1 ـ تعطیلى مساجد
تعطیلى مساجد و ویران کردن آنها به هر صورت که باشد گناه است و گناهى است
که عاقبت آن رسوایى در این جهان و شکنجه و عذاب آن جهان است
که به موجب مفهوم مخالف از آیه 114 سوره بقره استنتاج مىشود زیرا در این
آیه آمده است:
«مَن أظلَمَ مِمَّن مَنَعَ مَساجِدَ اللّهِ أن یُذکَرَ فیَها اسْمُهُ وَ سَعى فى
خَرابِها اوُلئِکَ ما کان لَهُم أنْ یَدخُلُوها الاّ خائِفینَ لَهُم فى الدُّنیا
خِزیٌ وَ لَهُم فِى الْاخِرَةِ عَذابٌ عَظیمٌ».
«کیست ستمکارتر از آن کسى که مانع از ذکر نام خدا در مساجد
خدا باشد و در ویرانى مساجد سعى کند این کسانى را حق آن
نیست که به مسجدها درآیند، مگر در حال خوف و هراس
رسوایى در این دنیا مخصوص آنان است و در آخرت عذاب
بزرگ نصیب آنها است».
و روایت دیگر در این مورد روایت جابر از پیامبر صلىاللهعلیهوآله مىباشد که ایشان
فرمود:
«یجى یوم القیامة ثلاثة یشکون: المصحف و المسجد و العترة،
یقول المصحف: یا ربّ حرّفونى و مزّقونى و یقول المسجد:
یا ربّ عطّلونى و ضیّعونى، و تقول العترة: یا ربّ قتلونا
و طردونا و شردونا فاجثو اللرّکبتین فى الخصومة فیقول اللّه
عزّوجلّ لى: أنا أولى بذلک منک».[51]
«در روز قیامت سه کس (به خداوند متعال) شکایت مىکنند:
قرآن، مسجد و عترت پیامبر صلىاللهعلیهوآله؛ قرآن شکایت مىکند:
پروردگارا! مرا تحریف (تفسیر و تأویلهاى نادرست) کردند
و پارهپاره نمودند (به برخى از دستوراتم عمل کردند و برخى را
رها کردند)، مسجد نیز مىگوید: خداوندا! مرا تعطیل و ضایع
نمودند و عترت پیامبر صلىاللهعلیهوآله مىگویند: خداوندا! ما را کشتند و طرد
نمودند و کنار زدند. آنگاه این سه آماده مخاصمه با مرتکبین
اعمال فوق مىشوند. خداوند متعال مىفرماید: من خود با این
اشخاص مخاصمه مىکنم (و جزاى آنها را خواهم داد)».
و در روایت دیگرى از پیامبر صلىاللهعلیهوآله آمده است:
«الغرباء فى الدّنیا أربعة: قرآن فى جوف ظالم، و مسجد فى نادى
قومٍ لایصلّى فیه و مصحف فیه بیت لایقرأفیه، و رجل صالح مع
قومٍ سوءٍ».[52]
«در دنیا چهار چیز غریبند: قرآنى که در خاطر ظالم است،
و مسجدى که در ناحیه مردمى قرار دارد که نماز در آن خوانده
نمىشود، و قرآن در منزلى که در آن خوانده نمىشود و شخص
صالحى که در میان مردم بد زندگى مىکند».
و امام صادق علیهالسلام در روایتى فرمود:
«ثلاثة یشکون الى اللّه عزّوجلّ: مسجد خراب لایصلّى فیه اهله
و عالم بین جهّال و مصحف معلّق قد وقع علیه الغبار
لا یقرء فیه».[53]
«سه چیزند که به خداوند متعال شکایت مىکنند: مسجدى که
خراب باشد و کسى که در آن نماز نخواند و دانشمندى که بین
افراد ناآگاه قرار گرفته باشد یعنى از او استفاده نشود و قرآنى
که روى آن غبار گرفته و خوانده نمىشود».
و روایتى از حضرت على علیهالسلام نیز درباره شکایت مسجد از خرابى و سرور
و شادمانى آن از عمران و آبادانى است ایشان مىفرمایند:
«انّ المسجد یشکوا الخراب الى ربّه و انّه لیتبشبش من عمّاره
اذا غاب عنه ثمّ قدم کما یتبشبش احدکم بغائبه اذا قدم علیه».[54]
«هر آینه مسجد به پروردگارش از خرابى خود شکایت مىکند
به درستى که مسجد از تعمیرکنندگان وقتى که به آنجا روند
و برمىگردند خوشحال مىشود همانگونه که یکى از شما وقتى
عزیزش برمىگردد احساس خوشحالى مىکند».
در مورد تعطیلى مساجد باید بگوییم: گاهى مراد از تعطیلى مسجد آن
است که مسجدى به دلیل پرت بودن از جمعیت یا ترک کردن اهالى آن محل از
رونق و کثرت رفت و آمد مؤمنان برخوردار نیست و به حسب نظر عرف،
چنین مسجدى تعطیل شده به حساب مىآید. در این صورت چون این نحوه
تعطیلى، امرى ناخواسته است و ارتباطى به مدیریت سوء ندارد على القاعده
نمىتوان آن را حرام شمرد و حداکثر مىتوان آن را مکروه شمرد اما اگر تعطیلى
مسجد برنامهریزى شده باشد که پیامد مدیریت سوء باشد مىتوان گفت چنین
تعطیلى حرام است. نظر امام خمینى چنین است:
«تعطیل مسجد کراهت دارد و در خبر آمده که مسجد یکى از سه
چیزى است که در روز قیامت به درگاه خداى عزّوجل شکوه
مىکند یکى دیگر عالم در بین جاهلان است و سومى قرآنى
است که آن را نخوانند و غبار روى آن را بگیرد و در حدیث آمده
که کسى که به سوى مسجد از مساجد خدا قدم بردارد بهر قدمى
که برمىدارد تا بخانهاش برگردد ده حسنه داده مىشود و ده گناه
از او محو نموده ده درجه به او داده مىشود».[55]
2 ـ جشن عروسى
س ـ اینجانب قصد دارم طبق سنت صدر اسلام مجلس عروسى و ولیمه
ازدواج پسرم را با حفظ تمام شعائر مذهبى در مسجد برگزار نمایم. استدعا دارم
نظر شریف را در این مورد مرقوم فرمائید.
ج ـ برگزار نمودن مجلس عروسى در مسجد، در صدر اسلام به صورت
یک سنت، معلوم نیست و بهتر این است که اینگونه مجالس را در منازل خود
تشکیل دهید و نسبت به مسجد اگر مزاحمت با نمازگزاران باشد حرام و الا
سزاوار نیست، زیرا مناسب وضع مسجد نیست و هتک است.[56]
3 ـ حکم میت در مساجد
1 ـ نهادن جسد میت در مسجد چه حکمى دارد؟
2 ـ آیا غسل دادن میت در مسجد جایز است؟
3 ـ آیا نماز خواندن بر میت در مسجد صحیح است؟
4 ـ آیا مىتوانیم مردگان را در مسجد دفن نماییم؟
1 ـ حکم نهادن جسد میت در مسجد
نهادن جسد میت در مسجد پیش از غسل دادن آن اگر موجب سرایت نجاست
به مسجد و یا مستلزم هتک احترام نباشد مانعى ندارد ولى بهتر آن است که جنازه
میت را در مسجد نگذارند. اما بعد از غسل بىاشکال است و صحن مسجد اگر
مسجد نباشد شستن و غسل دادن میت در آن جا اگر مخالف با وقف نباشد
و موجب هتک نشود اشکال ندارد.
2 ـ حکم نماز خواندن بر میت در مسجد
نماز خواندن بر میت در مساجد مکروه مىباشد البته بجز مسجدالحرام[57]
مستند این حکم روایاتى است که از امامان معصوم علیهمالسلام در این مورد ذکر شده
است.
ابوبکر بن عیسى مىگوید:
«کنت فى المسجد وقد جىء بجنازه فأدرت أن أصلِّى علیها فجاء
أبوالحسن الاوّل علیهالسلام فوضع مرفقه فى صدرى فجعل یدفعنى
حتى أخرجنى من المسجد ثمّ قال: یا أبابکر انّ الجنائز لایصلّى
علیها فى المسجد».[58]
«در مسجد بودم که جنازهاى آوردند، خواستم بر آن نماز بگزارم
امام موسى کاظم علیهالسلام دست در سینه من گذاشته تا این که مرا از
مسجد، بیرون کردند، آنگاه فرمودند: اى ابابکر! در مسجد
بر جنازهها نماز گزارده نمىشود».
روایات دیگرى نیز دلالت بر جواز نماز خواندن بر میت در مسجد
مىنماید. فضل بن عبدالملک روایت مىکند:
«سألت أباعبداللّه علیهالسلام هل یصلّى على المیت فى المسجد؟
قال: نعم».[59]
«از امام صادق علیهالسلام سؤال کردم آیا مىتوان بر میت در مسجد نماز
خواند؟ امام علیهالسلام فرمود: بلى».
با توجه به دو دسته روایاتى که ذکر شد مىتوان گفت: که مقصود از روایاتى
که از این کار منع مىکند بیان کراهت مىباشد.
3 ـ حکم دفن میت در مسجد
علاّمه حلى قدسسره گفته است:
«دفن میت در مساجد جایز نیست زیرا مخالف آن چیزى است
که مسجد براى آن بنا شده است».[60]
و شهید اول قدسسره در ذکرى مىگوید:
«دفن میت در مساجد جایز نیست چون این امر باعث مىشود
مسجد مشغول به چیزى شود که براى آن وضع نشده است».[61]
صاحب جواهر قدسسره در این مورد مىگوید:
«دفن میت در مسجد معمولاً مستلزم تنجیس مسجد مىگردد
افزون براین که دفن میت در مسجد با ملاحظه این که نبش قبر،
حرام است برخى انتفاعات از مسجد را در صورت لزوم توسعه
دچار اشکال مىکند. همچنین دفن میت در مسجد معمولاً موجب
نفرت نمازگزاران و یا کراهت نماز آنان است که خود نوعى
ضرر به آنها به حساب مىآید».[62]
و برخى هم گفتهاند:
«مساجد براى عبارت و ذکر خدا بنا شده است نه براى دفن
اموات در آن».[63]
بزنطى در این مورد روایت مىکند:
«سألت أباالحسن على بن موسى الرضا علیهالسلام عن قبر فاطمة علیهاالسلام؟
فقال علیهالسلام :دفنت فى بیتها، فلما زادت بنوامیة فى المساجد صارت
فى المسجد».[64]
«از حضرت رضا علیهالسلام درباره قبر حضرت فاطمه علیهاالسلام سؤال کردم؟
امام علیهالسلام فرمود: ایشان در خانهشان دفن شدند اما بنوامیه مساجد
را توسعه داد پس قبر ایشان در مسجد واقع شد».
فتواى امام خمینى قدسسره در این مورد این است:
«میت را نباید در جاى غصبى دفن کنند و دفن کردن در جایى که
براى غیر دفن کردن وقف شده و در مسجد اگر ضرر به مسلمانان
باشد یا مزاحم نمازشان باشد جایز نیست، بلکه اقوى آن است
که اصلاً در مسجد دفن نکنند و در زمینى که مثل مسجد براى
غیردفن کردن وقف شده جایز نیست».[65]
4 ـ بردن عین نجس به مساجد
على بن جعفر از برادرش امام موسى بن جعفر علیهالسلام نقل کرده است:
«سألته عن الرجل یمشى فى العذرة و هى یابسة، فتصیب ثوبه
و رجلیه هل یصلح له أن یدخل المسجد فیصلّى و لایغسل ما
أصابه؟ قال: اذا کان یابسا فلا بأس».[66]
«از امام علیهالسلام پرسیدم: درباره مردى بر عذره راه رفته در حالى که
خشک بوده است ولباس و پایش بدانها برخورد نموده است
آیا شایسته است به مسجد داخل شده نماز بخواند در حالى که
بخاطر آنچه به او رسیده خود را شستشو ننموده است؟
امام علیهالسلام فرمود: اگر خشک بوده اشکال ندارد».
در توضیح این روایت گفته شده که منظور از «اذا کان یابسا...» لباس و پاى
وى و نیز عذره مىباشد که در سؤال تأکید شده است.[67]
امام خمینى قدسسره در این مورد مىگوید:
«بردن عین نجس مانند خون در مسجد اگر بىاحترامى باشد
حرام است و هم چنین چیزى که نجس شده در صورتى که
بىاحترامى به مسجد باشد حرام است».
4 ـ محل عبور قرار دادن مساجد
مساجد براى عبادت و اجتماع مردم براى نماز بنا شده است نه براى اینکه آن
محل عبور و مرور قرار گیرد زیرا این عمل مخالف و منافى با احترام
و بزرگداشت مساجد که خانههاى خدا بر روى زمین و بهترین مکانهاست
چنانکه که ازپیامبر صلىاللهعلیهوآله و امامان معصوم علیهمالسلام به ما رسیده است از جمله:
«قال رسول اللّه صلىاللهعلیهوآله لجبرئیل علیهالسلام یا جبرئیل اى البقاع احب الى
اللّه عزّوجل؟ قال: المساجد واحب أهلها اوّلهم دخولاً و آهرهم
خروجا منها».[68]
«رسول خدا صلىاللهعلیهوآله از جبرئیل سؤال مىکرد: اى جبرئیل! بهترین
جاى زمین از نظر خداوند عزّوجلّ کدام است؟ جبرئیل پاسخ
داد: مساجد است و بهترین اهل مساجد کسانیند که اوّل از همه
وارد مسجد گردد و آخر از همه بیرون مىآید».
و در روایتى دیگر از رسول گرامى اسلام صلىاللهعلیهوآله آمده است:
«لاتجعلو المساجد طرقا حتى تصلوا فیها رکعتین...».[69]
«مساجد را محل عبور قرار ندهید مگر این که در آن دو رکعت
نماز به جاى آورید».
منظور از قرار دادن مسجد را محل عبور آن است که بدون انجام عمل
عبادى در مسجد فقط براى اینکه راهشان نزدیکتر گردد[70] از یک در مسجد
وارد شده و از درب دیگر خارج گردند البته اگر ضرورت ایجاد کند اشکال
ندارد. همچنان که کراهت در صورتى است که هیئت مسجد تغییر ننماید
و الا حرام مىباشد.[71]
محل عبور قرار دادن مساجد مکروه است مگراینکه در آن دو رکعت
نماز خوانده شود.
به اختصار باید گفت: با استفاده از روایات و فتاوا مواردى را بهعنوان
احکام فقهى و کاربردى از مسجد تحت عنوان مستحب و مباح و مکروه و حرام
ذکر کردیم ولى باید توجه داشت که این احکام منحصر به این موارد نیست.
مىتوان به عنوان یک ضابطه چنین گفت: هر عمل که داراى ماهیت عبادى است
انجام آن با قصد قربت در مساجد مجاز است و هر عملى که به قصد اضرار
به مسجد یا اهانت بدان یا وهن مسلمانان درون مسجد انجام بگیرد حرام و ممنوع
است و سایر کارها به حسب مورد مىتواند مستحب یا مباح یا مکروه عنوان
بگیرد.
[1] . تحریرالوسیله، بحث اعتکاف.
[2] . مناسک حج، آیتاللّه صانعى، ص 77 .
[3] . مناسک حج، امام خمینى قدسسره، ص 55 ، م 2 از فصل اول.
[4] . توضیح المسائل، امام خمینى قدسسره، م 907 .
[5] . اجوبة الاستفتاءات، ج 1 ، ص 120 ، س 406 .
[6] . استفتاء آیتاللّه خامنهاى.
[7] . الحدایق الناضره، ج 7 ، ص 266 ؛ وسایل الشیعة، ج 4 ، ص 119 .
[8] . شرح لمعه، ج 1 ، ص 548 ؛ وسایل الشیعة، ج 5 ، ص 214 ؛ بحارالأنوار، ج 80 ، ص 368 ـ 369 .
[9] . توضیح المسائل، امام خمینى قدسسره، م 914 .
[10] . جواهرالکلام، ج 14 ، ص 112 ؛ مصباح الفقیه، ج 2 ، ص 707 ؛ جامع المدارک، ج 1 ، ص 515 و... .
[11] . الحدائق الناضره، ج 7 ، ص 287 ؛ وسائل الشیعة، ج 5 ، ص 236 .
[12] . جواهرالکلام، ج 14 ، ص 112 .
[13] . توضیح المسائل، م 914 ، ص 126 .
[14] . المعتبر، ج 2 ، ص 453 ؛ تذکرهالفقهاء، ج 1 ، ص 91 ؛ شرح لمعه، ج 1 ، ص 363 و 547 ؛ و ... .
[15] . الکافى، ج 7 ، ص 263 ؛ وسائل الشیعة، ج 5 ، ص 244 .
[16] . ذخیرة المعاد، ج 2 ، ص 250 ؛ تهذیب الاحکام، ج 3 ، ص 250 .
[18] . جامع المقاصد، ج 2 ، ص 151 .
[19] . الروضة البهیة، ج 1 ، ص 548 .
[20] . بحارالأنوار، ج 80 ، ص 364 .
[21] . جواهرالکلام، ج 14 ، ص 120 .
[22] . توضیح المسائل، امام خمینى قدسسره، م 914 .
[23] . جواهرالکلام، ج 14 ، ص 122 ؛ النهایة، ص 109 ؛ السرائر، ج 1 ، ص 279 .
[24] . مستدرک الوسائل، ج 3 ، ص 373 .
[25] . جواهرالکلام، ج 14 ، ص 126 ؛ بحارالأنوار، ج 80 ، ص 357 .
[26] . توضیح المسائل، امام خمینى قدسسره، م 914 ، ص 126 .
[28] . جواهرالکلام، ج 14 ، ص 123 .
[29] . جواهرالکلام، ج 14 ، ص 123 ؛ بحارالأنوار، ج 80 ، ص 358 .
[30] . جواهرالکلام، ج 14 ، ص 123 ؛ بحارالأنوار، ج 80 ، ص 357 .
[31] . توضیح المسائل، امام خمینى قدسسره، م 914 .
[32] . جواهرالکلام، ج 14 ، ص 115 ـ 116 .
[33] . مختلف الشیعة، ج 3 ، ص 92 .
[34] . السرائر، کتاب الصلاة، ج 1 ، ص 279 .
[36] . السرائر، ج 1 ، ص 279 ؛ وسائل الشیعة، ج 3 ، ص 507 ، ب 27 .
[37] . الفقة، کتاب الصلاة، ج 2 ، ص 467 .
[38] . مستدرک الوسائل، ج 3 ، ص 372 .
[39] . الحدائق الناضره، ج 7 ، ص 288 ؛ مستدرک الوسائل، ج 3 ، ص 370 .
[40] . قرب الاسناد، ص 290 ؛ من لایحضر الفقیه، ج 4 ، ص 90 .
[41] . الحدائق الناضره، ج 7 ، ص 298 ؛ الکافى، ج 2 ، ص 368 ؛ تهذیب الاحکام، ج 3 ، ص 253 .
[42] . منتهى المطلب، ج 1 ، ص 388 ؛ جامع المقاصد، ج 2 ، ص 148 .
[43] . الفقة، کتاب الصلاة، ج 2 ، ص 469 .
[44] . المعتبر، ج 2 ، ص 452 .
[45] . الحدائق الناضره، ج 7 ، ص 287 ؛ جواهرالکلام، ج 14 ، ص 114 .
[46] . بحارالأنوار، ج 81 ، ص 8 .
[47] . جواهرالکلام، ج 14 ، ص 111 .
[48] . المساجد و احکامها، ص 154 .
[49] . وسائل الشیعة، ج 2 ، ص 553 ، ب 68 .
[50] . مجمع الفائده، ج 2 ، ص 154 ؛ کشف اللثام، ج 1 ، ص 201 .
[51] . البیان فى تفسیر القرآن، ص 227 ـ 228 ؛ بحارالأنوار، ج 89 ، ص 49 .
[52] . میزان الحکمة، ج 3 ، ص 2529 .
[53] . کشف الغطاء، ج 2 ، ص 299 ؛ العروة الوثقى، ج 1 ، م 8 ، ص 596 ـ 597 .
[54] . مستدرک الوسائل، ج 3 ، ص 365 ، ب 5 .
[55] . تحریرالوسیله، ج 1 ، مسئله 17 .
[56] . مجمع المسائل، ج 1 ، ص 136 ، س 35 .
[57] . تحریرالوسیله، کتاب الطهاره، ج 1 ، ص 87 ، و منها ان لاتوقع فى المساجد عدا مسجد الحرام.
[58] . مصباح الفقیه، ج 2 ، ص 509 .
[59] . المعتبر، ج 2 ، ص 356 ؛ ذکرى، ص 62 ؛ مجمع الفائده، ج 2 ، ص 444 .
[60] . تذکرة الفقها، ج 1 ، ص 91 .
[62] . جواهرالکلام، ج 14 ، ص 101 .
[63] . عیون اخبار الرضا، ج 2 ، ص 278 .
[64] . جواهرالکلام فى شرح شرایع الاسلام، ج 14 ، ص 101 ؛ من لایحضره الفقیه، ج 1 ، ص 247 ، ب 37 .
[65] . توضیح المسائل، امام خمینى قدسسره، م 622 ، ص 97 .
[66] . بحارالأنوار، ج 80 ، ص 387 .
[68] . منتهى المطلب، ج 1 ، ص 286 ؛ ذخیره المعاد، ج 2 ، ص 246 .
[69] . کشف اللثام، ج 1 ، ص 201 ؛ مفتاح الکرامه، ج 3 ، ص 241 .
[70] . السرائر، ج 1 ، ص 279 .
[71] . المساجد و احکامها، ص 154 .