1 ـ فروش مسجد یا تغییر هیئت آن
فروش زمین مسجد و یا تغییر کاربرى آن به غیر مسجد جایز نیست. این حکم
اجماعى مىباشد و همه فقهاء بر این امر اتفاق نظر دارند. در ذکرى آمده است:
«قرار دادن قسمتى از مسجد در ملک دیگرى یا به عنوان جاده
و راه جایز نیست زیرا موافق با وقف نمىباشد و مسجد براى
عبادت و ذکر خدا بنا شده است پس نمىتوان از آن تجاوز
نمود...».[109]
و در شرایع آمده است:
«حرام است که قسمتى از مسجد ملک دیگرى یا راه و جاده قرار
گیرد».[110]
در جواهرالکلام علّت حرمت، از بین رفتن آثار مسجدیّت و عدم استفاده
مطلوب از مسجد ذکر شده است و علّت دیگر، آن است که این امر خلاف قاعده
وقوف مىباشد زیرا مسجد براى عبادت ایجاد شده است. بنابراین نمىتوان آن
را در جهت دیگر استفاده نمود و فرقى ندارد که این استفاده به اینگونه باشد
که قسمتى از آن در ملک دیگرى وارد شود یا جاده قرار گیرد و یا در وقف
دیگرى واقع گردد مثل این که قسمتى از آن را مدرسه یا حسینیه و... قرار دهند.[111]
نظر امام خمینى قدسسره هم آن است که:
«اگر مسجد خراب شود نمىتوانند آن را بفروشند یا داخل ملک
و جاده نمایند».[112]
در این زمینه ذکر چند استفتائیه و فتاوا مفید بهنظر مىرسد:
1 ـ آیا عقبنشینى هنگام تجدید بناى مسجد طبق قوانین شهردارى جایز
است به نحوى چند متر از مسجد داخل خیابان واقع شود؟
ج: اگر ضرورتى در کار نباشد جایز نیست.[113]
2 ـ مسجد و حسینیهاى را در زمان سابق به مدرسه تبدیل کردهاند.
آیا این عمل جایز است؟
ج: لازم است به حالت اوّل برگردد.[114]
3 ـ مقدارى از مسجد را جهت حسینیه، جدا کرده و همین مقدار زمین را از
خارج، اضافه به مسجد نمودهاند و درب این حسینیه به مسجد باز مىشود این
عمل، صحیح است یا نه و آیا تبدیل به احسن در موقوفات به همین معنى است؟
و بر فرض صحّت و جواز، دیوارى را که حایل بین مسجد و حسینیه است بردارد
که مسجد به طرز اوّل باشد یا به حال خود بگذارند؟
ج: آنچه اضافه به مسجد نمودهاند مانعى ندارد و امّا آنچه را که از مسجد
جزء حسینیه نمودهاند واجب است به حال اوّل برگردانند و جایز نیست مسجد را
تبدیل نمایند.[115]
2 ـ فروش وسایل مسجد یا استفاده آن در مساجد دیگر
فروختن در و پنجره و چیزهاى دیگر مسجد حرام است و اگر مسجد خراب شود
باید وسایل آنها را صرف تعمیر همان مسجد کنند و چنانچه به درد آن مسجد
نخورد باید در مسجد دیگر مصرف شود ولى اگر به درد مسجدهاى دیگر هم
نخورد مىتوانند آن را بفروشند و پول آن را اگر ممکن است صرف تعمیر همان
مسجد و گرنه صرف تعمیر مسجد دیگر نمایند.[116]
در توضیح این مسئله فقهاء شرایطى را براى استفاده وسایل یک مسجد
براى مسجد دیگر ذکر کردهاند که به بعضى از آنها اشاره مىگردد:
1 ـ علم به بىنیازى آن مسجد داشته باشد.[117]
2 ـ هرگاه مسجد در معرض خرابى باشد بطورى که امیدى براى نماز
خواندن در آن نباشد بخاطر اینکه اطراف آن بطور کلى از بین رفته و راهش بسته
شده است در این صورت استفاده وسایل آن مسجد براى مسجد دیگر اشکال
ندارد.[118]
3 ـ مسجد دیگر به آن نیاز بیشتر داشته باشد بخاطر این که نمازگزاران در
آن بیشتر است.[119]
در کتاب جواهر آمده است:
«هرگاه مسجدى خراب شود جایز است وسایل آن را براى
آبادانى مسجد دیگرى از مساجد استفاده نمود زیرا مالک یگانه،
خداوند متعال است».[120]
و در جواهر چنین آمده است:
«اشکالى ندارد که اصلاح بعضى از مساجد توسط بعضى دیگر
صورت گیرد بخاطر مصلحتى که وجود دارد زیرا غرض از
مساجد و آنچه در آن قرار دارد، براى اقامه و برپایى شعائر دین
و انجام عبادت در آن مىباشد و در این مورد اختلافى بین
مساجد وجود ندارد و این عملى نیکو و حسن شمرده مىشود
و از طرف دیگر واقف آن راضى است خصوصا هنگامى که
ترس تلف در بقاى آن وجود داشته باشد».[121]
3 ـ زینتکارى مسجد با طلا
زینتکارى مسجد به طرق مختلف قابل تصور است بدیهى است هرگونه زینت
کردن مساجد و اماکن مقدس حرام نیست مثلاً استفاده از سنگهاى معدنى
و مصنوعى هر چند گران قیمت باشد به خودى خود حرام نیست حتى زینت
با برخى از فلزها از قبیل مس و روى و آلمینیوم و... حرام نیست تنها زینت کردن
مساجد با طلا مورد نهى قرار گرفته است در ذیل به برخى دیدگاهها و دلایل
اشاره مىشود.
«بنابر احتیاط واجب مسجد را به طلا نباید زینت نمایند
و همچنین نباید صورت چیزهایى که مثل انسان و حیوان روح
دارد در مسجد نقش کنند».[122]
زینت کارى مسجد حرام است[123] یعنى زینت آن به طلا بلکه احوط ترک
نقش به صورت و تصویر مىباشد.[124] البته اکثر فقهاء معتقدند که: بنابر احتیاط
واجب مسجد را نباید به طلا زینت کرد.[125]
در کتابهاى فقهى، دلایل مختلفى براى اثبات حرمت ذکر گردیده است
که به آن اشاره مىگردد:
1 ـ زینتکارى مساجد بدعت مىباشد زیرا در زمان پیامبر صلىاللهعلیهوآله اینگونه
نبوده است.
2 ـ زینتکارى مساجد اسراف مىباشد در روایتى که از ابنمسعود نقل
شده و از وصایاى پیامبر صلىاللهعلیهوآله به وى مىباشد. پیامبر صلىاللهعلیهوآله فرمود:
«یا ابن مسعود! ما ینفع من یتنّعم فى الدنیا اذا اخلد فى النار،
«یَعْلَمُونَ ظَاهِرا مِنْ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَهُمْ عَنْ الاْخِرَةِ
هُمْ غَافِلُونَ»[126]».
«اى ابنمسعود، کسى که در آتش جاویدان خواهد بود از بهره
بردن از دنیا چه سودى مىبرد؟ تنها ظاهرى از این زندگى دنیوى
را مىدانند و از آخرت غافلند».
«یبنون الدور و یشیدون القصور و یزخرفون المساجد...».[127]
«خانهها مىسازند و قصرها برپا مىکنند و مساجد را با طلا زینت
مىکنند...».
از نکوهش رسول خدا صلىاللهعلیهوآله فهمیده مىشود که زینت کارى مساجد،
سبب غفلت از یاد آخرت شده و با محل عبادت بودن مسجد منافات دارد.
روایات دیگرى نیز از پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله در مقام نکوهش و مذمت زینتکارى
مساجد ذکر شده که به دو روایت اشاره مىگردد.
روایت اول:
«لاتزخرفوا مساجدکم کما زخرفت الیهود و النصارى
بیعهم».[128]
«مساجد خود را با طلا زینت نکنید همچنان که یهود و نصارى
معابد خود را با طلا زینت نمودند».
روایت دوم:
«اذا رأیتم المصاحف حلّیت و المساجد زینت و المنارة طولت
و اتّخذ القرآن مزامیر و المساجد طرقا، المؤمن فى ذلک الزّمان
أعزّ من الکبریت الأحمر أمّا ان مساجدهم مزخرفة و ابدانهم
نقیة و قلوبهم انتن من الجیفة».[129]
«هنگامى که دیدید قرآنها آراسته و مساجد تزیین شده و منارهها
طولانى وبلند بنا شده و قرآن به صورت آهنگین تلاوت مىشود،
مساجد راه عبور قرار داده شده است، مؤمن در آن زمان از طلاى
سرخ وخالص کمیابتر است. مساجد آنان آراسته و بدنهایشان
پاکیزه ولى دلهاى آنان از مردار، بد بوىتر است».
صاحب جواهر معتقد است: زینتکارى مساجد حرام نمىباشد و دلایل
ذکر شده کامل نیست و بر حرمت دلالت نمىکنند. وى در پاسخ به دلایل ذکر
شده مىگوید: هر چیزى که در زمان پیامبر صلىاللهعلیهوآله نبوده و بعدا بوجود آمده بدعت
و حرام نمىباشد و تزیین مسجد اسراف بشمار نمىآید و چون براى آن غرض
عقلایى وجود دارد و روایت لب اللباب دلیل بر حرمت نیست علاوه براین که
سیاق آن، سیاق مکروهات مىباشد پس جواز آن موافق اصل مىباشد و مؤید
آن (جواز) وجود درب کعبه مىباشد که در زمان پیامبر صلىاللهعلیهوآله با طلا زینت شده بود
و تفاوتى در اقسام زینتکارى نیست بلکه بعید نیست که زینت مساجد
اگر به قصد بزرگداشت و احترام آن باشد مستحب باشد زیرا خداوند متعال
مىفرماید:
«وَ مَن یعظم شعائر اللّه فانّها من تقوى القُلوب».[130]
«هر کس شعائر دین خدا را بزرگ و محترم دارد (خوشا بر او که)
این صفت دلهاى با تقوا است».
و نتیجه مىگیرد که منقّش کردن مساجد به غیر طلا جایز است زیرا دلیلى
بر حرمت وجود ندارد و مىگوید: براستى دلیلى شایسته براى اثبات حرمت
زینت کارى بطور مطلق نیافتم.[131]
[1] . العروة الوثقى مع تعالیق امام خمینى، فصل فى بعض احکام المسجد، ص 319 .
[2] . بحارالأنوار، ج 7 ، ص 304 .
[3] . بحارالأنوار، ج 81 ، ص 16 ؛ المحاسن، ج 1 ، ص 54 ـ 55 ؛ وسائل الشیعة، ج 5 ، ص 223 .
[4] . علل الشرایع، ج 2 ، ص 318 ؛ وسائل الشیعة، ج 5 ، ص 298 .
[5] . وسائل الشیعة، ج 5 ، ص 223 ؛ بحارالأنوار، ج 81 ، ص 16 .
[6] . مستدرک الوسائل، ج 3 ، ص 435 ؛ بحارالأنوار، ج 73 ، ص 355 .
[8] . رساله توضیح المسائل امام خمینى قدسسره، مسئله 900 ، ص 124 و مطابق با فتاواى مراجع تقلید، م900 ،
ص 255 ؛ رساله توضیح المسائل آیتاللّه خویى قدسسره م 909 با مقدارى اختلاف و مسئله 909 آیتاللّه گلپایگانى و م 893 آیتاللّه اراکى.
[9] . تحریر الوسیله امام قدسسره، نجاسات، ج 1 ، ص 115 .
[10] . توضیح المسائل امام قدسسره، م 901 ، ص 124 ـ 125 مسئله در رساله دیگر مراجع عظام هم به این صورت آمده است.
[11] . توضیح المسائل آیتاللّه سیستانى،
م 911 یا خراب نمایند در صورتى که کندن یا خراب کردن جزیى باشد یا آن که
رفع هتک متوقف برکندن یا خراب کردن کلى باشد و الا خراب کردن محل اشکال است
... .
[12] . رساله توضیح المسائل امام قدسسره، مسئله 902 ، مطابق با فتاواى دیگر مراجع عظام.
[13] . رساله توضیح المسائل امام خمینى قدسسره، م 905 .
[14] . توضیح المسائل آیتاللّه گلپایگانى قدسسره، م911 ، ص 160 این مسئله در رساله آیتاللّه صافى اینگونه
آمده: واگر خراب کردن آن جایز نیست چنانچه متبرعى هم باشد که بعد از تخریب
آن را بسازد جایز بودن خراب کردن آن مشکل است... مسئله 911 و... .
[15] . العروة الوثقى مع تعالیق امام خمینى، ج 1 ، ص 46 .
[16] . تحریرالوسیله، ج 1 ، مسئله نجاسات، مسئله 1 .
[17] . تحریرالوسیله، ج 1 ، ص 116 ، م 2 .
[18] . تحریرالوسیله، ج 1 ، ص 116 ؛ توضیح المسائل امام خمینى قدسسره، م 903 .
[19] . تحریرالوسیله، ج 1 ، القول فى احکام النجاسات، م 3 ، ص 116 .
[20] . المحاسن، ج 1 ، ص 57 ؛ وسائل الشیعة، ج 5 ، ص 239 .
[22] . من لایحضر الفقیه، ج 1 ، ص 233 ؛ ثواب الاعمال، ص 31 ؛ تهذیب الاحکام، ج 3 ، ص 254 .
[23] . الاصول السته عشر، ص 55 ؛ مستدرک الوسائل، ج 3 ، ص 386 ؛ بحارالأنوار، ج 80 ، ص 382 .
[24] . مستدرک الوسائل، ج 3 ، ص 385 .
[25] . داستانها و حکایتهاى مسجد، غلامرضا نیشابورى، ص 58 .
[26] . مستدرک الوسائل، ج 3 ، ص 385 .
[27] . مستدرک الوسائل، ج 3 ، ص 385 .
[28] . مستدرک الوسائل، ج 3 ، ص 386
[29] . توضیح المسائل امام، مسئله 912 .
[30] . جایگاه مساجد در فرهنگ اسلامى، على رضایى، ص 48 ، انتشارات ثقلین، چاپ اول.
[31] . الحدائق الناضره، ج 7 ، ص 269 ؛ دعائم الاسلام، ج 1 ، ص 149 وضعوا فیها المطاهر.
[32] . الکافى، ج 3 ، ص 295 ؛ وسائل الشیعة، ج 5 ، ص 206 ؛ تهذیب الاحکام، ج 2 ، ص 262 ؛ بحارالأنوار ج 19 ، ص 119 .
[33] . مصباح الفقیه، ج 2 ، ص 703 ؛ من لایحضره الفقیه، ج 1 ، ص 235 ، یکره القیام فیها؟ قال نعم ولکن
لاتضرکم الصلاة فیها.
[34] . رساله توضیح المسائل مراجع، آیتاللّه بهجت، م 750 ، ص 149 .
[35] . مستدرک الوسائل، ج 3 ، ص 381 ؛ بحارالأنوار، ج 80 ، ص 349 .
[36] . شرح لمعه، ج 1 ، ص 541 .
[37] . مستدرک الوسائل، ج 3 ، ص 380 .
[38] . جامع المقاصد، ج 2 ، ص 146 .
[39] . عروهالوثقى، ج 1 ، ص 84 .
[40] . الاستبصار، ج 1 ، ص 441 ؛ و در کتاب وسائل الشیعة آمده: عن المکان یکون خبیثا... ،
ج 3 ، ص 490
[41] . الاستبصار، ج 1 ، ص 442 ، ح 1702 .
[42] . بحارالأنوار، ج 80 ، ص 292 .
[43] . رساله توضیح المسائل امام خمینى قدسسره، م 885 ؛ رساله توضیح المسائل آیتاللّه اراکى قدسسره، م 879 ، ص 163 .
[44] . مدارک الاحکام، ج 4 ، ص 406 .
[45] . جواهرالکلام، ج 14 ، ص 132 .
[47] . توضیح المسائل آیتاللّه بهجت، ص 150 ، م 753 .
[48] . مجمع المسائل آیتاللّه گلپایگانى قدسسره، س 109 ، ص 155 ـ 156 .
[49] . آیتاللّه اراکى قدسسره و همچنین اگر بدون صیغه، چیزى به صورت معاطات وقف کند، وقف صحیح
است و بنابراحتیاط واجب قبول هم لازم است و در وقف عام حاکم شرع قبول نمایید. توضیح المسائل مراجع،
ج 1، ص 560 و آیتاللّه خویى قدسسره و تبریزى قدسسره بلکه وقف به عمل
نیز محقق مىشود... و همچنین آیتاللّه فاضل هم همین نظر را دارد ص 561 ،
توضِح المسائل المراجع.
[50] . علل الشرایع، ج 2 ، ص 319 ؛ وسائل الشیعة، ج 5 ، ص 291 ؛ در حدیث عن ابىالصحارى آمد
و در حاشیه فى المصدر: ابىالضحاک. بحارالانوار، ج 81، ص 7 ـ 6 .
[51] . من لایحضره الفقیه، ج 1 ، ص 238 .
[52] . وسائل الشیعة، ج 5 ، ص 291 .
[53] . الکافى، ج 7 ، ص 56 ؛ الخصال، ص 151 ؛ وسائل الشیعة، ج 16 ، ص 174 .
[54] . جواهرالکلام، ج 28 ؛ کتاب الوقوف والصدقات، ص 30 .
[55] . تحریرالوسیله، ج 2 ، کتاب وقف، م 56 ، ص 74 .
[57] . العروهالوثقى مع تعالیق امام خمینى، ص 321 ؛ حاشیه الارشاد، ج 1 ، ص 129 ؛ تبصره المتعلمین، ج 1 ، ص 41 ؛ النهایه، ج 1 ، ص 340 .
[58] . المبسوط، ج 1 ، ص 160 ؛ السرائر، ج 1 ، ص 278 ؛ الروضه البهیه، ج 1 ، ص 64 .
[59] . معمارى مساجد جهان، ص 20 .
[60] . الفقه، کتاب الصلاة، ج 2 ، ص 453 .
[61] . المنجد، ماده حرب، ص 124 ـ 125 .
[62] . ترجمه تفسیر المیزان، ج 3 ، ص 272 ـ 273 .
[64] . وسائل الشیعة، ج 5 ، ب 58 از ابواب صلاة الجماعه، ص 460 .
[65] . المساجد و احکامها، ص 150 .
[66] . المبسوط، ج 1 ، ص 160 ؛ السرائر، ج 1 ، ص 279 .
[67] . علل الشرایع، ج 2 ، ص 320 ؛ تهذیب الاحکام، ج 3 ، ص 253 ؛ وسائل الشیعة، ج 5 ، ص 237 و...
[68] . وسائل الشیعة، ج 5 ، ص 238 .
[69] . العروة الوثقى مع تعالیق امام خمینى، فصل فى بعض احکام المسجد، ص 321 .
[71] . المبسوط، ج 1 ، ص 160 ؛ السرائر، ج 1 ، ص 279 .
[72] . جواهرالکلام، ج 14 ، ص 79 ؛ الفقه، کتاب الصلاة، ج 2 ، ص 454 .
[73] . جواهرالکلام، ج 14 ، ص 80 .
[74] . تهذیب الاحکام، ج 3 ، ص 256 ؛ وسایل الشیعة، ج 5 ، ص 230 .
[75] . وسایل الشیعة، ج 5 ، ص 230 ؛ تهذیب الاحکام، ج 3 ، ص 256 .
[76] . مستدرک الوسایل، ج 3 ، ص 384 ؛ بحارالأنوار، ج 52 ، ص 323 .
[77] . جواهرالکلام، ج 14 ، ص 79 .
[78] . العروهالوثقى مع تعالیق الامام خمینى، ص 321 ، م 11 ، ص 321 ؛ حاشیة الارشاد، ج 1 ، ص 129 ؛ تبصرة المتعلمین، ج 1 ، ص 41 .
[79] . المبسوط، ج 1 ، ص 160 ؛ السرائر، ج 1 ، ص 278 .
[80] . المجازات النبویة، ص 62 ؛ وسائل الشیعة، ج 5 ، ص 217 ، ص 149 .
[81] . من لایحضره الفقیه، ج 1 ، ص 236 ؛ علل الشرایع، ج 2 ، ص 320 .
[82] . وسایل الشیعة، ج 17 ، ص 347 .
[83] . مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج 17 ، ص 121 ؛ الغیبه، ص 475 .
[84] . علل الشرایع، ج 2 ، ص 320 .
[87] . بحارالأنوار، ج 84 ، ب 30 ، ص 7 ـ 8 .
[88] . من لایحضره الفقیه، ج 2 ، ص 253 .
[89] . الکافى، ج 4 ، ص 229 .
[90] . همان؛ من لایحضره الفقیه، ج 2 ، ص 253 .
[91] . جواهرالکلام، ج 14 ، ص 105 .
[93] . العروة الوثقى مع تعالیق الامام خمینى، ص 320 ، م 1 .
[94] . جواهرالکلام، ج 14 ، ص 105 .
[95] . وسائل الشیعة، ج 3 ، ص 622 .
[98] . شوق دیدار، ص 297 .
[99] . تحریرالوسیله، ج 1 ، مقدمه 4 ، م 20 ، ص 138 ـ 139 ؛ الروضة البهیة، ج 1 ، ص 66 .
[100] . وسائل الشیعة، ج 5 ، ص 159 ، ح 6214 ؛ معتبر، ج 2 ، ص 115 .
[101] . وسائل الشیعة، ج 5 ، ص 159 ، ح 6216 .
[103] . المیزان فى تفسیر القرآن، ج 13 ، ص 267 .
[104] . تفسیر نمونه، ج 12 ، ص 388 .
[105] . مجمع المسائل، آیتاللّه گلپایگانى قدسسره، ج 1 ، ص 132 .
[106] . توضیح المسائل مراجع، ج 1 ، ص 527 ، م 908 .
[107] . رساله توضیح المسائل، امام خمینى قدسسره، م 898 ؛ توضیح المسائل مراجع، ج 1 ، ص 522 .
[108] . فروع الکافى، ج 3 ، ص 369 .
[110] . جواهرالکلام، ج 14 ، ص 106 .
[112] . رساله توضیح المسائل، امام خمینى1، م 909 ، ص 124 ؛ رساله توضیح المسائل، مراجع، م 209 ،
ص 477
[113] . جامع المسائل، آیتاللّه فاضل لنکرانى قدسسره، س 275 ، ص 87 .
[114] . همان، س 284 ، ص 89 .
[115] . مجمع المسائل، آیتاللّه گلپایگانى قدسسره، س 526 ، ص 161 .
[116] . رساله توضیح المسائل، امام خمینى قدسسره، م 910 ، ص 125 ؛ فتاواى مراجع معظم تقلید، م 910 ،
ص 257
[117] . مدارک الاحکام، ج 4 ، ص 296 .
[118] . جواهرالکلام، ج 14 ، ص 84 .
[119] . مدارک الاحکام، ج 4 ، ص 296 .
[120] . جواهرالکلام، ج 14 ، ص 84 .
[121] . همان، ص 85 ـ 86 .
[122] . توضیح المسائل، امام خمینى قدسسره، م 908 .
[123] . عروة الوثقى، ج 1 ، ص 305 ، بل یحرم تزیین المساجد والمشاهد المشرفه... .
[124] . مستمسک العروة الوثقى، ج 5 ، م 1 ، ص 522 .
[125] . رساله توضیح المسائل، مطابق با فتاواى مراجع، م 908 ، ص 147 .
[127] . مکارم الاخلاق، شیخ طبرسى، ص 449 .
[128] . مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج 3 ، ص 372 .
[129] . روضة الواعظین، ص 338 .
[131] . جواهرالکلام، ج 14