سؤال 90 ـ آیا دین اسلام در ارتباط با بناى ظاهرى مسجد، دستور خاصى دارد؟
آنچه از منابع اسلامى و روایات استفاده مىشود رهنمودهایى کلى درباره بناى مسجد است. روشن است که این رهنمودها در جهت تحقق بخشیدن به همان اهدافى هستند که مسجد براى آنها بنا شده است. در ذیل، به برخى از این رهنمودها اشاره مىکنیم:
1 . رعایت سادگى در بناى مسجد: از سخنان اهل بیت علیهمالسلام و سیره عملى آنان استفاده مىشود که مسجد با وجود برخوردارى از شکوه و جلال معنوى، باید از نظر ظاهرى ساده و از پیرایشهاى مادى به دور باشد. پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله مسجد خود را بسیار ساده بنا کرد، بهگونهاى که در آغاز، سقف هم نداشت. وقتى گرماى آفتاب به مسلمانان فشار آورد، از پیامبر خواستند تا سایهبانى براى آن ساخته شود. با این حال، هنگام آمدن باران از سقف، آب به داخل مىریخت. مسلمانان از حضرت خواستند تا سقف مسجد گلمالى شود، حضرت مخالفت نمود و فرمود: سقف مسجد باید همچون خیمه حضرت موسى علیهالسلام باشد.[1] برخى فقها با استناد به این قبیل روایات، بىسقف بودن مسجد را مستحب دانستهاند و برخى ساختن سقف را مکروه. شهید ثانى قدسسره مىنویسد: باز بودن بخشى از سقف مسجد کافى است؛ زیرا در بیشتر مناطق براى دفع سرما و گرما به سقف نیاز است.[2]
البته معناى حفظ سادگى خوددارى از به کار بستن «هنر» و «هنرنمایى» هنرمندان نیست، مراعات هنر و سادگى، هم امکانپذیر است و هم خود نوعى هنر است و این رسالت بر دوش هنرمندان مسلمان است. تیتوس بروکهارت مىگوید: هنر دینى یک رمز و نماد است و به این اعتبار، وسایل ساده و ابتدایى آن را بس است.[3]
2 . استحکام: محکمسازى در خلقت و آفرینش شیوه خداوند است؛ « صُنعَ اللّهِ الّذى أتقَنَ کُلَّ شَىءٍ»؛[4] آفرینشِ خداوندى است که همهچیز را متقن آفریده است. پیامبر در همه زمینهها، مسلمانان را به محکمکارى سفارش مىنمود. در سنن ابىداود، آمده است که پیامبر خدا صلىاللهعلیهوآله فرمان داد تا مساجد را خوب بسازیم.[5] رعایت استحکام در مسجدسازى جایگاه ویژهاى دارد؛ چرا که مسجد بنایى نمادین است و باید از نسلى به نسلهاى آینده به ارث برسد.
3 . تناسب مساحت با جمعیت: مراعات این اصل در بناى مسجد، یک ضرورت است؛ چرا که جمعیت روز به روز افزایش مىیابد و امروزه در ساخت مکانهاى عمومى تناسب حفظ مىشود. رعایت این تناسب در مسجد مهمتر است، تا همگان بتوانند فیض حضور در مسجد را داشته باشند. روزى پیامبر بر گروهى که مشغول ساخت مسجدى بودند، عبور مىکرد، فرمود: مسجد را وسیع و جادار بسازید و آن را از جمعیت پر کنید. آنان به فرمان پیامبر مسجد را وسیع ساختند.[6]
4 . مناره: «مناره» در لغت، به معناى جایگاه نور است. نام دیگرش «مأذنه» یعنى محل اذان گفتن است. آنچه از روایات استفاده مىشود این است که مساجد زمان پیامبر صلىاللهعلیهوآله فاقد مناره بودند. از روایات استفاده مىشود که اصل مناره ساختن مورد نکوهش قرار نگرفته و تنها از بلند ساختن آن نهى شده است. در روایتى آمده است که امام على علیهالسلام فرمودند: مناره را باید همسطح با پشتبام ساخت.[7]
5 . کنگره: مقصود از «کنگره» اشکال مربعى شکل یا مثلثى است که با فاصلههاى معیّن در انتهاى دیوار و یا پشتبام مسجد ساخته مىشود. در روایات رسیده؛ از ساختن چنین اشکالى در مساجد نهى شده است. پیامبر گرامى فرمودند: مساجد را صاف و بدون کنگره بسازید.[8] در روایت دیگرى که از امام باقر علیهالسلام نقل شده، آمده است: هنگامى که قائم آلمحمد صلىاللهعلیهوآله قیام کند، کنگرههاى مساجد را ویران مىکند.[9]
سؤال 91 ـ مناسبتتر است که شبستان مسجد در چه محلى قرار بگیرد؟
یکى از مکانهایى که نماز خواندن در آنجا مکروه مىباشد مقابل درى است که باز باشد.[10] کراهت نماز در این مکان شاید به دلیل آن است که سبب حواسپرتى و غفلت از یاد خدا مىشود؛ زیرا شبستان، معمولاً شلوغ است و افراد در حال آمد و شد هستند. از اینرو، مناسب است در شبستان مسجد تا آنجا که امکان دارد، در طرف مقابل قبله قرار داده شود تا رفت وآمد افراد تأثیرى بر نماز مؤمنان نداشته باشد.
نکته دیگرى که به نظر مىرسد به هنگام گذاشتن در لازم است رعایت شود این است که مساجد داراى دو در باشند تا ورودى و خروجى مردان و زنان از یکدیگر جدا باشند. این سنّتى است که از زمان پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله شروع گشت و شایسته است که ادامه یابد. استاد مطهرى قدسسره مىفرماید: «اسلام به خطرات ناشى از روابط ـ به اصطلاح ـ آزاد جنسى کاملاً آگاه است. از اینرو، نهایت مراقبت را در برخوردهاى زنان و مردان اجنبى دارد؛ تا حدى که منجر به هرج و مرج نشود، طرفدار دور نگه داشتن زنان از مردان است. اسلام در عین اینکه به زنان اجازه شرکت در مساجد را مىدهد، دستور مىدهد به صورت مختلط نباشد؛ محلها از یکدیگر جدا باشند. مىگویند پیغمبر اکرم صلىاللهعلیهوآله در زمان حیات خویش، اشاره کرد درِ ورودى زنان به مسجد، از درِ ورودى مردان مجزّا باشد. روزى اشاره به یکى از درها کرد و فرمود: «لو ترکنا هذا البابَ لِلنساءِ»؛ یعنى خوب است این در را به بانوان اختصاص بدهیم. نیز مىگویند: پیغمبر اکرم صلىاللهعلیهوآله دستور داد که شب هنگام، که نماز تمام مىشود، اول زنها بیرون بروند، بعد مردها. رسول خدا صلىاللهعلیهوآله خوش نمىداشت که زن و مرد در حال اختلاط از مسجد بیرون روند؛ زیرا فتنهها از همین اختلاطها برمىخیزد. یک روز رسول خدا صلىاللهعلیهوآله در بیرون مسجد بود، دید مردان و زنان با هم از مسجد بیرون آمدند. به زنها خطاب کرد و فرمود: بهتر این است شما صبر کنید، آنها بروند، شما از کنار (کوچه یا خیابان) بروید و آنها از وسط.»[11]
استاد مطهرى در پایان، به فتواى صاحب عروهالوثقى در این زمینه اشاره مىکند که مىفرماید: «یکرهُ اختلاطُ النساءِ بالرجالِ الاّ لِلعجائز»؛[12] مختلط شدن مردان و زنان مکروه است، مگر در مورد پیرزنان. این استثنا شاید به دلیل آن است که علاوه بر نبودن فتنه در زنان پیر، از نظر معنوى نیز آنان مادران جامعه هستند و باید مورد اکرام و احترام همگان باشند، اگرچه حقیقتا مادر همه افراد نیستند.
نتیجه آنکه سازندگان مسجد در ارتباط با درِ شبستان مسجد، دست کم باید دو نکته را مورد توجه قرار دهند:
1 . تا حد ممکن درِ شبستان در جهت مقابل قبله قرار گیرد.
2 . مساجد حداقل داراى دو در باشند تا در ورود و خروج مردان و زنان از یکدیگر جدا باشند.
سؤال 92 ـ آیا در ساختمان مسجد، مىتوان از مصالح نجس استفاده کرد؟
مصالح ساختمانى مسجد، اعم از آجر و سنگ و سیمان و گچ و مانند آن، که در ساختن دیوار و کف و سقف مسجد به کار مىروند، باید پاک باشند و بنابر احتیاط واجب، آنچه در قسمت بیرونى دیوار مسجد هم به کار مىرود، مانند سنگها و آجرهاى تزیینى و غیر آنها نیز باید پاک باشد.[13] از اینرو، به کار گرفتن کارگر و بناى غیر مسلمان در ساختن مسجد، در صورتى که سبب نجس شدن ساختمان مسجد مىشود و تطهیر آن امکان ندارد، جایز نیست.[14]
[1] . اصول کافى، ج 3 ، ص 295 ـ 296 .
[2] . شرح لمعه، ج 1 ، ص 540 .
[3] . مجموعه مقالات 1 ، مبانى هنر معنوى، تیتوس بورکهارت، «مدخلى بر اصول و روش هنر دینى»،ص 84 .
[5] . سنن ابىداود، ج 1 ، ص 125 ، ش 456 .
[6] . سنن بیهقى السنن الکبرى، ج 2 ، ص 439 .
[7] . من لایحضره الفقیه، ج 1 ، ص 239 .
[8] . وسائلالشیعه، ج 5 ، ص 216 ، ح 5 ، ب 15 از ابواب «احکام المساجد».
[10] . توضیح المسائل، مسئله 898 .
[11] . مسئله حجاب، ص 233 ـ 234 .
[12] . عروة الوثقى، ج 2 ، ص 805 ، مسئله 49 از «کتاب النکاح».
[13] . ر. ک: عروة الوثقى، ج 1 ، ص 74 ـ 76 .
[14] . أجوبة الأستفتائات، ج 1 ، ص 125 ، س 419 .