سؤال 21 ـ ویژگىهاى یک امام جماعت موفق و شایسته کدامهایند؟
بدون شک، مسجد و نمازهاى جمعه و جماعات از مهمترین ابزارهاى تبلیغ و ترویج دین و ابزار سیاسى یک حکومت دینى به شمار مىآیند. از اینرو، شخص یا اشخاصى که عهدهدار امامت جماعت در نمازهاى جمعه و جماعات در مساجد مىگردند باید از شرایط لازم برخوردار باشند. در فقه شیعه، براى امام جماعت شرایطى ذکر شده که عبارتند از: ایمان، طهارت مولد، عقل، بلوغ، مرد بودن. ولى مهمتر از تمام این شروط، لزوم برخوردارى امام جماعت از صفت «عدالت» است. «عدالت» حالتى روحى و نفسانى است که همراه با پرهیزگارى، انسان را از انجام گناهان کبیره، بلکه حتى از انجام گناهان صغیره نیز باز مىدارد؛ زیرا اصرار بر گناهان صغیره، خود از جمله گناهان کبیره به شمار مىآید. درمرتبه بعد،پرهیز امام جماعت از هرکارى است که حاکى از بىمبالاتى به دین باشد، همچنین از کارهایى که خلاف مروّت است و موجب مىشود شخصیت وى را در نگاه دیگران تحقیر کند.[1]
امروزه با توجه به پیشرفت علوم در عرصههاى گوناگون و بالا رفتن سطح آگاهىهاى عمومى، مىتوان گفت: از دیگر ویژگىهاى یک امام جماعت، برخوردارى وى از مراتب علم و فضل و پارسایى است تا بتواند مخاطبان نمازگزار را از نظر فکرى و معنوى تغذیه کند. در توضیح این ویژگى، باید گفت: که وجود این صفت لازم است، ولى کافى نیست؛ زیرا حاضران در مسجد مجموعهاى متنوّع از جوانان و بزرگسالان، کودکان، زنان و مردان هستند. این امر ایجاب مىکند که امام جماعت از مدیریت کافى در جهت هماهنگى کلیه نیروها، براى استفاده هرچه بیشتر از امکانات موجود برخوردار باشد. پیشوایان دینى ما بر مقبولیت امام جماعت و اینکه او مورد رضایت و پذیرش نمازگزاران باشد، تأکید فراوان نمودهاند. این تأکیدها به حدى است که پیامبر گرامى مىفرماید: «ثمانیةٌ لایَقبلُ اللّهُ لهم صلاةٌ... و امام قومٍ یُصلّى بِهم و هم له کارهونَ ...»؛[2] هشت دستهاند که خداوند نمازى از آنها را قبول نمىکند؛ یکى از این گروههاى هشتگانه امام جماعتى است که نمازگزاران امامت او را خوش نمىدارند. این مسئله در دیگر روایات هم وارد شده است که به سبب اختصار، از ذکر آنها خوددارى مىکنیم.
صفات دیگرى از قبیل همنشینى با ضعفا و نیازمندان، تلاش بر رفع
مشکلات آنان، سادهزیستى و پرهیز از تجمّلگرایى، برخورد خوب و مناسب، آگاهى از مبانى دینى مورد نیاز، آشنایى با علوم جدید و از جمله روانشناسى تربیتى، حرفه و شغل نداشتن امامت جماعت، نظم در اقامه نماز، انتخاب مطالب خوب و بدون تکرار در سخنرانىها، پرهیز از اطاله نماز و سخنرانى و مواردى از این قبیل در تحقیقات میدانى انجام شده از جمله موفقیتهاى یک امام جماعت خوب و شایسته ذکر شدهاند.[3]
امام على علیهالسلام مىفرماید: «مَن نَصَبَ نَفَسهُ لِلنّاسِ اماما فلیبدأ بتعلیمِ نفسِهِ قبلَ تعلیمِ غیرِه، ولیکُن تأدیبه بسیرته قَبلَ تأدیبه بِلِسانهِ، و مُعلّمُ نفسِهِ و مؤدِّبُها أحقُّ بالاِجلالِ مِن معلّمِ النّاسِ و مؤدِّبُهم»؛[4] کسى که خود را رهبر مردم ساخته است، باید پیش از آنکه به تعلیم دیگران بپردازد، خود را بسازد؛ و پیش از آنکه به گفتار تربیت کند، با کردار تعلیم دهد؛ زیرا آن کس که خود را تعلیم دهد و ادب کند به تعظیم سزاوارتر است از آنکه دیگرى را تعلیم دهد و ادب آموزد.
سؤال 22 ـ آیا مردم در قبال امام جماعت وظایفى دارند؟
در پاسخ به سؤال ویژگىهاى امام جماعت موفق، نکاتى ذکر شده، اما باید توجه داشت که ویژگىهاى مزبور فقط در ارتباط با امام جماعت موفق و الگو قابل تصور هستند. طبیعى است که نباید انتظار داشته باشیم هر امام جماعتى از تمامى شرایط یاد شده برخوردار باشد. این انتظار نابجا چه بسا مانع حضور انسان در نمازهاى جماعت گردد و انسان را از این فیض عظیم محروم گرداند. تنها صفتى که تمامى ائمّه جماعات باید داراى آن باشند تا بتوان پشت سر آنان اقامه نماز کرد داشتن ملکه «عدالت» است، به تفسیرى که در پاسخ سؤال یاد شده به آن پرداختیم. از اینرو، انسان باید انتظارات خود از ائمّه جماعات را با توجه به شرایط و توانایىهاى موجود و ممکن، محدود نماید.
امام سجّاد علیهالسلام در «رساله حقوق»، در باره حق امام جماعت بر مأمومان و لزوم تشکر و قدردانى از وى مىفرماید: «أمّا حقُّ اِمامِکَ فی صلاتِک، فأن تَعلمَ أنّه تَقلَّد[5] السفارةَ[6] فیما بینَکَ و بینَ ربِّکَ ـ عزّوجلّ ـ و تکلّمَ عنکَ و لم تتکلّم عنه، و دعا لَکَ و لم تدعُ له، و کفاکَ هولَ المقامِ بینَ یدىِ اللّه ـ عزّوجلّ ـ فأنْ کانَ بِه نقصٌ کان علیه دونک و اِن کانَ تماما کنتَ شریکَهُ،و لم یکن له علیکَ فضلٌ، فوقى نفسَکَ بِنفسهِ و صلاتَکَ بِصلاتِه فتشکُرَ له على قدرِ ذلکَ»؛[7] اما حق پیشنمازت بر تو این است که بدانى او مأموریت سیر به سوى پروردگارت را در نیایش بین تو و خدایت بر دوش مىکشد، و در این مقام، از جانب تو سخن مىگوید و تو از سوى او حرف نمىزنى، و او براى تو دعا مىکند و تو براى او دعا نمىکنى، و او بیم و هراس ایستادن در برابر خدا را به عهده دارد و از جانب تو این کار را انجام مىدهد. پس اگر عیبى در این کار پدید آید، متوجه اوست نه تو، و اگر تمام و کامل انجام شود، در این کمال، تو شریک او هستى، و او برترى و رجحانى بر تو ندارد، جان تو را با جان خود و نمازت را با نمازش حفظ مىکند. پس باید به اندازه این کار، سپاسگزار وى باشى.
از سخنان امام چهارم، استفاده مىشود که انسان باید همواره قدردان امام جماعت خویش باشد؛ زیرا او با قبول مسئولیت، بارى سنگین از سوى نمازگزاران بر دوش مىکشد، علاوه بر آنکه حضرت، ائمّه جماعات را به مسئولیت خطیرى که بر عهده دارند، توجه مىدهد.
سؤال 23 ـ آیا امام جماعت مىتواند در دو مسجد اقامه جماعت کند؟
امام جماعت مىتواند نمازى را که به جماعت خوانده، در صورتى که جماعت دوم و اشخاص آن غیر اول باشند، دوباره به جماعت بخواند.[8] ولى بیش از دو مرتبه جایز نیست.
سؤال 24 ـ آیا امامت غیرروحانى جایز است؟
«اگر دسترسى به روحانى نباشد، غیر روحانى با وجود سایر شرایط مىتواند امامت نماید.»[9]
سؤال: بعضى از برادران اهل علم با اینکه از معلومات بالایى برخوردار هستند، ولى معممّ نشدهاند. آیا امامت جماعت براى آنها جایز است؟
جواب: «چنانچه معممّ وجود نداشته باشد، امامت غیرمعممّ اشکال ندارد؛ ولى با وجود معممّ، خالى از اشکال نیست، مخصوصا در مساجد، و اگر امامت غیر معممّ موجب هتک باشد، حرام [است ] و جایز نیست.»[10]
سؤال 25 ـ فاصله امام جماعت و مأمومان تا چه مقدار جایز است؟
«مأمومان باید با امام جماعت مرتبط باشند و ارتباط آنها یا بدون واسطه است که بین امام و مأموم نباید بیش از یک گام فاصله باشد؛ یعنى از محل سجده مأموم تا محل ایستادن امام، یا با واسطه سایر مأمومان از جلو یا سمت راست یا چپ، باید این ارتباط برقرار باشد. بین نمازگزار و صف جلو با کسى که طرف راست یا چپ او قرار دارد بیش از یک گام فاصله نباشد.»[11]
سؤال 26 ـ آیا مىتوان به امام جماعت در طبقات گوناگون اقتدا کرد؟
«اگر جاى مأموم بلندتر از امام باشد، در صورتى که بلندى آن به مقدار متعارف باشد اشکال ندارد؛ مثل آنکه امام در صحن مسجد و مأموم در پشتبام به نماز بایستد، ولى اگر مثل ساختمانهاى چند طبقه این زمان باشد، جماعت اشکال دارد.»[12]
سؤال: مسجدى است در کراچى که در آن نماز جماعت برگزار مىشود و داراى چهار طبقه است و طبقه همکف هم دارد. حالت نمازگزاران در طبقات به شرح زیر است:
الف. بعضى از نمازگزاران طبقه اول مىتوانند امام جماعت و بعضى از نمازگزاران طبقه همکف را ببینند.
ب. بعضى از نمازگزاران طبقه دوم و سوم مىتوانند بعضى از نمازگزاران طبقه همکف را ببینند، ولى امام جماعت را خیر.
ج. طبقه چهارم نمىتوانند هیچکدام از نمازگزاران طبقه همکف و اول را ببینند؛ آنها فقط مىتوانند بعضى از نمازگزاران طبقه دوم و سوم را ببینند.
اضافه مىکنم که در هر طبقه، صفهاى نمازگزاران برپاست و هیچ طبقه تماما خالى نمىباشد و اتصال در هر طبقه با طبقه قبل حاصل است. آیا نماز جماعت در مسجد فوق صحیح است یا خیر؟
جواب: در صورتى که طبقات نسبت به یکدیگر علوّ فاحش [بلندى زیاد ]نداشته باشد و کسى که در صف اول هر طبقه مىایستد از صف قبل از خودش در طبقه قبل ولو یک نفر را ببینند، نماز صحیح است.»[13]
[1] . تحریرالوسیله، ج 1 ، ص 274 ـ 275 .
[2] . من لایحضره الفقیه، ج 1 ، ص 59 ، ح 131 .
[3] . ر. ک: کیهان، ش 14318 ، 5/8/1370 .
[4] . نهج البلاغه، کلمات قصار، ش 73 .
[5] . القلادة: چیزى که در گردن قرار مىگیرد؛ در مورد انسان و غیر آن به کار مىرود. تقلّد یعنى: قلاده به گردن انداخت. منظور مسئولیت ارتباط بین خدا و نمازگزاران است. ر. ک: لسانالعرب.
[6] . السفارة؛ سفرتُ بین القوم یعنى: کشف کردم آنچه در قلب این است و آنچه را در قلب آن است تا بینشان اصلاح کنم؛ و سفیر رسول مصلح میان قوم است. ر. ک: لسان العرب.
[7] . من لایحضره الفقیه، باب «الحقوق»، ج 2 ، ص 623 .
[8] . توضیح المسائل، مسئله 1404 / استفتائات، ج 1 ، ص 280 ، س 687 .
[9] . استفتائات، ج 1 ، ص 286 ، س 509 .
[10] . آیهاللّه فاضل لنکرانى، جامع المسائل، ج 2 ، س 325 ، ص 153 .
[11] . توضیح المسائل، مسئله 1435 و 1436 .
[12] . همان، مسئله 1416 .
[13] . استفتائات، ج 1 ، ص 283 ، س 497 .