تخریب و الحاق مسجد حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) به پارک توسط شهردار مدینه
شهرداری مدینه چندی پیش در عملی کاملا خلاف شرع، عقل، تاریخ و عرف با تخریب و الحاق مسجد حضرت فاطمه(سلام الله علیها) به پارک، گام جدی دیگری در راه محو آثار اسلامی و به فراموشی سپردن نام اهلبیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) برداشت.
به گزارش ویژه نامه فاطمیه باشگاه خبرنگاران، محوطه ای که در گذشته "مسجد حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها)" در آن وجود داشت و به عنوان یکی از مساجد سبعه از اماکن مقدس و مورد زیارت حجاج و زائران در شهر مدینه منوره بود، توسط شهرداری مدینه به پارکی که برای تفریح و تفرج مردم ساخته و به نام "حدیقه الفتح (پارک فتح)" نامگذاری شده است ملحق شد!
عجیب اینکه یک سایت وابسته به صدا و سیما با انتشار خبر و عکس بازگشایی این بخش از پارک، از این واقعه با خوشحالی یاد کرده و بدون توجه به عمق این فاجعه فرهنگی و مذهبی نوشته است: «پس از سالها حسرت زایران حرم پیامبر مبنی بر حضور در مسجد حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ در مساجد سبعه، و وجود محدودیتهایی که هر ساله نسبت به سال قبل تشدید میشد، درب محوطه ورودی مسجد حضرت زهرا (سلام الله علیها)در این قسمت بازگشایی شد»!!
اگرچه ابراز خشنودی خبرنگار این سایت، از روی اخلاص و علاقه بوده است، اما ـ صرف نظر از اشکالات شرعی این تصرف و الحاق ـ توجه به لایه های زیرین این عمل وهابیون و نیز سابقه آنان در محو و تخریب آثار اسلامی و اهلبیتی، به روشنی از نیت پلید آنان پرده بر میدارد.
تاریخ مساجد سبعه
تاریخچه مساجد سبعه به صدر اسلام بازمیگردد. در شمال غربی شهر مدینه، رشته کوهی به نام «سلع» قرار دارد که در سال پنجم هجری شاهد جنگ خندق بود. پیامبر اکرم(صلی الله علیه و اله)در این جنگ با پیشنهاد سلمان فارسی در اطراف مدینه به حفر خندق پرداختند. مسیر این خندق که طولی قریب ده کیلومتر و عرضی نزدیک به پنج متر داشت، از نزدیک مسجد ذوقبلتین که زمینی هموار بود و در غرب مدینه قرار دارد، آغاز می شد و به صورت نیم دایره با عبور از کنار کوه سلع تا نزدیکی مسجد "اجابه" که اکنون "بنو معاویه" نامیده میشود، امتداد داشت.
بخشی از مدینه که پوشیده از نخلستانها بود، از نظر نظامی قابل استفاده برای نبرد نبود و بخشی هم در محاصره خندق قرار داشت. کوههای "سلع" هم که خود مانعی طبیعی به شمار میرفت، محل استقرار سپاه اسلام بود و منطقه نبرد در مقابل آن قرار داشت. پیامبر(صلی الله علیه و اله) و اصحاب، از بالای رشته کوه سلع، نظارهگر سپاه کفار بوده و نمازهای خود را در همانجا به جای آوردهاند. بعدها در محل نماز آنان مساجدی ساخته شده تا یاد و نام آنان حفظ شود.
تعداد این مساجد که از مساحت کمی برخوردار بودند ـ و به دلیل موقعیت کوهستانی، شکل پلکانی داشته و دارای پستی و بلندی بودند ـ به شش عدد میرسد که با مسجد ذوقبلتین، هفت عدد میشود: ۱.مسجد فتح، ۲.مسجد سلمان، ۳.مسجد علی(سلام الله علیه)، ۴. مسجد فاطمه(سلام الله علیها)، ۵.مسجد ابوبکر، ۶.مسجد عمر، ۷. مسجد ذوقبلتین.
مساجد سبعه در دوران وهابیت
پس از به قدرت رسیدن وهابیون در حجاز آنها تلاش زیادی برای محو آثار اسلامی و اهل بیتی کردند. از جمله کمکم این مساجد را به سمت متروکه شدن پیش بردند و سرانجام در سال ۱۴۱۹ قمری (۱۲ سال پیش) درب ورودی مسجد حضرت فاطمه(سلام الله علیها)را با سیمان مسدود کردند. در نتیجه این مسجد به مخروبه تبدیل و سپس نابود شد.
کسانی که در سالهای اخیر به مدینه منوره مشرّف شده و به زبارت مساجد سبعه (معروف به زیارت دوره) رفتهاند دیدهاند که در محوطه مذکور، دیگر اثری از مسجد حضرت علی و حضرت زهرا ـ سلام الله علیهما ـ باقی نمانده و محل قبلی مسجد به صورت مسطح وجود داشت. لذا زایران ایرانی و عاشقان اهلبیت(سلام الله علیهم) با راهنمایی کسانی که از قبل با این محل آشنا بودند در این مکانها به اقامه نماز میپرداختند.
مساجد سبعه و پارک!!
اینک شهرداری مدینه در عملی کاملا خلاف شرع، عرف، عقل، عدل و تاریخ، با تخریب و الحاق مسجد حضرت فاطمه(سلام الله علیها) به پارک فتح، قدم جدی دیگری در راه محو آثار اسلامی و به فراموشی سپردن نام اهلبیت عصمت و طهارت(سلام الله علیهم) برداشته است.
شایان ذکر است که قبل از بسته شدن مسجد به وسیله بتون و سیمان، بوتهها و درختان زیادی در اطراف مسجد به طور غیر عادی کاشته شده بود تا جایی که مسجد از فواصل نسبتاً نزدیک هم دیده نمیشد! بعد از این اقدام و رشد درختان در اطراف مسجد بود که سعودی ها اقدام به مسدود کردن درب آن کردند.
مسجدی که به دلیل عدم تعمیر و مرمت و بر اثر فرسایش در معرض تخریب قرار داشت رفتهرفته مقدار زیادی از آن تخریب شد و سپس با ساخته شدن پارک در اطراف آن، به مرور زمان به تلی از خاک تبدیل شد و وهابیان به بهانه حفظ فضای پارک، در زمین این خانه خدا و یادگار دخت پیامبر(صلی الله علیه و اله) تصرف کردند و یک اثر دیگر از آثار باقیمانده تمدن اسلامی از بین رفت.
هشدار آیتاللهسبحانی به سعودیها در پی تخریب مسجد حضرت فاطمه(سلام الله علیها)
آیتالله سبحانی همزمان با تخریب مسجد در سال ۸۹ در پیامی تصریح کردهاند: شهرداری مدینه در عملی کاملاً خلاف شرع، تاریخ و عرف با تخریب مسجد حضرت فاطمه (سلام الله علیها) و الحاق آن به پارک «حدیقةالفتح» گام جدی دیگری در راه محو آثار اسلامی و به فراموشی سپردن نام اهلبیت (علیهم السلام) برداشته است.
مشروح پیام آیتاللهسبحانی:
بسمالله الرحمن الرحیم
ملتهای زنده و جوامع پیشرفته جهان، به حفظ تاریخ و گردآوری آثار آن، علاقهای وافر نشان میدهند و پیوسته میکوشند آثار به جا مانده از گذشتگان را از گزند حوادث پاس دارند. آنان برای صیانت از میراث نیاکان که نشانگر تمدن پیشین ایشان است، اداره ویژهای بنیاد نهاده و کارشناسان خبره را در مدیریت آن به کار میگیرند. در این عرصه حتی اجازه نمیدهند یک سفال یا کتیبه سنگی و دژ خشتی کهن، از بین برود؛ زیرا بحق معتقدند که آثار گذشتگان«تاریخ مجسم» و «شناسنامه ملی» آنهاست و ملت بریده از نیاکان و بزرگان خویش، حکم طفلی را دارد که پدر و مادرش را گم کرده باشد.
تمدن اسلامی، تمدن دیرپا و بزرگی است که در قرون میانه، تنها تمدن پیشتاز عصر خویش بوده است. مسلمانان در پرتو تعالیم آسمانی خویش، تمدنی عظیم و بیسابقه را پیریزی کردند که در قرن چهارم و پنجم هجری به اوج خود رسید و شرق و غرب جهان را به شهادت تاج محل «هند» و ابنیه باشکوه «اسپانیا» مستقیم و غیرمستقیم تسخیر کرد. چندان که محققان غربی، نفوذ این تمدن را از طریق اندلس و جنگهای صلیبی به اروپا، یکی از مهمترین علل شکوفایی و رنسانس غرب در قرون اخیر میدانند.
تمدن اسلامی با بعثت رسول اکرم (صلی الله علیه واله وسلم) (بلکه به یک معنی، با تولد آن حضرت) آغاز شد و سپس به همت پیروان او در طول قرون استوار و گسترده گردید. آثار و ابنیهای که مربوط به شخص پیامبر و یاران باوفای اوست، جزئی از میراث عمومی این تمدن بزرگ به شمار میرود و مِلکِ شخصی کسی نیست که به دلخواه خود از آن بهرهبرداری کند، بلکه از آنِ جهان اسلام (بلکه انسانیت) بوده و هیچ حکومت محلی نمیتواند بدون مراجعه به آرای عمومی جهان اسلام، در این میراث گرانقدر، دخل و تصرف کند و به بهانه حفظ توحید! دست به محو و تخریب آن بگشاید.
آگاه شدیم که شهرداری مدینه در عملی کاملاً خلاف شرع، تاریخ و عرف، با تخریب و الحاق مسجد حضرت فاطمه (سلام الله علیها) به پارک، گام جدی دیگری در راه محو آثار اسلامی و به فراموشی سپردن نام اهلبیت عصمت و طهارت (علیهمالسلام) برداشته است.
محوطهای که سابقاً مسجد حضرت فاطمه(س) در آن وجود داشت، به عنوان یکی از مساجد سبعه از اماکن مقدس و مورد زیارت حجاج و زائران بود. متاسفانه توسط شهرداری مدینه به پارکی برای تفرج و تفریح، اختصاص داده شده و به نام «حدیقةالفتح» نامگذاری شده، ملحق گشت.
تاریخچه مساجد سبعه به صدر اسلام باز میگردد. در شمال غربی شهر مدینه، رشتهکوهی به نام «سلع» قرار دارد که در سال پنجم هجری شاهد جنگ خندق بوده است و پیامبر و اصحاب او، از بالای رشتهکوه «سلع» نظارهگر سپاه مشرکان بودند و نمازهای خود را در همانجا به جای آوردند.
بعدها در محل نماز آنان مساجدی ساخته شده تا یاد و نام آنان حفظ شود. تعداد از این مساجد، که از مساحت کمی برخوردار بودند به دلیل موقعیت کوهستانی دارای پستی و بلندی بودند که به شش عدد میرسد که با مسجد فتح به هفت عدد میرسد.
البته اساس وهابیگریعبارت است از تخریب آثار اسلامی و نابود کردن هر نوع اثری است که به پیامبر اکرم (صلام الله علیها) و یاران اهلبیت او منتسب است و این کارها را به تدریج انجام میدهند تا واکنش جهانی نداشته باشد. مثلاً درب ورودی مسجد حضرت فاطمه (سلام الله علیها) را از سال ۱۴۱۹، با سیمان مسدود کردند تا تبدیل به مخروبه و سپس نابود شد و اخیراً هم به کلی ناپدید و جزء پارک گشت.
قرنها است که این مساجد برپا بوده و به نام یاران پیامبر و اهلبیت(علیهم السلام) او ساخته شدهاند تا نام و نشانی از آنان در این جا باشد حالا به چه عنوان چیزی که قرنها معبد مسلمانها بوده، امروز به نام توحید تخریب میشود؟!
اگر زائران در آنجا دو رکعت نماز میخواندند عمل به حکم استحبابی میکردند که انسان اگر وارد مسجدی شد، دو رکعت نماز تحیت بخواند و اگر زائران عاشق، به سوی مساجد سبعه میروند تا از جایگاه حضور دلاوران اسلام که در برابر مشرکان و متحدان یهودی آنها مقاومت کردند، برای آن است که از نزدیک با موقعیت نبرد«احزاب» آشنا شده و برای شهیدان دلاور، درود و فاتحه بخوانند این نوع اعمال جز تقدیر از موحدان که با خون خود پرچم توحید را حفظ کردهاند، چیز دیگری نیست.
شگفتا که در کشور عربستان سعودی، امروز آثار ملتهای گذشته چون قوم عاد و ثمود و اعراب مانده، کاوش و از زیر خاک بیرون آورده میشود تا به آنها مباهات و افتخار کنند؛ ولی آثار پیامبر اسلام (صلام الله علیها) و خاندان او را ویران میکنند.
این دو عملکرد متناقض چه معنی دارد؟ آیا حفظ آثار اسلامی که از صحابه و تابعان به یادگار مانده، شرک، اما کاوش در آثار ملتهای مشرک و مجرم که با خشم الهی نابود شدهاند، عین تمدن و توحید است؟!
و در بخش تاریخ اسلامی نیز آنچه به یهود تعلق دارد مانند خیبر و قلعههای هفتگانه آن به حال خود محفوظ مانده، بلکه مراقب حفظ آنها هستند.
در پایان یادآور میشویم: آثار اسلامی که در مجموع شبهجزیرةالعرب قرار دارد، متعلق به عموم مسلمانان است و هرگز جمع کوچکی که از نظر فکری و مکتبی با دیگر ملل اسلامی فاصله دارند، حق تصمیمگیری درباره آنها و محو و نابودی آنها را ندارد، تا سرانجام پس از گذشتقرنها تاریخ اسلام به صورت افسانهای درآید که هیچ اثر ملموسی از آن در دست نباشد.