ساخت و معمارى مسجد
سؤال 8 ـ آیا ساخت و بناى مسجد در دین اسلام شروع شد یا قبل از اسلام مسجد بوده است؟
براساس آنچه از قرآن کریم و روایات موجود در متون دینى وارد شده در پاسخ به سؤال فوق باید گفت مسجد عمرى به قدمت تاریخ بشر دارد و انسان از ابتداى خلقت که پاى به عرصه دنیا گذاشت مکانى جهت عبادت و پرستش براى او مهیا شده بود: «إنَّ أوّل بَیْتٍ وُضِعَ للنَّاسِ لَلَّذى بِبَکَّةَ مُبارکا و هدى لِلْعالَمِیْنَ».[1] «همانا نخستین خانهاى که براى عموم مردم نهاده شده بود، همان است که در مکه قرار دارد و مایه برکت و هدایت جهانیان است».
در روایتى هم از صحابى بزرگ پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله جناب ابوذر غفارى نقل شده که مىگوید: از رسول خدا صلىاللهعلیهوآله سؤال کردم: اى رسول خدا صلىاللهعلیهوآله اولین مسجدى که در کره زمین ساخته شد کدام بود؟ فرمود: مسجدالحرام، عرض کردم: پس از آن کدام بود؟ فرمود: مسجد الاقصى. عرض کردم فاصله میان بناى این دو چه مقدار بوده است؟ فرمود: چهل سال.[2] بنابراین از هنگامى که آدمى پا به عرصه حیات گذاشته است کعبه و مسجدالحرام جایگاه عبادت و نیایش و ستایش خداوند عزوجل بوده است، ولى آنچه مسلم است تعدد مساجد پس از ظهور اسلام صورت گرفته است، از آنجا که پیامبر «مسجد» را دارالحکومه خود قرار دادند و خود عملاً اقدام به تأسیس و ساخت مساجد نمودند، مسلمانان نیز در طول تاریخ از این سیره نبوى متابعت نمودهاند، از اینرو گسترش مساجد پس از صدراسلام بوده است ولى ساخت اولین مسجد بر روى زمین خاکى قدمتى به طول عمر بشر دارد.
سؤال 9 ـ مقصود از «عمارت مسجد» چیست؟
عمارت و تعمیر در لغت معانى فراوان دارد، در لغتنامه دهخدا «تعمیر المسجد» این چنین معنا شده است: ذکر کردن خداى در مسجد و درس دادن علم در آن و بازداشتن خود را از کلام دنیا، پاک داشتن و روشن کردن به چراغ، مرمت کردن شکسته را، مرمت بناى شکسته و آباد ساختن.[3] شاید دهخدا برخى از این موارد را از احادیث استخراج کرده باشند زیرا در روایتى نبىمکرم اسلام صلىاللهعلیهوآله خطاب به ابوذر فرمودند: هرکس خواننده خدا را پذیرفت و مساجد خداوند را آباد کرد، بهشت پاداش اوست، ابوذر پرسید: چگونه مساجد خدا آباد مىشود؟ حضرت در پاسخ فرمودند: «لاتُرْفَعُ الاصواتُ فیها ولایُخاضُ فیها بِالباطِلِ ولایشترى فیها ولایباعُ واترک اللغو ما دُمْتَ فیها فَإن لَمْ تَفْعل فلاتلومَنَّ یوم القیامة إلاّ نَفْسَکَ».[4] «صداها در آن بلند نگردد و در آن به سخنان بیهوده پرداخته نشود، در مسجد خرید و فروش صورت نگیرد و تا زمانى که در مسجد هستى از لغو و بیهوده پرهیز کنى، پس اگر چنین نکردى، روز قیامت جز خودت را نکوهش مکن».
بنابراین مقصود از «عمارت مسجد» هم آبادىهاى ظاهرى آن است و هم آبادى معنوى و از متون روایى استفاده مىشود که اسلام در مقام ارزشگذارى به آبادى معنوى بیشتر از آبادى ظاهرى اهمیت داده است.
سؤال 10 ـ آیا دین اسلام در ارتباط با بناى ظاهرى مسجد، دستور خاصى دارد؟
آنچه از منابع اسلامى و روایات استفاده مىشود رهنمودهایى کلى درباره بناى مسجد است. روشن است که این رهنمودها در جهت تحقق بخشیدن به همان اهدافى هستند که مسجد براى آنها بنا شده است. در ذیل، به برخى از این رهنمودها اشاره مىکنیم:
1 ـ رعایت سادگى در بناى مسجد: از سخنان اهل بیت علیهمالسلام و سیره عملى آنان استفاده مىشود که مسجد با وجود برخوردارى از شکوه و جلال معنوى، باید از نظر ظاهرى ساده و از پیرایشهاى مادى به دور باشد. پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله مسجد خود را بسیار ساده بنا کرد، بهگونهاى که در آغاز، سقف هم نداشت. وقتى گرماى آفتاب به مسلمانان فشار آورد، از پیامبر خواستند تا سایهبانى براى آن ساخته شود. با این حال، هنگام آمدن باران از سقف، آب به داخل مىریخت. مسلمانان از حضرت خواستند تا سقف مسجد گلمالى شود، حضرت مخالفت نمود و فرمود: سقف مسجد باید همچون خیمه حضرت موسى علیهالسلام باشد.[5] برخى فقها با استناد به این قبیل روایات، بىسقف بودن مسجد را مستحب دانستهاند و برخى ساختن سقف را مکروه. شهید ثانى قدسسرهمىنویسد: «باز بودن بخشى از سقف مسجد کافى است؛ زیرا در بیشتر مناطق براى دفع سرما و گرما به سقف نیاز است».[6]
البته معناى حفظ سادگى خوددارى از به کار بستن «هنر» و «هنرنمایى» هنرمندان نیست، مراعات هنر و سادگى، هم امکانپذیر است و هم خود نوعى هنر است و این رسالت بر دوش هنرمندان مسلمان است. تیتوس بروکهارت مىگوید:«هنر دینى یک رمز و نماد است و به این اعتبار، وسایل ساده و ابتدایى آن را بس است».[7]
2 ـ استحکام: محکمسازى در خلقت و آفرینش شیوه خداوند است:« صُنعَ اللّهِ الّذى أتقَنَ کُلَّ شَىءٍ».[8]«آفرینشِخداوندى استکه همهچیز را متقن آفریده است».
پیامبر در همه زمینهها، مسلمانان را به محکمکارى سفارش مىنمود. در سنن ابىداود، آمده است که پیامبر خدا صلىاللهعلیهوآلهفرمان داد تا مساجد را خوب بسازیم.[9] رعایت استحکام در مسجدسازى جایگاه ویژهاى دارد؛ چرا که مسجد بنایى نمادین است و باید از نسلى به نسلهاى آینده به ارث برسد.
3 ـ تناسب مساحت با جمعیت: مراعات این اصل در بناى مسجد، یک ضرورت است؛ چرا که جمعیت روز به روز افزایش مىیابد و امروزه در ساخت مکانهاى عمومى تناسب حفظ مىشود. رعایت این تناسب در مسجد مهمتر است، تا همگان بتوانند فیض حضور در مسجد را داشته باشند. روزى پیامبر بر گروهى که مشغول ساخت مسجدى بودند، عبور مىکرد، فرمود: مسجد را وسیع و جادار بسازید و آن را از جمعیت پر کنید. آنان به فرمان پیامبر مسجد را وسیع ساختند.[10]
4 ـ مناره: «مناره» در لغت، به معناى جایگاه نور است. نام دیگرش «مأذنه» یعنى محل اذان گفتن است. آنچه از روایات استفاده مىشود این است که مساجد زمان پیامبر صلىاللهعلیهوآله فاقد مناره بودند. از روایات استفاده مىشود که اصل مناره ساختن مورد نکوهش قرار نگرفته و تنها از بلند ساختن آن نهى شده است. در روایتى آمده است که امام على علیهالسلام فرمودند: «مناره را باید همسطح با پشتبام ساخت».[11]
5 ـ کنگره: مقصود از «کنگره» اشکال مربعى شکل یا مثلثى است که با فاصلههاى معیّن در انتهاى دیوار و یا پشتبام مسجد ساخته مىشود. در روایات رسیده؛ از ساختن چنین اشکالى در مساجد نهى شده است.
پیامبر گرامى فرمودند: مساجد را صاف و بدون کنگره بسازید.[12] در روایت دیگرى که از امام باقر علیهالسلام نقل شده، آمده است: هنگامى که قائم آلمحمد «عج» قیام کند، کنگرههاى مساجد را ویران مىکند.[13]
سؤال 11 ـ چه کسانى صلاحیت احداث و بناى مسجد دارند؟
تاریخ بناى مسجد با تاریخ نهضت نبى اکرم صلىاللهعلیهوآله پیوندى عمیق و ناگسستنى دارد؛ زیرا اولین مسجد در صدر اسلام بنا نهاده شد. قرآن کریم شروطى را براى بانیان مسجد ذکر مىکند: در آیه هجدهم سوره توبه مىفرماید: «اِنّما یَعْمُرُ مَساجِدَ اللّهِ مَن آمَن بِاللّهِ و الیومِ الآخرِ و اَقامَ الصلاةَ و آتىَ الزَّکاةَ و لَمْ یَخْشَ اِلاّ اللّه».[14] «تنها آبادگران مساجد کسانى هستند که به خداوند و روز قیامت ایمان دارند و نماز بپاى دارند و زکات بدهند و تنها خشیت خداوند را در دل داشته باشند».
از آیه شریفه، شروط ذیل فهمیده مىشوند:
1 ـ اولین شرط جنبه اعتقادى دارد؛ بانیان مسجد حقیقتا باید انسانهاى خداجو و مؤمن به مبدا و معاد باشند. بىتردید، صفاى باطن و اخلاص بانیان در ایجاد فضاى معنوى و روحدار شدن ساختمان مسجد اثر مىگذارد.
2 ـ شرط دوم آن است که از بپاى دارندگان نماز باشند. نماز بهعنوان مظهر بندگى و راز و نیاز با خداوند، مشخصه انسانهایى است که بندگى و عبودیت را از قلب به جوارح سرایت دادهاند. پس آنان که با نماز همدم و همراز نیستند، هرچند بهگونهاى در رونق ظاهرى و یا ساختن مسجد شرکت داشته باشند، از بانیان مساجد محسوب نخواهند شد.
3 ـ آبادکنندگان مساجد کسانىهستند کهزکات (حقوق مالى واجب خویش) را ادا مىکنند، نه اینکه ساختن و تعمیر مسجد بهانهاى براى شانه خالى کردن از زیر بار وجوهات و حقوق شرعى باشد. بنابراین، از دیدگاه قرآن کریم، کسانى که حقوق مالى خویش را پرداخت نمىکنند نمىتوانند صرفا با ساختن مسجدى هرچند مجلّل در ردیف آبادکنندگان مساجد به حساب آیند.
4 ـ آنان کسانى هستند که تنها «خشیت خداى را در دل دارند». علاّمه طباطبائى در تبیین معناى «خشیت» مىنویسند: «مقصود، خشیت دینى است که همان عبادت است، نه خشیت و ترس طبیعى و عزیزى؛ چه اینکه این نوع ترس را همه دارند، مگر اولیاى مقرّب الهى که از هیچکس غیر از خداوند ترسى ندارند و وجه اینکه از عبادت، به خشیت خدا کنایه آورده شده است، این است که از میان علل و اسباب معبود گرفتن، دو چیز از همه معروفتر است: یکى ترس از غضب معبود، و دوم امید به رحمتش. و امید به رحمت هم برگشتش باز به ترس از انقطاع آن است، که آن نیز سخط معبود است. بنابراین، در حقیقت، همان ترس است و مصداقى است براى ترس که آن را مجسّم مىسازد و میان آن دو ملازمه هست».[15]
روشن است که وضع چنین شرایطى براى سازندگان و تعمیرگران مساجد نوعى تأکید خاص بر اهمیت مسجد و بیان شأن و عظمت والاى آن است، وگرنه هر مسلمانى اگرچه از اوصاف و شرایط مزبور برخوردار نباشد، شرعا مىتواند در عمارت مسجد شرکت داشته باشد، با این تفاوت که از فضایل و پاداش تعمیرگران حقیقى برخوردار نخواهد شد. به دیگر سخن، شروط مذکور انحصارآور نیستند، بلکه شرط کمال و قبولى هستند و نه شرط صحّت و جواز. همچنین روشن است که مقصود از «عمارت» تأسیس تنها نیست و عمارت شامل بناى مسجد، ترمیم و اصلاح آن نیز مىشود.[16]
سؤال 12 ـ خداوند متعال چه پاداشهایى براى بانیان مساجد در نظر گرفته است؟
با نگاهى به روایات، متوجه مىشویم که وعدهها و پاداشهاى الهى براى بانیان مسجد بسیارند؛ به سه مورد که برجستهتر از سایر پاداشها هستند، اشاره مىکنیم:
1 ـ مقام «ولىّ اللّه» براى سازندگان مساجد: پیامبر گرامى در حدیثى ضمن برشمردن پاداشهایى که خداوند متعال براى سازندگان مسجد درنظر گرفته، آنان را «ولىاللّه» (دوستان و یاوران خدا) خوانده است: «و مَن بَنى مَسْجِدا فِى الدُّنیا بَنى اللّهُ بِکلِّ شبرٍ منه أو قال: بِکلِّ ذراعٍ مِنْهُ مسیرةَ أربعینَ ألفَألفَ عام مدینةٍ مِن ذهبٍ و فضةٍ و درٍّ و یاقوتٍ و زُمّردٍ و زبرجدٍ و لؤلؤٍ، فى کلِّ مدینةٍ أربعونَ ألفَألفَ قصرٍ، فى کلِّ قصرٍ اربعونَ ألفَألفَ دارٍ، فى کلِّ دارٍ اربعونَ ألفَألفَ بیتٍ، و فى کلِّ بیتٍ اربعونَ ألفَألفَ سریرةٍ على کلِ سریرٍ زوجةٌ مِن الحورِ العینِ و فى کلِّ بیتٍ أربعونَألفَألفَ وصیف و أربعونَ ألفَألفَ وصیفةٌ و فى کل بیتٍ أربعون ألفألف مائدةٍ على کلِّ مائدةٍ أربعون ألفَألفَ قصعةٍ و فى کلّ قصعةٍ أربعونَ ألفَألفَ لونٍ مِن الطعام، یُعطى (اللّه ولیّه) مِن القُوّةِ ما یأتى على تلک الأزواجِ و على ذلکِ الطعامِ و الشرابِ».[17] «هر کس در این دنیا مسجدى بسازد، خداوند متعال به هر وجبى یا هر ذراعى[18] از آن، شهرى در بهشت از طلا و نقره و درّ و یاقوت و زمّرد و زبرجد و مروارید براى او بنا مىکند که بزرگى آن به اندازه پیمودن مسافت چهل هزار هزار سال راه باشد و در هر شهرى چهل هزار هزار قصر، در هر قصرى چهل هزار هزار خانه، در هر خانهاى چهل هزارهزار اتاق، و در هر اتاق چهل هزارهزار تخت و بر هر تختى همسرى از حوریان و در هر اتاقى چهل هزار هزار خادم و چهل هزار هزار کنیز و در هر اتاقى چهل هزار هزار سفره گسترده و بر هر سفرهاىچهلهزارهزار ظرف و در هر ظرفى چهلهزارهزار نوع از انواع طعام وجود دارد و خداوند به «دوست خود» چنان نیرو و توانى عنایت مىفرماید که بتواند از همه همسران و خوردنىها و آشامیدنىها بهره ببرد».
2 ـ خانهاى در بهشت: امام باقر علیهالسلام در مقام بیان پاداش و ثواب الهى به سازندگان مسجد مىفرمایند: «مَن بَنى مَسْجِدا کَمَفْحَصِ قُطاةٍ بَنَى اللّه ُ لَهُ بَیْتا فِى الْجَنَّة».[19] «کسى که مسجدى به اندازه آشیانه قطا[20] بنا کند، خداوند در بهشت خانهاى براى او بنا مىکند». روشن است که مقصود حدیث آن نیست که ساختمان مسجدى به این کوچکى مطلوب است، بلکه سخن بر اهمیت مسجدسازى دلالت مىکند تا همگان هرچند با امکانات کم، بتوانند در این عبادت بزرگ شریک شوند.
ابوعبیده حذّاء مىگوید: از امام صادق علیهالسلام شنیدم که مىفرمود: «مَن بَنى مسجدا بَنى اللّه ُ له بَیْتا فِى الْجَنَّة. فمرّ بى أبوعبدِاللّه علیهالسلام فى طریقِ مکّةَ وقد سَوَّیْتُ أحجارا لِمَسْجدٍ فَقُلْتُ: جُعلتُ فداکَنَرْجُو أنْ یَکُونَ هذا مِن ذاک؟ فَقالَ: نَعَمْ».[21] «کسى که مسجدى را بنا کند خداوند در بهشت خانهاى براى وى بنا خواهد کرد. روزى در راه مکّه در حالى که با سنگ مسجدى ساخته بودم، به امام صادق علیهالسلام برخورد نمودم، به آن حضرت عرض کردم: فدایت شوم! آیا امیدوار باشم که این مسجد مصداق همان مسجد است که شما فرمودید؟ امام فرمودند: بلى».
3 ـ مانع نزول عذاب الهى: آبادگران مساجد نزد خداوند چنان محبوبند که خداوند به احترام آنان، کیفر و مجازات بندگان گناهکار را به تأخیر مىاندازد.
امام صادق علیهالسلام مىفرماید: حضرت على علیهالسلام فرمودند: «انّا اللّه ـ عزّوجلّ ـ اِذا اَرادَ أن یُصیبَ أهلُ الأرض بِعذابٍ یقولُ: لولا الذّینَ یتحاجُّون فى و یَعمرونَ مَساجِدی و بالأسحارِ، لَولاهُم لأنزلتُ عَلَیْهِمْ عَذابی».[22]«خداوند متعال آنگاه که بخواهد اهل زمین را به کیفر اعمال بدشان عذاب نماید، مىفرماید: به احترام آنان که به خاطر من با یکدیگر دوستى و محبت مىورزند و مساجدم را آباد مىنمایند و سحرگاهان به استغفار مىپردازند، عذاب خود را بر آنان نازل نمىنمایم».
سؤال 13 ـ انگیزهها، اعم از صحیح و غلط ، چه نقشى در مسجدسازى دارند؟
ساختن مسجد و تعمیر آن و کلیه امور مربوط به مسجد عملى عبادى است و صرف ساختن ساختمان یا تعمیر آن بدون قصد قربت و تقرّب إلى اللّه مقبول درگاه الهى نیست. آیات و روایاتى که مسجدسازى را به عنوان فضیلتى بزرگ یاد کردهاند، ناظر به هر مسجدى نیستند، بلکه ساختن آن مساجدى موردنظر است که به انگیزه الهى باشد. نبى اکرم صلىاللهعلیهوآلهمىفرمایند: «مَن بنى مسجدا لِیُذکرَ اللّهُ فیه بُنى له بیتٌ فِى الجنّةِ».[23] «هر کس مسجدى را به قصد اینکه یاد خدا در آن بشود، بسازد خانهاى در بهشت براى او ساخته مىشود».
همانگونه که ملاحظه مىشود، در سخن پیامبر «لیُذکر اللّهُ» (تا یاد خدا در آن بشود) مطرح شده و ثواب و اجر نیز بر همان مترتّب گردیده است. از اینرو، اگر مسجدى با نیات دیگرى ساخته شود، ارزش نخواهد داشت. قرآن کریم با مقایسه انگیزه بنیانگذاران مسجد «قبا» ـ بر تقوا و رضایت الهى ـ و جانب مقابل یعنى بانیان مسجد «ضرار» ـ بر تفرقه و کفر ـ مىفرماید: گروه نخست مسجد خویش را بر امرى مستحکم و استوار بنها نهادهاند، در حالى که گروه دوم بناى مسجد را بر تزلزل و سستى و ناپایدارى، که گویا آن را بر کناره دیواره رودخانهاى بنا کردهاند که هر لحظه احتمال سقوط بنا و فرو افتادن سازندگان آن به وادى هلاکت مىرود. بنابراین، مسجد باید براساس تقوا و رضایت الهى بنا نهاده شود.
شاید به همین دلیل است که مىبینیم در روایات، از اینکه بناى مسجد از حالت عبادى خارج شود و به عنوان عملى که مایه فخر و مباهات افراد و جمعیتها نسبت به یکدیگر باشد، نهى شده است. پیامبر گرامى در مقام سرزنش و بیان انحراف امّت و نشانههاى برپایى قیامت مىفرمایند: «لاتَقومُ الساعةُ حتّى یَتباهىَ النّاسُ بِالمساجدِ».[24]«از نشانههاى قیامت آن است که مردم مسجد را وسیله فخرفروشى قرار مىدهند». نهى از مباهات و فخرفروشى در بنا اختصاص به مسجد ندارد و اساسا در روایات، از هر بنایى که براى خودنمایى و فخرفروشى ساخته شود نهى شده است. پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله مىفرمایند: «مَن بنى بُنیانا رئاءً و سُمعةً حملَهُ یومَ القیامةِ مِن الأرضِ السابعةِ و هو نارٌ تَشتعِلُ ثُمّ تطوَّقُ فى عُنُقِهِ و یُلقى فِى النّارِ، فلایَحسبُهُ شىءٌ مِنها دونَ قِعْرِها اِلاّ اَن یَتوبَ».[25] «کسى که بنایى را براى خودنمایى و به گوش دیگران رساندن بسازد، خداوند این بنا را تا زمین هفتم در حالى که به صورت آتشى در گردن اوست، بر وى تحمیل مىکند و او را در آتش مىافکند. چیزى این شخص را از سقوط به قعر جهنم حفظ نمىکند، مگر اینکه توبه کند».
طبیعى است که حدیث مزبور شامل بنا و ساختمانهاى شخصى هم مىشود. لازم است در ساختمان سازى رعایت حال دیگر همسایهها بشود و اگر هم به فکر دیگران نیستیم، دستکم براى نجات در آخرت از وضعیتى که این سخن پیامبر ترسیم مىکند رعایت حال خودمان را بکنیم.
سؤال 14 ـ چرا کفار و مشرکین از عمران مساجد نهى شدهاند؟
قرآن کریم خطاب به مسلمانان مىفرماید: «ما کانَ لِِلمشرِکینَ أن یَعمُرُوا مَساجِدَ الله ِشاهِدِینَ على أنفُسِهُم بِالکُفرِ اولئِکَ حبَبِطَت اَعمالُهُم وَ فى النارِهُم خالِدونَ».[26] «مشرکان حق ندارند مساجد خدا را آباد کنند در حالى که به کفر خویش گواهى مىدهند، آنها اعمالشان نابود شده و در آتش جاودانه خواهند ماند».
طبق آیات شریفه قرآن کریم، ایمان اولین شرط قبولى اعمال در نزد پروردگار است و در بینش قرآنى «مسجد» آنگاه مسجد خواهد بود که بنیاد و بنیان آن براساس تقوا نهاده شود، بدیهى است که مشرکان و کفار بهدلیل نداشتن ایمان و فقدان باورهاى اسلامى و مقاصد الهى، اعمالشان نابود و هیچگونه ارزشى ندارد. و طبق آیهى فوق همیشه در دوزخ باقى خواهند ماند. بنابراین ممنوعیت آنان از عمران مساجد امرى طبیعى است. اما اینکه مقصود از «عمارت مسجد» چیست، در سؤال مستقلى به آن پاسخ گفتهایم. تاریخ اسلام نیز گویاى این واقعیت است که پادشاهان و شاهزادگان منافق چهره در هر دورهاى براى پردهپوشى به جنایات و ستمگرىهاى بىحد و حصر و حیف و مال بیتالمال مسلمین و ذخائر سرشار کشورهاى اسلامى، همواره حربهى عمارت و ساخت مسجد و مناره و مشاهد مشرفه را در سرلوحه دستور کار خویش قرار دادهاند... اینها مصداق نوشتهى تاریخ یعقوبى هستند، آنجا که مىگویند: «کتاب راستى یعنى (قرآن) را بر سر نیزههاى فریب بالا برده و از حلقوم منارههاى مساجد. اذان شرک به گوش مىرساندند و قیصروار عمامهى پیامبر خدا بر سر نهاده و جلادگونه شمشیر جهاد بر دست مىگرفتند و با این کارهاى عوام فریبانه، سیاستمداران دوران شناخته مىشدند».[27]
سؤال 15 ـ مسجد را در چه مکانى، و از نظر موقعیت جغرافیایى در کجا باید ساخت؟
بهطور کلى، زمینى را که براى ساختن مسجد استفاده مىشود باید وقف مسجد شده باشد و سایر اراضى موقوفه را نمىتوان براى مسجدسازى استفاده کرد و باید در همان جهتى که براى آن وقف شدهاند استفاده نمود. امام حسن عسکرى علیهالسلام مىفرماید: «الوقوفُ على حَسَبِ ما یَقفُها أهلُها اِن شاءَ اللّه».[28] «موقوفات بر اساسى که واقف معیّن کرده اداره و مصرف مىشوند». از اینرو، از زمینهایى که براى اغراض دیگرى وقف شدهاند نمىتوان براى ساخت مسجد استفاده کرد.در ارتباط با ساخت مسجد، مکان دیگرى که در روایات از مسجدسازى در آن نهى شده قبرستانها هستند. سماعة بن مهران مىگوید: «سُئل أباعبداللّه علیهالسلامعن زیارةِ القبورِ و بناءِ المساجدِ فیها؟ فقال: أمّا زیارةُ الْقُبُورِ فلابأسَ بِها و لاتُبنى عِنْدَها مَساجِدُ».[29]
از امام صادق علیهالسلام در باره زیارت قبور و ساختن مسجد در قبرستان سؤال شد، امام علیهالسلامفرمودند: زیارت قبور مانعى ندارد، ولى نباید در قبرستان مسجد ساخته شود.
در روایت دیگرى عبید بن زراره مىگوید: شنیدم که امام صادق علیهالسلام مىفرمود: «الأرضُ کُلّها مسجدٌ اِلاّ بئر غائطٍ أو مقبرةٌ».[30] «در تمامى زمین بجز محل چاه دستشویى و قبرستان مىتوان مسجد بنا نمود».
البته باید توجه داشت کراهت بناى مسجد بر قبرستان در شرایطى است که مانع دیگرى نباشد، ولى اگر مانعى مثل وقف ـ یعنى اینکه زمین براى قبرستان وقف شده ـ باشد، بناى مسجد بر آن حرام است. همینطور است اگر بناى مسجد در قبرستان مستلزم نبش قبر و هتک حرمت مؤمنان مدفون در آنجا باشد.
سؤال: هرگاه شخصى در قبرستان مسلمین، که وقف است، مسجدى روى قبور اموات بنا کند، آیا جایز است یا خیر؟ و اگر چنین مسجدى بنا شد، آیا نماز در آن صحیح است؟
جواب: ساختن مسجد در قبرستان، که زمین آن وقف قبرستان است، جایز نیست و نبش قبور مسلمین حرام است و به مجرّد ساختن، مسجد نمىشود. ولى نماز خواندن در آن مانعى ندارد.[31]
سؤال: مسجدى کوچک و خراب و کهنه در محل ما وجود دارد که براى مردم محل بسیار کوچک و غیرقابل استفاده است. زمین اطراف این مسجد، قبرستان است. آیا جایز است از هوایىِ زمین قبرستان براى اضافه و توسعه مسجد استفاده شود، به طورى که از دفن اموات، ممانعت نشود؛ یعنى قسمت فوقانى، مسجد(در ارتفاع دو متر) و قسمت تحتانى قبرستان باشد؟
جواب: اگر موجب نبش قبر یا هتک قبور مسلمین یا تصرف قبرستان نباشد اشکال ندارد، ولى مقدارى که از هوایى قبرستان گرفته مىشود، حکم مسجد پیدا نمىکند.[32]
ممکن است سؤال شود: آیا در محل نجاست مىتوان مسجد بنا نمود یا خیر؟ در پاسخ این سؤال، به ذکر روایتى از مسعدة اکتفا مىکنیم: مسعدة بن صدقه مىگوید: از امام صادق علیهالسلام شنیدم که در پاسخ به این سؤال فرمود: «اذا اُلقى علیه مِن الترابِ ما یُوارى ذلکَ و یَقطعَ ریحه فلا بأسَ بذلکَ لأنّ الترابَ یُطهِّرهُ».[33] «اگر بر روى آن خاک ریخته شود، به گونهاى که آن را بپوشاند و بوى آن را قطع کند، اشکالى ندارد؛ زیرا خاک آنجا را پاک و طاهر مىکند».
در خصوص موقعیت جغرافیایى مسجد، به نکاتى کلى اشاره مىکنیم:
1 ـ در اماکن پرجمعیت و آباد و در مرکزیت شهرها و محلاّت، نبش تقاطعها و در دسترس افراد ساخته شود.
2 ـ بناى مسجد متناسب با وضع اقتصادى و فرهنگى مردم و ساختمانهاى اطراف باشد، بهگونهاى که در اسرع وقت تکمیل گردد.
3 ـ مساجد در فواصل معیّن و دور از هم ساخته شوند. متأسفانه مشاهده مىشود بهخاطر لجاجتهاى افراد و برخى از خصومتهاى شخصى، مساجد متعددى نزدیک هم ساخته مىشوند و هیچکدام کارآیى لازم را ندارند.
4 ـ در زمین گسترده ساخته شود و در طرح و اجراى فضاهاى جنبى، از قبیل کتابخانه، منزل خادم و امام جماعت، پارکینگ و مانند آن دقت لازم بشود.
5 ـ حتىالامکان، فضاى سبز مناسب در محوطّه اطراف مسجد دایر گردد.
6 ـ در مسیرهاى شیبدار، اگر مسجد در قسمتهاى پایین باشد بهتر است؛ زیرا اگر مسجد در بلندى باشد ساکنان پایین سراشیبى چه بسا انگیزه لازم براى رفتن به مدرسه نداشته باشند و یا در اثر گذشت زمان، این انگیزه در افراد ضعیف شود. ولى اگر مسجد در نیمه پایینى سراشیبى باشد ساکنان بالاى سراشیبى انگیزه رفتن براى مسجد دارند، زیرا:
اولاً ، سریع مىرسند؛ چون سرازیرى است.
ثانیا، حرکت بهسوى پایین آسان است.
ثالثا، چون معمولاً بازگشت بصورت دسته جمعى است، همراه و همسخن وجود دارد. از اینرو، سختى مسیر احساس نمىشود. علاوه بر آن انگیزه به منزل رفتن قوى است.
رابعا، قرار بر برگشت آسان است. از اینرو، امکان استفاده از وسیله نقلیه مسجدىها در بازگشت وجود دارد. البته در موارد استثنایى، که قسمت میانى یا بالاى سراشیبى از مرکزیت خاصى برخوردار باشد، بناى مسجد در آنجا مناسبتر است. در هر حال، با توجه به اختلاف مناطق در ساخت و سازهاى شهرى، نمىتوان قواعد و دستورالعملهاى کلى در ارتباط با مسجدسازى وضع نمود. از اینرو، شایسته است مؤمنان قبل از احداث مسجد، با مشاوره، به دقت جوانب کار را بررسى کنند.
سؤال 16 ـ نوشتن آیات قرآن بر در و دیوار مسجد جایز است یا خیر؟
على بن جعفر برادر امام کاظم علیهالسلام مىگوید: «سألته (موسى بن جعفر علیهالسلام) عنِ المَسْجدِ کُتب فِى القبلةِ القُرآنُ أو الشَّیىءُ مِنْ ذِکْرِ اللّه، قال: لابأس».[34] «از برادرم (امام کاظم علیهالسلام) سؤال کردم: آیا جایز است در سمت قبله مسجد، قرآن یا چیزى از ذکر خداوند نوشته شود؟ امام علیهالسلام فرمودند: اشکالى ندارد».
بنابراین، نوشتن آیات قرآن و یا الفاظى که بیانگر ذکر خداوند متعال هستند بر در و دیوار مسجد، مانعى ندارد. البته نویسندگان این آثار باید توجه داشته باشند که نوع نوشتن به صورتى باشد که علاوه بر زیبایى، افراد بتوانند آن را بخوانند. متأسفانه در بیشتر موارد، هدف فقط آراستن مسجد است؛ زیرا بیشتر آیات و روایات مکتوب بر در و دیوار مساجد به عربى هستند و براى بیشتر اهل مسجد قابل استفاده نیستند. از این رو، اگر متولّیان امور مساجد از ترجمه آیات و روایات استفاده کنند. به نظر مىرسد پسندیدهتر باشد.
یکى دیگر از امورى که متولّیان امور مسجد باید توجه کنند این است که در انتخاب جملات و عباراتى که مىخواهند بنویسند، دقت بیشترى کنند و از افراد آگاه همچون ائمّه جماعات کمک بگیرند. براى مثال، اطراف در ورودى مسجد، قسمتى از آداب و دعاهاى هنگام ورود نوشته شود و یا اینکه ـ مثلاً ـ با پاى راست داخل شوید و صلوات بفرستید و بگویید: «اللّهمّ اغْفِرلى ذُنُوبى». «خدایا گناهان مرا ببخش». یا بر بالاى در ورودى مسجد جملات مناسبى از قبیل: «الهى ضیفُکَ بِبابِکَ یا محسنُ قد أتاکَ المُسىءُ». نوشته شود. اطراف درِ شبستان از طرف فضاى داخلى و درون مسجد، دعاى خروج از مسجد به همراه کیفیت خروج (با پاى چپ) نوشته شود. در جهت قبله، نماز غفیله و دعاى فرج نوشته شود. در وضوخانه، بعضى از دعاهاى وارد شده به هنگام وضو گرفتن نوشته شود. باید توجه داشت در نوشتن اذکار و ادعیه بر در و دیوار مسجد، سادگى مسجد حفظ شود، و به صورتى نباشد که شلوغى نوشتهها افراد را از نگاه کردن به آنها خسته کند، چه رسد به خواندن آنها!
باید توجه داشت که هدف از کتابت آیات و روایات و اسماء خداوند، رهایى از غفلت و هواى نفس و توجه به سوى یگانه معبود عالم آفرینش خداى متعال است.
سؤال 17 ـ چه محلى برای در شبستان مسجد، مناسبتتر است؟
یکى از مکانهایى که نماز خواندن در آنجا مکروه مىباشد مقابل درى است که باز باشد.[35] کراهت نماز در این مکان شاید به دلیل آن است که سبب حواسپرتى و غفلت از یاد خدا مىشود؛ زیرا شبستان، معمولاً شلوغ است و افراد در حال آمد و شد هستند. از اینرو، مناسب است در شبستان مسجد تا آنجا که امکان دارد، در طرف مقابل قبله قرار داده شود تا رفت وآمد افراد تأثیرى بر نماز مؤمنان نداشته باشد.
نکته دیگرى که به نظر مىرسد به هنگام گذاشتن در لازم است رعایت شود این است که مساجد داراى دو در باشند تا ورودى و خروجى مردان و زنان از یکدیگر جدا باشند. این سنّتى است که از زمان پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله شروع شد و شایسته است که ادامه یابد. استاد مطهرى قدسسره مىفرماید: «اسلام به خطرات ناشى از روابط ـ به اصطلاح ـ آزاد جنسى کاملاً آگاه است. از اینرو، نهایت مراقبت را در برخوردهاى زنان و مردان اجنبى دارد؛ تا حدى که منجر به هرج و مرج نشود، طرفدار دور نگه داشتن زنان از مردان است. اسلام در عین اینکه به زنان اجازه شرکت در مساجد را مىدهد، دستور مىدهد به صورت مختلط نباشد؛ محلها از یکدیگر جدا باشند. مىگویند پیغمبر اکرم صلىاللهعلیهوآله در زمان حیات خویش، اشاره کرد درِ ورودى زنان به مسجد، از درِ ورودى مردان مجزّا باشد. روزى اشاره به یکى از درها کرد و فرمود: «لو ترکنا هذا البابَ لِلنساءِ»؛ یعنى خوب است این در را به بانوان اختصاص بدهیم. نیز مىگویند: پیغمبر اکرم صلىاللهعلیهوآله دستور داد که شب هنگام، که نماز تمام مىشود، اول زنها بیرون بروند، بعد مردها. رسول خدا صلىاللهعلیهوآلهخوش نمىداشت که زن و مرد در حال اختلاط از مسجد بیرون روند؛ زیرا فتنهها از همین اختلاط ها برمىخیزد. یک روز رسول خدا صلىاللهعلیهوآلهدر بیرون مسجد بود، دید مردان و زنان باهم از مسجد بیرون آمدند. به زنها خطاب کرد و فرمود: بهتر این است شما صبر کنید، آنها بروند، شما از کنار (کوچه یا خیابان) بروید و آنها از وسط».[36]
استاد مطهرى در پایان، به فتواى صاحب عروهالوثقى در این زمینه اشاره مىکند که مىفرماید: «یکرهُ اختلاطُ النساءِ بالرجالِ الاّ لِلعجائز».[37] «مختلط شدن مردان و زنان مکروه است، مگر در مورد پیرزنان».
این استثنا شاید به دلیل آن است که علاوه بر نبودن فتنه در زنان پیر، از نظر معنوى نیز آنان مادران جامعه هستند و باید مورد اکرام و احترام همگان باشند، اگرچه حقیقتا مادر همه افراد نیستند.
نتیجه آنکه سازندگان مسجد در ارتباط با درِ شبستان مسجد، دست کم باید دو نکته را مورد توجه قرار دهند:
1 ـ تا حد ممکن درِ شبستان در جهت مقابل قبله قرار گیرد.
2 ـ مساجد حداقل داراى دو در باشند تا در ورود و خروج مردان و زنان از یکدیگر جدا باشند.
سؤال 18 ـ آیا تزیین مساجد و آراستن آنها با طلا جایز است؟
اساسا نظر شارع مقدّس در بناى مسجد بر آن است که مساجد از نظر جلوه ظاهرى و مادى در سطحى عادى و معمولى و بلکه ساده و بىپیرایش باشند تا در خانه خدا، توجه انسان هرچه بیشتر از دنیا و مظاهر برجسته دنیوى و از جمله طلا و زیورآلات قطع گردد و انسان بتواند با حالت توجه قلبى و تمرکز حواس، به توحید و عبادت حق تعالى روى آورد. دقت در کلمات معصومان علیهمالسلام در باره آراستن مساجد بیانگر آن است که نوعى پیوستگى و ارتباط میان رواج تباهى و فساد در جامعه با روى آوردن به آراستن مساجد وجود دارد. در سنن ابنماجه، به نقل از پیامبر گرامى صلىاللهعلیهوآله آمده است که: «ما ساءَ عملَ قومٌ قَطّ إلاّ زَخْرَفُوا مَسْاجِدَهُمْ».[38] «هرگاه عمل و رفتار گروهى تباه مىشود، به طلاکارى و آراستن مساجد خویش روى مىآورند».
بنابراین، زینت کردن ظاهرى مساجد از نشانهها و آثار تباهى در رفتار و کردار جامعه به شمار مىآید. از اینرو، در هر حال، بناى مسجد باید یادآور ذات اقدس حق باشد و حتىالامکان با اسامى او مزیّن گردد تا در و دیوار بیننده را به یاد خدا آورد و چیزى که موجب حواسپرتى و غفلت شود در کار نباشد. البته لازم است طرّاحى اسماء و آیات به گونهاى باشد که افراد بتوانند بخوانند. متأسفانه در برخى موارد، مشاهده مىشود خطوطى نقش مىشوند که یا اصلاً خوانده نمىشوند یا با زحمت و دشوارى زیاد، که خود موجب غفلت و حواسپرتى مىگردد!
سؤال 19 ـ آیا تبدیل کنیف به مسجد جایز است؟
مقصود از «کنیف» مکانهاى آلوده به نجاست مىباشد. اگرچه نجس کردن مسجد هتک حرمت و از گناهان کبیره به شمار مىآید، اما بنا کردن مسجد براینگونه مکانها، بخصوص بههنگام توسعه مسجد، با شرایطى بلا اشکال است. عبداللّه بن سنان مىگوید: از امام صادق علیهالسلام در مورد مکانى که زمانى دستشویى بوده، سؤال کردم که آیا مىتوان آن را نظافت کرد و مسجد قرار دارد؟ امام علیهالسلامفرمودند: «ألقِ علیهِ مِن الترابِ حتّى یُتَواری فأِنّ ذلکَ یُطهِّرهُ اِن شاءَ اللّهُ تعالى».[39] بر چنین مکانى آنقدر خاک بریز که نجاسات آن پوشیده شوند. اینکار زمین را تطهیر خواهد کرد، ان شاءاللّه». نظیر این روایت را ابىالجارود از امام باقر علیهالسلام نقل کرده است.[40] مسعده بن صدقه مىگوید: از امام صادق علیهالسلام پرسیدم: «أیَصْلَحُ مَکانُ حشٍّ أن یُتَّخَذَ مَسْجِدا؟ فقال: إِذا اُلقىَ عَلَیْهِ مِن التُّرابِ ما یُواری ذلکَ و یَقْطَعُ ریَحهُ فلابأسَ و ذلِکَ لأِّ التُّرابَ طَهُورٌ و به مَضَتِ السُّنّةُ».[41] «آیا مىتوان مکان دستشویى را به مسجد تبدیل کرد؟ امام علیهالسلام فرمود: اگر به قدرى خاک روى نجاسات بریزند که پوشیده و بوى آن قطع شود مانعى ندارد؛ چون خاک، آن نجاسات را تطهیر مىکند و سنّت پیامبر نیز اینگونه بوده است».
شاید به استناد همین دسته از روایات است که فقهاى ما فتوا دادهاند: جایز است دستشویى و مکانهایى مانند آن را، که مشتمل بر بول و غایط است، مسجد قرار دهند، به این صورت که نجاسات موجود را با خاک پاک و طاهر بپوشانند. در این حالت، نجس بودن باطن زمین مسجد ضررى ندارد، هرچند که تنجیس ظاهر و باطن مسجد در غیر این غرض جایز نیست، ولى در همین فرض هم احوط آن است که ابتدا نجاست را از اینگونه مکانها برطرف کنند، سپس آن را مسجد قرار دهند، یا اینکه تنها ظاهر زمین را، که پاک است، مسجد قرار دهند.[42]
لازم به توضیح است که چنانچه زمینى مخصوص دستشویى نبوده باشد، تغییر و تبدیل آن به مسجد بلامانع است، ولى اگر چنانچه آن زمین در جهت خاص وقف و استفاده شود، تبدیل آن جایز نیست:
سؤال: در اثر توسعه مسجد، توالت سابق آن در حیاط مسجد واقع گردیده که فعلاً معدوم و زمین آن موزائیک کارى و تمیز شده. بعضى از مؤمنین در نماز خواندن روى چنین زمینى که سابقا جاى توالت بوده، احتیاط مىکنند. متمنّى است حکم آن را بیان فرمایید؟
جواب: در فرض سؤال که زمین مزبور براى انتفاع در جهت مخصوص بوده، آن را جزء صحن مسجد قرار دادن، که منافى با آن جهت است. جایز نبوده و حکم مسجد را ندارد. ولکن نماز خواندن در آن مکان مانع ندارد. واللّه العالم.[43]
طبق این استفتا، مکانى که براى جهت خاصى مثل وضوخانه و دستشویى وقف شده است، چنانچه تبدیل هم شود عنوان «مسجد» را ندارد و اگر واقف ناراضى باشد، چه بسا اقامه نماز در این مکان هم خالى از اشکال نباشد.
سؤال 20 ـ آیا در ساختمان مسجد، مىتوان از مصالح نجس استفاده کرد؟
مصالح ساختمانى مسجد، اعم از آجر و سنگ و سیمان و گچ و مانند آن، که در ساختن دیوار و کف و سقف مسجد به کار مىروند، باید پاک باشند و بنابر احتیاط واجب، آنچه در قسمت بیرونى دیوار مسجد هم به کار مىرود، مانند سنگها و آجرهاى تزیینى و غیر آنها نیز باید پاک باشد.[44] از اینرو، به کار گرفتن کارگر و بناى غیر مسلمان در ساختن مسجد، در صورتى که سبب نجس شدن ساختمان مسجد مىشود و تطهیر آن امکان ندارد، جایز نیست.[45]
سؤال 21 ـ آیا در زمینهایى که براى مخارج مسجد وقف شدهاند، مىتوان مسجد ساخت؟
در زمینهایى که وقف مسجدند تا از عواید آنها براى مخارج مسجد استفاده شود، نمىتوان مسجد ساخت و اضافه کردن مقدارى از آن هم براى مسجدسازى جایز نیست.[46] به طور کلى، زمینهایى که وقف مىشوند تابع نحوه وقف هستند و هرگونه تصرفاتى خارج از آن محدوده جایز نیست.
سؤال 22 ـ آیا مىتوان در زمینى که قبلاً حمام بوده و اکنون مسجد شده است نماز خواند؟
«اگر تغییر مورد وقف با اجازه مجتهد جامعالشرائط بوده (چون ـ مثلاً ـ بهحمام نیازى نبوده است) از این نظر اشکالى ندارد و عدم رضایت فرزندان واقف تأثیرى ندارد. ولى اگر اهل محل به آن حمام نیاز دارند، تغییر آن بىمورد بوده است. در این صورت، محل اشکال است».[47]
سؤال 23 ـ آیا نقاشى کردن مساجد جایز است؟
براساس شواهد تاریخى، مساجد در صدر اسلام ساده و بىپیرایش بوده و هیچگونه نقشى در آنها نبوده است، ولى بعدها در برخى از مساجد تصاویرى نقش شدهاند. از اینرو، عمرو بن جمیع مىگوید: از امام باقر علیهالسلام در مورد مساجدى که داراى نقاشى و تصویر هستند، سؤال نمودم، امام علیهالسلام فرمود: «أَکرهُ ذلکَ».[48] «این کار را خوش نمىدارم». به همین دلیل، امام خمینى قدسسرهفتوا مىدهند که: «بنابر احتیاط واجب، نباید صورت چیزهایى مثل انسان و حیوان را، که روح دارد، در مسجد نقش کنند. و نقاشى چیزهایى که روح ندارد، مثل گل و بوته مکروه است».[49]
سؤال 24 ـ مقصود از «محراب» چیست؟
لغویین براى «محراب» معانى گوناگونى ذکر کردهاند که در ذیل، به برخى از آنها اشاره مىکنیم: «المِحْرابُ ـ بالکسرِ و السکون ـ الغرفةُ و مقامُ الامام فِى المسجدِ و یقال: محرابُ المصلّى مأخوذٌ من المحاربة لأنّ المصلّى یُحاربُ الشیطانَ و یُحاربُ نفسَه باحضارِ قلبِه».[50] «محراب ـ به کسر میم و سکون باء ـ غرفه یا جایگاه امام جماعت در مسجد است و گفته مىشود محراب نمازگزار که از محاربه و جنگ گرفته شده است؛ چون نمازگزار با شیطان و هواى نفس مىجنگد تا حضور قلب پیدا کند».
در لسان العرب نیز آمده است: «و مِحرابُ المسجدِ أیضا صدرُه و أشرفُ موضعٍ فیه».[51] صدر مسجد را نیز محراب نامیدهاند، و برخى گفتهاند: محراب را به آن دلیل «محراب» نامیدهاند که انسان باید در آن عارى از اشتغالات دنیوى و پریشانى خاطر باشد. در دوران ما، محراب مکانى است که با کیفیت خاصى به عنوان جایگاه مخصوص امام جماعت ساخته مىشود. آنچه از تاریخ استفاده مىشود این است که در گذشته و در شرایع پیش از اسلام نیز مکانى به عنوان محراب و محل عبادت وجود داشته است، هرچند کیفیت این مکانها براى ما روشن نیست. براى نمونه، در مورد حضرت مریم علیهاالسلام قرآن کریم مىفرماید: «کُلّما دَخَل علیها زکریَّا المِحرابَ وَجَدَ عِندَها رزقا».[52] هرگاه زکریّا بر محراب عبادت مریم داخل مىشد، نزد او رزقى (از سوى خداوند) مىیافت. از روایتى در باره ساختن مسجد پیامبر صلىاللهعلیهوآله هم استفاده مىشود که این مسجد فاقد محراب بود و اگر گاهى تعبیر به محراب النبى صلىاللهعلیهوآله مىشود، مقصود همان محل نماز و مصلاّى حضرت است.[53]
[2] . مسند احمد: ج 5 ، ص 156 .
[4] . مجموعة درام: ج 2 ، ص 61 .
[5] . اصول کافى: ج 3 ، ص 295 ـ 296 .
[6] . شرح لمعه: ج 1 ، ص 540 .
[7] . مجموعه مقالات 1 ، مبانى هنر معنوى: تیتوس بورکهارت، «مدخلى بر اصول و روش هنر دینى»،ص 84 .
[9] . سنن ابىداود: ج 1 ، ص 125 ، ش 456 .
[10] . سنن بیهقى السنن الکبرى: ج 2 ، ص 439 .
[11] . من لایحضره الفقیه: ج 1 ، ص 239 .
[12] . وسائلالشیعة: ج 5 ، ص 216 ، ح 5 ، ب 15 از ابواب «احکام المساجد».
[15] . المیزان: ج 9 ، ص 202 .
[16] . سیماى مسجد: ج 1 ، ص 148 ـ 151 .
[17] . اعلام الدین: ص 422 / ثواب الاعمال: ص 290 با کمى اختلاف.
[18] . تردید از راوى است و ذراع دست انسان از آرنج تا سر انگشتان را گویند. ر. ک: فرهنگ فارسى عمید: ص 676 .
[19] . من لایحضره الفقیه: ج 1 ، ص 235 ، ح 703 .
[20] . پرندهاى که جثه او به اندازه کبوتر است.
[21] . تهذیبالاحکام: ج 3 ، ص 264 ، ح 68 از باب 25 باب «فضل المساجد».
[22] . ثوابالاعمال: ص 178 .
[23] . روضة الواعظین: ج 2 ، ص 337 .
[24] . سنن بیهقى: ج 2 ، ص 439 .
[25] . من لایحضره الفقیه: ج 4 ، ص 11 و 12 ، باب «ذکر جمل من مناهى النبى صلىاللهعلیهوآله».
[27] . مسجد نهاد عبادت و ستاد ولایت: صص 52 ـ 51 .
[28] . اصول کافى: ج 7 ، ص 37 ، حدیث 34 ، باب «مایجوز من الوقف و الصدقة و...».
[29] . وسائل الشیعه: ج 3 ، ص 234 ، ح 3496 باب 65 و باب «کراهة بناء المساجد عند القبور».
[30] . تهذیب الاحکام: ج 3 ، ص 259 ـ 260 ، باب «فضل المساجد و الصلاة فیها» و ح 48 .
[31] . مجمع المسائل: ج 1 ، ص 132 ، س 23 .
[32] . استفتائات: ج 2 ، ص 361 ، س 67 .
[33] . قرب الأسناد: ص 31 ـ 32 .
[34] . قرب الاسناد: ص 121 .
[35] . توضیح المسائل: مسئله 898 .
[36] . مسئله حجاب: ص 233 ـ 234 .
[37] . عروة الوثقى: ج 2 ، ص 805 ، مسئله 49 از «کتاب النکاح».
[38] . سننابنماجه: ج 1، ص 245، کتاب«المساجدوالجماعات»،باب2، روایت 741 .
[39] . الأستبصار: ج 1 ، ص 442 ، باب «بئر الغائط یتخذ مسجدا»، حدیث 5 .
[40] . همان: ص 441 ، ح 3 .
[41] . همان: ص 441 ـ 442 ، ح 4 .
[42] . عروة الوثقى: ج 1 ، ص 599 ، مسئله 1 ، فصل 15 فى بعض احکام المسجد.
[43] . مجمع المسائل: ج 1 ، ص 156 ، س 114 .
[44] . ر. ک: عروة الوثقى: ج 1 ، ص 74 ـ 76 .
[45] . أجوبة الأستفتائات: ج 1 ، ص 125 ، س 419 .
[46] . تحریر الوسیله: ج 2 ، کتاب «الوقف»، ص 74 ، مسئله 56 .
[47] . براى مطالعه بیشتر ر. ک: تحریر الوسیله: ج 2 ، کتاب «الوقف».
[48] . اصول کافى: ج 3 ، ص 369 .
[49] . توضیح المسائل: مسئله 908 .
[50] . مجمعالبحرین: ج 2 ، ص 38 .
[51] . لسان العرب: ج 1 ، ص 305 .
[52] . آلعمران: 37
[53] . ر. ک: اصول کافى: ج 3 ، ص 296 ، ح 1 .