سؤال 87 ـ آیا غیر از مسجد «ضرار»، مساجد دیگرى هم هستند که اقامه نماز در آنها نهى شده باشد؟
آنچه از روایات استفاده مىشود این است که هر مسجدى مثل مسجد «ضرار»، از روى انگیزههاى غلط بنا شده، در طول تاریخ مورد نکوهش قرار گرفته است. صاحب جواهر به تبعیت از دو روایت، نه مسجد دیگر غیر از مسجد «ضرار» را ذکر کرده، مىنویسد: در نصوص، از اقامه نماز در این مساجد نهى شده و اینها مورد لعن قرار گرفتهاند.[1]
امام صادق علیهالسلام در روایتى مىفرمایند: امیرالمؤمنین علیهالسلام در کوفه از نمازگزاردن در پنج مسجد نهى فرمود: مسجد «اشعث بن قیس» مسجد «جریر»، مسجد «سمّاک بن محرمة (خرشة)»، مسجد «شیث» و مسجد «یتم» یا «هیثم».[2]
امام باقر علیهالسلام در روایت دیگرى مىفرمایند: به انگیزه اظهار سرور و خوشحالى از کشته شدن امام حسین علیهالسلام، چهار مسجد کوفه (اشعث، جریر، سمّاک و شیث) در کوفه تجدید بنا شدند![3]
از کنار هم گذاشتن دو روایت مزبور، این نتیجه بهدست مىآید که از آغاز، مساجد پنجگانه مزبور بر تضعیف دین پىریزى شده بودند که ابتدا امام على علیهالسلام از نماز در آنها نهى فرمودند.
شیخ کلینى در اصول کافى همچنین از ابىبصیر نقل مىکند که علاوه بر مساجد مذکور، از نمازگزردن در مسجد «بنى السید» و مسجد «بنى عبداللّه» و مسجد «غنى» و مسجد «ثقیف» نیز نهى شده است.[4] صاحب جواهر اضافه مىکند: مسجدى در حمراء بر قبر یکى از فراعنه مصر بنا شده است. ایشان نقل مىکند: گاهى گفته مىشود که احکام مساجد هم بر مساجد مزبور جارى نیستند. البته اکنون دیگر این مساجد از بین رفتهاند و نشانى از آنها نیست.[5]
روشن است که این مساجد خصوصیت ویژهاى ندارند و هر مسجدى که با انگیزهها و اهداف ضد دینى بنا شود، نامبارک و ملعون و مطرود است.
سؤال 88 ـ چه مسجدى به دستور پیغمبر اکرم صلىاللهعلیهوآله تخریب شد؟ و چرا؟
تنها مسجدى که خداوند متعال به عللى به پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله دستور تخریب آن را داد، برگرفته از قرآن کریم، «ضرار» نام گرفت. در قرآن کریم مىخوانیم: «والذینَ اتّخذوا مسجدا ضِرارا و کُفرا و تفریقا بینَ المؤمنینَ و اِرصادا لِمَن حاربَ اللّهُ و رسولُه مِن قبلُ و لَیحلفُنَّ اِن أردنا الاّ الحُسنى واللّهُ یَشهدُ اَنَّهم لَکاذبونَ لا تَقُم فیه أبدا لمسجدٌ اُسِّسَ على التّقوى مِن اوّلِ یومٍ أحقُّ أن تقومَ فیه فیه رجالٌ یُحبُّونَ أن یتطهَّروا و اللّهُ یُحبُّ المطهرینَ»؛[6] گروهى دیگر از آنان (منافقان) کسانى هستند که مسجدى ساختند براى زیان رساندن به اسلام و مسلمانان و تقویت کفر و تفرقهافکنى میان مؤمنان و کمینگاه براى کسى که از پیش با خدا و پیامبرش مبارزه کرده بود. آنان سوگند یاد مىکنند که جز نیکى نظرى نداشتهایم! اما خداوند شهادت مىدهد که آنها دروغگو هستند. هرگز در آن (مسجد به عبادت) نایست. آن مسجدى که از روز نخست بر پایه تقوا بنا شده شایستهتر است که در آن به عبادت بایستى. در آن مردانى هستند که دوست دارند پاکیزه باشند، و خداوند پاکیزگان را دوست دارد.
در تفاسیر، در شأن نزول آیه شریفه، چنین آمده است: پس از آنکه عمرو بن عوف و جماعتى مسجد «قبا» را ساختند، از حضرت دعوت کردند تا تبرّکا در آنجا نماز بخواند. حضرت قبول کردند و مسجد را افتتاح نمودند. عدهاى از منافقان «بنى غنم بن عوف» از روى حسد و انگیزههاى غلط، اقدام به ساختن مسجدى در کنار مسجد «قبا» نمودند تا از آن به عنوان پایگاهى علیه مسلمانان استفاده کنند. سپس نزد حضرت آمدند و درخواست کردند در آنجا نماز بگزارد، ولى چون حضرت عازم جنگ تبوک بودند، وعده دادند که هنگام بازگشت، این کار را انجام خواهند داد. پس از مراجعت به مدینه، این آیات نازل شدند. از اینرو، حضرت به دو تن از اصحابشان دستور دادند که بروید و این مسجد را، که مردمى ظالم ساختهاند، خراب کنید و آن را به آتش بکشید. در روایتى هم آمده است که جاى آن را زبالهدان کردند تا کثافات محل را در آنجا بریزند.[7]
از دقت در آیه شریفه، اهداف بانیان این مسجد روشن مىشود:
الف. از کلمه «ضرارا» فهمیده مىشود که هدف اولیه اینان ضرر و ضربه وارد کردن به مسلمانان و جامعه اسلامى بوده است.
ب. از کلمه «کفرا» استفاده مىشود که هدف بانیان تأسیس مسجدى به عنوان مرکز عبادت و بندگى حق نبوده، بلکه آن را براى کفرورزى و بازگشت به ارزشها و عقاید جاهلیت بنا کرده بودند.
ج. از کلمه «تفریقا بین المؤمنین» استفاده مىشود که در این مسجد، اهداف خدایى مدّ نظر نبودهاند؛ زیرا مسجد پایگاه اتحاد و همدلى و همبستگى مؤمنان با یکدیگر است، در حالى که این مسجد به قصد ایجاد تفرقه در میان مؤمنان بنا شده بود.
د. نهایت اینکه قرآن کریم مىفرماید: «و اِرصادا لِمَن حَاربَ اللّهَ و رَسُولَه» این مرکز نه تنها عنوان مسجد ندارد، بلکه کمینگاه و سنگر منافقان و دشمنان خدا و پیامبر است.
این مسجد با این اهداف و ویژگىها، طبیعى است که سزاوار تخریب و سوزاندن باشد. از اینرو، وجود هر یک از این اوصاف در مراکزى هم که امروزه تأسیس مىشوند موجود باشد، باعث تخریب آنها خواهد بود و باید هم تخریب شوند؛ زیرا قرآن کریم براى همه عصرها و نسلهاست و هدف قرآن صرفا بیان و نقل یک حادثه تاریخى نیست و اگر چنین مىبود، احتیاجى نبود که علل و عوامل و اهداف بانیان آن ذکر شود. در عصر غیبت نیز مسئولیت برخورد با اینگونه مراکز و مساجد در صورت تأسیس، با حاکم اسلامى است: «حاکم مىتواند مساجد را در موقع لزوم تعطیل کند و مسجدى که ضرار باشد، در صورتى که رفع بدون تخریب نشود، خراب کند.»[8]
پیام دیگرى که آیه شریفه براى ما دارد این است که به پیامبر دستور مىدهد «لاتَقُم فیه ابدا»؛ هرگز در چنین مکانى حاضر نشو. از اینرو، مؤمنان و مسلمانان باید توجه داشته باشند که از حضور در مکانهایى که سبب ضرر به مسلمانان و جامعه و کفرورزى و ایجاد تفرقه و پایگاه دشمنان مىشود، خوددارى کنند. و در پایان آیه، مسلمانان و پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله را به حضور در اماکنى که بر پایه تقوا و پرهیزگارى بنا شدهاند تشویق مىکند و در واقع، نقطه مقابل مسجد «ضرار» مسجد «تقوا» است که پاکان اقدام به احداث آن نمودهاند. از اینرو، مورد توجه و عنایت حضرت حق ـ جلّ و علا ـ قرار گرفته است.
[1] . جواهرالکلام، ج 14 ، ص 139 .
[2] . اصول کافى، ج 3 ، ص 49 .
[5] . جواهرالکلام، ج 14 ، ص 139 .
[7] . ر. ک: مجمع البیان، ج 5 ، ص 109 ، ص 389 / تفسیر القمى، ج 1 ، ص 305 .
[8] . صحیفه امام، ج 20 ، ص 452 .