پایگاه تخصصی مسجد: معاونت فرهنگی مرکز رسیدگی به امور مساجد، بهمناسبت فرارسیدن ایام اربعین شهادت سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) اقدام به تولید مجموعه «فیش منبر ویژه اربعین حسینی» کرده است که از این پس هر روز یک قسمت از این مجموعه در پایگاه تخصصی مسجد منتشر خواهد شد و در ادامه نیز هفتمین قسمت از این مجموعه با موضوع «آثار و برکات اطعام و احسان به زائران حسینی» در اختیار علاقهمندان مکتب اهلبیت عصمت و طهارت (علیهمالسلام) قرار میگیرد.
همچنین فایل WORD و PDF این مجموعه نیز در کانال تلگرامی محراب معاونت فرهنگی مرکز رسیدگی به امور مساجد به نشانی https://telegram.me/mehrabonline قابل دریافت خواهد بود.
ایجاد انگیزه[1]
سید بحر العلوم به قصد زیارت سامرا در حال حرکت بود و در بین راه، درباره این مسئله فکر میکرد که چگونه گریه برای امام حسین (ع) گناهان را میآمرزد! در همان حال، به ناگاه اسبسوار عربی را در کنار خود حاضر دید. ایشان به سید بحر العلوم سلام کرد و فرمود: «جناب سید! شما را در حال فکر میبینم، به چه میاندیشی؟ اگر مسئله علمی است، مطرح بفرمایید، شاید من هم بیاطلاع نباشم.»
سید بحر العلوم در جواب گفت: «در این اندیشهام که چگونه و بر چه اساس، حقتعالی اینهمه ثواب به زائران و گریهکنان حضرت سیدالشهدا (ع) عطا میکند؛ تا جایی که در ازای هر قدمی که زائر او بر میدارد، ثواب یک حج و عمره در نامه عملش نوشته میشود و در ازای یک قطره اشک بر مظلومیت او تمام گناهان صغیره و کبیرهاش آمرزیده میشود؟!»
آن مرد عرب فرمود: «از اینهمه فضیلت برای زائران و گریهکنان آن حضرت تعجب مکن! اینک برای شما مثالی میآورم تا مشکلت حل شود: سلطانی به همراه خادمان و غلامان خویش به شکار رفت. در صحرا و بیابان به دنبال شکاری افتاد تا جایی که همراهان خود را گم کرد. پس از مدتی سرگردانی، در حالی که گرسنگی و تشنگی بر او غلبه کرده بود، از دور چادر سیاهی را مشاهده کرد. خود را به آن خیمه و چادر رسانید. در آن، پیرزنی را با پسرش دید که در گوشهای از خیمهشان بز شیردهی را نگهداری میکردند که با مصرف شیر آن، زندگی خود را میگذراندند. آن مادر و پسر، با ورود سلطان، با آنکه او را نمیشناختند، برای احترام ورود مهمان و اکرام و اطعام او، بز را دوشیدند و آنگاه سرش را بریدند و بریان کردند؛ چراکه برای پذیرایی از مهمانهایش چیز دیگری نداشتند.
سلطان با نوشیدن شیر آن بز و تناول از گوشت کباب شدهاش، از مرگ حتمی نجات یافت و شب در همان خیمه به استراحت پرداخت.
روز بعد، سلطان همراهان خویش را یافت و دستور داد آن پیرزن و پسرش را با احترام و عزت فراوان به بارگاهش آوردند. آنگاه وزیران و مشاوران خود را در مجلس عمومی حاضر ساخت و خطاب به آنان گفت: «دیروز در شکارگاه از غلامان خود دور افتادم. تشنه و گرسنه، گرمازده و خسته، در بیابان سرگردان شده بودم که به خیمه این پیرزن برخوردم. تمام دارایی این پیرزن و پسرش بزی بود که از شیر آن گذران زندگی میکردند. بز را کشتند و کباب کردند و برای من حاضر ساختند، در حالی که مرا هرگز نشناخته بودند. حال بگویید به این پیرزن و پسرش چه چیزی عطا کنم تا آن محبتشان را تلافی کرده باشم.»
یکی گفت: «صد گوسفند به ایشان عطا کنید! یکی از وزیران گفت: صد گوسفند و صد اشرفی به آنها ببخشید!»
یکی از حاضران گفت: «فلان مزرعه را به آنها هدیه کنید!» در این حال، سلطان گفت: «بدانید که هرچه به ایشان دهم بازهم کم است؛ چرا که اینان هرچه را داشتند، برای من فدا کردند و من نیز میبایست هرچه از سلطنت، ثروت و تاجوتخت دارم، به ایشان بدهم تا مقابله به مثل کرده باشم.»
بیان آن سید اسبسوار به اینجا که رسید، خطاب به سید بحر العلوم فرمود: «جناب بحر العلوم! حضرت سیدالشهدا (ع) هر آنچه که از مالومنال، اهلوعیال، پسر و برادر، دختر و خواهر و سر و پیکر که داشت، همه را در راه خدا فدا ساخت. پس در این حال، اگر خداوند به زیارت کنندگان و گریهکنان او آن همه اجر و ثواب عطا نماید، نباید تعجب کرد.»
آن تکسوار عرب، چون این مطلب را فرمود، به ناگاه از نظر سید غایب شد.[2]
متن و محتوا
حقیقت این است که امام حسین (ع) هر چه داشته در راه خداوند بذل نموده و این حرکت حضرت در پیشگاه خداوند متعال دارای منزلت و جایگاه والایی است و هر حرکت و جوششی هم که در پی این حرکت حسینی (ع) شکل گیرد، دارای بهره و پاداش فراوان است؛ یعنی اگر ما یاد و خاطره امام حسین (ع) را زنده نگه داریم و یا اینکه به زائران آن حضرت خدمتی کنیم، خداوند در برابر کار مثل کاه ما برای ابی عبدالله (ع) پاداشی همچو کوه میدهد (اَحد ما را اُحد میکند) مخصوصاً اگر این اقدام کوچک ما مورد رضایت حضرت حق باشد (خالصانه انجام شود).
«طعام دادن» یکی از مواردی است که محبوب و مورد رضای خداوند حکیم میباشد. امام باقر (ع) فرمودند: «إِنَّ الله عَزَّ وَجَلَّ یُحِبُّ إِطْعَامَ الطَّعَامِ وَ إِرَاقَةَ الدِّمَاءِ[3]؛ خداوند عزوجل طعام دادن و قربانی کردن را دوست دارد.»
در اهمیت و منزلت اطعام همین بس که پروردگار عالمیان، خود را اطعام کننده مخلوقات معرفی میکند «وَ هُوَ یُطْعِمُ وَ لا یُطْعَمُ[4]؛ اوست که اطعام و روزى میدهد و از کسى روزى نمیگیرد.»
فقها و علمای اسلام طعام دادن را یکی از انواع کفارهها بر میشمارند که انسان میتواند به وسیله آن، گناهانش را بشوید و با آن خود را پاک کند. این مستحب الهی مانند سایر مستحبات در اسلام هم فایده دنیوی و هم سود اخروی دارد.
آثار و برکات اطعام
الف) آثار دنیوی
اطعام راهی است برای به دست آوردن دوستان و برادران بیشتر و به استحکام پیوندهای اجتماعی کمک میکند.
اطعام تأثیر عمیقی در استحکام ارکان برادری در جامعه دارد و آن را باید نظیر هدیه، دست دادن و تبسم در اجر و ثواب و آثار اجتماعی دانست.
اجتماع دوستان بر سر یک سفره در برانگیختن روح دوستی و نزدیکی میان آنها بسیار با اهمیت است. چنین جمعی از مجلس بر نمیگردند، جز اینکه در بازگشت دلهای آنان از محبت لبریز و نفوسشان سرشار از مودت نسبت به یکدیگر میشود و همگی ممنون فردی هستند که آنها را مورد لطف قرار داده و مشمول فضل و احسان خودساخته است و درنتیجه بر محبت و مودت خویش نسبت به او میافزایند.
علاوه بر آن اطعام دادن میتواند زمینهای برای خدمت به نیازمندان و تعدیل ثروت اغنیا باشد.
ب) آثار اخروی
از نظر اخروی اطعام به صورت عام جایگاه ویژهای در روایات و به صورت خاص یعنی اطعام زائران ابی عبدالله الحسین (ع) جایگاه ویژهتری دارد.
اطعام عام
منظور از اطعام عام در اینجا، هر اطعامی است که در راه خداوند صرف شود. این نوع اطعام آثار فراوانی به همراه دارد. پیامبر اسلام (ص) میفرمایند: «الْبَیْتُ الَّذِی یُمْتَارُ مِنْهُ الْخَیْرُ وَ الْبَرَکَةُ أَسْرَعُ إِلَیْهِ مِنَ الشَّفْرَةِ فِی سَنَامِ الْبَعِیرِ[5]؛ خیر و برکت به خانهای که در آن اطعام میشود، سریعتر از سرعت فرو رفتن تیغ در کوهان شتر میرسد.»
امیرالمؤمنین علی (ع) چنین میفرمایند: «فَمَنْ آتاهُ اللّهُ مالاً فَلْیَصِلْ بِهِ الْقَرابَةَ وَلْیُحْسِنُ مِنْهُ الضِّیافَةَ[6]؛ کسى که خداوند مالى به او عنایت کرد، باید به اقوامش کمک کند، مهمانىِ شایستهای برگزار نماید.»
امام صادق (ع) درباره ثواب و پاداش اطعام مؤمنان میفرماید: «مَنْ أَطْعَمَ مُؤْمِناً حَتَّى یُشْبِعَهُ لَمْ یَدْرِ أَحَدٌ مِنْ خَلْقِ اللَّهِ مَا لَهُ مِنَ الْأَجْرِ فِی الْآخِرَةِ لَا مَلَکٌ مُقَرَّبٌ وَ لَا نَبِیٌّ مُرْسَلٌ إِلَّا اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِین[7]؛ هرکس مؤمنی را اطعام نماید و غذائی بخوراند تا او را سیر کند، هیچ یک از خلق خدا نمیتواند ثواب او را بشمارند، نه ملک مقرب و نه پیغمبر مرسل؛ مگر خداوند عالمیان»
روزی امام صادق (ع) به یکی از یاران خود به نام ثابت فرمودند: «یَا ثَابِتُ أَ مَا تَسْتَطِیعُ أَنْ تُعْتِقَ کُلَّ یَوْمٍ رَقَبَةً؛ ای ثابت آیا توان آزاد کردن بردهای را در هر روز نداری؟» ثابت گفت توان این کار را ندارم. حضرت فرمودند: «أَ مَا تَقْدِرُ أَنْ تُغَدِّیَ أَوْ تُعَشِّیَ أَرْبَعَةً مِنَ الْمُسْلِمِینَ؛ آیا توان اطعام نهار یا شام چهار نفر از مسلمین را نداری؟»
ثابت گفت: «أَمَّا هَذَا فَإِنِّی أَقْوَى عَلَیْهِ؛ این کار در توان من هست.» آنگاه حضرت فرمودند: «هُوَ وَ اللَّهِ یَعْدِلُ عِتْقَ رَقَبَةٍ[8]؛ به خدا قسم این برابر آزاد کردن برده است.»
همان گونه که دادن طعام مستحب است، قبول آن از سوی دوستان و برادران نیز مستحب میباشد، حتی اگر تصمیم داریم روزه مستحبی بگیریم، ولی به میهمانی دعوت شدیم، بهتر آن است که دعوت برادرمان را پاسخگوییم و در این هنگام هم ثواب روزه را خواهیم داشت و هم اجر قبول دعوت یک مؤمن را.
امام صادق (ع) میفرماید: «الْمُنْجِیَاتُ إِطْعَامُ الطَّعَامِ وَ إِفْشَاءُ السَّلَامِ وَ الصَّلَاةُ بِاللَّیْلِ وَ النَّاسُ نِیَامٌ[9]؛ سه عامل است که انسان را از عذاب آخرت رهایی میبخشد: اطعام دادن، سلام کردن و نماز در شب به هنگامی که دیگران در خوابند.»
اگر در این حدیث دقت کنیم میبینیم که «اطعام» قبل از «نماز شب» ذکر شده و این نشان از اهمیت این امر در پیشگاه خداوند کریم دارد.
اطعام خاص
منظور از اطعام خاص، طعام دادن به زائران امام حسین (ع) است. اطعام زائران آن حضرت، مخصوصاً زائری که با عشق و پای پیاده رنج سفر را به جان خریده، نزد خداوند بسیار ارزشمند و با اهمیت است؛ چرا که خود این زائر در پیشگاه خداوند متعال محبوبیت دارد.
از علی صائغ نقل شده که امام صادق (ع) فرمود: ای علی! به زیارت حسین (ع) برو و آن را ترک مکن. علی صائغ میگوید: عرض کردم: چه ثواب و پاداشی برای زائرش دارد؟ امام فرمود: «مَنْ أَتَاهُ مَاشِیاً کتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکلِّ خُطْوَةٍ حَسَنَةً وَ مَحَا عَنْهُ سَیئَةً وَ رَفَعَ لَهُ دَرَجَةً فَإِذَا أَتَاهُ وَکلَ اللَّهُ بِهِ مَلَکینِ یکتُبَانِ مَا خَرَجَ مِنْ فِیهِ مِنْ خَیرٍ وَ لَا یکتُبَانِ مَا یخْرُجُ مِنْ فِیهِ مِنْ سَیئٍ وَ لَا غَیرِ ذَلِک فَإِذَا انْصَرَفَ وَدَّعُوهُ وَ قَالُوا یا وَلِی اللَّهِ مَغْفُورٌ لَک أَنْتَ مِنْ حِزْبِ اللَّهِ وَ حِزْبِ رَسُولِهِ وَ حِزْبِ أَهْلِ بَیت رَسُولِهِ وَ اللَّهِ لَا تَرَی النَّارَ بِعَینِک أَبَداً وَ لَا تَرَاک وَ لَا تَطْعَمُک أَبَدا[10]؛ کسی که به زیارت ایشان برود، خداوند به ازای هر قدمی، حسنهای برایش مینویسد و از او گناهی را پاک میکند و یک درجه ارتقای رتبه پیدا میکند. پس وقتی به مرقد حسین (ع) رسید، خداوند دو فرشته را بر او مأمور میکند تا هرچه از خیر و خوبی و صلاح از دهانش خارج میشود، برایش بنویسند و اگر چیزی خواست که به صلاحش نبود، برایش ثبت نکنند و هنگامیکه از زیارت باز میگردد، با او وداع کرده و میگویند: ای دوست خدا! بخشیده شدی؛ تو از حزب خدا و حزب پیامبرش و حزب اهلبیتش هستی. به خدا سوگند هرگز به چشم خودت آتش را نخواهی دید و آتش نیز تو را نمیبیند و نمیسوزاند.»
همچنین از امام باقر و صادق (علیهماالسلام) چنین نقل شده: «إِنَّ اللَّهَ عَوَّضَ الْحُسَینَ ع مِنْ قَتْلِهِ أَنَّ الْإِمَامَةَ مِنْ ذُرِّیتِهِ وَ الشِّفَاءَ فِی تُرْبَتِهِ وَ إِجَابَةَ الدُّعَاءِ عِنْدَ قَبْرِهِ وَ لَا تُعَدُّ أَیامُ زَائِرِیهِ جَائِیاً وَ رَاجِعاً مِنْ عُمُرِهِ[11]؛ خداوند در برابر شهادت، به امام حسین (ع) چنین پاداشی داد: امامت در نسب او، شفا در تربت او، اجابت دعا در نزد قبر او و این که مدت زمان رفت و برگشت زائرانش، جزو عمرشان محاسبه نمیشود.»
وقتی زائر اباعبدالله نزد خداوند متعال اینقدر محبوبیت دارد، پر واضح است که اطعام به چنین شخصی هم نزد حضرت حق، بسیار پر برکت و با ارزش است و مالی که در این مسیر هزینه شود، هفتاد برابر و هزار برابر برکت دارد.
شخصی به محضر امام صادق (ع) رسید و عرض کرد: «فَمَا لِلْمُنْفِقِ فِی خُرُوجِهِ إِلَیْهِ وَ الْمُنْفِقِ عِنْدَهُ؟ کسى که براى رفتن و زیارت نمودن امام حسین (ع) متحمل هزینه و خرج شده و نیز نزد قبر مطهّر پول خرج کند، چه اجرى دارد؟» «قَالَ دِرْهَمٌ بِأَلْفِ دِرْهَمٍ[12]؛ حضرت فرمودند: در مقابل هر یک درهمى که خرج کرده، هزار درهم دریافت خواهد نمود.»
در مورد برکت و ثواب اطعام طعام در راه ابی عبدالله الحسین (ع) اگر روایتی هم نداشتیم همینکه آن اقدامی که به نام امام حسین (ع) و در راه آن حضرت انجام میگیرد، محبوب خداوند باشد کفایت میکند؛ چراکه ایشان نزد خداوند متعال مقام و منزلتی وصفناشدنی دارد؛ ضمن اینکه روایاتی هم در این باب به ما رسیده است.
روزی حضرت موسی (ع) عرضه داشت: «یَا رَبِّ، لِمَ فَضَّلْتَ أُمَّةَ مُحَمَّدٍ صلّی الله علیه وآله عَلَى سَائِرِ الْأُمَمِ؟ ای پروردگار من! چرا امت محمد (ص) را بر دیگر امتها برتری دادهای؟»
آنگاه خداوند متعال فرمود: «فَضَّلْتُهُمْ لِعَشْرِ خِصَالٍ؛ من ایشان را به سبب ده خصلت بر سایر امتها برتری دادم.» موسی (ع) عرض کرد: آن ده خصلت چیست که به آن عمل میکنند تا بنیاسرائیل را به عمل به آن خصلتها امر نمایم. خدای تعالی فرمود: الصَّلَاةُ وَ الزَّکَاةُ وَ الصَّوْمُ وَ الْحَجُّ وَ الْجِهَادُ وَ الْجُمُعَةُ وَ الْجَمَاعَةُ وَ الْقُرْآنُ وَ الْعِلْمُ وَ الْعَاشُورَاءُ؛ نماز، زکات، روزه، حج، جهاد، نماز جمعه، نماز جماعت، خواندن قرآن، علم و عاشورا.»
موسی (ع) گفت: «یَا رَبِّ وَ مَا الْعَاشُورَاءُ قَالَ الْبُکَاءُ وَ التَّبَاکِی عَلَى سِبْطِ مُحَمَّدٍ ص وَ الْمَرْثِیَةُ وَ الْعَزَاءُ عَلَى مُصِیبَةِ وُلْدِ الْمُصْطَفَى؛ پروردگارا، عاشورا چیست؟ فرمود: گریه کردن و یا خود را به گریه زدن برای سبط محمد (ص) و مرثیه خواندن و تسلیت گفتن بر مصیبت فرزند مصطفی (ص).»
خداوند متعال در ادامه فرمود: «ای موسی! بندهای از بندگان من نیست که در روز عاشورا گریه کند و یا خود را به گریه بزند و یا بر مصیبت فرزند مصطفی عزاداری کند، مگر اینکه برای او بهشتی است که در آن جاویدان است و بندهای از بندگان من نیست که از مالش در راه محبت پسر دختر پیامبرش غذایی و یا درهمی انفاق کند، مگر اینکه در دنیا هر درهم او را به ۷۰ درهم برکت دهم و در حالی که بخشیده شده و گناهان او را پوشاندهام در بهشت است.»[13]
اطعام نمودن به زائران امام حسین (ع) نه تنها آثار پیشین را در پی دارد، بلکه مورد توجه و عنایت امام زمان (عج) نیز واقع میشود و حتی گاهی حضرت بر سفره چنین اطعامی حاضرشده و با دیگر مؤمنین غذا میخورند.
بر اساس مستندات معتبر امام زمان (عج) در طول تاریخ غیبت کبری، نامههای متعددی به علما و دوستان خود مرقوم فرمودهاند، از جمله اینکه در سال 1404 هجری قمری، ایشان نامهای با یک دنیا محبت به شیعیان خود فرستادند. شرح این نامه چنین است که امام جماعت یکی از مساجد لبنان به نام «مسجد السیده نرجس (س)» و افراد هیئت امنای مسجد، قسم مؤکد یاد کردهاند که در این مسجد در ماه محرم به نام حضرت ابوالفضل العباس (ع)، مؤمنین را اطعام مینمودیم. برای این منظور و به عنوان شرکت مردم در ثواب این عمل، صندوقی در آن محل نصب کرده بودیم و چنانکه معمول است، صندوق دارای قفل بود و فقط روزنه باریکی داشت که بتوانند سکه یا اسکناسی تا کرده را داخل آن بیندازند.
پس از مدتی که آن را باز نمودیم، با کمال تعجب نامهای به همراه یک شکلات بزرگ لبنانی در آن یافتیم که به هر صورت بخواهیم محاسبه نماییم، محال است که آن دو را از روزنه باریک، در صندوق داخل نموده باشند و فقط باید با معجزهای این کار انجام شده باشد، زیرا کلید آن نیز فقط در دست خودمان بود. وقتی نامه را باز نمودیم، این جملات با ترتیب خاصی در آن نوشته شده بود: (لازم به تذکر است که آن خط مبارک، هیبت و عظمتی را در دل انسان ایجاد میکرد). «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ صَدَقَ اللهُ العَلیُ العَظِیم. أنَا المَهدِی المُنتَظَر اَقَمتُ الصَلَاهَ فِی مَسجِدِکُم وَ اَکَلتُ مِمّا اَکَلتُم وَ دَعَوتُ لَکُم» «فَاَدعُوا لِی بِالفَرَج» به نام خداوند بخشنده مهربان» (ای پیامبر ما به مردم بگو): هر عملی را که میخواهید انجام دهید، اما بدانید عمل شما را خدا و رسول او و مؤمنون (ائمه هدی علیهم) میبینند. راست فرموده است خداوند بلندمرتبه باعظمت. من مهدی منتظر هستم. در مسجد شما نماز را برپا داشتم و از آنچه شما خوردید، من هم خوردم و برای شما دعا نمودم. پس شما هم برای فرج من دعا کنید.» پس از نقل این نامه، دوستان آن حضرت، از اینهمه لطف، اشک شوق میریختند و گریه میکردند. در تأیید این نامه، چند روز بعد از این جریان، یکی از روحانیون معظم در حرم مطهر حضرت علی بن موسیالرضا (ع) به طور اتفاقی، تشرفی به محضر مقدس حضرت بقیه الله (عج) پیدا نموده و از آن حضرت درباره نامه فوق سؤال کرده بود که آن حضرت در جواب فرموده بودند: بلی آن نامه از ما میباشد.»[14]
گریز و روضه
همیشه سنت علما این بوده که در خانههایشان به طور هفتگی و در مناسبتها روضه برگزار میکردند. مرحوم آیتالله شیخ محمد غروی اصفهانی (ره)، پنجشنبهها در خانهاش روضه میگرفت و خودش کفشهای مهمانان را جفت میکرده و چایی میریخته و پذیرایی میکرده است. به ایشان میگفتند شما درس و بحث دارید. حال مناسبی ندارید. بگذارید کسی دیگر این کارها را بکند. ایشان میفرمودند: چون مجلس امام حسین (ع) است، میخواهم اسم من هم بهعنوان نوکر امام حسین (ع) ثبت شود. شاید نماز شبهایم و درس و بحثهایم نگرفت، ولی میدانم این مجلس به جای محکمی بند است.»[15]
یکی دیگر از علمای اصفهان در منزلش مجلس روضه و معمولاً دوستان، رفقا و شاگردانش خدمت و پذیرایی میکردند. یک روز اینها نیامدند و آقا خودش عبا را بر میدارد و چایی میریزد و پذیرایی میکند. شب در خواب حضرت زهرا (س) را دید که به او فرمودند که امروز شما نوکر ما شدید.[16]
به خدا قسم نوکری امام حسین (ع) بر همه آقاییهای عالم شرف دارد و قابل قیاس نیست. هر طور که شده اسم خودتان را در دستگاه این آقا بنویسید. مرحوم آیتالله مرعشی نجفی افتخارش این بود که خادم اهلبیت (علیهم) است. همیشه در منزل و حسینیه ایشان مجلس روضه برقرار بود. وصیت ایشان هم که معروف است که دستور دادند دستمالی که برای امام حسین (ع) روی آن اشک میریختند را با او دفن کنند.
چون در لحدم نکیر و منکر دیدند یکیک همه اعضای مرا بوییدند
دیدند که زمن بوی حسین میآید از آمدن خویش خجل گردیدند
حتی پیامبر اسلام (ص) نیز در منزل خود برای امام حسین (ع) مجلس روضه برپا کرده است. ام سلمه مىگوید: روزی وارد خانه شدم، دیدم پیامبر پیراهن حسین (ع) را درآورده، سر حسین را روى بازویش گذاشته است، از ناف تا زیر گلوی حسین (ع) را مرتب بوسه مىزند و گریه مىکند، ام سلمه نمىدانست که چرا پیغمبر چنین مىکند، اما فکر کنم روز عاشورا فهمید که چرا آن حضرت اعضای حسینش را مىبوسیده است.
پرسید چه کار مىکنید یا رسول الله؟ فرمود: «أُقَبِّلُ مَوْضِعَ السُّیُوفِ مِنْک وَ أَبْکِی[17]؛ جاى شمشیرها را مىبوسم و گریه مىکنم.»
یا رسول الله! نبودی کربلا تا ببینی همین اعضای حسینت زیر سم اسبها قرار گرفت ...
منابع:
[1]. روش داستانی.
[2]. العبقری الحسان، ج 1، ص 119.
[3]. الکافی، ج 4، ص 51.
[4]. انعام/14.
[5]. بحارالانوار، ج 71، ص 362.
[6]. نهجالبلاغه، خطبه 142.
[7]. الکافی، ج 2، ص 201.
[8]. بحارالانوار، ج 74، ص 364.
[9]. الیافی، ج 4، ص 51.
[10]. بحارالانوار، ج 97، ص 24.
[11]. وسایل الشیعه، ج 14، ص 423.
[12]. کامل الزیارات، ص ۱۹۴.
[13]. مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج10، ص 319.
[14]. آثار و برکات حضرت امام حسین (ع)، ص 198.
[15]. نقل از استاد حسین انصاریان، نوشته شده در سایت معظلم له: 3/10/1391.
[16]. همان.
[17]. بحارالانوار، ج 97، ص 119.