحمتش بی‌اندازه است و مهربانی‌اش همیشگی؛ بگو: حقیقت این است که خداوند، یگانۀ بی‌همتاست؛ خداوندی که [از همۀ موجودات] بی‌نیاز [و مرجع و ملجأ همۀ نیازمندان جهانِ هستی] است؛ چیزی را نزاده و زاییده نشده است و اَحدی [در ذات و صفات و افعال] همتا و مساوی او نیست».
 سپس اندکی پس از فراغ از خطبه، مانند کسی که شتاب داشته باشد می‌نشیند، آنگاه برخاسته، خطبه دوم را می‌خواند و این همان خطبه‌ای است که حضرت امیرمؤمنان در روز جمعه، پس از نشستن و برخاستن از خطبه اوّل می‌خواندند و آن خطبه این است:

 

الْحَمْدُلِلّٰهِ نَحْمَدُهُ وَنَسْتَعِینُهُ وَنُؤْمِنُ بِهِ وَنَتَوَکَّلُ عَلَیْهِ، وَنَشْهَدُ أَنْ لَاإِلٰهَ إِلّا اللّٰهُ وَحْدَهُ لَاشَرِیکَ لَهُ، وَأَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ صَلَواتُ اللّٰهِ وَسَلامُهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَمَغْفِرَتُهُ وَرِضْوانُهُ .

خدا را ستایش، او را می‌ستاییم و از او کمک می‌خواهیم و به او ایمان می‌آوریم و بر او توکل می‌کنیم، گواهی می‌دهیم که معبودی جز خدا نیست، یگانه است و شریکی برایش نیست و گواهی می‌دهیم که محمد بنده و فرستاده اوست، درود و سلام و آمرزش و رضوان خدا بر او و بر خاندانش باد.
 
 اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَرَسُولِکَ وَنَبِیِّکَ صَلاةً نامِیَةً زاکِیَةً تَرْفَعُ بِها دَرَجَتَهُ، وَتُبَیِّنُ بِها فَضْلَهُ، وَصَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَبارِکْ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ کَما صَلَّیْتَ وَبارَکْتَ وَتَرَحَّمْتَ عَلَىٰ إِبْراهِیمَ وَآلِ إِبْراهِیمَ إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ؛
خدایا درود فرست بر محمد بنده و رسول و پیامبرت، درودی افزاینده و پاکیزه که درجه‌اش را به آن بالا بری و برتری‌اش را آشکار نمایی و درود فرست بر محمّد و خاندان محمّد و برکت ده بر محمّد و خاندان محمّد، چنان‌که درود فرستادی و برکت دادی و رحم کردی بر ابراهیم و خاندان ابراهیم، به درستی که تو ستوده و بزرگواری؛
 
 اللّٰهُمَّ عَذِّبْ کَفَرَةَ أَهْلِ الْکِتابِ الَّذِینَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِکَ، وَیَجْحَدُونَ آیاتِکَ، وَیُکَذِّبُونَ رُسُلَکَ . اللّٰهُمَّ خالِفْ بَیْنَ کَلِمَتِهِمْ، وَأَلْقِ الرُّعْبَ فِی قُلُوبِهِمْ، وَأَنْزِلْ عَلَیْهِمْ رِجْزَکَ وَنَقِْمَتَکَ وَبَأْسَکَ الَّذِی لَاتَرُدُّهُ عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمِینَ . اللّٰهُمَّ انْصُرْ جُیُوشَ الْمُسْلِمِینَ وَسَرَایاهُمْ وَمُرابِطِیهِمْ فِی مَشارِقِ الْأَرْضِ وَمَغارِبِها إِنَّکَ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ .
خدایا عذاب کن کافران اهل کتاب را، آنان‌ که بندگانت را از راه تو باز می‌دارند و آیاتت را انکار می‌کنند و تکذیب می‌نمایند رسولانت را، خدایا در میانشان اختلاف کلمه قرار ده و در دل‌هایشان هراس انداز و فرود آور بر آنان عذاب و انتقام و شکنجه‌ات را، شکنجه‌ای که از مردم بدکار باز نگردانی. خدایا سپاهیان مسلمانان و گروه‌های آنان و مرزدارانشان را، در مشرق‌ها و مغرب‌های زمین یاری کن، به درستی که تو بر هر کاری توانایی،
 
 اللّٰهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِناتِ وَالْمُسْلِمِینَ وَالْمُسْلِماتِ . اللّٰهُمَّ اجْعَلِ التَّقْوىٰ زادَهُمْ، وَالْإِیمانَ وَالْحِکْمَةَ فِی قُلُوبِهِمْ، وَأَوْزِعْهُمْ أَنْ یَشْکُرُوا نِعْمَتَکَ الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ وَأَنْ یُوفُوا بِعَهْدِکَ الَّذِی عاهَدْتَهُمْ عَلَیْهِ، إِلٰهَ الْحَقِّ وَخالِقَ الْخَلْقِ؛ اللّٰهُمَّ اغْفِرْ لِمَنْ تُوُفِّیَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِناتِ وَالْمُسْلِمِینَ وَالْمُسْلِماتِ وَ لِمَنْ هُوَ لاحِقٌ بِهِمْ مِنْ بَعْدِهِمْ مِنْهُمْ إِنَّکَ أَنْتَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ،
خدایا مردان و زنان مؤمن و مسلمان را بیامرز، خدایا تقوا را زادشان و ایمان و حکمت را در دل‌هایشان قرار ده و به آنان الهام فرما سپاسگزاری نعمتت را که به ایشان عنایت کردی و وفاداری به عهدت را که با آنان عهد کردی، ای معبود حق و آفریدگار خلق؛ خدایا بیامرز آنانی را که درگذشته‌اند از مردان و زنان مؤمن و مسلمان و هرکه پس از ایشان به آن‌ها ملحق می‌شود، به درستی که تو نیرومند و حکیمی،
 
 ﴿إِنَّ اللّٰهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحسانِ وَإِیتاءِ ذِی الْقُرْبىٰ، وَیَنْهىٰ عَنِ الْفَحْشاءِ وَالْمُنْکَرِ وَالْبَغْیِ یَعِظُکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ، اذْکُرُوا اللّٰهَ یَذْکُرْکُمْ فَإِنَّهُ ذاکِرٌ لِمَنْ ذَکَرَهُ، وَاسْأَلُوا اللّٰهَ مِنْ رَحْمَتِهِ وَفَضْلِهِ فَإِنَّهُ لَایَخِیبُ عَلَیْهِ داعٍ دَعاهُ، ﴿رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَفِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنا عَذابَ النَّارِ.
«همانا خداوند به عدالت و نیکوکاری و انفاق به خویشاوندان فرمان می‌دهد و از هر کار زشت‌ و ناپسندی و [هرگونه] تجاوز [از حدود خدا و حقوق مردم] نهی می‌کند، شما را اندرز می‌دهد تا متذکر [این مطلب] شوید [که فرمان و نهی خدا به مصلحت دنیا و آخرت شماست]»؛ خدا را یاد کنید تا یادتان کند، به درستی که او یاد کننده کسی است که یادش کند و از رحمت و احسان او بخواهید که ناامید نشود از او هیچ خواننده‌ای که او را بخواند، «پروردگارا! به ما در دنیا از هرگونه خیر [و خوبی] و در آخرت هم از هر نوع خیر [و ثواب] عطا کن و ما را از عذابِ آتش نگهدار».

---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

حضرت امیرمؤمنان علی علیه السلام در یکی از روزهای عید فطر، خطبه‌ای بیان فرمودند که محورهای اصلی خطبه اول آن حضرت، مورد اشاره قرار می گیرد.


محورهای خطبه اوّل عید فطر

این خطبه در منابع روایی ما از جمله «من لایحضره الفقیه» با اسناد مرحوم صدوق از امیرمؤمنان علی علیه السلام نقل شده است[9]. در این خطبه بخشهای مختلفی مورد اشاره قرار گرفته که اهمّ آنها از این قرار است.


الف: اقرار به توحید

توحید ریشه تمام مسائل دینی است؛ هم اصول دین بر پایه توحید استوار است و هم فروع آن، و همین طور اخلاق و خودسازی در پرتو توحید معنی می یابد. نه تنها تشریع که نظام تکوین نیز بر اساس توحید استوار شده و حدوث و بقای آن بستگی تام به ذات خدای یگانه دارد. انسانی که در پی سازندگی است و با روزه ماه مبارک رمضان آن را آغاز و در عیدفطر جشن خودسازی می گیرد، برای ماندگاری شادی خویش و شادابی و طراوت آن باید توحید و ریشه آن را در وجود خویش محکم نماید.

علی علیه السلام توحید را با تمام ابعادش مورد اشاره قرار می دهد، در مورد توحید ذاتی می فرماید: «وَ نَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ الّا اللهُ وَحْدَهُ لاشَریک لَهُ؛ و شهادت می دهیم که معبودی جز خدای یگانه ای که شریک ندارد، نیست[10]. » و همین طور به توحید در خالقیت «خَلَقَ الْسَّمواتِ»، توحید در مالکیت «لَهُ ما فِی الْسَّمواتِ وَ ما فِی اْلاَرْضِ»، توحید در استعانت و کمک خواستن «هُوَ اَهْلُهُ وَ نَسْتَعِینُهُ»، و بارها به توحید ذاتی اشاره می کند.


ب: ستایش و حمد خدا

یقیناً در هستی هرچه مورد ستایش قرار می گیرد، برگشت به خداوند دارد؛ چرا که همه نعمتها و زیبائیها و کمالات از اوست. شاعر چه زیبا گفته است:

در جهان چون حُسن یوسف کس ندید         حُسن آن دارد که یوسف آفرید

 

علی علیه السلام در این خطبه به روزه داران و کسانی که جشن عید برپا کرده اند تعلیم می دهد که ستایش و حمد الهی را فراموش نکنند؛ اگر موفق به خودسازی و روزه داری شدند، و اگر عبادت و شب زنده داری نمودند، باید ستایشگر توفیق الهی و عنایت او باشند؛ آن حضرت، ستایش الهی را در ابعاد مختلف مطرح نموده است:

1- ستایش در برابر خلقت آسمانها و زمین و به وجودآوردن شب و روز، و تاریکیها و روشنی که منبع نعمتهای بی شماری برای بشریت است: «اَلْحَمْدُ لِلّهِ اْلَّذِی خَلَقَ اْلْسَمواتِ وَ اْلْاَرْضَ وَ جَعَلَ اْلْظُّلُماتِ وَ اْلْنُّورَ؛ ستایش مخصوص خدائی است که آسمانها و زمین را آفرید و تاریکیها و نور را قرار داد.»

2- ستایش به خاطر مالکیت هستی «وَ الْحَمْدُ لِلّهِ اْلَّذِی لَهُ ما فِی الْسَّمواتِ وَ ما فِی اْلاَرْضِ؛ ستایش مخصوص خدائی است که آنچه در آسمانها و زمین است، از اوست.»

3- ستایش به خاطر علم بی منتهای الهی: «وَ لَهُ الْحَمْدُ فِی الآخِرَةِ وَ هُوَ الْحَکیمُ الْخَبِیرُ یعْلَمُ ما یلِجُ فِی الْاَرْضِ وَ ما یخْرُجُ مِنها وَ ما ینْزِلُ مِنْ الْسَّماءِ وَ ما یعْرُجُ فِیها؛[11] و برای اوست حمد در آخرت و اوست حکیم بسیار دانا؛ می داند آنچه را در زمین فرو می رود، و آنچه را که از آن خارج می شود و آنچه از آسمان نازل می شود و یا به آسمان عروج می کند.»

مطرح کردن علم فراگیر الهی می تواند در تربیت و سازندگی انسان نقش مهمّی داشته باشد. اگر کسی بداند که خداوند از تفکر و اندیشه او و از پنهان ترین مکانها آگاهی دارد، نسبت به رفتار و اعمال خویش بیشتر مواظبت می کند، و بر کنترل خویش می افزاید.

به خاطر همین برد تربیتی و سازندگی است که حضرت در بخش دیگر خطبه مجدّداً این مسئله را گوشزد نموده و می فرماید: «یعْلَمُ ما تُخْفِی الْنُفُوسُ وَ ما تَجِنُّ الْبِحارُ وَ ما تَواری مِنهُ ظُلْمَةٌ وَ لا تَغِیبُ عَنْهُ غائِبَةٌ؛[12] خدا می داند آنچه نفسها [و دلها] مخفی نموده است و آنچه زیر دریاهاست و آنچه را تاریکی از او مستور نموده است. و هیچ پنهانی از او پوشیده و پنهان نیست.»

4- ستایش بخاطر نگهداری آسمانها و زمین: «وَالْحَمْدُ لِلّهِ الْذِی یمْسِک الْسَّماءَ اَنْ تَقَعَ عَلَی الْاَرْضِ اِلّا بِأِذْنِهِ؛ و ستایش برای خدائی است که آسمان را از سقوط بر زمین [با جاذبه] نگهداشته است مگر اجازه [الهی برسقوط] باشد[13].»

5- ستایش به این جهت که در درگاه الهی نا امیدی و یأس وجود ندارد: «وَالْحَمْدُ لِلّهِ الَّذی لا مَقْنُوطٌ مِنْ رَحْمَتِهِ وَ لا مَخْلُوٌّ مِنْ نِعْمَتِهِ وَ لا مُؤیسٌ مِنْ رَوْحِهِ؛ و ستایش برای خدائی است که ناامیدی از رحمت او وجود ندارد، و نه تهیدستی از نعمت او و نه مأیوسی از روح و رحمت او.» باز بودن در رحمت الهی و اینکه کسی حق ندارد از این درگاه نا امید شود، خود در بالندگی و نشاط پایدار انسان سخت مؤثر است. و در عید و روز شادی باید امیدواری به رحمت خدا و نعمتهای او تقویت شود، تا خوشحالیها دائمی و پایدار گردد. و در یک کلام حمد و ستایش جامع الهی را این گونه بیان می دارد:

«وَ نَحْمَدُهُ کما حَمِدَ نَفْسَهُ وَ کما اَهْلُهُ؛ و خدا را ستایش می نمائیم آنچنان که خودش را ستایش نموده است و چنان که او سزاوار آن است[14]. »


ج: شهادت بر رسالت

امیرمؤمنان در فراز دیگری از خطبه خود، ضمن شهادت بر رسالت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، به خدمات فراوان و تلاش پیگیر آن حضرت اشاره کرده و فرمود: «وَ نَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ نَبِیهُ وَ رَسُولُهُ اِلی خَلْقِهِ وَ اَمِینُهُ عَلی وَحْیهِ وَ اَنَّهُ قَدْ بَلَّغَ رِسالاتِ رَبِّهِ وَ جاهَدَ فی اللهِ الحائِدینَ عنه العادِلینَ بِهِ؛ شهادت می دهیم که براستی محمد بنده و نبی و فرستاده خداست به سوی خلقش و امین وحی اوست. و براستی رسالت پروردگارش را رساند و در راه خدا با رویگردانان و کناره گیران از او جهاد نمود[15].»


د: توصیه به تقوا

فلسفه و حکمت وجوب روزه این است که روزه داران به تقوا برسند «یا اَیهَا الَّذینَ آمَنوُا کتِبَ عَلَیکمُ الصِیامُ کَما کُتِبَ عَلی الَّذینَ مِنْ قَبلِکُمْ لَعَلَّکمْ تَتَّقونَ[16]»؛

«ای کسانی که ایمان آورده اید، روزه بر شما نوشته شد (واجب شد) همان گونه که بر مردمان قبل از شما نوشته شده بود؛ شاید پرهیزگار شوید.»

تقوا مهمترین عامل در پاکیزگی درون انسان و رشد و شکوفایی ریشه های معنوی است، به این جهت در روز عید هم برای استمرار نشاط درونی، داشتن تقوا مورد تأکید قرار می گیرد. «اُوْصِیکمْ بِتَقْوَی اللهِ الَّذی لاتَبْرَحُ مِنْهُ نِعْمَةٌ...؛ شما را به تقوای خدایی که نعمتش به آخر نرسد، توصیه می کنم[17].» خداوند نیز در قرآن کریم بارها مردم را به تقوا توصیه نموده است. «اّلَّذی رَغَّبَ فِی الْتَّقْوی وَ زهَّدَ فِی الْدُّنیا وَ حَذَّرَ المَعاصِی؛ خدائی که به تقوا تشویق نموده، به زهد در دنیا سفارش نموده، و از گناهان برحذر داشته است.» مهم ترین نقش تقوا نگهداری از گناهان است؛ چنان که حضرت بعد از نام بردن برخی گناهان می فرماید: «عَصَمنا اللهُ وَاِیاکمْ بِالتَّقوی؛ خداوند ما و شما را به [وسیله] تقوا حفظ نماید[18].»


ه‍: وصف دنیا

یقیناً برای پاکیزگی درون و تقویت ریشه های معنوی و استمرار نشاط واقعی، شناخت دنیا و نحوه برخورد انسان با آن لازم است. لذا علی علیه السلام می فرماید: «وَ الدُّنیا دارٌ کتَبَ اللهُ لَها الفَناءَ وَ لِاَهلِها مِنها الجَلاءَ فأکثَرُهُمْ ینْوی بَقائَها[19]؛ دنیا خانه ایست که خدا برای آن فنا را مقرر کرده است و برای ساکنان آن کوچیدن از آن را، [با این حال] اکثرشان قصد ماندن در دنیا را دارند.»

سفارشهای حضرت در برخورد با دنیا از این قرار است:

1- حالت کوچ از دنیا داشته باشید. «فَارتَحِلُوا مِنها»

2- به کم قانع باشید. «وَ لا تَطْلُبوا مِنها أَکثَرَ مِن الْقَلیلِ؛ بیشتر از اندک از آن نجوئید.»

3- بیش از اندازه نخواهید. «وَ لاتَسْأَلوا مِنها فَوْقَ الکفافِ؛ بیش از حد کفایت از آن درخواست نکنید.»

4- مانند مرفهین بی درد رفتار نکنید. «وَ لاتَمُدُّنَّ اَعْینَکمْ مِنها اِلی ما مُتِّعَ المُترِفُونَ بِهِ؛ چشمهایتان را از دنیا به سوی آنچه که خوشگذرانها به وسیله آن بهره داده شده اند، نورزید.»

5- دنیا را ساده بگیرید. «وَ اسْتَهِینوا بِها؛ دنیا را سبک بشمارید.»

6- دنیا را وطن قرار ندهید. «وَ لاتُوَطِّنوها»

7- از رنج دنیا استقبال کنید. «وَ اَضِرُّوا بِاَنْفُسِکمْ فیها؛ بدنهایتان را در دنیا به سختی بیندازید.»

8- از تجملات و خوشگذرانی دوری کنید. «وَ اِیاکمْ وَالْتَّنَعُّم؛ از خوشگذرانی و نازپروردگی دوری کنید.»

9- از سرگرمی و لهویات و بیهودگی دوری کنید. «وَ التَّلَهّی وَالفاکهاتِ...»

10- قبل از مرگ توبه کنید. «اَلا اَفَلا تائِبٌ مِنْ خَطِیئَتِهِ قَبْلَ یوْمِ مَنِیتِهِ؛ آیا توبه کننده ای از خطا نیست که قبل از مردنش توبه کند.»

11- دنیا جای عمل و کشت است. «اَلا عامِلٌ لِنَفْسِهِ قَبْلَ یوْمِ بُؤْسِهِ وَ فَقْرِهِ؛ آیا عمل کننده [خیر] برای خود قبل از روز سختی و نداریش نیست؟»[20]


و: عید و وظایف ما

در بخشهای پایانی خطبه، حضرت باصراحت اعلام می دارد که امروز عید است و عید به معنای تمام شدن مسئولیت و آغاز شادیهای بی ریشه و پایه نیست؛ بلکه آغاز مسئولیت و حفظ ریشه ها و پایه ها برای دوام نشاط و شادابی واقعی و ریشه دار است؛ از این رو فرمود: «اَلا اِنَّ هذا الْیوْمَ یوْمٌ جَعَلَهُ اللهُ لَکمْ عِیداً وَ جَعَلَکمْ لَهُ اَهْلاً؛ بیدار باشید براستی امروز روزی است که خدا آن را برای شما عید قرار داده است و شما را اهل آن قرار داده است[21].» حال که عید است چه باید کرد؟ آیا با تمام شدن ماه مبارک رمضان، سازندگی و خودسازی تمام شد و یا همچنان باید ادامه یابد؟

امیرمؤمنان بر این عقیده است که درون سازی و تقویت ریشه های معنوی لحظه ای قطع نمی شود؛ حتی در روز عید، چرا که نشاط واقعی بستگی به سلامت روحی و معنوی انسان دارد، لذا فرمود این امور را فراموش نکنید:
1- یاد خدا

آن حضرت فرمودند: «فَاذْکروا اللهَ یذکرُکمْ؛ پس خدا را یاد کنید [تا] خدا شما را یاد کند.» این همان است که قرآن کریم می فرماید: «فَاذْکرونِی اَذْکرْکمْ؛ پس مرا یاد کنید، شما را یاد می کنم[22].»

از مرحوم علامه طباطبائی نقل شده است که از او پرسیدند: چگونه به این مقام علمی و عملی رسیدید؟ فرمود: خدا می فرماید: «مرا یاد کنید، شما را یاد می کنم.»
2- دعا و درخواست حاجت

«وَادْعُوهُ یسْتَجِبْ لَکمْ؛ خدا را بخوانید [و درخواست حاجت کنید] برای شما اجابت می کند.»
3- فطریه

«وَاَدُّوا فِطْرَتَکمْ فَاِنَّها سُنَّةُ نَبِیکمْ وَ فَرِیضَةٌ واجِبَةٌ مِنْ رَبِّکمْ؛ و فطریه خود را ادا کنید، زیرا آن سنت پیغمبرشما و فریضه واجب شده از طرف پروردگار شما است.»
4- اطاعت اوامر خدا

ماه رمضان ماه تمرین برای اطاعت امر خداوند است. این یک ماه تمرین باید باعث اطاعت همیشگی از امر خدای متعال گردد؛ از این رو می فرماید:

«وَ اَطِیعُوا اللهَ فِیما فَرَضَ عَلَیکمْ وَ اَمَرَکمْ بِهِ؛ خدا را در آنچه بر شما واجب کرده و امر فرموده اطاعت کنید.» سپس حضرت نمونه هایی از اوامر الهی را مثال میزند، مانند برپاداشتن نماز «مِنْ اِقامِ الْصَّلوةِ»؛ پرداخت زکات «وَ اِیتاءِ الْزَّکوةِ»؛ حج خانه خدا «وَ حِجَّ البَیتِ»؛ [گرفتن] روزه رمضان «وَ صَوْمِ شَهْرِ رَمَضانَ»؛ امر به معروف نمودن و نهی نمودن از منکر «وَالاَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ الْنَّهْی عَنِ الْمُنْکرِ»؛ و نیکی کردن به زنان و کنیزان و بردگان خود «وَالاِحْسانِ اِلی نِسائِکمْ وَ...[23]»
5- پذیرش نواهی خدا

اطاعت، دو بُعدی و دوشاخه ای است؛ هم باید دستورات و اوامر الهی اطاعت شود و هم نواهی او. به این معنا که از ارتکاب آنچه خدا نهی فرموده خودداری شود. «وَ اَطِیعُوا اللهَ فِیما نَهاکمْ عَنْهُ؛ خدا را در آنچه شما را از آن نهی کرده است، اطاعت کنید.»

و از میان اموری که نهی شده است، به برخی از آنها که جنبه حیاتی دارد اشاره می کند.

یک. تهمت خلاف عفت زدن [و آبروی مردم را بردن] «مِنْ قَذْفِ المُحْصَنَةِ؛ از تهمت زنا زدن به انسان پاک.»

دو. انجام فاحشه و تن به هرزگی دادن «وَ اِتْیانِ الْفاحِشَةِ»

سه. شراب خواری که امّ الفساد و کلید بازشدن بسیاری از گناهان شمرده می شود. «وَ شُرْبِ الْخَمْرِ»

و امّا در مسائل اقتصادی، حضرت به کم فروشی اشاره می کند که باید ترک شود. «وَ بَخْسِ الْمِکیالِ وَ نَقْصِ الْمِیزانِ؛ [از اموری که نهی شده است] کم فروشی در پیمانه و نقص [و خیانت در] ترازو است.»

و در مسائل قضائی و دادگاهی از شهادت ناحق نامبرده است. «وَ شَهادَةِ الزُّورِ؛ و از شهادت دروغ [بپرهیزید].»

و در مسائل جنگ و جهاد، از فرار سخن به میان آورده است. «وَ الْفَرار مِنَ الزَّحْفِ؛ فرار کردن از جبهه.»[24]

راستی اگر توحید در درون جان انسان جا گرفت، و انسان باور کرد که ریز و درشت تفکرات و رفتارهای او از دید الهی و علم او مخفی نیست، و باور کرد که تمام ستایشها مخصوص خداوند است و مالک همه هستی اوست، و بر آن شد که تقوا را پیشه خود سازد و نسبت به دنیا بی توجه و زاهدانه برخورد کند، و اوامر خدا را از خواندن نماز، انجام حج و روزه، و امر نمودن به معروف و نهی نمودن از منکر و... اطاعت نموده و نواهی او را عمل کرد، و دور تهمت و اعتیاد و فاحشه و کم فروشی و گران فروشی خط کشید، و در مسائل قضائی صادقانه برخورد کرد و از دروغ ونیرنگ و خلاف پرهیز کرد و از جهاد که عزت جامعه است هیچگاه عقب نشینی و فرار نکرد، برای همیشه عید خواهد داشت و دائماً شاداب و بانشاط خواهد بود. عید فطر به همین جهت به عنوان عید اعلام شده که جامعه تلاش کند با عمل به دستورات الهی همیشة سال را عید داشته باشد.

 

عید است و بود قبله جانم کویت

کردم طلب هلال از ابرویت

یک ماه ستاره ریختم با یادت

ای مهر بده عیدی من از رویت[25]

 

پی نوشت ها

 

[9] من لایحضره الفقیه، ابی جعفر الصدوق، محمد بن علی بن الحسین، تحقیق از شیخ محمدجواد الفقیه، بیروت، دارالاضواء، چاپ سوم، 1413 ه‍ـ 1992 م،

[10] همان، ص 436.

[11] همان، ص 436 ـ 437

[12] همان، ص437.

[13] همان.

[14] همان.

[15] همان، ص437.

[16] بقره/183.

[17] من لایحضره الفقیه

https://www.masjed.ir/u/1dmm

ارسال نظر

تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید

سایر اخبار

معاونت فرهنگی اجتماعی امور مساجد استان تهران؛
 
معاونت فرهنگی امور مساجد اعلام کرد:
 
رئیس مرکز رسیدگی به امور مساجد:
 
رئیس امور مساجد در جشنواره مسجد برقرار؛
 
معاون فرهنگی مرکز رسیدگی به امور مساجد اعلام کرد:
 

تلفن مرکز رسیدگی به امور مساجد: 30-02166497027

 

تلفن سامانه ارتباط مردمی : 61943

info@masjed.ir