به گزارش پایگاه تخصصی مسجد ، ماه شعبان، ماه درخشش ستارگان آسمان امامت و ولایت است؛ ماهی که در آن میلاد سه امام همام، امام حسین علیه السلام ، امام سجاد علیه السلام و امام زمان(عج) و نیز تولد ماهِ درخشان خاندان هاشمی، حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام اتفاق افتاد. شعبان چه خوش یمن است؛ ماهی که هلالش را ستارگانی چنین فراگرفته اند و بدرْ آن را، یادگار ائمه علیهم السلام پاسبان میراث نبوی و گل بوستان علوی حضرت بقیة اللّه الاعظم ـ که جان های عالمیان به فدای او باد ـ درخشان تر ساخته است. میلاد این ستارگان درخشان بر شما عاشقان مبارک باد.
سوم شعبان
در سومین روز ازماه شعبان، سومین امام و پیشوای مسلمانان دیده به جهان گشود و اهل مدینه را غرق در شادی و سرور ساخت. کودکی که سیمای روشن و پرنورشْ حکایت از آینده ای درخشان داشت و خانه ساده علی علیه السلام و فاطمه علیهاالسلام را غرق در نور و سرور گرداند و دیده پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله به دیدارش روشن گردید. حسین، فرزند علی مرتضی علیه السلام و زهرای مرضیه علیهاالسلام در روز سوم شعبان سال چهارم هجری قمری به دنیا آمد و با قدوم پربرکت خویش، آزادگی و عزّت را به مردمان ارزانی داشت.
دعای باران
در زمان حکومت امام علی علیه السلام مدتی در کوفه باران نیامد. اهل کوفه نزد حضرت علی علیه السلام رفتند و از نیامدن باران شکوه کردند و گفتند: ای امیرمؤمنان، از خداوند متعال بطلب تا برای ما باران پربرکت نازل فرماید. در آن هنگام، حضرت علی علیه السلام به فرزندش حسین علیه السلام فرمود: «فرزندم، برخیز و از خداوند متعال برای این مردم باران بخواه». امام حسین علیه السلام برخاست و بعد از حمد و ثنای الهی و درود بر پیامبر گرامی اش صلی الله علیه و آله ، چنین لب به دعا گشود: «پروردگارا، ای بخشنده خیر و نیکی ها و فرستنده برکات، ما را از باران آسمان سیراب کن؛ بارانی فراوان، فراگیر، انبوه، پروسعت، ریزان و روان و شکافنده زمین های خشک و تشنه که به وسیله آنْ دست بندگان ناتوانت را بگیری و زمین های مرده را زنده سازی آمین ربّ العالمین». هنوز امام علیه السلام دعای خود را تمام نکرده بود که ناگهان باران رحمت خداوند، شهر کوفه و اطراف آن را فراگرفت.
یاور محرومان
آقایی و بزرگ واری امام حسین علیه السلام زبان زد همه مردم بود. در سال هایی که در مدینه می زیست و نیز دوران پدر بزرگ وارش، آن چه ازدست کریمش می جوشید، سخاوت و جود نسبت به نیازمندان بود. به روایت امام سجاد علیه السلام ، امام حسین علیه السلام بار غذا و آذوقه به دوش می کشید و به خانه یتیمان، فقیران و نیازمندان می برد ؛ از این رو بر شانه های آن حضرت، جای بندِ اَنبانِ غذا مانده بود. شیوه کریمانه حضرت شهره آفاق بود تا جایی که وقتی سائلی به در خانه امام آمد و در زد، اشعاری با این مضمون سرود که: «هر کس امروز به تو امیدوار باشد، ناکام و نومید نمی شود و هرکس حلقه در خانه تو را بکوبد، دست خالی بر نمی گردد، تو سرچشمه جود و سخاوتی و پدرت کُشنده فاسقان تبه کار بود».
شیوه کمک مالی
امام حسین علیه السلام پیوسته یار محرومان و ستم دیدگان بود و در کنار کمک های اقتصادی به مردم، سعی در آموزش معارف اصیل اسلامی و بارور کردن روحیه عزت و آزادمنشی افراد نیز داشت. وقتی شخصی به حضور امام رسید و درخواست کمک مالی کرد، امام حسین علیه السلام فرمود: «ای برادر، از کمک خواهی رو در رو بپرهیز و آبرو و شخصیت خود را حفظ کن. اکنون درخواستت را در نامه ای بنویس که من به خواست خدا آن چه را موجب شادی توست، انجام خواهم داد». وقتی شخص تقاضای خود را مطرح ساخت، امام علاوه بر این که دوبرابر نیازش به وی داد، در جملاتی زیبا چنین فرمود: «با نصف این مبلغ، بدهی خود را بپرداز و با نصف دیگر آن، سرو سامانی به زندگی خود بده و حاجت خود را جز نزد سه نفر نگو: دین دار، جوان مرد و صاحب اصالت خانوادگی».
هم سفره فقیران
روزی امام حسین علیه السلام از کنار جمعی از فقیران و تهی دستان می گذشت. آنان که سفره خود را پهن کرده و تکه های نان خشک را در آن قرار داده بودند، از امام خواستند تا با آنان هم غذا شود. حضرت به درخواست آنان پاسخ مثبت داده و در کنار آن ها نشست و با آنان هم غذا شد و این آیه را تلاوت فرمود: «خداوند مستکبران را دوست ندارد»، سپس فرمود: من دعوت شما را پذیرفتم، حال شما نیز به دعوت من پاسخ مثبت گویید. عرض کردند: آری ای فرزند رسول خدا، چنین می کنیم. سپس همراه امام حسین علیه السلام به سوی منزل ایشان روانه شدند و به خانه ایشان رفتند. حضرت به اهل خانه فرمود: هر چه در منزل کنار گذاشته اید، برای ما بیاورید و از این مهمانان عزیز پذیرایی کنید. و با این کار، عملاً توجه به فقیران جامعه را به همگان گوش زد فرمودند.
کودک علی علیه السلام در کنار نبی صلی الله علیه و آله
از دوران کوتاه زندگی امام حسین علیه السلام با پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله خاطرات بسیاری آمده است که بیش تر آن ها حکایت از آموزش ویژه، و توجه و علاقه شدید پیامبر به ایشان و برادر بزرگ ترشان، امام حسن مجتبی علیه السلام دارد. آن دو بزرگوار هم چنین روایات بسیاری از محضر مبارک پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل کرده اند. روزی از امام حسین علیه السلام سوال شد که از رسول خدا چه شنیدی؟ فرمود: شنیدم که می فرمود: خداوند کارهای مهم و بزرگ را دوست می دارد و کارهای پست و حقیر را نمی پسندد. هم چنین شنیدم که می فرمود: هر که خدا را اطاعت کند، خدا او را بالا می برد. هر که نیّت خود را برای خدا خالص گرداند، خدا او را نیکو سازد و بیاراید. هرکه به آن چه نزد خداوند است اطمینان کند، خدا او را بی نیاز گرداند و هرکه بر خدا بزرگی و فخر بفروشد، خدا او را خوار سازد».
احسان به قدر بینش
تلاش پیشوایان دینی در گسترش معارف اسلامی و بالا بردن سطح معلومات محبّان و پیروان خود، تا جایی بود که از اندک فرصت های به دست آمده نیز به خوبی بهره مند می شدند. نمونه بارز آن را می توان در رفتار امام حسین علیه السلام با یکی از مسلمانان مشاهده کرد که وقتی آن عربِ بادیه نشین خدمت حضرت رسید و برای پرداخت دیه از ایشان کمک مالی طلبید، امام حسین علیه السلام در جواب فرمود: ای برادر، سه مسأله از تو خواهم پرسید، اگر یکی را جواب دهی، 31 مال مورد نیازت را می دهم، اگر به دو مسأله پاسخ دادی 32 آن را و چنان چه به هر سه مسأله پاسخ گویی، همه دیه ای را که برعهده تو آمده پرداخت خواهم کرد. اعرابی گفت: ای فرزند رسول خدا، آیا مثل تو، از مانند من بی سوادی مسأله می پرسد؟ امام فرمود: بله، زیرا از جدّم رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که می فرمود: نیکی و احسانْ به اندازه معرفت افراد باشد. سپس امام سؤالات خود را مطرح فرمودند و اعرابی به همه آن ها پاسخ داد و حضرت علاوه بر مبلغ مورد نیاز وی، انگشتریِ خویش را نیز به او هدیه کرد. و با این عمل، وی را به خاطر دانستن معارف الهی و اسلامی، مورد تشویق قرار داد.
شاخه گل رهایی
اهل بیت رسول خدا صلی الله علیه و آله ، همگی با محبت سرشار و احسان فراوان نسبت به افراد جامعه خود، زبان زد عام و خاص بوده و هستند و در این راستا، فقیر و غنی و عبد و آزاد، به تناسب ظرفیت وجودی خویش از مواهب اهل بیت علیهم السلام برخوردار می گشته اند. در حکایتی جالب، یکی از یاران اباعبداللّه الحسین علیه السلام می گوید: نزد امام حسین علیه السلام بودم که یکی از کنیزان آن حضرت، در حالی که شاخه گلی در دست داشت، وارد شد و آن گل زیبا را به امام حسین علیه السلام تقدیم کرد. امام در پاسخ به محبت و نیکی آن کنیز فرمود: تو در راه خدا آزادی. عرض کردم: آقای من، او را در مقابل یک شاخه گل بی ارزش و کم بها آزاد می کنی؟ امام فرمود: خداوند ما را چنین تربیت کرده که «چنان چه به شما درود گفته شد، به صورتی بهتر از آن درود گویید یا همان را درپاسخ برگردانید که خدا همواره به هر چیزی حساب رس است» و آزادی این کنیز، چیزی بهتر از نیکی او بود، که در مقابل وی انجام دادم.
حسین علیه السلام گل خوش بوی محمد صلی الله علیه و آله
ارتباط عاطفی و روحی امام حسین علیه السلام با پیامبرگرامی اسلام صلی الله علیه و آله آن چنان شدید بود که پیامبر صلی الله علیه و آله حتی هنگام خطاب به علی علیه السلام او را با القاب مرتبط با حسین علیه السلام صدا می زدند. جابربن عبداللّه انصاری می گوید: سه روز قبل از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله از آن حضرت شنیدم که علی علیه السلام را مورد خطاب قرار داد و به او چنین فرمود: «درود خدا بر تو ای پدر دو ریحانه (گل خوش بو)، تو را به این دو ریحانه ام سفارش می کنم...». هم چنین در تأیید این علاقه وافر، چنین نقل شده است که «روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله از منزل خویش بیرون آمد و هنگام عبور از کنار خانه فاطمه زهرا علیهاالسلام صدای گریه امام حسین علیه السلام ـ که در آن زمان طفل کوچکی بود، به گوش ایشان رسید. حضرت دخترشان فاطمه علیهاالسلام را صدا کرده و فرمودند: دخترم، حسین را آرام کن ؛ مگر نمی دانی که شنیدن صدای گریه او مرا ناراحت می کند؟»
حسین علیه السلام مرجان قرآن
بر اساس روایاتْ آیات متعددی از قرآن کریم به وجود نازنین امام حسین علیه السلام اشاره دارند. از جمله آن ها، آیه 22 سوره الرحمن است که خداوند در آن می فرماید: «از آن دو دریا، لؤلؤ و مرجان خارج کرد». امام صادق علیه السلام در تفسیر این آیه فرمودند: «منظور از لؤلؤ و مرجان، امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام هستند». هم چنین ایشان در تفسیر آیه دوم سوره شمس که می فرماید: «قسم به ماه که پیرو آفتاب تابان است»، می فرمایند: منظور امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام هستند».
روح آرام یافته
دانای آل محمّد، حضرت امام صادق علیه السلام ، در توصیف سوره فجر فرمودند: سوره فجر را در نمازهای واجب و مستحب خود بخوانید که آن سوره امام حسین علیه السلام است». یکی از کسانی که در مجلس حاضر بود، پرسید: چگونه این سوره به حسین بن علی علیه السلام اختصاص دارد؟ حضرت فرمودند: «آیا سخن خدا را در پایان این سوره نشنیده ای که فرمود: «ای روح آرام یافته، به سوی پروردگارت بازگرد، در حالی که هم تو از او خشنودی و هم او از تو خشنود است»، منظور خداوند از نفس مطمئّنه، حسین بن علی علیه السلام است که روح آرام یافته ای دارد که هم خدا از او راضی است و هم او از خداوند راضی و خشنود می باشد».
حسین علیه السلام ، الگوی جامع
یکی از بهترین و کارآمدترین روش های پرورش و سازندگی، تربیت از راه نشان دادن الگوها و سرمشق های عملی است. اسلام به عنوان مکتبی انسان ساز و جامعه پرداز، این اصل را در برنامه های تربیتی و اخلاقی خود مطرح کرده و با ارائه الگوهای اصلی و حقیقی و پرهیز از الگوهای دروغین، روش تربیتی ویژه ای را به جامعه بشری نشان داده است. یکی از این الگوها، شخصیت برجسته اباعبداللّه الحسین علیه السلام می باشد. ایشان الگوی رحمت، رأفت، کرامت و بزرگ واری است که باران وجودش، همگان را سیراب می سازد و شادابی، نشاط و حیات می آفریند؛ الگویی که شیوه زندگی اش، ترسیم کننده ارزش های اخلاقی و انسان پرور است.
رضا و تسلیم
یکی از صفات انسان های شایسته و کامل، راضی بودن به مقدّرات الهی و تسلیم در برابر آن هاست. امام حسین علیه السلام نمونه متعالی و کامل این ویژگی است و در رفتار و گفتارش، رضایت و تسلیم در برابر حق موج می زند. آن حضرت در دعای روز عرفه می فرماید: «خدایا، قضا و قَدَرتْ را بر من خیر و مبارک ساز تا آن چه برمن دیر می خواهی، زودتر دوست ندارم و آن چه زودتر می خواهی، دیرتر از آن زمان را مایل نباشم» و در جمله ای دیگر می فرماید: «رضایت و خشنودی خداوند، مورد رضایت ما اهل بیت است و بر بلای رسیده از جانب او، صبر می کنیم».
حسین علیه السلام ، محور محبّت الهی
پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله که سخن جز وحی نمی گوید، درباره دو نوه بزرگ وار خویش می فرمودند: «هر کس حسن و حسین علیه السلام را دوست بدارد، او را دوست دارم و هر که را من دوست داشته باشم، خداوند نیز او را دوست دارد و هر که مورد محبت خداوند قرار گیرد، وارد بهشت گردد؛ در مقابل هر که با آن دو دشمنی ورزد، با او دشمن می گردم و دشمنِ من، دشمنی خداوند را به دنبال خواهد داشت که نتیجه آن، جاودانگی در آتش خواهد بود».
خدا محوری
امام حسین علیه السلام اساس سعادت و خشنودی انسان را جلب رضایت الهی دانسته و می فرماید: «هرکس بدون توجه به ناخشنودی مردمان به دنبال خشنودی خداوند باشد، خداوند او را از مردم بی نیاز می کند و کسی که مردم را با ناخشنودی و غضب خداوند راضی نگه دارد و خشنود سازد، خداوند او را به مردم واگذار می کند» و رها کردن بنده به حال خود، یعنی تباه شدن و افتادن در وادی هلاکت، چه این که آن امام همام در تعبیری دیگر فرمودند: «رستگار مباد مردمی که خشنودی بندگان را در مقابل خشنودی خالق و آفریدگار خریدند».
هفت جمله؛ هفت راه سعادت
امام حسین علیه السلام در نصیحتی به پیروان خود، دستورالعمل هایی بیان فرمودند که هر کدام از آن ها، می تواند گره گشای بسیاری از مشکلات روحی و روانی ما باشد، در این نصایح چنین امده است: «آن چه را طاقت نداری، با زحمت بر خود تحمیل نکن؛ آن چه را به دست نمی آوری، دنبال نکن؛ بر آن چه قدرت نداری، حساب باز نکن ؛ جز به اندازه ای که به دست می آوری، نبخش؛ جز به اندازه ای که کار انجام داده ای، پاداش نخواه؛ جز به آن چه از طاعت خدا رسیدی، خوشحال نباش؛ و غیر از آن چه خودت را سزاوار و اهل آن می دانی، مسئولیت قبول نکن».