1 ـ بلند ساختن دیوار مساجد
بلند ساختن دیوارهاى مساجد کراهت دارد[57] همانطور که جماعتى از فقهاء آن را
ذکر کردهاند بلکه دیوار آنها باید در حدّ متوسط ساخته شود و مرجع آن عرف
است.[58]
کراهت بلند ساختن دیوارهاى مساجد را گرچه جمعى از بزرگان از جمله
امام خمینى و صاحب عروة متذکر شدهاند اما به نظر مىرسد این حکم بیشتر ناظر
به زمان خود پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله درخصوص مسجد النبى صادر شده باشد زیرا،
به عنوان مثال مسجدالحرام در همان زمان از مسجدهایى است که دیوارهاى
بلندى داشته و در زمان حضرت ابراهیم علیهالسلام ساخته شده است در مرکز این مسجد
کعبه قرار دارد که ساختمانى است مکعب شکل و ساده با ابعاد هفت در نه متر
و ارتفاع حدود ده متر مىباشد.[59] و علاوه براین دیوارهاى مساجد کوفه و قدس
و ... مرتفع بوده است و این دو مسجد بعدها نیز در زمان امامان معصوم علیهمالسلاماین
چنین بوده است و روش معمول در اغلب مساجد شهرها نیز همینگونه است.
بلکه به نظر مىرسد که فروتر بودن مساجد از خانههاى مردم چندان مناسب
نباشد و بهتر است که ساختمان مساجد از ساختمانهاى اطراف بلندتر باشد
یا طبقههاى فوقانى ساختمانها را براى مساجد اختصاص دهند براى مسجد
پرچم بلندى قرار دهند تا سبب شکوه مسجد را گردد.[60]
2 ـ ساخت محراب در مساجد
ابتدا به تعریف واژه «محراب» پرداخته و سپس دلیل کراهت ساختن محراب
براى مساجد را بیان مىنمائیم.
براى کلمه محراب وجوه مختلفى ذکر شده است:
کلمه «محراب» به معناى جائى است که مخصوص عبادت باشد،
خواه در مسجد باشد و خواه در خانه.
«محراب مسجد» را از آن جهت محراب خواندهاند که آن جا محل
حرب و ستیز با دشمن و با هواى نفس است.
برخى گفتهاند: بدین جهت آن جایگاه را محراب خواندهاند که جا دارد
آدمى در آنجا حریب یعنى بریده از کارهاى دنیا و پراکندگى خاطر باشد.
برخى هم عقیده دارند در اصل این کلمه محراب خانه بوده که به معناى
صدر مجلس و بالاى خانه است و سپس آن را در مسجد به کار بردند،
صدر مسجد را هم محراب مسجد خواندند.[61]
به عقیده برخى در اصل لغت، کلمه «محراب» براى محل عبادت در
مسجد نامگذارى شده و این نام مخصوص صدر مجلس در مسجد است و در
صدر سایر مجالس هم بکار رفته است. جایى را هم که شبیه به محراب مسجد
است محراب خواندهاند.
بعضى هم گفتهاند: کلمه محراب به معناى محلى است در معبد که
اهلکتاب آن را مذبح مىگویند و آن محل عبارت است از اطاق کوچکى که در
جلو، در معبد ساخته شده و با نردبانى داراى چند پله به آن وارد مىشوند و کسى
که در آن اطاق کوچک باشد از مردمى که در معبد وجود دارند پنهان است.
اطاقهاى کوچک هم که در اسلام رسم شده از مقصوره کلیساهاى مسیحیان
تقلید شده است.[62]
در قرآن به معناى معبد به کار رفته است:
«یعملون له ما یشاءُ من محاریب و تماثیل».[63]
«براى او هرچه مىخواست از معبدها و تمثالها درست
مىکردند».
چرا ساختن محراب در مساجد مکروه است؟
1 ـ بعضى معتقدند این که ساختن محراب در مساجد کراهت دارد محرابى
است که قبلاً توضیح داده شد و مقصود از آن اطاق کوچکى بوده در جلوى
مسجد براى حفظ جان خلفاى جور ساخته شده بود. روایتى را زراره از
امام باقر علیهالسلام نقل مىکند که موید این معنا است:
«اذا صلى قوم و بینهم و بین الامام سترة اوجدار فلیس تلک لهم
بصلاة الا من کان حیال الباب قال: و قال علیهالسلام: هذه المقاصیر انّما
احدثها الجبارون ولیس لمن یصلى خلفها مقتدیا بصلاة من فیها
صلاة».[64]
«اگر در نماز جماعت میان امام و مأمورین پوشش و یا دیوارى
وجود داشته باشد، این نماز براى مأمومین نماز نیست، مگر براى
کسى که مقابل در قرار گرفته باشد. در ادامه راوى مىگوید
امام علیهالسلام فرمود: این اطاقکها را خلفاى ستم پیشه بنا نمودهاند
و نماز کسانى که به امامت امامى که در آن قرار گفته اقتدا
مىکنند، صحیح نیست».
بنابراین ممکن است منظور از کراهت ساختن محاریب در مساجد همین
مقصورهها باشد.[65]
2 ـ بعضى معتقدند منظور از کراهت ساختن محراب همان محراب داخلى
در دیوار مساجد مىباشد[66] و به بعضى روایات استناد کردهاند که اشاره مىگردد.
طلحه بن زیاد از امام جعفر صادق علیهالسلام از پدر بزرگوارش از
حضرت على علیهالسلام نقل فرموده است:
«أنّ علیا کان یکسر المحاریب اذا راها فى المساجد
و یقول علیهالسلام کأنها مذابح الیهود».[67]
«امیرالمؤمنین علیهالسلام هنگامى که در مساجد به محرابى برخورد
مىنمودند. آن را شکسته و مىفرمودند: اینها شبیه به مذابح
یهود است».
شهید در ذکرى از قول بعضى نقل کرده است: روایت ذکر شده صراحت
در محرابهاى درون دیوار ندارد و ظاهرش آن است که محرابهاى درون
مساجد را شامل مىشود زیرا در روایت «یکسر» ذکر شده که به معناى «شکستن»
مىباشد که براى محرابهاى داخلى در مسجد بیشتر از محرابهاى داخل در
دیوار صدق مىنماید.[68]
به هرحال در کتاب العروه الوثقى یکى از مکروهات ساخت مسجد را قرار
دادن محراب داخلى براى آن ذکر مىکند بدون آن که توضیحى ارائه نماید
و امام خمینى قدسسره نیز بدون آن که تعلیقه در این مورد داشته باشند گویا کراهت
مزبور را پذیرفتهاند و از کنار این مطلب گذشتهاند.[69]
3 ـ مرتفع ساختن منارههاى مساجد
یکى دیگر از مکروهات در ساخت مسجد آن است که منارهها را بلندتر از سطح
مسجد بسازند[70] و هم چنین مکروه است که منارهها را در وسط مسجد بسازند
و بهتر است در کنار دیوار مسجد یا خارج از مسجد ساخته شود.[71]
چند علت براى این کراهت است که:
1 ـ هنگامى که مؤذن بالاى مناره قرار مىگیرد تا اذان بگوید بر اسرار مردم
اطلاع پیدا مىنماید چون او در مکانى بالاتر از خانههاى اطراف قرار گرفته
است.[72]
2 ـ ساختن منارههاى طولانى بدعت مىباشد و از زمان عمر تأسیس
و بوجود آمده است.
3 ـ در روایات از بناى بلندتر از هفت تا هشت ذراع نهى شده است
و در علت آن گفته شده است:
«بلندتر از این ارتفاع جایگاه جن و شیاطین مىباشد».[73]
علاوه بر عللى که بیان گردید فقهاء به روایاتى در این مورد ذکر شده است
استناد کردهاند در اینجا ذکر سه روایت مىپردازیم.
روایت اول: سکونى از امام جعفر صادق علیهالسلام از پدران بزرگوارش علیهمالسلام
نقل مىکند:
«انّ علیا علیهالسلام مرّ على منارة طویلة، فأمر علیهالسلام بهدمها، ثُمّ قال:
لاترفع المنارة الا مع سطح المسجد».[74]
«حضرت على علیهالسلام به منارهاى بلند برخورد کرد، فرمان داد تا آن
را خراب کنند، آنگاه فرمودند: مناره را بایستى هم سطح با پشت
بام مسجد ساخت».
روایت دوم: ابىهاشم جعفرى از امام باقر علیهالسلام نقل مىکند که امام علیهالسلام
فرمود:
«اذا خرج القائم علیهالسلام أمر بهدم المنار والمقاصیر التى
فى المسجد...».[75]
«هرگاه حضرت قائم علیهالسلام ظهور نمایند امر به خراب کردن منارهها
و محرابها در مسجد مىنمایند».
روایت سوم: على بن جعفر مىگوید:
«سألت أباالحسن علیهالسلام عن الأذان فى المنارة أسنه هو؟ فقال:
انّما کان یؤذن للنبى صلىاللهعلیهوآله فى الارض فلم یکن یومئذ مناره».[76]
«از امام کاظم علیهالسلام سؤال کردم: آیا اذان گفتن در مناره سنّت است؟
امام علیهالسلام فرمود: براى پیامبر صلىاللهعلیهوآله بر روى زمین اذان مىگفتند،
در آن ایّام منارهاى نبود».
براى مکروه بودن ساخت مناره در وسط مسجد دلایلى ذکر شده است
از جمله:
1 ـ قسمتى از فضاى مسجد را مىگیرد و باعث تنگى مسجد مىشود
در صورتى که اگر مناره خارج از مسجد یا در کنار دیوار ساخته شود از فضاى
قابل استفاده در آن مسجد نمىکاهد.
2 ـ مناره مسجد اگر وسط آن ساخته شود باعث مىگردد که حایل و مانعى
بین نمازگزاران ایجاد گردد.[77]
4 ـ کنگره دار ساختن دیوار مساجد
یکى دیگر از مکروهات مسجد کنگرهدار ساختن دیوار مساجد مىباشد[78]
و در روایات امر به صاف و هموار ساختن آن شده است.[79] در روایات زیادى که
از پیامبرگرامىاسلام صلىاللهعلیهوآله وامامانمعصوم علیهمالسلام رسیدهبراینمطلبتأکید شده است.
پیامبر گرامى اسلام صلىاللهعلیهوآله فرمود:
«ابنوا المساجد و اجعلوها جما».[80]
«مساجد را در حالى که آنها را صاف و بدون کنگره قرار دادهاید
بسازید».
طلحه بن زیاد از امام صادق علیهالسلام از پدرانش علیهمالسلام از حضرت على علیهالسلام نقل
مىکند:
«أنّ علیا علیهالسلام رأى مسجدا بالکوفة و قد شرف، فقال:کأنّه بیعة،
و قال: انّ المساجد لاتشرف تبنى جما».[81]
«امیرالمؤمنین علیهالسلام در کوفه، مسجدى را که داراى کنگره بود
مشاهده نمود، فرمود این مسجد مانند معابد یهود و نصارى
است. مساجد را بایستى صاف و بدون کنگره ساخت».
در حدیثى طولانى ابوبصیر از امام باقر علیهالسلام نقل مىکند که ایشان فرمود:
«اذقامالقائم علیهالسلام سار الىالکوفه وهدم بها اربعه مساجد ولم یبق
مسجدا على وجه الارض له شرف الاهدمها و یجعلها جما».[82]
«هنگامى که قائم آلمحمّد (عجل اللّه تعالى فرجه الشریف) قیام
کند و عازم کوفه گردد و فرمان تخریب چهار مسجد را صادر کند
مسجدى را در روى زمین که داراى کنگره است را باقى نگذارد
مگر پس از آن که کنگرهاش را از بین برده و آن را صاف نموده
باشد».
و در روایت دیگرى از ابوبصیر چنین آمده است:
«اذا القائم علیهالسلام دخل الکوفه و امر بهدم المساجد الأربعة حتى
یبلغ أساسها و یصیرها عریشا کعریش موسى، و یکون
المساجد کلها جمّا لا شرف لها کما کان على عهد
رسول اللّه صلىاللهعلیهوآله».[83]
«هنگامى که قائم آلمحمّد (عجّل اللّه تعالى فرجه الشریف) قیام
نماید وارد کوفه مىشود و امر به خرابى مساجد چهارگانه
مىنماید تا آنجا که به پایه و بنیان مساجد برسد وآنها را
مانند زمان حضرت موسى علیهالسلام مىسازد و تمامى مساجد صاف
و هموار بدون کنگره همانند زمان رسول خدا صلىاللهعلیهوآله خواهد بود».
5 ـ برداشتن سنگریزه از مساجد
خارج کردن سنگریزه از مسجد مورد اختلاف نظر فقهاء است بعضى قائل
به حرمت و برخى قائل به کراهت شدهاند و هریک براى نظر خود دلایلى دارند
که به برخى از آنها اشاره مىشود.
صاحب جواهر قول نخست را به کتابهاى شرایع الاسلام، مختصر النافع،
اللمعه، حاشیه الارشاد و تبصره نسبت داده است و مستند اینان روایاتى است که امر
به برگردندان سنگریزهها مىکند. اینان معتقدند: چون سنگریزه جزئى از مسجد
است خارج کردن آن حرام مىباشد به دلیل روایاتى که نقل شده است مانند خبر
وهب بن وهب از امام صادق علیهالسلام از پدرش علیهالسلام که فرمود:
«اذا أخرج أحدکم الحصاة من المسجد فلیردها مکانها أو فى
مسجد آخر فأنّها تسبّح».[84]
«هرگاه یکى از شما سنگریزهها را از مسجد خارج کند. باید آن را
به جایگاهش برگرداند یا به مسجد دیگرى برگرداند زیرا آن
(سنگریزهها) خداوند متعال را تسبیح مىگویند».
تقریب استدلال این است که اگر خارج کردن سنگریزه حرام نبود
برگرداندن آن واجب نمىگردید.
در توضیح تسبیح سنگریزهها در مسجد گفته شده است:
چون سنگریزهها جزیى از مسجداند که محل عبادت خداوند سبحان
است تسبیح مسجد و اجزایش در این صورت کنایه از آن است که خداوند متعال
را از چیزهایى که شایسته او نیست منزه و پاک مىدانند و ممکن است که تسبیح
در اینجا معناى واقعى کلمه باشد زیرا به حسب روایات احیانا سنگریزهها هم
تسبیح مىکنند همانطور که در دست پیامبر صلىاللهعلیهوآله تسبیح نمودند و یا منظور تسبیح
مطلق باشد که خداوند متعال مىفرماید:
«وَ انْ مِن شِئىءٍ الاّ یُسَبحَّ بِحَمدِهِ».[85]
«هیچ چیزى وجود ندارد مگر این که خداوند متعال را تسبیح
نماید».
نتیجه آن که چون به حسب ظاهر سنگریزه شى کم اهمیتى است
که خروجش اشکالى ندارد، زیرا براى هر چیزى تسبیحى است و خارج کردن
آن، خالى کردن مسجد از تسبیحکنندگان است که سزاوار نیست زیرا خداوند
متعال فرموده:
«و مَن اظلَمَ مِمَّن مَنَعَ مَساجِدَ اللهِ انْ یُذکَرَ فیَها اسْمُهُ».[86]
«کیست ستمکارتر از آن که مردم را از ذکر خداوند در مساجد باز
مىدارد».
برخى احتمال دادهاند که «تسبّح» با فتحه خوانده شود یعنى سنگریزه از
نجاسات و سایر چیزهایى که شایسته مسجد نیست باید بدور باشد که کنایه از
جزئیت آن مىباشد.[87]
و در تأیید نظر قائلان به حرمت اخراج سنگریزه از مسجد مىتوان
به روایت شحام از امام صادق علیهالسلام اشاره کرد که چنین آمده است:
«أخرج من المسجد حصاة قال: فردها و اطرحها
فى المسجد».[88]
در مورد خارج کردن سنگریزه از مسجد از امام سؤال کردم امام علیهالسلامفرمود:
«باید آن را برگردانى و آن را در مسجد قرار دهى».
هم چنین روایت محمد بن مسلم از امام صادق علیهالسلام که فرمود:
«لاینبغى لاحد أن یأخذ من تربة ما حول الکعبة و انْ أخذ من
ذلک شیئا ردّه».[89]
«سزاوار نیست که هیچ یک از شما خاک اطراف کعبه را برگیرد
و اگر از آن چیزى را بگیرد باید آن را برگرداند».
و به خبر معاویه از امام صادق علیهالسلام که از امام سؤال کرد:
«اخذت سکا من سک المقام و ترابا من تراب البیت و سبع
حصیات؟ فقال: بئس ما صنعت اما التراب و الحصى فرّده».[90]
از امام علیهالسلام در مورد برداشتن میخى از میخهاى مقام و مقدارى خاک از
خاکهاى خانه و هفت سنگریزه سؤال کردم؟ حضرت فرمود:
«کار ناپسندى را انجام دادهاى اما در مورد خاک و سنگریزه
پس باید آن را برگردانى».
هم چنین صاحب جواهر قائلان به کراهت اخراج سنگریزه از مسجد را،
صاحبان کتابهاى جامع المقاصد، تذکره، تحریر، ذکرى، دروس ذکر
مىکند.[91] اینان در پاسخ به استدلالهاى فوق گویند:
در دلایلى که ذکر شده تصریح به تحریم نشده است و در یکى از دلایلى
که آورده شده «فانَّها تُسبّح» مىباشد که ظهور در کراهت دارد و در روایت
دیگرى «لاینبغى»است که دلالت بر برگرداندن آن به «مسجد» مىکند،
اما نه خود همان مسجدى که سنگریزه از آن برداشته شده است و اگر اخراج
سنگریزه حرام بود چون مسجد وقف است برگرداندن آن به همان مسجد
واجب بود زیرا جایز نیست وسایل مسجدى را بدون ضرورت در مسجد
دیگرى استفاده نمایند. قائلین به حرمت براى جواب به این استدلال به روایت
برقى از امام علیهالسلام استناد جستهاند که فرموده است:
«انّما جعل الحصى فى المسجد للنخامه».[92]
«سنگریزه در مسجد براى پوشاندن نخامه (آب دهان و بینى)
قرار داده شده است».
پس فرقى نمىکند که به همان مسجد برگردانده شود یا به مسجد دیگر.
در جمع بین این دو دیدگاه مىتوان گفت: در مساجدى که سنگریزه
به عنوان جزیى از مسجد تلقى مىشود مثل سنگریزههایى که در زمانهاى قبل
براى کف مسجدالحرام بکار برده بودند طبیعتا اینجا خروج آن جایز نیست
چون جزیى از مسجد محسوب مىشود اما در سایر مساجدى که سنگریزهاى
روى فرش افتاده و کاربرد ویژهاى ندارد اخراجش هم مانعى ندارد. امام خمینى
قائل به احتیاط واجب در عدم اخراج سنگریزه از مساجد مىباشند.[93]
اگر سنگریزه جزء زباله باشد اخراجش جایز بلکه مستحب مىباشد
بخاطر روایاتى که قبلاً ذکر شد.
اگر سنگریزه مشتبه شود که جزء مسجد است یا زباله و عرف،
حکمى به یکى از آن دو ننماید اصل جواز اخراجش مىباشد.[94]
6 ـ ساخت مسجد در کنار قبور
مسجد ساختن در کنار قبور پیامبر صلىاللهعلیهوآله و امامان معصوم علیهمالسلام و صالحین در صورتى
که محظورى (نبش قبر یا هتک قبور مسلمین) نباشد از نظر شیعه جایز مىباشد.
امّا برخى آن را مکروه دانسته و استناد به احادیثى مىنمایند که به بعضى از آنها
اشاره مىگردد.
امام صادق علیهالسلام از رسول خدا صلىاللهعلیهوآله نقل فرمود:
«أنّ رسول اللّه صلىاللهعلیهوآله نهى أن یصلّى على قبره أو یقعد علیه أو
یبنى علیه».[95]
«رسول خدا صلىاللهعلیهوآله از اینکه بر قبرش نماز خوانده شود یا برآن
بنشیند یا بر آن ساختمانى ساخته شود نهى کرده است».
عبید بن زراره از امام صادق علیهالسلام نقل مىکند:
«سمعت أباعبداللّه علیهالسلام یقول: الارض کلّها مسجد الاّ بئر
غائط أو مقبره».[96]
از امام صادق علیهالسلام شنیدم که ایشان فرمود:
«تمامى زمین مسجد است بجز چاه دستشویى یا مقبره».
البته دلالت این چندان روشن نیست زیرا معلوم نیست مراد از مسجد
به معناى مصدرى به کار رفته یا به معناى اصطلاحى آن که محل عبادت است.
و نیز در روایت دیگر از رسول گرامى اسلام صلىاللهعلیهوآله آمده است:
«لاتتّخذوا قبرى قبلة ولامسجدا فانّ اللّه لعن الیهود حیث
اتّخذوا قبور انبیائهم مساجد».[97]
«قبر مرا قبله و مسجد قرار ندهید زیرا خداوند یهود را لعنت کرده
بخاطر این که قبور انبیایشان را مسجد قرار دادهاند».
از مجموع احادیث وارده استفاده مىشود که مراد از مسجد قرار دادن
قبور آن است که قبرها قبله قرار داده شود و مسجد قرار گیرد چنانکه رسم یهود
و نصارى بوده است و در حدیث اخرى نیز بدان اشاره شد و این غیر آن است
که در کنار قبرى مسجد بنا شود تا خداى یکتاى بىهمتا پرستش شود. به هر حال
دلیل روشن بر جواز مسجد ساختن در جوار مشاهد، خود مسجد النبی صلىاللهعلیهوآله در
مدینه منوّره است که مرقد مطهر رسول اکرم در ضلع شرقى آن بوده و بعد از
توسعه مسجد در وسط قرار گرفت و علماى بزرگ آن را حرام نشمردند.[98]
نماز خواندن بین قبور و مقابل آنها مکروه است امّا در صورتى که بین
نمازگزار و قبر حایلى قرار گیرد کراهت از بین مىرود خواه حایل با قراردادن
عصایى باشد یا فاصله قرار دادن ده ذراع بین نمازگزار و قبور باشد البته پشت سر
قبور امامان علیهمالسلام و در طرف راست و چپ آن نماز خواندن اشکال ندارد،
اگرچه بهتر است بالاى سر بطورى که مساوى مرقد امام علیهالسلام نباشد
(مختصرى عقبتر بایستد) نماز بخواند.[99]
روایاتى هم در این مورد وارد شده از جمله: معمّر بن خلاد از امام رضا علیهالسلام
روایت مىکند که ایشان فرمود:
«لابأس بالصلاة بین المقابر مالم یتخذ القبر قبلة».[100]
«نماز خواندن بین قبرها اشکالى ندارد مادامى که قبر قبله
واقع نگردد».
و در روایتى دیگر عمّار از امام صادق علیهالسلام نقل مىکند:
«سألته عن الرجل یصلّى بین القبور؟ قال: لایجوز ذلک الاّ أن
یجعل بینه و بین القبور اذا صلّى عشرة اُذرع من بین یدیه
و عشرة اُذرع عن یمینه و عشرة اُذرع عن یساره ثمّ یصلّى
ان شاء».[101]
راوى مىگوید:
«درباره مردى که بین قبرها نماز مىخواند سؤال کردم؟ امام علیهالسلام
فرمود: این عمل جایز نیست مگر اینکه بین او و قبرها ده ذراع
فاصله باشد ده ذراع مقابلش، ده ذراع پشت سرش، ده ذارع از
سمت راست و ده ذراع از سمت چپش در این صورت اگر
بخواهد نماز بخواند مىتواند».
و علاوه بر دلایلى که ذکر شد دلیل دیگرى نیز براى جواز مسجد ساختن
در کنار قبور وجود دارد و آن آیه 21 سوره کهف مىباشد.
خداوند متعال مىفرماید:
«قالَ الّذینَ غَلبوا عَلى أَمرِهِم لَنَتّخِذَنَّ عَلَیهِم مَسجِدا».
«کسانى که از رازشان آگاهى یافتند گفتند: ما مسجدى در کنار
مدفن آنها مىسازیم».
مسجد در فرهنگ قرآن، عبادتگاهى براى ذکر خداست. قرآن این تعبیر
را درباره اصحاب کهف بکار برده و متصدى ساختن مسجد در کنار مدفن آنها را
برخى از موحدان معرفى مىکند. در حالى که بتکده و سایر معابد را مسجد
نخوانده است، همچنان که در سوره حج، مسجد را در مقابل صومعه، بیع
و صلوات قرار داده و فرموده است:
«مَساجِدُ یُذکَرُ فیها اسمُ اللّهِ».[102]
«مساجدى که در آن نام خدا برده مىشود».
این بیانگر آن است که مسجد پایگاه موحدان است و عبادت در مسجد
غیر از آن عبادتى است که در سایر معابد انجام مىشود.[103]
اصولاً ساختن اینگونه بناهاى یادبود که خاطره افراد برجسته و با شخصیت
را زنده نگه مىدارد همیشه در میان مردم جهان بوده و هست و یک نوع قدردانى
از گذشتگان و تشویق براى آیندگان است. اسلام نه تنها از این کار نهى نکرده
است بلکه آن را مجاز شمرده است. وجود اینگونه بناها یک سند تاریخى
بر وجود این شخصیتها و برنامه تاریخى آنهاست به همین دلیل پیامبران
و شخصیتهایى که قبر آنها متروک مانده تاریخ آنها نیز مورد تردید و استفهام
قرار گرفته است. این نیز واضح است که اینگونه بناها کمترین منافاتى با مسئله
توحید و اختصاص پرستش به «اللّه» ندارد، زیرا «احترام» مطلبى است و «عبادت»
و پرستش، مطلبى دیگر.[104]
مطلبى که در اینجا ذکرش ضرورى به نظر مىرسد این است که:
ساختن مسجد در قبرستان که زمین آن وقف قبرستان است جایز نیست و نبش
قبور مسلمین حرام است و به مجرد ساخت مسجد نمىشود ولى نماز خواندن در
آن منعى ندارد.[105]
7 ـ تزیین مسجد به تصاویر آدمى و حیوان
تزیین مساجد به صور اشیاى بىجان از قبیل درختان بهنظر برخى اشکالى ندارد.
آنچه مورد اختلاف واقع شده تصویر انسان و حیوانات و سایر موجودات
داراى روح است به نظر امام خمینى.
«بنابر احتیاط واجب مسجد را به طلا نباید زینت نمایند
و هم چنین نباید صورت چیزهایى مثل انسان و حیوان که روح
دارد در مسجد نقش کنند و نقاشى چیزهایى که روح ندارد
مثل گل و بوته مکروه است».[106]
نماز خواندن در چند جا مکروه است و از آن جمله است... روبروى
عکس و مجسمه چیزى که روح دارد مگر آن که روى آن پرده بکشند...
در جایى که عکس باشد اگرچه روبروى نمازگزار نباشد، مکروه است.[107]
روایاتى در این مورد از امامان معصوم علیهمالسلام رسیده است. عمرو بن جمیع
روایت مىکند:
«سألت أباعبداللّه علیهالسلام عن الصلاة فى المساجد المصّورة فقال:
أکره ذلک ولکن لایضرکم ذلک الیوم ولو قدقام العدل لرایتم
کیف یصنع فى ذلک».[108]
در مورد مساجدى که داراى نقاشى و تصویر است سؤال نمودم.
امام علیهالسلامفرمود:
«من این کار را خوش نمىدارم ولى این امر امروزه به شما
ضررى نمىزند، اگر عدل برپا بود مىدیدید که در این زمینه
چگونه عمل مىکرد؟».