احکام مسجد
سؤال 63 ـ آیا تغییر و تبدیل مسجد به کتابخانه، کوچه، خیابان و مانند آن جایز است؟
خرید و فروش مسجد و اسباب و وسایل آن حرام است. هرگونه تغییر و تبدیلى در مسجد نیز حرام است. تنها در موارد خاصى که در ضمن استفتائات به آنها اشاره خواهد شد. تغییر و تبدیل به سبب رعایت مصالحى که قابل چشمپوشى نباشد، به اجازه حاکم و ولىّ فقیه بدون اشکال است.
صاحب جواهر مىنویسد: حکم ـ حرمت تبدیل مسجد به چیز دیگر ـ قطعى است و تفاوتى ندارد که بخشى از یک مسجد را تبدیل کنند و تغییر دهند یا همه مسجد را، به اینکه جاده و یا ملک دیگرى قرار دهند، به صورتى که آثار مسجد بودن از آنجا بکلى محو گردد، یا از حیث اینکه محل عبادت است نتوان در آنجا عبادت کرد. سپس در مقام تعلیل این مطلب، اضافه مىکند: انجام اینگونه اعمال تخریب مسجد و تبدیل آن، منافات دارد با عبادت که مسجد مخصوص این کار ساخته شده است.[1] البته ایشان مثل برخى دیگر از فقها، قایل است به اینکه حاکم اسلامى در این موارد مىتواند از اختیارات خاص خود استفاده کند.در خصوص جواز تخریب مسجد به قصد تغییر نقشه دو نظر وجود دارد. اقوا آن است که در صورت وجود مصلحت براى این کار و یا وجود مفسدهاى در نقشه قبلى، این کار جایز است و رضایت واقف در این زمینه هیچ گونه مدخلیتى ندارد؛ چون مسجد با وقف از اختیار واقف خارج شده و به خداوند متعال واگذار گردیده است. بنابراین، ولىّ خدا (امام معصوم علیهالسلام در زمان غیبت حاکم اسلامى) مىتواند هرگونه که صلاح بداند در آن تصرف کند.[2]
حضرت امام خمینى، بنیانگذار کبیر انقلاب قدسسره، مىفرماید: «حکومت، که شعبهاى از ولایت مطلقه رسول اللّه صلىاللهعلیهوآله است، یکى از احکام اولیه اسلام است، و مقدّم بر تمام احکام فرعیه، حتى نماز و روزه و حج، است. حاکم مىتواند مسجد یا منزلى را که در مسیر خیابان است، خراب کند و پول منزل را به صاحبش رد کند. حاکم مىتواند در موقع لزوم، تعطیل کند و مسجدى که ضرار باشد، در صورتى که رفع بدون تخریب نشود، خراب کند.»[3]
سؤال: در مسیر توسعه خیابانى، چند مسجد قرار گرفتهاند که برخى از آنها تماما و برخى قسمتى به جهت سهولت در رفت وآمد وسایل نقلیه، باید تخریب شود. نظر شما چیست؟
جواب: خراب کردن همه مسجد یا بعضى از آن جایز نیست، مگر به خاطر وجود مصلحتى که نمىتوان از آن چشمپوشى کرد.[4]
سؤال: مسجدى که از آن استفاده جماعت نمىشود و به ندرت کسى یا کسانى در آن نماز مىخوانند، آیا مىتوان از آن براى مدتى به عنوان فروشگاه تعاونى استفاده نمود؟
جواب: تبدیل مسجد به فروشگاه جایز نیست.[5]
سؤال: مسجدى زیرزمین متروکه ای دارد و جمعى از افراد خیّر تصمیم دارند با کسب اجازه از مرجع عالىقدر، امام خمینى قدسسره این زیرزمین را تبدیل به صندوق قرضالحسنه عامالنفعه نمایند. آیا امام اجازه مىدهند یا خیر؟
جواب: جایز نیست.[6]
سؤال: آیا در پشت بام مسجد، غیر از ساختمان براى مسجد مىتوان ساختمان دیگرى بنا نمود؛ مثلاً، ساختن اتاق براى بسیج و غیره؟
جواب: جایز نیست.[7]
سؤال: اگر مسجدى که از قرنها پیش محل عبادت و مسجد مسلمین بوده خراب، یا به وسیله عمّال حکومت گذشته تخریب شده باشد، آیا مىتوان در محل آن، ساختمان دیگرى براى سکنا و یا با عناوین مذهبى دیگر مثل حسینیه، تکیه و غیره ساخت؟ یا باید آن را به حالت اول و به صورت مسجد درآورد و براى سکنه محل، که مسجدى هم ندارند، به صورت سنگر دینى و عبادتگاه الهى قرار داد؟
جواب: تبدیل مسجد به غیر آن جایز نیست.[8]
سؤال: ما یک حسینیه داریم که تقریبا خراب شده و مکانش هم جاى خوبى نیست. آیا مىشود آن را بفروشیم و کنار مسجد یک زمینى است حسینیهاى از نو بسازیم؟ و اگر مىشود چون وصل مسجد است یک متر هم از حیاط مسجد داخل حسینیه قرار بگیرد تا بتوانیم در عزادارى امام حسین علیهالسلامحسینیه خوبى داشته باشیم؟
جواب: «فروش حسینیه و همچنین جزء حسینیه قرار دادن مسجد جایز نیست.[9]
سؤال: شخص خیّرى در جنب مسجد، زمینى به نیّت حسینیه در اختیار مؤمنین قرار داده است. بعدا امناى مسجد آن زمین را با اجازه صاحب آن، جزء مسجد قرار دادهاند؛ آیا احکام مسجد بر آن جارى است یا خیر؟
جواب: اگر وقف حسینیه تمام شده ولو به این نحو که به قصد حسینیه تحویل داده باشد، مسجد نمىشود و احکام مسجد بر آن جارى نیست.[10]
سؤال: مسجدى حدود بیست سال قبل ساخته شده است و به نام مبارک «صاحبالزمان علیهالسلام» نامگذارى شده و معلوم نیست که این نام در صیغه وقف هم ذکر شده یا نه، حکم تغییر نام این مسجد از «صاحبالزمان» به «مسجد جامع» چیست؟
جواب: مجرّد تغییر نام مسجد مانعى ندارد.[11]
سؤال 64 ـ تخریب مسجد در چه صورت جایز است؟
از روایات وارده از معصومان علیهمالسلام استفاده مىشود که مسلمانان از ابتدا، حتىالامکان باید مسجد را وسیع بسازند تا در آینده مجبور نشوند مسجد را بهخاطر توسعه، تخریب کنند. در سنن بیهقى آمده است: «اِنّ رسول اللّه صلىاللهعلیهوآلهمَرّ بقومٍ قد أسّسُوا مسجدا لیبنوه، فقال: أَوْسِعُوهُ تَملأوه. قال: فأوسَعوه».[12] «رسول خدا بر جمعى که تازه مشغول بناى مسجدى بودند، عبور کردند، فرمودند: مسجد را وسیع بسازید تا شما را جاى دهد. آنان به فرمان پیامبر صلىاللهعلیهوآله مسجد را وسیع ساختند».
با این وجود، توسعه بناى مسجد پس از ساخته شدن نیز مانعى ندارد و از مصادیق «عمارت مسجد» به شمار مىآید.
ممکن است سؤال شود: آیا خراب کردن مسجد تازه ساخت و آباد هم جایز است یا خیر؟ در خراب کردن مسجد آباد بین فقها اختلاف است. برخى از فقها در این صورت، قایل به توقّف شدهاند؛ به دلیل اینکه قرآن کریم مىفرماید: و من أظلمُ مِمّن مَنعَ مساجِدَ اللّهِ أن یُذکر فیها اسمُهُ و سَعى فی خَرابِها».[13] «و چه کسى ظالمتر است از آنکه مانع ذکر خدا در مساجد مىشود و در جهت خرابى آن تلاش مىکند؟». دسته از فقها با استناد به آیه شریفه، مىگویند: ممکن است بر تخریب مسجد تازه ساخت و مستحکم و قابل استفاده عنوان «تخریب» صدق کند. برخى دیگر از فقها مثل صاحب جواهر تخریب مساجد را به قصد توسعه و تغییر نقشه در صورتى که به صلاح مسجد باشد، جایز شمردهاند.[14]
حضرت امام خمینى قدسسره مىنویسد: «ساختن مسجد و تعمیر مسجدى که نزدیک به خرابى مىباشد، مستحب است و اگر مسجد طورى خراب شود که تعمیر آن ممکن نباشد، مىتوانند آن را خراب کنند و دوباره بسازند، بلکه مىتوانند مسجدى را که خراب نشده براى احتیاج مردم خراب کنند و بزرگتر بسازند».[15]
سؤال: اهالى یکى از روستاها در نظر دارند مسجد محقّرى که تکافوى اهالى محل را نمىنماید تخریب کنند و مجدّدا مسجد مناسبى در همان محل بسازند. با توجه به اینکه براى توسعه مسجد مزبور، تنها راه، تخریب آن است، لذا خواهشمند است تکلیف شرعى را اعلام فرمایید؟
جواب: خراب کردن به منظور توسعه، در صورت احتیاج مردم اشکال ندارد.[16] البته باید توجه نمود که پس از تخریب، نباید از اجزا و آلات مسجد خراب شده در جاهایى که در معرض نجس شدن است استفاده نمود.
سؤال: مسجدى قدیمى که غیرقابل استفاده بود، تخریب و نوسازى شده، مقدارى از سنگهاى شبستان باقى مانده. آیا استفاده از آن سنگها جهت توالت و دستشویى جایز است یا خیر؟ زیرا سنگهاى اضافى از اصل ساختمان و شبستان مسجد مىباشد؟
جواب: در فرض سؤال، اگر مسجد دیگرى در محل یا غیر آن باشد که نیاز به سنگ داشته باشد، صرف آن شود و چنانچه مسجد دیگرى نباشد سنگها را بفروشید و پول آن را صرف خود مسجد کنید و صرف آن در توالت و دستشویى صحیح نیست.[17]
سؤال: مسجدى است که محراب بعضى از جاهاى دیگر آن، احتیاج به تعمیر و ترمیم دارد، اجازه مىفرمایید آن را درست کنند یا نه؟
جواب: اگر مسجد در معرض انهدام یا محتاج به توسعه باشد، توسعه و یا تخریب و تبدیل آن جایز است.[18]
در پاسخ به استفتاى دیگرى در همین زمینه مىخوانیم: «در صورتى که توسعه مسجد، محل حاجت باشد، تخریب و نوسازى آن جهت توسعه مانع ندارد».[19] بنابراین، هرگونه تعمیر و بازسازى و تخریب مسجد در صورت احتیاج، جایز است و در غیر این موارد، مصداق آیه شریفه (114 سوره بقره) خواهد بود و تخریب جایز نیست.
سؤال 65 ـ نجس کردن مسجد چه حکمى دارد؟
«نجس کردن زمین و سقف و بام و طرف داخل دیوار مسجدحرام است و هرکس بفهمد که نجس شده است، فورا باید نجاست آن را برطرف کند، و احتیاط واجب آن است که طرف بیرون دیوار مسجد را هم نجس نکنند و اگر نجس شود نجاستش را برطرف نمایند، مگر آنکه واقف آن را جزء مسجد قرار نداده باشد».[20]
«اگر مسجدى را غصب کنند و به جاى آن، خانه و مانند آن بسازند که دیگر به آن مسجد نگویند، باز هم بنابر احتیاط واجب، نجس کردن آن حرام و تطهیر آن واجب است».[21]
سؤال 66 ـ آیا ازاله نجاست از مسجد واجب است؟
«هنگامى که انسان از نجاست مسجد مطّلع مىشود، فورا باید آن را تطهیر کند.پس نباید بهقدرى تأخیر اندازد که عرفا بگویند تأخیر کرده است».[22] «برطرف کردن نجاست از مسجد واجب کفایى است و اختصاص به کسى که مسجد را نجس کرده یا سبب نجس شدن آن شده است، ندارد، بلکه بر همه افرادى که مىتوانند مسجد را تطهیر کنند واجب است».[23]
«اگر حصیر مسجد نجس شود، بنابر احتیاط واجب، باید آن را آب بکشند، ولى چنانچه به واسطه آب کشیدن، خراب مىشود و بریدن جاى نجس بهتر است، باید آن را ببرند و اگر کسى که نجس کرده ببرد، باید خودش اصلاح کند».[24]
سؤال 67 ـ اگر انسان قادر بر تطهیر مسجد نباشد تکلیف چیست؟
«اگر نتواند مسجد را تطهیر بنماید و کمک لازم داشته باشد و پیدا نکند، تطهیر مسجد بر او واجب نیست، ولى اگر بىاحترامى به مسجد باشد، بنابر احتیاط واجب باید به کسى که مىتواند تطهیر کند اطلاع دهد».[25]
سؤال 68 ـ در چه صورت تطهیر مسجد بر نماز مقدّم مىشود؟
اهمیت ازاله نجاست از مسجد و تطهیر آن به حدى مهم است که گاهى بر نماز مقدّم مىشود:
«اگر انسان در وقت نماز و قبل از شروع آن متوجه شود جایى از مسجد نجس است مثلاٌ چند قطره خون بر فرش مسجد ریخته است و وقت نماز وسعت دارد تطهیر مسجد و برطرف کردن نجاست بر خواندن نماز مقدم است و چنانچه وقت نماز تنگ باشد یعنى اگر بخواهد مسجد را تطهیر کند و بعد از آن نماز بخواند، تمام نماز یا قسمتى از آن پس از وقت خوانده مىشود نماز خواندن بر تطهیر مسجد مقدّم است».[26]
«اگر در بین نماز متوجه شود یا یادش بیاید که مسجد نجس است، اگر با تمام کردن نماز، تطهیر به تأخیر مىافتد. مثلاً در رکعتآخر نماز است یاوقت تنگ است نمازش راتمام کند و پس از نماز مسجد را تطهیر نماید. و در صورتى که تأخیر نمىشود و وقت نماز هم وسعت دارد، باید نماز را رها کند و مسجد را تطهیر کند و پس از آن نمازش را بخواند».[27]
«کسى که وظیفه او تطهیر مسجد است، چنانچه اول نمازش را بخواند، مرتکب معصیت و گناه شده، ولى نمازش صحیح است».[28]
سؤال 69 ـ تخریب مسجد، براى تطهیر آن جایز است یا خیر؟
«اگر مسجدى را با گل یا گچ نجس ساخته باشند یا غیرمسلمانى در ساختن آن دست داشته باشد که موجب نجس شدن آن شده و تطهیر آن ممکن نباشد مگر با تخریب قسمت قابل توجهى یا تمام آن، در صورتى که کسى باشد که بدون دریافت اجرت مسجد را بازسازى کند، تخریب آن جایز است، وگرنه بنابر احتیاط واجب، نباید خراب کنند».[29]
سؤال 70 ـ بردن شىء نجس به مسجد چه حکمى دارد؟
«بردن عین نجس به مسجد، مانند خون و چیزى که نجس شده ـ مثلاً، لباس نجس ـ اگر بىاحترامى به مسجد باشد، حرام است».[30]
سؤال 71 ـ آیا با عذر شرعى مىتوان وارد حیاط مسجد و یا حرم امامان و امامزادگان شد؟
«داخل شدن در حیاط مسجد، اگر مسجد نباشد با داشتن عذر شرعى مانعى ندارد و احتیاط واجب آن است که در حرم امامان هم توقّف نکند، بلکه عبور نیز ننماید و همچنین در رواقها. اما در ارتباط با حرم امامزادگان، رفتن با این حالت مانعى ندارد، ولى بهتر این است که به حرم امامزادههاى مشهور مثل حضرت معصومه علیهاالسلام در قم با حال جُنب نرود».[31]
سؤال 72 ـ آیا جُنُب و حائض مىتوانند به مسجد بروند؟
یکى از موارد، رعایت حرمت و احترام مسجد، این است که شخص جُنُب و زنانى که دوران قاعدگى و یا ایّام نفاس خود را مىگذرانند، باید از داخل شدن به مسجد اجتناب کنند؛ زیرا اینها نوعى آلودگى معنوى به حساب مىآیند. از اینرو، توقف و درنگ کردن در مسجد بر جُنُب و حائض و نفساء حرام است. ولى اگر مسجدى داراى دو در باشد، افراد مىتوانند از یک در داخل و از دیگرى خارج شوند ـ البته به استثناى مسجدالحرام و مسجدالنبى که افراد از چنین حقى برخوردار نیستند ـ و اگر در ایندو مسجد انسان بخوابد و جنب شود یا زن حائض شود باید بلافاصله پس از فهمیدن، تیممّ بدل از غسل نماید و از مسجد خارج شود. قرآن کریم مىفرماید: «یا أیّها الّذینَ آمَنوا لا تَقربُوا الصلاةَ و أنتم سُکارى حتّى تَعلموا ما تَقولون ولا جُنُبا اِلاّ عابری سبیلٍ حتّى تَغتسِلوا».[32] «اى اهل ایمان، در حال مستى به نماز نزدیک نشوید تا اینکه بدانید چه مىگویید و در حال جنابت نیز تا آنگاه که غسل نکردهاید به نماز نزدیک نشوید، مگر اینکه بدون نشستن عبور کنید». همانگونه که ملاحظه مىشود، معناى ظاهرى آیه ارتباطى با مسجد ندارد، اما روایتى که در ذیل آیه شریفه نقل شده است، این ارتباط را روشن مىکند: امام باقر علیهالسلام در ذیل آیه فوق مىفرماید: «أنّ معناه لا تَقربُوا مواضعَ الصلاةِ مِن المساجدِ و أنتم مُجتازین».[33] معناى آیه شریفه این است که در حال جنابت به جایگاههاى نماز در مساجد داخل نشوید، مگر اینکه بدون توقف، تنها از آن محل عبور کنید.
در روایتى نظیر همین، که صاحب تفسیر عیاشى نقل مىکند، زراره مىگوید: از امام باقر علیهالسلام پرسیدم: آیا حائض و جنب مىتوانند داخل مسجد شوند؟ حضرت در جواب فرمودند: «لایدخلان المسجد الاّ مجتازین انّ اللّهَ یقولُ: «ولا جُنُبا اِلاّ عابرى سبیلٍ حتّى تَغتَسِلوا»».[34]
«حائض و جنب نمىتوانند داخل مسجد شوند، مگر به نحو عبور کردن (از درى داخل و از در دیگر بدون توقّف خارج شوند). خداوند متعال مىفرماید: و در حال جنابت، نزدیک نماز نشوید، مگر در حال عبور، تا اینکه غسل کنید».
همانگونه که اشاره کردیم، جنب و حائض حق عبور از دو مسجد مسجدالحرام و مسجدالنبى را ندارند. جمیل بن درّاج مىگوید: از امام صادق علیهالسلام سؤال کردم: آیا جنب مىتواند در مسجد توقّف نماید؟ امام فرمودند:
«لا ولکن یَمُّر فیها کلُّها اِلاّ المسجدَ الحرامَ و مسجدَ الرسولِ».[35] «خیر، ولى مىتواند از مساجد عبور کند، مگر در مورد مسجدالحرام و مسجد پیامبر که حق عبور هم ندارد».
جنب و زن حائض یا نفساء نباید به مسجدالحرام و مسجد النبى وارد شوند، هرچند از یک در داخل و از در دیگر خارج شوند؛ یعنى حتى عبور از این مساجد هم براى چنین افرادى جایز نیست. توقّف جنب و حائض و نفساء در مسجد ـ هر مسجدى که باشد ـ حرام است. همچنین قرار دادن و گذاشتن چیزى در مسجد حرام است، هرچند از بیرون مسجد یا در حال عبور از آن بگذارند.[36]
عبداللّه بن سنان مىگوید: از امام صادق علیهالسلام پرسیدم: آیا جنب و حائض مىتوانند چیزى از مسجد بردارند؟ فرمودند: «نعم، ولکن لا یضعانِ فى المسجدِ شیئا».[37] «آرى، ولى نمىتوانند چیزى در مسجد بگذارند».
سؤال 73 ـ آیا اجیر کردن «جنب» براى کارهاى مسجد صحیح است؟
براى پاسخ به این سؤال به استفتاى ذیل دقت فرمایید:
سؤال: شخص جنب براى شغلى، مانند بنایى و نقاشى داخل مسجد اجیر مىشود، اجرتى که مىگیرد چه صورت دارد؟
جواب: نظر به اینکه توقف جنب در مسجد حرام است، نقاشى یا بنایى جنب در مسجد که مستلزم توقف است نیز حرام است و بنابراین مزد او حرام است به دلیل اینکه «إنَّ اللّه إذا حَرَّمَ شیئا حَرَّمَ ثَمَنُهُ» خداوند زمانى که چیزى یا کارى را حرام مىکند، أجر و مزد گرفتن بر آن را هم حرام مىکند، چون توقف حرام است، پس اجرت و مزدى که با توقف و انجام کار به دست آید، حرام است. همچنین استیجار جنب براى بنایى یا نقاشى مسجد باطل است.[38]
سؤال 74 ـ در چه صورتى جُنُب حق ورود و توقّف در مسجد را دارد؟
اگر شخص جنب متوجه شود مسجد به نجاست آلوده شده است، چنانچه بتواند بدون توقّف کردن در مسجد و در حال عبور، نجاست را برطرف کند، باید فورا اقدام به تطهیر مسجد نماید، ولى اگر تطهیر مسجد بدون مکث و توقّف ممکن نباشد، باید ابتدا غسل کند و سپس اقدام به تطهیر مسجد نماید و غسل را حتىالامکان باید بدون تأخیر انجام دهد. ولى اگر تطهیر مسجد جز به اینکه با حالت جنابت داخل مسجد شود ممکن نباشد و شخص دیگرى هم نباشد که عهدهدار تطهیر مسجد شود، جایز، بلکه واجب است داخل شود و بدون غسل، مسجد را تطهیر نماید. همچنین اگر تأخیر انداختن تطهیر به بعد از غسل باعث هتک حرمت مسجد باشد، باید سریعا و بدون غسل اقدام به تطهیر مسجد کند.[39]
اگر کسى جنب باشد و آبى که باید با آن غسل نماید در مسجد باشد(آب دیگرى در دسترس نباشد) و به دست آوردن آب جز از راه داخل شدن به مسجد ممکن نباشد، باید تیمّم کند و براى برداشتن آب یا غسل به مسجد داخل شود. این تیمّم پس از پیدا کردن آب بىدرنگ نقض نمىشود، بلکه تا برداشتن آب و خروج از مسجد یا غسل کردن در مسجد باقى است (البته غسل کردنى که موجب نجاست و هتک حرمت مسجد نشود.) باید توجه داشت که با این تیمّم، فقط ورود به مسجد و توقف در آن به مقدار نیاز مباح مىشود و انجام دادن سایر امور (مثل تلاوت قرآن و مانند آن) محل اشکال است.[40]
سؤال 75 ـ آیا زن مستحاضه مىتواند به مسجد برود؟
«اقوا آن است که توقّف زن مستحاضه در همه مساجد و همچنین داخل شدن به مسجدالحرام و مسجد النبى جایز است. ولى چنانچه بدون غسل وارد شود، احوط آن است که از اقامه نماز خوددارى کند».[41]
سؤال 76 ـ دفن اموات در مسجد چه حکمى دارد؟
«دفن میّت در مسجد، اگر ضرر به مسلمانان باشد یا مزاحم نمازشان باشد، جایز نیست، بلکه مطلقا دفن میّت در مسجد جایز نیست».[42]
بیشتر علماى شیعه تعلیل خاصى ذکر نکرده و فقط حکم به عدم جواز دادهاند.[43] برخى همانند علاّمه حلّى بر این مطلب تعلیلى هم ذکر کردهاند؛ ایشان در کتاب منتهى مىفرماید: «لایَجوزُ أن یُدفن فى شىءٍ مِن المساجدِ لانَّها جُعلت للعبادةِ».[44]جایز نیست میّت را در جایى از مسجد دفن کنند؛ چون مساجد مخصوص عبادت مىباشند و در کتاب نهایه مىفرماید: «لِما فیه مِن التضییق على المُصلّین».[45]«زیرا به نوعى، حق نمازگزاران تضییق مىشود».
صاحب جواهر پس از اشاره به نقل اقوال و بررسى بعضى از اخبار و شواهد تاریخى، اینگونه نتیجهگیرى مىکند: با دفن در مسجد، انسان شک مىکند که آیا تکلیف وجوب دفن، از او ساقط شده است یا نه، بخصوص که در میان قایلان به حرمت دفن میّت در مسجد، کسانى یافت مىشوند که تنها براساس مستندات قطعى فتوا مىدهند، بلکه از حاشیه مرحوم صاحب وسائل بر یکى از نسخههاى اینکتاب ظاهر مىشود که بر این حکم (حرمت دفن میّت در مسجد) اجماع وجود دارد و شاید واقعا همچنین باشد و اجماع وجود داشته باشد؛ چون بسیارى از فقها، که متعرّض این مسئله شدهاند، تردیدى در آن نکردهاند، ضمن اینکه دفن در مسجد، معمولاً مستلزم تنجیس مسجد نیز هست. افزون بر این، دفن میّت در مسجد با ملاحظه اینکه نبش قبر حرام است، برخى انتفاعات از مسجد را در صورت لزوم توسعه مسجد دچار اشکال مىکند. علاوه بر همه این امور، دفن میّت در مسجد، معمولاً با نفرت و کراهت نمازگزاران و یا کراهت نماز آنان همراه است که این خود نوعى ضرر به آنها به حساب مىآید.[46]
سؤال 77 ـ آیا وصیت به دفن در مسجد نافذ است؟
در پاسخ به این سؤال به استفتاى ذیل دقت فرمایید:
سؤال: آیا جایز است که وصیت کنم پس از مرگ، در مسجد محل که در آن زحمت زیادى کشیدهام، مرا دفن کنند؛ چون بسیار دوست دارم در این مسجد دفن شوم، در حیاط مسجد یا شبستان؟
جواب: اگر هنگام اجراى صیغة وقف، دفن میّت استثنا نشده باشد، دفن میت در آن جایز نیست و وصیت شما در این مورد اعتبار ندارد.[47]
سؤال 78 ـ نماز گزاردن بر اموات در مسجد جایز است یا خیر؟
«بهجاى آوردن نماز میّت در مساجد، بجز مسجدالحرام مکروه مىباشد».[48]
مستند این حکم از سوى فقهاى عظام روایاتى هستند که در آنها از بجا آوردن نماز میّت در مسجد نهى شده است؛ از جمله: ابوبکر بن عیسى مىگوید: «کُنت فِى المسجد و قد جىء بجنازةٍ فأردتُ أن اُصلّى علیها فجاءَ ابوالحسن الأوّلُ علیهالسلامفَوضعَ مِرفقه فى صَدرى فجعل یَدفعُنى حَتّى خَرجَ من المسجد، فقال: یا أبابکر اِنّ الجنائز لایُصلّى علیها فِى المساجد».[49] در مسجد بودم که جنازهاى آوردند، خواستم بر آن نماز بگزارم، امام کاظم علیهالسلام دست بر سینه من گذاشت تا اینکه مرا از مسجد بیرون کرد. آنگاه فرمود: اى ابابکر، در مسجد بر جنازهها نماز گزارده نمىشود».
از آنجایى که روایات دیگرى بر جواز نماز میت در مسجد وجود دارد، لذا فقها در جمع بین روایات، فتوا به کراهت نماز میت در مسجد دادهاند.
سؤال 79 ـ آیا زمین براى مسجد شدن احتیاج به صیغه خاص دارد؟
درباره اینکه چگونه مکانى عنوان مسجد پیدا مىکند و از چه زمانى احکام و آثار مسجد بر آن مرتب مىشود، امام خمینى قدسسره مىفرماید: قول مشهور فقها آن است که باید صیغه وقف بر مکانى که قرار است مسجد گردد خوانده شود؛ یعنى واقف بگوید: «وَقَفتُها مسجدا قُربَهً إلى اللّه تَعالى». «این زمین را به قصد قربت و نزدیکى به خداوند متعال به عنوان مسجد وقف کردم».
ولى اگر زمینى را به قصد قربت به نیت مسجد بودن بسازند و دستکم یک نفر به اذن بانى در آن نماز به جاى آورد، آن مکان مسجد مىشود و تمامى احکام مسجد نسبت به آن مراعات مىشود.[50]
همچنین بانى مىتواند تنها زمین را مسجد قرار دهد و بنا و پشت بام را مسجد قرار ندهد. بهطور کلى، جارى شدن و نشدن احکام مسجد کاملاً وابسته به کیفیت نیت بانى و واقف است. در صورت شکّ در اینکه دیوار مسجد هم جزو مسجد هست یا خیر، احتیاط مستحب است که احکام مسجد را نسبت به این مکانها مراعات نمایند.[51]
بنابراین خواندن صیغه در عنوان مسجد شدن شرط نیست، بلکه حتى اگر یک نفر هم در آن محل پس از اذن واقف به نماز خواندن همگان در آن محل، نماز بخواند، آن مکان مسجد مىشود. باید توجه داشت که «اگر مسجدى ویران شود، زمین آن از مسجد بودن خارج نمىگردد و احکام مسجد در برخى موارد بر آن جارى است و همچنین اگر تمام روستا یا شهرى که مسجد در آن است خراب شود مکانى که مسجد بوده همچنان عنوان مسجد را دارد».[52]
همچنین: «لازم نیست مسجد دیوار و ساختمان داشته باشد و اگر زمینى را براى مسجد وقف کنند و به همین قصد در آن نماز خوانده شود مسجد است و احكام آن باید مراعات شود هر چند دیوارکشى نشده باشد و ساختمان هم ساخته باشند».[53]
سؤال 80 ـ آیا نمازخانهها حکم مسجد را دارند؟
«اگر کسى مکانى را به عنوان جایگاه نماز، نمازخانه و یا عبادت مسلمانان وقف نماید، وقف صحیح است ولى آن مکان مسجد نخواهد بود. براى تحقق عنوان «مسجد» باید واقف، مسجد بودن آن مکان را قصد نماید و نزدیکتر به احتیاط آن است که چیزى را که دلالت بر وقف براى مسجد است ذکر نماید مثلاً بگوید: این زمین یا این مکان را به عنوان مسجد وقف نمودم».[54]
سؤال 81 ـ آیا مىتوان مسجد را براى طایفه یا گروه خاصى وقف نمود؟
چنانچه کسى مکانى یا بنایى را به عنوان مسجد براى گروهى خاص طایفه فلانى وقف نماید، این وقف شرعا صحیح است و تنها براى همان گروه نمازگزاردن در آن مکان جایز است. ولى تحقق عنوان «مسجد» به فتوانى امام خمینى قدسسره براى چنین مکانى مشکل است.[55]
صاحب جواهر قدسسره نیز، نه تنها چنین قصدى را موجب تحقق عنوان مسجد ندانسته، بلکه آن را از اساس باطل شمرده و فرموده است: منظور از مسجد شرعا مکانى است که براى عموم مسلمانان وقف شده باشد، پس اگر بانى در هنگام وقف کردن، مسجد را براى عده خاصى وقف کند، چنین مکانى مسجد نیست و اساسا قصد کردن عدهاى خاص، با مسجد بودن منافات دارد. از اینرو، چنین وقفى از اصل باطل است.[56]
سؤال 82 ـ استفاده از وضوخانه مسجد براى امور عبادى خارج از مسجد چه حکمى دارد؟
«کسى که نمىخواهد در مسجدى نماز بخواند، اگر نداند حوض یا وضوخانه آن را براى همه مردم وقف کردهاند یا براى کسانى که در آنجا نماز مىخوانند، نمىتواند از حوض یا وضوخانه آن مسجد وضو بگیرد. ولى اگر معمولاً کسانى هم که نمىخواهند در آنجا نماز بخوانند وضو مىگیرند، مىتواند در آنجا وضو بگیرد».[57]
سؤال 83 ـ استفاده شخصى از آب مخصوص وضو در مساجد چه حکمى دارد؟
به استفتایى که از مقام معظم رهبرى حفظهاللّه در این زمینه شده است توجه بفرمایید:
سؤال: آیا استفاده شخصى آن هم به مقدار کم از آب مخصوص وضو در مساجد، مثلاً مغازهداران محلبراى نوشیدن یادرست کردن چاى یا براى ماشین، با توجه به اینکه چنین مسجدى واقف مشخص ندارد که از این کار منع کند، چه حکمى دارد؟
جواب: اگر معلوم نباشد که آب، تنها وقف وضوى نمازگزاران است و عرف مردم آن محل و رهگذران از مثل این آب استفاده مىکنند، اشکال ندارد، هر چند احتیاط در این موارد مطلوب است.[58] (یعنى بهتر است پرهیز کنند و استفاده ننمایند).
سؤال 84 ـ استفاده شخصى از اموال و امکانات مسجد چه حکمى دارد؟
بهطور کلى، هرگونه استفاده از بخشها، امکانات و اموال مسجد که مغایر با جهت مسجد باشد، جایز نیست و صرف آن در مصارف شخصى غصب محسوب مىشود. به استفتائات ذیل دقت فرمایید:
سؤال: آیا مهر مسجد را به مسجد دیگر مىتوان برد یا نه؟ مثلاً، اگر کسى مهر مسجد را ببرد و مدتى با آن نماز بخواند، چه در منزل و چه در مسجد دیگر، نماز او چه صورتى دارد؟
جواب: جایز نیست و باید به جاى اول برگرداند، مگر آنکه یقین کند که مخصوص آن مسجد نیست.[59]
سؤال: در مسجد، یک دستگاه بلندگو است که در موقع اذان و مجالس سوگوارى از آن استفاده مىشود. بعضى اوقات، کودکى یا پولى از اشخاص، مفقود مىشود، از ما خواهش مىکنند که به وسیله بلندگو به اهالى شهر ابلاغ نماییم، حکمش چیست؟
جواب: اگر بلندگو را به خارج نبرند و پول برق آن را بدهند، اشکال ندارد.[60]
سؤال: اگر در مسجد روضه برقرار باشد، آیا مىتوان براى ضبط شخصى از برق آن استفاده کرد؟
جواب: جایز نیست، مگر آنکه پول برق مصرف شده را بدهند.[61]
سؤال: اینجانب خادم مسجدى هستم که مدت سى و دو سال در این مسجد براى رضاى خدا خدمت مىکنم و از کسى مزد و حقوق نگرفته و نمىگیرم. در حیاط این مسجد، مقدارى درخت قلمه و درخت میوه غرس نمودم و بار آوردم، آیا جایز است از میوه و چوب آنها، خانواده اینجانب استفاده کنند یا جایز نیست؟
جواب: اگر درختان را از مال خودتان غرس کردهاید و وقف ننمودهاید، میوه آن از خود شماست و مىتوانید استفاده کنید.[62]
سؤال 85 ـ آیا بیرون بردن ابزار و وسایل مسجد از مسجد جایز است؟
بیرون بردن هیچیک از ابزار و وسایل مسجد جایز نیست. بنابر آنچه از روایات استفاده مىشود، این حکم، حتى شامل سنگریزههاى موجود در مسجد و حیاط مسجد هم مىشود. امام باقر علیهالسلام مىفرماید: «اذا أخرجَ أحدَکم الحصاةَ مِن المسجدِ فَلیَردَّها فی مکانِها أو فی مسجدٍ آخرٍ فانِّها تُسبِّحُ».[63] «هرگاه کسى سنگریزهاى را از مسجد بیرون برد، باید آن را به جاى خود و یا مسجد دیگرى برگرداند؛ چون این سنگریزه هم خداى متعال را تسبیح مىکند».روشن است که چنانچه خروج وسایل مسجد به سبب هدف مطلوبى صورت گیرد، هیچ اشکالى ندارد، مثلاً اگر بلندگوى مسجد خراب شود و احتیاج به تعمیر پیدا کند، خروج آن از مسجد براى تعمیر نه تنها مانعى ندارد، بلکه مطلوب هم هست. یا خارج کردن وسایل مسجد به منظور نظافت و تمیز کردن مسجد یا فرشهاى آن جهت شستن قطعا مطلوب است.
سؤال 86 ـ خرید و فروش مسجد و ابزار و وسایل آن چه حکمى دارد؟
خرید و فروش مسجد و اسباب و وسایل مربوط به آن هرچند مسجد خراب شده باشد، جایز نیست و انجام هرگونه معاملهاى در این باره باطل است. «اگر مسجد خراب هم شود نمىتوانند آن را بفروشند یا داخل ملک و جاده نمایند».[64] «فروختن در و پنجره و چیزهاى دیگر مسجد حرام است و اگر مسجد خراب شود، باید اینها را صرف تعمیر همان مسجد کنند و چنانچه به درد آن مسجد نخورد، باید در مسجد دیگر مصرف شود، ولى اگر به درد مسجدهاى دیگر هم نخورد، مىتوانند آن را بفروشند و پول آن را اگر ممکن است، صرف تعمیر همان مسجد، وگرنه صرف تعمیر مسجد دیگر کنند».[65]
صاحب جواهر قدسسره در مقام بیان دلیل بر استعمال ابزار و وسایل یک مسجد در مساجد دیگر مىفرماید: «جواز استعمال در صورتى است که خود مسحد به آن ابزار نیازى نداشته باشد یا به دلیل مخروبه بودن ممکن نباشد، زیرا اصل این است که این عمل ـ استفاده در مساجد دیگر ـ جایز است، ثانیا، مساجد براى خدا هستند و آنچه براى خداست براساس روایات رسیده در اختیار ولیّ او یعنى امام معصوم علیهالسلام و در عصر غیبت در اختیار حاکم اسلامى مىباشد و او مىتواند هرگونه که مصلحت است در آنها تصرف کند. علاوه براینها؛ همه مساجد متعلّق به خدا هستند پس در حقیقت همة مساجد یک مسجد است».[66]بنابراین قاعده اولیه در ابزار و آلات مسجد، حرمت فروش آنهاست ولى در صورت خوف از تلف شدن، این ابزار و وسایل، یعنى وجود مصلحت، فروش جایز است و درآمد حاصل از آن نیز باید صرف همان مسجد و در صورت تعذّر در مساجد دیگر صرف شود.
سؤال 87 ـ آیا کتابهایى را که وقف مسجد شدهاند و مورد استفاده نیستند؛ مىتوان به کتابخانه دیگرى منتقل کرد؟
«در صورتى که وقف آن مسجد باشند، نمىتوان آنها را به مکان دیگرى انتقال داد».[67]
سؤال 88 ـ قرض دادن و یا صرف کردن پولى که متعلّق به مسجد است و سپس جایگزین کردن آن با پول دیگر چه حکمى دارد؟
پولى که به عنوان امانت نزد هیأت امناى مسجد جمع شده است تا صرف مسجد شود، جایز نیست تصرفات دیگرى در آن بنمایند؛ از قبیل قرض دادن. همچنین استفاده شخصى از اموال مسجد جایز نیست، مگر آنکه به اذن متولیّان و مطابق وقف و به مصلحت مسجد باشد.
سؤال 89 ـ هرگاه کسى سهوا به مسجد ضرر برساند ضامن است یا خیر؟
«اگر ضرر مالى به مسجد وارد کرده است ضامن است، هرچند سهوى باشد».[68]
سؤال 90 ـ آیا امام جماعت مىتواند در دو مسجد اقامه جماعت کند؟
امام جماعت مىتواند نمازى را که به جماعت خوانده، در صورتى که جماعت دوم و اشخاص آن غیر اول باشند، دوباره به جماعت بخواند. ولى بیش از دو مرتبه جایز نیست.[69]
سؤال 91 ـ آیا امامت غیرروحانى جایز است؟
«اگر دسترسى به روحانى نباشد، غیر روحانى با وجود سایر شرایط مىتواند امامت نماید».[70]
سؤال: بعضى از برادران اهل علم با اینکه از معلومات بالایى برخوردار هستند، ولى معممّ نشدهاند. آیا امامت جماعت براى آنها جایز است؟
جواب: چنانچه امام معممّ وجود نداشته باشد، امامت غیر معممّ اشکال ندارد؛ ولى با وجود معممّ، خالى از اشکال نیست، مخصوصا در مساجد، و اگر امامت غیر معممّ موجب هتک باشد، حرام [است ] و جایز نیست.[71]
سؤال 92 ـ فاصله امام جماعت و مأمومان تا چه مقدار جایز است؟
«مأمومان باید با امام جماعت مرتبط باشند و ارتباط آنها یا بدون واسطه است که بین امام و مأموم نباید بیش از یک گام فاصله باشد؛ یعنى از محل سجده مأموم تا محل ایستادن امام، یا با واسطه سایر مأمومان از جلو یا سمت راست یا چپ، باید این ارتباط برقرار باشد. بین نمازگزار و صف جلو با کسى که طرف راست یا چپ او قرار دارد بیش از یک گام فاصله نباشد».[72]
سؤال 93 ـ آیا مىتوان به امام جماعت در طبقات گوناگون اقتدا کرد؟
«اگر جاى مأموم بلندتر از امام باشد، در صورتى که بلندى آن به مقدار متعارف باشد اشکال ندارد؛ مثل آنکه امام در صحن مسجد و مأموم در پشتبام به نماز بایستد، ولى اگر مثل ساختمانهاى چند طبقه این زمان باشد، جماعت اشکال دارد».[73]
سؤال: مسجدى است در کراچى که در آن نماز جماعت برگزار مىشود و داراى چهار طبقه است و طبقه همکف هم دارد. حالت نمازگزاران در طبقات به شرح زیر است:
الف) بعضى از نمازگزاران طبقه اول مىتوانند امام جماعت و بعضى از نمازگزاران طبقه همکف را ببینند.
ب) بعضى از نمازگزاران طبقه دوم و سوم مىتوانند بعضى از نمازگزاران طبقه همکف را ببینند، ولى امام جماعت را خیر.
ج) طبقه چهارم نمىتوانند هیچکدام از نمازگزاران طبقه همکف و اول را ببینند؛ آنها فقط مىتوانند بعضى از نمازگزاران طبقه دوم و سوم را ببینند. اضافه مىکنم که در هر طبقه، صفهاى نمازگزاران برپاست و هیچ طبقه تماما خالى نمىباشد و اتصال در هر طبقه با طبقه قبل حاصل است. آیا نماز جماعت در مسجد فوق صحیح است یا خیر؟
جواب: در صورتى که طبقات نسبت به یکدیگر علوّ فاحش [بلندى زیاد] نداشته باشد و کسى که در صف اول هر طبقه مىایستد از صف قبل از خودش در طبقه قبل ولو یک نفر را ببینند، نماز صحیح است.[74]
سؤال 94 ـ تغییر نام مسجد چه حکمى دارد؟
صرف تغییر نام مسجد مانعى ندارد، به استفتاى ذیل از محضر مقام معظمرهبرى دامظلّه دقت فرمایید:
سؤال: مسجدى حدود بیست سال قبل ساخته شده است و به نام مبارک «صاحبالزمان علیهالسلام» نامگذارى شده و معلوم نیست که این نام در صیغه وقف هم ذکر شده یا نه، حکم تغییر نام این مسجد از «صاحبالزمان» به «مسجد جامع» چیست؟
جواب: مجرّد تغییر نام مسجد مانعى ندارد.[75]
سؤال 95 ـ آیا مصلّىها حکم مسجد دارند یا خیر؟
از نظر شرع مقدس، مستحب است انسان در منزل هم جایى را براى نماز اختصاص دهد، ولى مکانى را که در خانه براى نماز خواندن قرار مىدهند و مصلاها و نمازخانههایى که به عنوان مسجد قصد و وقف نشده باشند و همچنین نمازخانه پادگانها و ادارات و رستورانها و مؤسسات، تا زمانىکه ثابت نشده محل به عنوان مسجد قرار دادده شده، حکم مسجد را ندارند. اما مصلاهایى که براى اقامه نماز جمعه بنا مىکنند، در صورتى که زمین محل نماز اهدا یا وقف شده باشد و به همین عنوان ساخته شود و یک نماز در آن خوانده شود، در حکم مسجد است و احکام مسجد بر آن جارى است، اگرچه اسم مسجد روى آن نمىگذارند و به «مصلّى» معروف است.[76]
سؤال 96 ـ غصب کردن جاى دیگران در مسجد چه حکمى دارد؟
در فقه از برخى امور، تحت عنوان «مشترکات» بحث مىشود. مقصود امورى هستند که همهى افراد حق بهرهبردارى از آن را دارند. مثل راهها، کوچهها، مدارس، مساجد و... با این که همگان حق استفادهى از مشترکات را دارند ولى براى کسانى که زودتر اقدام نمایند حق تقدم دارند مثلاً یکى از مؤمنین در حال استفاده از مکان خاصّى از مسجد مثلاً محراب براى نماز یا دیگر عبادات مثل قرائت قرآن است؛ دیگرى نمىتواند او را از این مکان براند. این کار علاوه بر آنکه اذیت و آزار مؤمن است نوعى غصب نیز محسوب مىشود. لذا در رسالههاى عملیه مىخوانیم: «اگر انسان نگذارد مردم از مسجد و مدرسه و پل و جاهاى دیگرى که براى عموم ساخته شده استفاده کنند، حق آنان را غصب نموده وهمچنین است اگر کسى در مسجد جایى براى خود بگیرد و دیگرى نگذارد که از آن جا استفاده نماید».[77]بر طبق این مبنا نماز خواندن در چنین مکانى هم باطل خواهد بود: «کسى که در مسجد نشسته، اگر دیگرى جاى او را غصب کند و در آنجا نماز بخواند، بنا بر احتیاط واجب باید نمازش را در محلّ دیگرى بخواند».[78] امام خمینى قدسسره در کتاب تحریرالوسیله نوشته اند: «مسجد یکى از مشترکات و مکانهاى عمومى مسلمانان، همه در آن شریک، و از نظر بهرهبردارى یکسان هستند. بنابراین اگر کسى قبل از دیگرى مکانى از مسجد را براى نماز، عبادت، قرائت قرآن، دعا و بلکه تدریس یا وعظ و فتوا دادن و... در اختیار گرفت دیگرى نمىتواند او را از آن مکان بیرون کند. ... هیچ کس به هر قصدى که داشته باشد نمىتواند مزاحم شخص دیگرى، که مکانى از مسجد را در اختیار دارد، بشود».[79]البته حق تقدّم براى شخص پیشى گیرنده یک حق همیشگى نیست و تا زمانى ثابت خواهد بود که صاحب حق از آن مکان صرفنظر نکرده باشد: «اگر شخص سابق از جاى خود برخیزد و از آن مکان دست کشیده و صرف نظر نماید بر فرض که حقى براى او ثابت شده باشد حقّ او (به سبب صرفنظر) از بین خواهد رفت. اما اگر کسى جاى خود را ترک کند و قصد بازگشت داشته و وسایل او هم هنوز در همان جا باشد حق اولویت او باقى است ولى اگر وسایلى نداشته باشد، ظاهرا حق او ساقط خواهد بود».[80] در سؤال بعدى پیرامون حق تقدم توضیحات بیشترى خواهد آمد.
سؤال 97 ـ حق تقدّم در مشترکات تا چه زمانى ثابت است؟
فقهاى عظام تشخیص زمان حق تقدّم و ثبوت آن را به عرف واگذار کردهاند و حق تقدّم را تا زمانى که این حق موجب تعطیل بهرهبردارى از مسجد نباشد، ثابت دانستهاند. حضرت امام خمینى قدسسره مىنویسد: «در ثبوت حق تقدّم، شرط است که فاصله زمانى طولانى میان گذاردن وسایل و آمدن خود شخص نباشد، بهگونهاى که موجب تعطیل بهرهبردارى از مسجد گردد. بنابراین، اگر کسى وسایل خود را گذاشت و پس از مدتى طولانى برنگشت، هیچ حقى براى او ثابت نخواهد بود، براى دیگرى جایز است که قبل از آمدن او، اسباب و وسایل او را بردارد و در آنجا نماز بخواند. البته برداشتن وسایل در صورتى جایز است که نماز خواندن جز با این کار ممکن نباشد. و مراد از «وسایل» گستردن سجاده و امثال آن است که بهاندازه جاى یک نمازگزار و یا قسمت عمدهاى از جاى یک نمازگزار را اشغال مىکند. بنابراین، گذاشتن مهر، تسبیح و مسواک و مانند آن به عنوان وسایل و اسبابى که گذاردن آنها حق تقدّم ایجاد کند، محسوب نمىشود».[81]بنابراین، ملاک و معیار در ثبوت حق تقدّم، آن است که از زمان گذاشتن وسایل تا بازگشت مجدّد فرد، مدت زیادى نگذرد و ملاک در تعیین طولانى بودن این فاصله زمانى نیز قضاوت عرف خواهد بود.
سؤال 98 ـ ورود انسان مست به مسجد چه حکمى دارد؟
ورود افراد مست چنانچه سبب هتک خانه خدا و مسجد شود، حرام است و بر مسلمانان واجب است که مانع ورود اینگونه افراد به مسجد شوند، ولى در صورتى که موجب هتک نشود، دلیلى بر حرمت آن نیست. قرآن کریم مىفرماید: «لا تَقربُوا الصّلاةَ و أنتم سُکارى».[82] «نزدیک نماز نشوید در حالتى که مست هستید». برخى از مفسّران گفتهاند: مراد از لفظ «صلاة» در آیه شریفه، محل بجا آوردن نماز یعنى «مساجد» است و مؤیّد این سخن، عبارت ذیل آیه است که مىفرماید: «اِلاّ عابرى سبیلٍ» و عبور در مورد محل نماز معنا پیدا مىکند،نه در مورد خود نماز.[83]علاّمه طباطبائى در ذیل آیه شریفه، مىفرماید: مراد از کلمه «الصلاة» مسجد است؛ براى اینکه مىفرماید: در حال جنابت نیز نزدیک مسجد نشوید، مگر اینکه از آن عبور کنید. پس در این تعبیر، مجاز به کار رفته است و چون استعمال مجازى مجوّز لازم دارد، مجوّز جمله «حتّى تَعلموا ما تَقُولونَ»است؛ چون اگر فرموده بود: در حال مستى نزدیک مسجد نشوید، دیگر تعلیل آوردن با جمله «حتّى تَعلمُوا ما تَقُولونَ» خیلى مناسب به نظر نمىرسید، و یا اینکه مقصود این بوده که بفهماند شما در حال نماز در مقابل عظمت و کبریایى خدا قرار دارید و با او سخن مىگویید. پس صلاح نیست که در این حال، مست باشید و نفهیمد چه مىگویید، و این معنا اقتضا مىکند که در آیه شریفه بفرماید: در حال مستى نزدیک نماز نشوید. اما به دلیل آنکه بر حسب سنّت، بیشتر نمازها در مسجد به صورت جماعت انجام مىشوند و قصد خداوند متعال آن بوده که حکم دخول جنب در مسجد را نیز در ضمن بیان نماید، به اختصار چنین فرموده است.[84]چنانکه گذشت، بیانات مزبور همگى ناظر بودند به اینکه اگر ورود مست به مسجد موجب هتک حرمت شود، حرام است؛ همچنانکه در برخى روایات، از ورود شخص مست به مسجد و بىاعتنایى مردم نسبت به شرابخوارى به عنوان یک انحراف در امّت اسلامى و از نشانههاى ظهور امام زمان(عج) یاد شده است: «و رأیتَ المساجدَ محتشیةً مِمَّن لایخافُ اللّهَ مجتمعونَ فیها للغیبةِ و أکل لُحومِ أهلِ الحقِّ و یتواصفونَ فیها شرابَ المُسکرِ و رأیتَ السُّکرانَ یُصلّى بِالناسِ و هو لا یَعقلُ و لا یشانُ بِالسُّکرِ و اِذا سُکِرَ أکِرمَ...».[85] و مىبینى که مساجد پر مىشوند از افرادى که ترسى از خدا ندارند، براى غیبت کردن و گوشت اهل حق را خوردن در مسجد جمع مىشوند و نوشیدن شراب را توصیف مىکنند و مىبینى که افراد مست در حالى که عقل ندارند، با مردم نماز مىخوانند. و مردم مستى و مىخوارگى را سرزنش نمىکنند، و هنگامى که مست هستند، مورد احترام هم قرار مىگیرند. (البته شاید از ترس آزارشان، مردم آنان را احترام مىکنند).
سؤال 99 ـ آیا پخش موسیقى شاد به مناسبت میلاد ائمه معصومین علیهمالسلام در مسجد شرعا اشکال دارد؟
«روشن است که براى مسجد، جایگاه شرعى خاصى است و چنانچه پخش موسیقى در مسجد مناسب جایگاه و احترام مسجد نباشد، حرام است، حتى اگر موسیقى غیرمطرب باشد».[86]
سؤال 100 ـ کف زدن در حسینیهها و مسجد چه حکمى دارد؟
در پاسخ این سؤال دو استفتا از محضر مراجع عظام همراه با جواب آنها را ذکر مىکنیم:
سؤال: در موالید حضرات ائمه علیهمالسلام در مسجد، مجلس گرفته، اشعار مىخوانند و موقع خواند اشعال، کف مىزنند، کف زدن در مسجد چه صورت دارد؟
جواب: به نظر این جانب، خالى از اشکال نیست، ممکن است جزء لهویات محسوب شود.[87]
سؤال: در اعیاد مذهبى و جشن ولادت ائمه علیهمالسلام در مسجد یا حسینیه، مجلس جشن گرفته مىشود و اشعار مذهبى خوانده مىشود، آیا کف زدن در این مجالس جایز است؟
جواب: در مساجد و حسینیهها کف نزنند.[88]
سؤال 101 ـ آیا تغییر حسینیه به مسجد جایز است؟
چنانچه وقف زمین براى حسینیه تمام نشده و قبض وقف حاصل نشده، تغییر آن به عنوان مسجد اشکال ندارد، ولى اگر تغییر بعد از تمامیت وقف حسینیه حاصل شده باشد، باطل است و آن محل مسجد نمىشود، اگرچه نماز خواندن در آنجا اشکال ندارد، ولى احکام مسجد برآن جارى نیست.[89]
سؤال 102 ـ آیا مىتوان از زکات و خمس در ساخت مسجد استفاده کرد؟
«یکى از موارد هشتگانه مصرف زکات سبیل اللّه است؛ یعنى کارى که مانند ساختن مسجد منفعات عمومى دینى دارد مثل ساختن پل و اصلاح راه که نفعش به عموم مسلمانان مىرسد و آنچه براى اسلام نفع داشته باشد به هر نحو که باشد».[90]
سؤال: در صورت وجود فقراى زکات، تا چه مقدار زکات مال خود را بدون رعایت اصناف مستحقین مىتواند صرف در ساختمان مسجد در محل نماید؟
جواب: با بودن فقرا، تمام زکات را هم مىتواند صرف مسجد کند، لیکن بهتر آن است که مقدارى به فقرا بدهد و مقدارى صرف مسجد نماید.[91] ولى وضعیت خمس با زکات فرق مىکند، خمس را باید دو قسمت کنند. یک قسمت آن سهم سادات است که امر آن با حاکم است و باید آن را به مجتهد جامعالشرایط تسلیم کنند و یا با اذن (اجازه) او به سید فقیر یا سید یتیم یا سیدى که در سفر درمانده شده بدهند، و نصف دیگر آن سهم امام علیهالسلام است که در این زمان (غیبت امام عصر ـ عج ـ ) باید به مجتهد جامعالشرایط بدهند یا به مصرفى که او اجازه مىدهد، برسانند.[92]بنابراین اگر فردى بدون اجازه مجتهد خمس را براى مسجد خرج کرده کفایت از خمس نمىکند.
سؤال 103 ـ آیا بستن دَرِ مساجد در غیر اوقات نماز از مصادیق ظلم است؟
مسجد خانه خدا و جایگاه عبادت و پرستش خالصانهى اوست. از اینرو قرآن کریم از هر کسى که به مبارزه با این نقش مساجد برخیزد را «ظالم» عنوان کردهاست: «و من أظلم ممن منع مساجد اللّه أن یذکر یها اسمه و سعى فى خرابها...».[93] «چه کسى ظالمتر است از آن که از بردن نام و یاد خدا در مساجد جلوگیرى کند و در راستاى خرابى آن تلاش نماید.مؤلف کتاب سیماى مسجد درباره آیه شریفه دو پرسش را مطرح مىکنند:
1 ـ جلوگیرى از یاد خدا در مسجد ظلم در حق چه کسى است؟
2 ـ جلوگیرى از ذکر و یاد خدا در مسجد چگونه صورت مىگیرد؟
ایشان در پاسخ به سؤال اول مىفرمایند: این کار از یک سو مسجد را از ایفاى نقش اصلى و حیاتى خویش باز مىدارد. پس در حقیقت نوعى ظلم و ستم بر مسجد به شمار مىآید و از سوى دیگر ستمى بر مؤمنان و نمازگزاران است. چه، این کار مایهى محرومیت آنان از این مکان مقدس مىشود. بلکه مىتوان گفت: جلوگیرى از یاد خدا در مسجد و تلاش در راستاى کاستى و بىرونقى آن، ستمى بر مجموعهى دین و شعائر الهى به شمار مىآید. زیرا مسجد مظهر و نشان اسلام و مسلمانى است پس سعى و کوشش براى خرابى آن در حقیقت عملى در راستاى تضعیف دین و مبارزه با آن محسوب مىشود. و در پاسخ به سؤال دوّم مىفرمایند: این کار به انجام اعمال مهمى نیاز ندارد. هر عمل و رفتار به ظاهر سادهاى ممکن است در شرایطى جلوگیرى از یاد خدا در مسجد به حساب آید. اهمیت خوددارى از کارهایى که مانع ذکر و عبادت مؤمنان در مسجد مىشود، تا بدانجاست که برخى از فقهاى اهلسنت همچون ابوحنیفه بستن در مساجد را در هر شرایطى جلوگیرى از یاد خدا در مسجد به شمار آوردهاند.[94] هر چند این سخن، نادرست بهنظر مىرسد، زیرا اگرچه مسجد جایگاه ذکر و یاد خداست و بایستى به روى مؤمنان و نمازگذاران باز باشد؛ ولى از سوى دیگر حفظ و نگهدارى مسجد و وسایل و ابزار موجود درآن و جلوگیرى از اعمالى که مایهى هتک حرمت مسجد مىشود نیز واجب است. بلى مىتوان گفت بستن در مساجد در اوقاتى که معمولاً مؤمنان براى بپا داشتن نماز در مسجد گرد مىآیند، جلوگیرى از یاد خدا در مسجد به شمار مىآید از اینرو شایسته است سرپرستان و خادمان مساجد شیوههایى را در پیش گیرند، تا آنجا که مصالح مسجد اجازه مىدهد و هتک حرمت و خسارتى به خانهى خدا وارد نمىآید اوقات بسته بودن در مسجد را کاهش دهند. آیه شریفه عقوبت و عذاب زیان بارى که بر جلوگیرى از یاد خدا در مسجد و تلاش در راستاى ویرانى آن هست را یادآورى مىکند: «لهم فى الدنیا خزى و لهم فى الآخره عذاب عظیم». براى آنان در همین دنیا خذلان و خوارى و در سراى دیگر عذابى دردناک در نظر گرفتهایم. بنابراین، این کار عذاب و بدبختى و حرمان از نعم الهى را در هر دو جهان به دنبال دارد.[95]
سؤال 104 ـ آیا قرار دادن متولّى براى مسجد از سوى واقف صحیح است؟
بهطور کلى، قرار دادن متولّى و سرپرست براى وقف، از سوى واقف جایز است، ولى در مورد مسجد، واقف شرعا از چنین حقى برخوردار نیست. بهدیگرسخن، زمینى که به عنوان مسجد وقف، و مسجد در آن ساخته شد، مکانى مشترک و عمومى براى همه مسلمانان است و همگان مىتوانند با رعایت احکام و موازین شرعى در استفاده از آن نقش داشته باشند. و هیچ کس، حتى واقف، نمىتواند داراى نقش خاصى باشد و دیگران را از مزایا و امکانات آن محروم نماید. ولى در مورد املاک و متعلّقات دیگر مسجد، که براى تأمین مخارج مسجد در نظر گرفته شدهاند، مىتوان جعل تولیت کرد. این حق را خود واقف هم دارد.
واقف مىتواند براى وقف، متولّى (سرپرست) یا ناظر مشخص کند، حتى واقف مىتواند تعیین متولّى وقف را به شخص دیگرى واگذار کند که در این صورت، تولیت وقف با همان شخصى است که از سوى واقف معیّن شده است، بجز در مورد مسجد که واقف نمىتواند خود یا شخص دیگرى را بهعنوان متولّى مسجد مشخص کند. پس مسجد یک مکان عمومى براى استفاده شرعى همه مسلمانان است و واقف یا هیأت امنا یا دیگران تولیتى بر مسجد ندارند.[96]
سؤال: شخصى مقدارى زمین را براى مسجد وقف کرده، ولى متولّى معیّن نکرده. اهالى، امام جماعت را دعوت مىکنند و به سعى ایشان مسجد، آباد و تکمیل مىگردد. آیا رضایت صاحب زمین در صحّت نماز امام و اهالى شرط است یا نه؟
جواب: مسجد متولّى ندارد و رضایت کسى در عبادت در آن معتبر نیست. ولى تصرفاتى که منافى با احترام مسجد یا مزاحم نمازگزاران باشد، جایز نیست.[97]
سؤال: مسجدى است که موقوفاتى هم دارد. بانى مسجد براساس وقفنامهاى براى مسجد و موقوفاتش، متولّى و ناظر معیّن نموده و متجاوز از یک قرن است که در تحت ید متولّى و اعقاب وى بوده و هماکنون متولّى در شهر دیگرى است و براى رسیدگى به امور موقوفه، براى خود نمایندهاى تعیین نموده. در چنین صورتى، آیا مىتوان بدون اذن متولّى و یا نماینده آن در رقبات تصرف نمود و در آن مسجد نماز خواند یا نه؟
جواب: مسجد تولیتبردار نیست و نماز خواندن در آن موقوف بر اجازه کسى نیست. ولى تصرف در موقوفات مسجد، منوط به نظر و اجازه متولّى شرعى [آنها ]است.[98]
در اینجا ممکن است این سؤال مطرح شود که پس اداره امور مسجد بر عهده چه کسانى خواهد بود؟
در پاسخ به این سؤال، باید گفت: سرپرستى و اداره امور مساجد در مرتبه اول، بر عهده حاکم اسلامى است و چنانچه دسترسى به حاکم اسلامى نباشد، به نماینده منصوب از طرف او مراجعه مىشود و در صورت عدم دسترسى، مؤمنان باید اداره امور مسجد را به عهده بگیرند.
حضرت آیهاللّه گلپایگانى قدسسره در پاسخ به استفتایى مىفرماید: «أداى تکالیف راجعه به مسجد به نحو کفایى، به عهده عموم مسلمین است و تولیتى که براى مسجد معیّن مىشود راجع به اموال و رقبات متعلّقه به مسجد است و در رقبات و اموال، کسى نمىتواند با متولّى مخصوص آنها مزاحمت نماید».[99]
سؤال 105 ـ مسجد جامع چیست؟
«مسجد جامع» مسجدى است که اغلب اوقات، بیش از سایر مساجد جمعیت داشته باشد،[100] یا مسجدى که براى اجتماع زیادى از مردم ساخته شده و اختصاص به گروه خاص یا اهالى محلهاى نداشته باشد.[101] بر اساس تعاریف مزبور، هیچ مانعى ندارد که در یک شهر، بیش از یک مسجد جامع باشد.
سؤال 106 ـ اعلام اشیاى گمشده و پیدا شده در مسجد جایز است یا خیر؟
یکى از کارهایى که فقهاى شیعه انجام آن را در مسجد «مکروه» مىدانند، اعلام اشیاى گم شده و پیدا شده در مسجد مىباشد. علت حکم به کراهت اینست که در این باره برخى از روایات گفتهاند اعلام اشکالى ندارد؛ على بن جعفر مىگوید از برادرم امام کاظم علیهالسلام سؤال کردم: آیا جایز است گمشده در مسجد تعریف شود؟ حضرت فرمود: «اشکالى ندارد».[102]در چند روایت دیگر هم از این عمل نهى شده است از جمله در روایتى مىخوانیم: پیامبر خدا صلىاللهعلیهوآله شنیدند که مردى در مسجد گمشدهاش را اعلام مىکند، پس فرمودند: به او بگویید، خداوند به تو برنگرداند، مسجد را براى غیر این امور ساختهاند.[103] فقهاى عظام در جمع بین روایات حکم به کراهت اعلام دادهاند. زیرا هدف از بناى مسجد کسب تقرب به خداى متعال و عبادت به درگاه اوست. متأسفانه در موارد زیادى نگارنده شاهد اینگونه اعلامها از بلندگوى مساجد مخصوصا در روستاها بودهام؛ باید توجه داشت که چنانچه امکانات مسجد از جمله سیستم صوتى و بلندگو براى خصوص برنامههاى مسجد وقف شده باشد اینگونه استفادهها جایز نیست. و اگر افراد استفاده مىکنند حداقل باید پول برق مصرف شده را بدهند.[104]
سؤال 107 ـ تشکیل مجلس عقد ازدواج و شیرینى خوردن و ولیمهدادن در مسجد چه حکمى دارد؟
چنانچه برگزارى جشن عقد و ازدواج در مسجد به گونهاى مزاحم نمازگزاران و یا همراه با امورى باشد که با شأن و منزلت مسجد که براى عبادت و نیایش به درگاه خداى سبحان ساخته شده است منافات داشته یا موجبات هتک احترام مسجد را فراهم آورد بدون شک جایز نیست. ولى اگر مقصود خواندن صیغه عقد در این مکان مقدس و شیرینى خوردن و پهن کرده سفره ولیمه باشد به صورتى که مزاحمتى براى عبادت مؤمنین ایجاد نشود، اشکالى ندارد و از برخى روایات استفاده مىشود که ولیمه ازدواج حضرت على علیهالسلام و فاطمه زهرا علیهاالسلام در مسجد پهن شد.[105]
مقام معظم رهبرى در پاسخ به استفتایى در این زمینه پاسخ مىدهند که: «غذا دادن به میهمان در مسجد به خودى خود، اشکال ندارد. ولى برپا کردن مجالس عروسى در مساجد مخالف جایگاه اسلامى مسجد است و جایز نمىباشد و ارتکاب محرمات شرعى از قبیل غنا و موسیقى لهوى مطرب، مطلقا حرام است».[106]
سؤال 108 ـ برگزارى مراسم تعزیه و شبیهخوانى در مسجد چه حکمى دارد؟
تعزیه به دوگونه قابل انجام است:
الف) عزادارى و نوحهسرایى و سینه زدن و روضه خوانى.
ب) برپایى شبیه خوانى یا تعزیه خوانى در فرهنگ عمومى مردم.
بدون شک قسمت اول از شعائر دین محسوب مىشود و مورد سفارش ائمه علیهمالسلام بوده و خود آنان نیز این نحوه عزادارى را داشتهاند.[107] اما تعزیهاى که به عنوان شبیهخوانى سنتى معروف است، اگر با شرایط زیر خوانده شود اشکال ندارد:
1 ـ از طبل و شیپور و سایر ادوات طربانگیز استفاده نشود.
2 ـ با صداى ساده خوانده شود، بهگونهاى که به آن «غنا» گفته نشود.
3 ـ اجتماع مرد و زن به صورتى باشد که زنها و مردها جداگانه و با فاصله مناسبى از هم بنشینند.
4 ـ کسى که نسخه زنانه را مىخواند فقط عبا به دوش داشته باشد و یک دستمال سیاه به سرش بپیچد.
5 ـ اشعار به گونهاى که در اغلب مجالس مرسوم است خوانده شود.
6 ـ مزاحم وقت نماز و روضهخوانى و مانع وعظ نباشد و خواننده هم مورد اعتماد باشد.[108]
سؤال 109 ـ آیا معامله کردن و صنعتگرى در مساجد جایز است؟
در منابع دینى، از معامله و خرید و فروش در مساجد نهى شده است. امام صادق علیهالسلام مىفرمایند: «جَنِّبوا مساجدکُم البیعَ و الشراءَ»؛[109] مساجد خویش را محل خرید و فروش قرار ندهید. برخى از فقها، از جمله صاحب جواهر در توضیح این دسته از روایات مىفرماید: انجام خرید و فروش و سایر عقود معاوضى،[110] که در آنها نقل و انتقال انجام مىگیرد، در مسجد مکروه است. ولى آن دسته از عقود و ایقاعاتى[111] که صرفا جنبه قربى و عبادى دارند مثل برگزارى عقد ازدواج، وقف، نذر و امثال اینها، انجامشان در مسجد بلامانع است.[112] اما در ارتباط با صنعتگرى و هر عمل دیگرى که جنبه شغل و حرفه دارد، باید از انجام آنها در مساجد خوددارى شود و بهطور کلى، هر عملى که باعث غفلت و جلب توجه انسان به غیر خداوند شود، انجام آن در مسجد صحیح نیست. شیخ صدوق قدسسره مىنویسد: رسول گرامى اسلام صلىاللهعلیهوآله در مسجد، به مردى که تیرهاى خود را مىتراشید برخورد نمودند، وى را از این کار منع کرده، فرمودند مسجد را براى اینگونه کارها نساختهاند.[113] روشن است که در شرایط کنونى، شاید انجام این کارها در مسجد حتى به ذهن کسى هم خطور نکند، ولى مصادیق دیگرى مىتوان یافت که گاهى مشاهده مىشود افراد از انجام آنها در مسجد ابایى ندارند؛ از قبیل بازى شطرنج، منچ، جورچین و مانند آن. همانگونه که بیان شد، بنابر روایات مزبور، انجام هر عملى که باعث غفلت از خداوند متعال شود، در مسجد جایز نیست.
[1] . جواهرالکلام: ج 14 ، ص 95 .
[3] . صحیفه امام: ج 20 ، ص 452 16 دى 1366.
[4] . أجوبة الأستفتائات: ج 1 ، ص 124 ، س 414 .
[5] . استفتائات: ج 2 ، ص 366 ، س 78 .
[6] . همان: س 55 ، ص 357 .
[8] . همان: ص 365 ، س 77 .
[9] . استفتائات: ج 2 ، ص 371 ، س 93 .
[10] . همان: ص 364 ، س 74 .
[11] . أجوبة الاستفتائات: ج 1 ، ص 125 ، س 419 .
[12] . السنن الکبرى: ج 2 ، ص 439 .
[14] . ر. ک : جواهر الکلام: ج 14 ، ص 83 .
[15] . رساله توضیح المسائل: مسئله 911 .
[16] . استفتائات: ج 2 ، ص 368 ، س 84 .
[17] . مجمع المسائل: ج 1 ، ص 146 ، س 73 .
[18] . همان: ج 1 ، ص 149 ، بخشى از سؤال 86.
[19] . همان: ص 146 ، س 75 .
[20] . توضیح المسائل: مسئله 900 .
[22] . عروة الوثقى: ج 1 ، فصل «فى ازالة النجاسة عن البدن»، مسئله 2 ، ص 84 .
[23] . همان: مسئله 3 ، ص 84 ـ 85 .
[24] . توضیح المسائل: مسئله 905 .
[26] . عروة الوثقى: ج 1 ، ص 85 ، مسئله 4 .
[29] . همان: صص 87 ـ 86 ، مسئله 9 .
[30] . توضیح المسائل: مسئله 906 .
[31] . ر. ک: توضیح المسائل: مسئله 355 / آیهاللّه بهجت، توضیح المسائل: مسئله 359 / مجمع المسائل:ج 1 ، ص 71 ، س 18 .
[33] . مجمع البیان: ج 3 ، ص 81 .
[34] . تفسیر عیّاشى: ج 1 ، ص 243 .
[35] . اصول کافى: ج 3 ، ص 50 ، ح 4 ، باب «الجنب یأکل و یشرب».
[36] . تحریر الوسیله: ج 1 ، ص 38 ، باب «القول فى أحکام الجنب».
[37] . اصول کافى: ج 3 ، ص 51 ، ح 8 ، باب «الجنب یأکل و یشرب».
[38] . مجمع المسائل: ج 1 ، ص 157 ، س 116 .
[39] . عروة الوثقى: ص 87 ـ 88 ، مسئله 14 .
[40] . تحریر الوسیله: ج 1 ، القول فى أحکام الجنب، ص 39 ، مسئله 2 .
[41] . ر. ک: تحریر الوسیله: ج 1 ، ص 60 ، مسئله 8 .
[42] . توضیح المسائل: مسئله 622 .
[43] . ر. ک: النهایة فى مجرّد الفقه و الفتاوى: ص 111 / سرائر: ج 1 ، ص 280 .
[44] . منتهى المطلب: ج 1 ، ص 389 .
[45] . نهایة الأحکام: ج 1 ، ص 359 .
[46] . جواهرالکلام: ج 14 ، ص 102 ـ 103 .
[47] . أجوبة الاستفتائات: ج 1 ، ص 125 ، س 418 .
[48] . توضیح المسائل: مسئله 612 .
[49] . اصول کافى: ج 3 ، ص 182 .
[50] . تحریرالوسیلة: ج 1 ، ص 152 ، مسئله 19 .
[51] . العروهالوثقى: ج 1 ، ص 89 ، مسئله 16 .
[52] . تحریرالوسیلة: ج 2 ، صص 76 ـ 75 ، مسئله 63 .
[53] . عروهالوثقى: ج 1 ، ص 597 ، مسئله 12 .
[54] . ر.ک: تحریرالوسیلة: ج 2 ، ص 62 ، مسئله 2 .
[55] . امام خمینى قدسسره در حاشیه بر عروهالوثقى: ج 1 ، ص 597 ، مسئله 12 .
[56] . جواهرالکلام: ج 14 ، ص 69 .
[57] . توضیح المسائل: مسئله 269 .
[58] . أجوبة الإستفتائات: ج 1 ، ص 124 ، س 415 .
[59] . استفتائات: ج 2 ، ص 334 ، مسئله 1 .
[60] . مجمع المسائل: ج 1 ، ص 145 ، س 70 .
[61] . آیهاللّه فاضل لنگرانى، جامع المسائل: ج 1 ، ص 96 ، س 316 .
[62] . استفتائات: ج 2 ، ص 334 ، مسئله 1 .
[63] . من لایحضره الفقیه: ج 1 ، ص 237 ـ 238 ، ح 717 .
[64] . توضیح المسائل امام خمینى قدسسره: مسئله 909 .
[66] . جواهرالکلام: ج 14 ، صص 84 ـ 83 .
[67] . ر. ک: تحریرالوسیله: کتاب «الوقف».
[68] . استفتاى تلفنى توسط نگارنده از: دفتر مقام معظّم رهبرى حفظه اللّه.
[69] . توضیح المسائل: مسئله 1404 / استفتائات: ج 1 ، ص 280 ، س 687 .
[70] . استفتائات: ج 1 ، ص 286 ، س 509 .
[71] . آیهاللّه فاضل لنکرانى، جامع المسائل: ج 2 ، س 325 ، ص 153 .
[72] . توضیح المسائل: مسئله 1435 و 1436 .
[73] . همان: مسئله 1416 .
[74] . استفتائات: ج 1 ، ص 283 ، س 497 .
[75] . أجوبة الاستفتائات: ج 1 ، ص 125 ، س 419 .
[76] . ر.ک: العروة الوثقى: ج 1 ، ص 596 ، مسئله 4 / مجمع المسائل: ج 1 ، ص 140 ، س 50 .
[77] . توضیح المسائل: مسئله 2545 از احکام غصب.
[79] . تحریرالوسیلة: ج 2 ، ص 214 ، مسئله 15 .
[80] . همان: صص 214 ـ 215 ، مسئله 16 .
[81] . تحریرالوسیله: ج 2 ، ص 215 ، مسئله 17 و 18 .
[83] . مجمع البیان: ج 3 ، ص 80 .
[84] . المیزان: ترجمه سید محمّدباقر موسوى همدانى، ج 4 ، ص 572 .
[85] . اصول کافى: ج 8 ، ص 40 .
[86] . اجوبة الاستفتائات: ج 1 ، س 410 .
[87] . مجمع المسائل: ج 1 ، ص 155 ، س 107 .
[88] . جامع المسائل: ج 1 ، ص 95 ، س 307 .
[89] . ر.ک: استفتائات امام خمینى قدسسره: ج 2 ، ص 364 ، س 74 و 75 .
[90] . توضیح المسائل: مسئله 1925 .
[91] . مجمع المسائل: ج 1 ، ص 147 ، س 77 .
[92] . توضیح المسائل: مسئله 1834 .
[94] . ر.ک: اعلام الساجد بأحکام المساجد: محمد بن عبداللّه زرکشى شافعى: ص 340 ، چاپ قاهره، 1384 هـ ق / سیماى مسجد: ج 2 ، ص 45 .
[95] . سیماى مسجد: ج 2 ، صص 46 ـ 45 .
[96] . ر . ک: تحریر الوسیله: ج 2 ، کتاب «الوقف»، ص 82 ، مسئله 78 و 79 / استفتائات: ج 2 ، ص 396 ـ 397 ، سؤال 146 و 147 .
[97] . استفتائات: ج 2 ، ص 396 ـ 396 ، س 147 .
[98] . همان: ص 397 ، س 148 .
[99] . مجمع المسائل: ج 1 ، ص 153 ، س 98 .
[100] . مجمع المسائل: ج 1 ، ص 153 ، س 101 .
[101] . أجوبة الأستفتائات: ج 1 ، ص 122 ، س 412 .
[102] . تهذیب الاحکام: ج 3 ، ص 249 ، ح 3 .
[103] . من لایحضره الفقیة: ج 1 ، ص 237 ، ح 714 .
[104] . مجمع المسائل: ج 1 ، ص 145 ، س 70 .
[105] . بحارالأنوار: ج 43 ، ص 114 .
[106] . اجوبة الأستفتائات: ج 1 ، ص 120 ، س 406 .
[107] . مستدرک الوسائل: ج 10 ، ص 386 .
[108] . استفتائات امام خمینى قدسسره: ج 3 ، ص 579 / فرهنگ مسجد: صص 111 ـ 109 .
[109] . تهذیبالأحکام: ج 3 ، ص 249 .
[110] . «عقود معاوضى» عقودى هستند که در آنها دادوستد وجود دارد و محتواى آن دریافت چیزى در مقابل چیز دیگر است.
[111] . «ایقاع» آن دسته از حقوق است که یک طرفه مىباشد و قبول در آن شرط نیست؛ مثل وقف.
[112] . جواهرالکلام: ج 14 ، ص 115 .
[113] . علل الشرائع: ج 2 ، ص 319 .