«وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسى بِآیاتِنا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَکَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ ذَکِّرْهُمْ بِأَیَّامِ اللَّهِ إِنَّ فی ذلِکَ لَآیاتٍ لِکُلِّ صَبَّارٍ شَکُورٍ»(ابراهیم:5)
طبق این آیه، برخی مناسبتهای زمانی وجود دارند که مورد توجّه خداوند متعال می باشند؛ لذا خداوند متعال آنها را ایّام الله نامیده است.
هر واقعه ای که در آن، خروج از ظلمت به نور باشد، ظرف وقوع آن واقعه، یوم الله خواهد بود. بر همین اساس که امام خمینی(ره) روز بیست و دوم بهمن را یوم الله نامیدند. چون در چنین روزی مردم ایران از ظلمت طاغوت رها گشت. عاشورا یوم الله است. روز غدیر خم یوم الله است. و ... .
برای دیدن اینفوگرافی در اندازه بزرگتر روی آن کلیک کنید
ایام الله از منظر امام(ره)
حضرت امام(ره) نیز در سخنرانی خویش در جمع اقشار مختلف مردم به مناسبت سالگرد 17 شهریور، در 17 شهریور 58 در این رابطه می فرمایند: «امر دومى که فرموده است خداى تبارک و تعالى به حضرت موسى: وَ ذَکِّرْهُمْ بِأَیَّامِ اللَّهِ اینها را متذکّر کن به «ایّام خدا». همه ایّام مال خداست؛ لکن بعضى از ایّام یک خصوصیتى دارد که براى آن خصوصیت «یوم اللَّه» مىشود. روزى که پیغمبر اکرم هجرت کردند به مدینه، این روز «یوم اللَّه» است. روزى که مکه را فتح کردند «یوم اللَّه» است. یومِ قدرتنمایى خداست که یک یتیم را که همه رَفضَش کرده بودند، نمىتوانست زندگى بکند تو وطن خودش، تو خانه خودش، بعد از چندى فتح مکّه به دست او شد؛ و آن قُلْدُرها و آن ثروتمندها و آن قدرتمندها همه در تحت سیطره او واقع شد، و فرمود:أنتُمُ الطُّلَقَاء دیگر آزادتان کردم، بروید؛ این «یوم اللَّه» است. یوم خوارج، روزى که امیر المؤمنین- سلام اللَّه علیه- شمشیر را کشید و این فاسدها را، این غدّههاى سرطانى را درو کرد، این هم «یوم اللَّه» بود. این مقدسهایى که پینه بسته بود پیشانیشان، لکن خدا را نمىشناختند، همینها بودند که کشتند امیر المؤمنین را! قیام کردند در مقابل امیر المؤمنین- سلام اللَّه علیه- از لشکر خودش بودند، قیام کردند در مقابل او. براى خاطر آن قضایایى که در صفین واقع شد و امام- علیه السلام- دید که اگر اینها باقى باشند فاسد مىکنند ملت را، تمامشان را کشت، الّا بعضى که فرار کردند؛ این «یوم اللَّه» بود. روزهایى که خداى تبارک و تعالى براى تنبیه ملتها یک چیزهایى را وارد مىکند، یک زلزلهاى وارد مىکند، یک سیلى وارد مىکند، یک طوفانى وارد مىکند، که شلاق بزند به این مردم که آدم بشوید، اینها هم «یوم اللَّه» است. چیزهایى است که به خدا مربوط است.»[1]
حال انقلاب شکوهمند اسلامی نیز ایام اللهی داشته که ما در این نوشتار به اختصار به آنها می پردازیم.
1- 15 خرداد شروع نهضت
روز عاشورای سال 1383 ه.ق مصادف بود با 13 خرداد 1342. در عصر آن روز حضرت امام(ره) سخنرانی کوبنده ای را علیه رژیم ستم شاهی و جنایات آن در مدرسه فیضیه ایراد فرمودند. به دنبال این سخنرانی کوبنده رژیم شاه در سحرگاه روز 15 خرداد به خانه حضرت امام(ره) حمله کرده و ایشان را به تهران منتقل کردند.
اول صبح که مردم متوجه این جریان شدند؛ با آمدن به خیابانها و راهپیمایی و تظاهرات خواستار آزادی حضرت امام(ره) شدند. البته همزمان با قم در چند شهر دیگر از جمله تهران، شیراز، ورامین و ... به وقوع پیوست. رژیم شاه که مشاهده کرد تاب مقاوت در برابر این سیل خروشان مردمی را ندارد؛ با رگبار و مسلسل به جنگ ملت آمد و تهران را در 15 خرداد تبدیل به حمام خون کرد. همزمان با این کشتار خونین در شهرهای دیگری نیز رژیم شاه جنایات فجیعی را انجام داد.
1-1- بیانیه شیخ محمود شلتوت
البته این جنایات فجیع بازتاب های متفاوتی در خبرگزاریها و بین اشخاص مختلف داشت. حتی بازتاب های این جنایات به خارج از کشور نیز رسیده شد و این مسأله تا بدین جا پیش رفت که شیخ محمود شلتوت مفتی الأزهر مصر نیز در بیانیه در 20 خرداد این فجایع را محکوم کرد. در بخشی از این بیانیه آمده است: «مسلمانان! اقدام به نجات مظلوم، کاری است که اسلام آن را واجب گردانیده است. و رفع زیان ودور کردن خطر و ضرر از مردم رفتاری است که اسلام به آن خوانده و فرض شمرده است؛ و میدانیمکه ضروریترین نمونههای اقدام به نجات مظلوم، رفع زیان در مورد کسانی است که به خاطر دفاع ازاسلام و ادای وظیفه دینی و جانبازی در راه رسالت الهی به بند و گرفتاری کشیده شده و زیان دیدهاند.
علمای اسلام و روحانیون ایران بارها مورد تجاوز رژیم قرار گرفتهاند و بارها زندانی شدهاند و ازانجام وظیفه امر به معروف ـ که هر غیر عاجزی بدان مکلف است ـ و از وظیفه نهی از منکر ـ که بر هرغیرعاجزی واجب است ـ بازداشته شدهاند؛ حال آنکه خیر و فواید انجام این دو وظیفه عاید امتاسلام میشود و نتایج فرخندهاش نصیب ملت میگردد، زیرا حیات هر ملتی وابسته به اخلاق اوست وشالوده اخلاق را دین خدا ـ در مجموعه احکام و آداب و نظامات و تعلیماتش ـ تشکیل میدهد، وپرچمداران جنبش تکامل اخلاقی و رهبران معنویت و عناصر مؤثر در این کار، همان علمای اخلاقیهر ملتاند که با تبلیغ و رهبری و ارشادشان زمینه و شرایط و عوامل تکامل معنوی آن را فراهممیگردانند.
از طرفی، شکی نیست که تا جان و آزادی علما حفظ نشود و احترام و تکریم در خورشان صورتنپذیرد، از عهده این مهم بر نتوانند آمد. وقتی علمای ملتی از ادای نقش خلاق و اخلاقی خویشبازداشته شدند، حال آن ملت چگونه خواهد گشت؟ بیتردید ارزشهای معنوی بیارزش خواهد شد وآرمانها و نمونههای رهبری پایمال خواهد گشت و انسانیت، معنا و کمال خود را از دست خواهد داد،زیرا در طول تاریخ بشر مجاهدت علما، نیروی انگیزنده و توان کارآفرین هر کار بشردوستانه ومیهنپرستانه و خیرخواهانه بوده است و تاریخ ملت ایران خود شاهد زندهای است بر این حقیقت؛آنجا که علمایش گنجینهای از افتخار خدمت و مجاهدت ارجدار و فداکاری و جانبازی در راه خدا وملت و میهن را در بردارند و تاریخ پرشکوهی در این میدان به ثبت رسانیدهاند.
هان! به شما مسلمانان هشدار میدهم، به مسلمانان همه کشورها و به ملت مسلمان ایران کهاین تجاوز و دستاندازی بیشرمانه را به سادگی نگاه نکنید و با تمام نیرو برای نجات علمای ایران ازچنگال دژخیمان دیکتاتور ایران مبارزه کنید، و «به ستمکاران تکیه نکنید که آتش گریبانتان را خواهدگرفت و در برابر خدا هیچ یاوری نخواهید داشت و هیچ کس به کمکتان نخواهد آمد» (سوره هود،آیه113).
به چنین جنایتی تا به حال فقط کسی دست زده است که پاک از دین بریده و از اسلام خارج شده وبر همه حقوق و احتراماتی را که خدا برای علما واجب گردانیده، منکر گشته است. «خدا که جز اوخدایی نیست و فرشتگان و دانشمندان شهادت دادهاند» که «از خدا در میان بندگانش فقط دانشمندانمیترسند...» و من چنین شهادت میدهم که خدایا! جنایت دستدرازی و تجاوز به پرچمداراناسلام به وقوع پیوسته و کوشش برای رفع ضرر و خطر از پیروان و دوستداران تو بر همه کسانی که بهتو ایمان دارند واجب است. «و تو نیکوترین سرپرست و حاکمی و نیکوترین یاور.»[2]
1-2- اعلام مرجعیت حضرت امام(ره)
به دنبال دستگیری حضرت امام(ره) و تصمیم رژیم شاه بر اعدام ایشان؛ از آنجائیکه طبق قانون اساسی مشروطه مراجع تقلید مصونیت داشتند و حکومت نمی توانست مراجع را اعدام کند؛ و بدلیل اینکه حضرت امام(ره) آن زمان هنوز به عنوان مرجع شناخته نمی شدند؛ از این رو جامعه مدرسین و برخی علما از سراسر کشور با اعلام مرجعیت حضرت امام(ره) باعث شدند که رژیم نتواند ایشان را اعدام کند.
آیت الله یزدی در این باره می گوید: «مسئله سابقه تأسیس جامعه مدرسین و اقدامات آن به قبل از پیروزی انقلاب اسلامی باز میگردد. اساساً این جامعه در زمان حیات آیتالله بروجردی، یعنی قبل از سال 1342، شکل گرفت... در سال 1342 جریان مبارزات انقلابی توسط امام (رحمتالله علیه) آغاز شد و در این برهه جامعه مدرسین به صورت رسمی وارد بحث حمایت از امام (رحمتالله علیه) شد... یکی دیگر از کارهای بسیار مهم جامعه مدرسین در قبل از پیروزی انقلاب اعلام مرجعیت حضرت امام بود. وقتی عوامل رژیم امام (رحمتالله علیه) را دستگیر کردند ایشان عنوان مرجعیت نداشتند و بر اساس قانون اساسی مشروطه مراجع دارای مصونیت بودند. برای همین، جامعه مدرسین بلافاصله با توجه به صلاحیت حضرت امام در اطلاعیهای اعلام کردند که امام خمینی (رحمتالله علیه) جزو مراجع تقلید هستند و با این کار دست ساواک را برای هر گونه تعرض به جان امام بستند.»[3]
به دنبال این واقعه حضرت امام(ره) در مرداد 42 آزاد شدند و پس از آن در خانه ای در تهران به حالت حصر قرار گرفتند.
1-3- 15 خرداد در بیان حضرت امام(ره)
حضرت امام(ره) در سخنرانی های متعدد خویش و کراراً در مورد این قیام صحبت کرده اند. برای نمونه ایشان در سخنرانی در جمع خانواده های شهدای 15 خرداد 42 در 9 آبان 58 می فرمایند: «پانزده خرداد- که ما مردان با ارادهاى را از دست دادیم و جوانانى از دست ملت ما رفت- نقطه عطفى است در تاریخ، و مبدأ این نهضت است. آنها که در پانزده خرداد قیام کردند، قیام مردانه کردند، و در مقابل دژخیمان «نه» گفتند و به شهادت رسیدند، آنها مبدأ این نهضت عظیم شدند. من از خداى تبارک و تعالى براى آنها رحمت استدعا مىکنم؛ و براى بازماندگان آنها سلامت و صبر و سعادت.»[4]
همچنین ایشان در سخنرانی خویش در 17 شهریور 58 با «یوم الله» خواندن 15 خرداد می فرمایند: «از آن «یوم اللَّه» ها 15 خرداد بود. 15 خرداد هم از «ایام اللَّه» بود که یک ملت ایستاد در مقابل یک قدرت و کارى کرد که پنج ماه تقریباً حکومت نظامى شد. منتها قدرت نداشت ملت؛ باز اجتماع درست نشده بود، بیدار نشده بودند، شکست خوردند. نه شکست؛ به حسب ظاهر؛ و الّا از همان جا مبدأ پیروزى ملت است.»[5]
ایشان همچنین در پیام خویش به ملت ایران در 12 خرداد 58 می فرمایند: «و من روز 15 خرداد را براى همیشه عزاى عمومى اعلام مىکنم. و براى بزرگداشت شهداى خویش در این روز بزرگ در مدرسه فیضیه به سوگ مىنشینم. به امید آنکه با خواست خداوند متعال باقیمانده ریشههاى گندیده استعمار از بیخ و بُن کنده شود؛ و جمهورى اسلامى مبنى بر احکام نورانى قرآن مجید در کشور ما مستقر گردد.»[6]
2- شهادت حاج آقا مصطفی
پس از واقعه 15 خرداد و به دنبال آن تبعید حضرت امام(ره) نهصت به صورت یکنواخت و البته با یک سیر کندی پیش می رفت تا اینکه با شهادت آقا مصطفی در نیمه شب اول آبان 56 نهضت یک جان تازه ای به خود گرفت.
با رسیدن خبر شهادت ایشان به ایران در سراسر ایران مجالس ترحیمی برای ایشان برگزار شد که در این مجالس روحانیون مبارز و سایر مبارزین زمام امور را در دست گرفت و این مجالس ترحیم را به مجالس سیاسی جهت مبارزه علیه رژیم تبدیل کردند.
برای مثال در بخشی از گزارش ساواک در مورد یکی از مراسمهای برگزار شده در مسجد اعظم قم در تاریخ اول آبان 1356 آمده است:
«بعد از ظهر روز 1/8/36 از طرف آیتالله گلپایگانی به مناسبت فوت یاد شده مجلس ترحیمی با حضور آیتالله گلپایگانی، شریعتمداری، نجفی مرعشی و شرکت قریب شش هزار نفر از طبقات مختلف و طلاب علوم دینی و روحانیون شهر قم در مسجد اعظم برگزار گردیده است. در این مجلس تعداد معدودی از طلاب علوم در بین جمعیت مبادرت به دادن شعار «درود بر خمینی»نمودهاند که این جریان موجب بر هم خوردن نظم مجلس گردیده و حاضرین در مجلس با سرعت مسجد را ترک کردهاند.
در هنگام خارج شدن جمعیت از مسجد اعلامیههای مضرهای به امضای «روحانیون مبارز قم» و «کنفدراسیون دانشجویان ایرانی» در محوطه مسجد ریخته شده است...»[7]
البته وضع در سراس کشور تقریباً بدین منوال بود. البته یکی از مهمترین مجالس ترحیم، مجلس ترحیم مسجد ارک تهران است که در 8 آبان برگزار شد.
حضرت امام(ره) در باب این شهادت در پیام به ملت ایران در 21 شهریور در تسلیت واقعه 17 شهریور می فرمایند:«و خدا شاهد است مصطفاى من تنها آن نبود که سالش نزدیک است، بلکه همه به خاک و خون کشیدههاى حادثه شوال، مصطفاهاى من بودهاند. من این استقامت را و این فیض شهادت را که خداوند متعال نصیب فرزندانم فرمود به پدران و مادران و همه بستگانشان تبریک مىگویم. و چنین کشته شدنى که افتخار دارد، بزرگترین آرزوى من است و شاید نزدیک باشد.»[8]
همچنین ایشان در جای دیگری می فرمایند: «این طور قضایا مهم نیست خیلى، پیش مىآید. براى همه مردم پیش مىآید. و خداوند تبارک و تعالى الطافى دارد ظاهر و الطافِ خفیه. یک الطاف خفیهاى خداى تبارک و تعالى دارد که ماها علم به آن نداریم، اطلاع بر او نداریم. و چون ناقص هستیم از حیث علم، از حیث عمل، از هر جهتى ناقص هستیم، از این جهت در این طور امورى که پیش مىآید جزع و فزع مىکنیم، صبر نمىکنیم. این براى نقصان معرفت ماست به مقام بارى تعالى. اگر اطلاع داشتیم از آن الطاف خفیهاى که خداى تبارک و تعالى نسبت به عبادش دارد و انَّهُ لَطیفٌ عَلى عِبادِه و اطلاع بر آن مسائل داشتیم، در این طور چیزهایى که جزئى است و مهم نیست این قدر بىطاقت نبودیم؛ مىفهمیدیم که یک مصالحى در کار است، یک الطافى در کار است، یک تربیتهایى در کار است.»[9]
3- مقاله رشیدی مطلق و قیام 19 دی
همزمان با برگزاری کنگره بزرگ حزب رستاخیز در تهران (در تاریخ 17 دی ماه 1356) در یکی از صفحات روزنامه اطلاعات مقاله ای به چاپ رسید تحت عنون «ایران و استعمار سرخ و سیاه» به قلم شخصی به اسم احمد رشیدی مطلق که البته این نام یک اسم مستعار است و هویت واقعی نویسنده مقاله هنوز در پرده ای از ابهام قرار دارد. برخی ها داریوش همایون را نویسنده مقاله معرفی می کنند.
در این مقاله نویسنده با اهانت به حضرت امام(ره) و معرفی ایشان به عنوان عامل استعمار سرخ و سیاه در نهضت انقلاب و اینکه ایشان عامل قیام 15 خرداد است و همچنین «سید هندی»[10] نامیدن حضرت امام(ره) و اینکه ایشان مدتی در هند سپری کرده و در آنجا با استعمار انگلیس در ارتباط بوده؛ موجب خشم انقلابی ملت ایران را فراهم کرد.
اولین واکنش به این مقاله قیام مردم دی در 19 دی بود یعنی 2 روز پس از انتشار مقاله. علما به دنبال انتشار این مقاله، روز 18 دی درسهای خود را تعطیل کردند. پس از آن بازار نیز با تعطیلی به حوزه محلق شد و مردم به بیوت مراجع می رفتند و آمادگی خود را برای مقابله با این توهین بیان می داشتند.[11]
مردم و علما صبح روز هجدهم دی ماه به سمت منزل آیت الله گلپایگانی حرکت کردند. خیلی زود محوطه درونی و بیرونی منزل ایشان از جمعیت پر شد. آیت اللّه گلپایگانی با چهره ای غمگین و افسرده وارد می شوند. پس از این که ایشان آیه استرجاع (انا لله و انا الیه راجعون) را می خواند بغض مردم می ترکد وصدای گریه از هر سو بلند می شود .آیت اللّه گلپایگانی ادامه می دهند: «ما هم از وارد شدن این ضایعه بزرگ بر جامعه روحانیت و بر فقه و اجتهاد خبردار شدیم. این ها اشتباه می کنند ؛ این ها فکر نکنند، ما دیگر سکوت کرده ایم و چیزی نخواهیم گفت و دست بر می داریم. این ها باید بدانند که اگر سر نیزه را حتی به زیر گلوی ما بگذارند، ما حرفمان را می زنیم»[12]
صبح روز 19 دی، با تعطیل شدن بازار قم در حمایت از حوزه و محکوم کردن اقدام نظام و نیز ادامه تعطیلی دروس حوزه، جمعیت زیادی در مسجد اعظم گرد آمدند. رفتن به منازل آیات پی گرفته شد و به ترتیب آقایان آیت الله میرزا هاشم آملی، علامه طباطبائی، آیت الله وحید خراسانی و آیت الله مکارم شیرازی برای مردم سخنرانی و از حضرت امام خمینی (ره) حمایت نمودند.[13]
پس از این واقعه در چهلم شهدای قم، مردم تبریز راهپیمائی و تظاهرات کردند و این واقعه باعث شد که حضرت امام(ره)، نوروز 57 -که همزمان می شد با چهلم شهدای تبریز- را عزای عمومی اعلام بکنند. و در چهلم شهدای تبریز مردم یزد به پا خواستند و این چهلم گرفتن ها چندین بار تکرار شد بطوریکه این واقعه به «نهضت چهلم ها» معروف شد.
مقام معظم رهبری-مدظله- در دیدار مردم قم در 18 دی 82 با «یوم الله» شمردن این روز فرمودند: «به شما برادران و خواهران عزیز قمى؛ به جوانان مؤمن و مردم مقاوم و طلّاب و فضلاى معزّز حوزهى علمیهى قم خوشامد عرض مىکنیم. روز نوزدهم دى بدون شک یکى از ایام اللّه است. این روز در تاریخِ بعد از خود و مسیر حرکت در طول انقلاب و نهضت، تأثیر اساسى داشت. اگر قیام مردم قم در طلیعهى این نهضت و در پیشانى انقلاب ثبت نمىشد، به گمان زیاد بدخواهان ملتِ ایران و دشمنان انقلاب حتّى هویت اسلامى نهضت را هم ممکن بود انکار کنند»[14]
4- 17 شهریور
در روز عید فطر سال 57 یعنی 13 شهریور پس از نماز عید، مردم شروع به راهپیمائی و تظاهرات علیه رژیم کردند. به دنبال این تظاهرا اوضاع تا روز 16 شهریور ناآرام بود.
به دنبال تظاهرا گسترده در روز پنجشنبه 16 شهریور، مردم در روز بعد جمعه نیز تظاهرات را ادامه دادند که رژیم ستم شاهی کشتار گسترده ای را در میدان شهدا(ژاله سابق) انجام داد.
فرمانداری نظامی تهران آمار 87 کشته و 250 مجروح را تأیید نمود. اما مخالفان حکومت، اعلان داشتند که در این روز بیش از 4000 نفر کشته شده اند و تعداد کسانی که تنها در میدان ژاله جان باختهاند 500 نفر است. سالها بعد عماد الدین باقی طی تحقیقی با توجه به دسترسی اش به آمار بنیاد شهید انقلاب اسلامی و منابع دیگر تعداد کشته شدگان 17 شهریور را 88 نفر ذکر میکند که 64 نفر آنها در میدان ژاله کشته شدند.[15]
حضرت امام روز هجدهم شهریور ماه با ارسال پیامی به ملت ایران ضمن ابراز همدردی با ملت، کشتار وحشیانه را محکوم نمودند و دولت آشتی ملی را دولتی تحمیلی و غیرقانونی اعلام داشتند.
همچنین ایشان با «یوم الله» نامیدن 17 شهریور فرمودند: «17 شهریور هم، که امروز ما اینجا مجتمع هستیم، آن 17 شهریور سال گذشته «مِنْ ایّام اللَّه» آن هم از ایام خدایى بود که یک ملت، زن و مردش، جوان و غیر جوانش، بایستند و خون بدهند براى احقاق حق. این روز خداست. 17 شهریور «مِنْ ایام اللَّه» است، باید متذکر باشید. باید یادآورى کنید این «ایّام اللَّه» را. چنانچه کردید، از یاد نباید برود این «ایّام اللَّه» براى اینکه این ایاماند که آدم سازند. این ایّام است که جوانهاى ما را از عشرتکدهها بیرون مىآورد به میدان جنگ مىبرد. این ایّام الهى هست که ملت ما را بیدار مىکند، و بیدار کرد. امر مىکند: ذَکِّرْهُمْ بِأَیَّامِ اللَّهِ؛ «ایّام اللَّه» را در ذکر مردم وارد کن.»[16]
5- فرار شاه
سرانجام شاه مخلوع که احساس می کرد دیگر ایران جائی برای اون نیست؛ و به امید اینکه مانند 28 مرداد 32 می رود و ارتش با یک کودتا اوضاع را به دست می گیرد و پس از چند روز مجدداً به مملکت مراجعه می کند؛ در 26 دی ماه 57 از مملکت گریخت.
روز فرار شاه نیز در بیانات حضرت امام(ره) «یوم الله» نامگذاری شده است. ایشان فرمودند:« آن روزى که این خبیث فرار کرد از «ایّام اللَّه» بود؛ که یک ملتى که هیچ نداشت یک قدرت را شکست، به طورى که نتوانست بماند. نه قدرت خودش، قدرت همه؛ دنیا ایستاده بود مقابل شما، من مطّلع بودم، دنیا ایستاده بود پشتیبان، پشتیبان خودش اول؛ پشتیبان وارث آن، که این شخص بختیار باشد، ثانیاً. ایستاده بودند دنبال او که نگهشان دارند. دو دستى امریکا چسبیده بود که شاه را نگه دارد.»[17]
6- 12 بهمن
به دنبال فرار شاه خائن فضا برای انقلابیون و ورود حضرت امام(ره) به کشور بیش از پیش آماده شد تا اینکه سرانجام حضرت امام(ره) در روز 12 بهمن 57 از فرانسه به ایران مراجعت فرمودند.
حضرت امام(ره) پس از ورود به ایران بلافاصله از فرودگاه مهرآباد به بهشت زهرا رفتند و آنجا ضمن قرائت فاحته برای شهدای انقلاب، برای مردم سخنرانی کردند.
مراسم استقبال از حضرت امام(ره) پرشکوه ترین مراسم استقبال تاریخ بوده و جمعیت استقبال کننده در فاصله 33 کیلومتری بین فرودگاه مهر آباد تا بهشت زهرا بین 4 تا 8 میلیون نفر تخمین زده می شود.
7- 29 بهمن و بیعت نیروی هوایی
به دنبال شدت یافتن درگیری بین مردم و نیروهای وابسته به رژیم شاه، همافران انقلابی نیروی هوائی در روز 19 بهمن با رسیدن به محضر حضرت امام(ره) در مدرسه رفاه با ایشان بیعت کردند. این نیرو اولین نیرو از بین نیروهای نظامی و امنیتی بودند که رسماً به انقلاب می پیوستند.
به دنبال این اقدام شجاعانه و انقلابی در روز 21 بهمن پرسنل انقلابی نیروی هوائی به هر فردی که کارت پایان خدمت داشت؛ یک قبضه اسلحه و 7 عدد فشنگ می داد.
حضرت امام(ره) این روز را نیز «یوم الله» نامیده و در روز 19 بهمن 59 در جمع پرسنل نیروی هوائی فرمودند: «لکن شما که از نظامیها بودید و از نیروى هوایى طاغوت آن وقت بودید، این ارزش را بیشتر از دیگران عَرضه کردید که از طاغوت بُریدید و به اسلام پیوند کردید. و پیروزى انقلاب رهین همه ملت است و رهین اقدامات شما و سایر قوایى که بعد از شما به اسلام پیوستند و نمایش ارزش خودشان را دادند. آن روز را هم باید از «یوم اللَّه» ما حساب کنیم. روزى که خداى تبارک و تعالى شما برادران را و شما نیروى عظیم انسانى را در آن روز بسیج کرد؛ و شما اطاعت کردید از خداى تبارک و تعالى و به صف انسانى- اسلامى ملت پیوستید و به آغوش اسلام آمدید. قدر آن روز را همه مىدانیم. آن روز، روزى است که در تاریخ و در تاریخ نیروى هوایى ضبط است. و من از همه نیروها- چه نیروى هوایى و چه نیروى دریایى و چه زمینى- و از همه کسانى که قواى مسلَّح بودند آن وقت و در آن وقت در خدمت طاغوت بودند و بعد به خدمت اسلام آمدند، تشکر مىکنم، و ملت اسلام از همه آنها قدردانى مىکند.»[18]
8- 22 بهمن
در روز 22 بهمن به ترتیب زندان اوین، ساواک، سلطنت آباد، مجلسین سنا و شورای ملی، شهربانی، ژاندارمری و ساختمان زندان کمیته مشترک به تصرف مردم در آمد.در تسخیر شهربانی سپهبد رحیمی فرماندار نظامی تهران به دست انقلابیون مسلح افتاد. پادگان باغشاه و دانشکده افسری، دبیرستان نظام، زندان جمشیدیه، پادگان عشرت آباد و پادگان عباس آباد یکی پس از دیگری تسلیم شدند و آخرین مرکزی که به تصرف درآمد رادیو و تلویزیون بود.
با تسخیر تلوزیون و اعلام این مطلب که الان صدای انقلاب است که می شنوید؛ انقلاب اسلامی ایران در روز 22 بهمن به پیروزی رسید.
پس از پیروزی انقلاب هر ساله ملت ایران با راهپیمائی این روز یاد و خاطره آن روز را گرامی می دارند.
9- 12 فروردین
به دنبال پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی، لزوم تغییر نظام سیاسی به عنوان اولین اقدم پس از انقلاب به شدت احساس می شد. لذا سریع ستادی برای انتخابات تشکیل شد و وظیفه برگزاری انتخابات را به دوش کشید. حضرت امام(ره) با تأکید بر اینکه ما «جمهوری اسلامی» را می خواهیم و نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد و توصیه به مردم جهت رأی دادن به «جمهوری اسلامی»، مردم را در انتخاب هر نوع نظامی که مایلند آزاد گذاشتند.
اما سرانجام 2/98% مردم با انتخاب «جمهوری اسلام» این نظام به عنوان نظام رسمی جمهوری اسلامی برگزیده شد.
10- 13 آبان 58
در این روز که به فرموده حضرت امام(ره) «انقلابی بزرگ تر از انقلاب اول» نامیده شده است. دانشجویان پیرو خط امام(ره)، با تسخیر سفارت آمریکا در ایران که بعدها به «لانه جاسوسی» معروف شد اعضای سفارت را دستگیر کردند. اعضای سفارت 444 روز در ایران زندانی بودند. واقعه طبس را آمریکا جهت آزادی این گروگانها انجام داد که البته با آمدن طوفان، طرح با شکست مواجه شد.
11- روز قدس
به دستور حضرت امام(ره) در 16 مرداد 58 آخرین جمعه ماه مبارک هر سال را به هدف اعلام همبستگی با آرمانهای ملت فلسطین به عنوان «روز قدس» نامگذاری شد که از آن سال تا کنون هر ساله ملت ایران در این روز با راهپیمائی با ملت های فلسطین تجدید پیمانی دوباره می کنند. البته در چند سال اخیر در سایر کشورها نیز همراه با ایران در این روز به راهپیمائی می پردازند.
متن پیام حضرت امام(ره) بدین شرح است:
«بسم اللَّه الرحمن الرحیم»
من در طى سالیان دراز، خطر اسرائیل غاصب را گوشزد مسلمین نمودم، که اکنون این روزها به حملات وحشیانه خود به برادران و خواهران فلسطینى شدت بخشیده است، و بویژه در جنوب لبنان به قصد نابودى مبارزان فلسطینى، پیاپى خانه و کاشانه ایشان را بمباران مىکند.
من از عموم مسلمانان جهان و دولتهاى اسلامى مىخواهم که براى کوتاه کردن دست این غاصب و پشتیبانان آن به هم بپیوندند. و جمیع مسلمانان جهان را دعوت مىکنم آخرین جمعه ماه مبارک رمضان را که از ایام قدر است، و مىتواند تعیینکننده سرنوشت مردم فلسطین نیز باشد، به عنوان «روز قدس» انتخاب، و طى مراسمى همبستگى بین المللى مسلمانان را در حمایت از حقوق قانونى مردم مسلمان اعلام نمایند. از خداوند متعال پیروزى مسلمانان را بر اهل کفر خواستارم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.
روح اللَّه الموسوی الخمینى»[19]
12- 23 تیر 78
به دنبال انتشار غیر قانونی سندی طبقه بندی شده مربوط به وزارت اطلاعات در مورد قانون اصلاح مطبوعات در 15 تیر 78 توسط روزنامه سلام به سردبیری موسوی خوئینی ها با عنوان «سعید اسلامی پیشنهاد اصلاح قانون مطبوعات را داده است» درست یک روز قبل از رأی گیری مجلس در این باره؛ و ماجراهای کوی دانشگاه در 18 تیر و استفاده ضد انقلاب از این واقعه بوجود آمده؛ و اینکه معترضین تا بیت رهبری نیز پیش آمدند و می خواستند بیت رهبری را نیز تسخیر کنند که البته موفق نشدند؛ مردم ولایت مدار تهران و سایر شهرها پس از سخنرانی مقام معظم رهبری-مدظله- در 21 تیر، در 23 تیر با راهپیمائی خویش و تجدید بیعت با ولایت و مقام معظم رهبری بساط این فتنه را در هم پیچیدند.
13- 9 دی
9 دی نیز به مثابه 23 تیر باعث شد که بساط فتنه ای در هم پیچیده شود. به دنبال انتخابات ریاست جمهوری سال 88 و حضور باشکوه و بی سابقه مردم(حدود 85%) طیف بازنده انتخابات بجای پذیرفتن شکست و اینکه اگر اشکالاتی نیز دارند بطور قانونی پیگیری کنند؛ با ریختن در خیابانها و تظاهرات و دادن شعارهای مختلف که حتی به اصل ولایت فقیه نیز رحم نکردند و عکس حضرت امام(ره) را نیز به آتش کشیدند. همچنین ما شاهد این بودیم که در روز قدس نیز عده ای اندک از معترضین با در دست داشتن بطری های آب و نوشیدن آن به دادن شعارهائی غیر از شعارهای ملت می پرداختند. شعارهائی مانند «نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران»
اما اوج این فتنه ها و حوادث در روز عاشورای سال 88 مصادف با 6 دی اتفاق افتاد که عده ای از ارازل و اوباش با شکستن حرمت عزاداری و پرچم حسینی، به شادی و کف زدن و هلهله در این روز پرداختند که با خشم ملت انقلابی و ولایت مدار ایران روبرو شدند.
از این رو سازمان تبلیغات در طی اعلامیه ای از مردم به جهت برگزاری مراسم راهپیمائی در این روز جهت محکوم کردن این واقعه دعوت کرد که مردم نیز در سراسر کشور با حضور بسیار باشکوه خود در 9 دی بساط این فتنه را نیز در هم پیچیدند.
مقام معظم رهبری-مدظله- در سخنرانی خویش در دیدار مردم قم در 19 دی 88 فرمودند: « روزهاى سال، به طور طبیعى و بهخودىخود همه مثل همند؛ این انسانها هستند، این ارادهها و مجاهدتهاست که یک روزى را از میان روزهاى دیگر برمىکشد و آن را مشخص مىکند، متمایز مىکند، متفاوت مىکند و مثل یک پرچمى نگه مىدارد تا راهنماى دیگران باشد... روز نهم دىِ امسال هم از همین قبیل است. نهم دى با دهم دى فرقى ندارد؛ این مردمند که ناگهان با یک حرکت- که آن حرکت برخاسته از همان عواملى است که نوزدهم دىِ قم را تشکیل داد؛ یعنى برخاستهى از بصیرت است، از دشمنشناسى است، از وقتشناسى است، از حضور در عرصهى مجاهدانه است- روز نهم دى را هم متمایز مىکنند.
مطمئن باشید که روز نهم دىِ امسال هم در تاریخ ماند؛ این هم یک روز متمایزى شد. شاید به یک معنا بشود گفت که در شرائط کنونى- که شرائط غبارآلودگىِ فضاست- این حرکت مردم اهمیت مضاعفى داشت؛ کار بزرگى بود. هرچه انسان در اطراف این قضایا فکر مىکند، دست خداى متعال را، دست قدرت را، روح ولایت را، روح حسین بن على (علیهالسّلام) را مىبیند. این کارها کارهائى نیست که با ارادهى امثال ما انجام بگیرد؛ این کار خداست، این دست قدرت الهى است؛ همان طور که امام در یک موقعیت حساسى- که من بارها این را نقل کردهام- به بنده فرمودند: «من در تمام این مدت، دست قدرت الهى را در پشت این قضایا دیدم». درست دید آن مرد نافذِ بابصیرت، آن مرد خدا.»
همچنین ایشان در بخش دیگری از بیانات خویش فرمودند: «بزرگترین ثروت براى یک نظام همین است که مردم پشت سرش باشند. آمدند به اصطلاح خواستند این حرکت مردمى را خراب کنند؛ گفتند راهپیمائى حکومتى! بىعقلها نفهمیدند که با این حرف دارند حکومت را تعریف مىکنند؛ دارند از حکومت تمجید مىکنند. این چه حکومتى است که در ظرف دو روز- روز عاشورا (یکشنبه) آن خباثتها را راه انداختند، روز چهارشنبه این حرکت عظیم راه افتاد- مىتواند یک چنین بسیج عظیم ملى را در سرتاسر کشور بکند؟ امروز کدام کشور دیگر، کدام حکومت دیگر چنین قدرتى دارد؟ قوىترین حکومتهاى دنیا و ثروتمندترینشان- که ولخرجىهاى زیادى هم براى جاسوسپرورى و خرابکارى و تروریستپرورى دارند- اگر همهى تلاششان را هم بکنند، نمىتوانند ظرف دو روز، صد هزار نفر آدم را بیاورند توى خیابانهاى شهرشان یا کشورشان. چند ده میلیون انسان در سرتاسر کشور بیایند! اگر به دستور حکومت آمده باشند، این خیلى حکومت مقتدرى است؛ پس خیلى حکومت قوىاى است که اینجور امکان بسیج را دارد. اما حقیقت غیر از این است؛ حقیقت این است که در کشور ما حکومت و مردمى وجود ندارد- همه یکىاند- مسئولین حکومت، از شخص حقیر این بنده گرفته تا دیگران، هرکدام قطرههائى هستیم در اقیانوس عظیم این ملت.»[20]
--------------------------------------------------------
[1] صحیفه امام(ره) ج9 ص465
[2] ویژه نامه 15 خرداد،1360، ص50 و51
[3] هفته نامه پنجره سال دوّم، شماره 63، شنبه 17 مهر 1389 صص1-50
[4] صحیفه امام(ره) ج10 ص405
[5] صحیفه امام(ره) ج9 ص465
[6] صحیفه امام(ره) ج8 ص51
[7] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، پرونده آیتالله سید مصطفی خمینی، شماره بازیابی393 ص4
[8] صحیه امام(ره) ج3 ص462
[9] صحیفه امام(ره) ج3 ص234
[10]- البته اجداد حضرت امام(ره) مدتی را در هند زندگی کرده اند.
[11] حماسه نوزده دی، صص77 و 78 - ویژه نامه نوزده دی، ص2
[12] همان
[13] همان
[14] http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3214
[15] http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=178558
[16] صحیفه امام(ره) ج9 ص466
[17] صحیفه امام(ره) ج9 ص466
[18] صحیفه امام(ره) ج14 ص64
[19] صحیفه امام(ره) ج9 ص267
[20] http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=8599
دیدبان