سؤال 4 ـ آیا احترام گذاشتن به مسجد، انبیا،ائمّه اطهار علیهمالسلام و خانه کعبه با اصل توحید منافات دارد؟
در دین اسلام، هر خاک و سنگ و آجرى احترام ندارد، مساجد و معابد به آن دلیل که محل عبادت و راز و نیاز با خداوند هستند، احترام دارند. خداوند متعال به بندگانش اجازه داده است که به این مکانها احترام بگذارند و آنها را عظیم بشمارند. روشن است که احترام گذاشتنى که با اذن و اجازه خالق متعال باشد، در واقع احترام به خود خالق و خداى متعال است و این نهتنها با توحید منافاتى ندارد، بلکه عین توحید است.
تعظیم و احترام به انبیاى الهى و ائّمه اطهار علیهمالسلام عین توحید است؛ زیرا خود خداوند اجازه تعظیم و احترام به آنان را داده است. اینان به فرموده خداوند متعال در قرآن کریم «فى بیوتٍ أذِنَ اللّهُ اَن تُرفَعَ و یُذکَرَ فیها اسمُهُ»[1] هستند؛ (چراغهایى پرفروغ) در خانههایى که خداوند اجازه فرموده است دیوارهاى آن را بالا برند و نام خدا در آنها برده شود. احترام گذاشتن به اینان به دستور خداوند متعال است. این خانههاى انسانى، که معبد روح انسانها هستند، از آن خاک و آجر و سنگى که «مسجد» نام گرفته، بالاترند و به همین دلیل، مورد تعظیم قرار مىگیرند.
در روایات و منابع دینى، وارد شده که مقصود از این «بیوت» همان انسانهایى هستند که سراسر وجودشان عبادت است. در تفسیر قمّى ذیل آیه شریفه مزبور، روایاتى از امام باقر علیهالسلام نقل شدهاند که فرمود: «هى بیوتُ الأنبیاءِ و بیتُ علّىٍ مِنها»؛[2] منظور از این خانهها، خانههاى انبیا و پیغمبران است که خانه امام على علیهالسلامنیز یکى از آنهاست. به راستى، زمانى که نگاه انسانها، گفت و شنودشان، خورد و خوراک و تفکرات و قدم برداشتنشان، همه براى خدا باشد، نامى جز مسجد و معبد بر آنها نمىتوان گذاشت و بالاترین مصداق در این باره، انبیا و ائمّه طاهرین علیهمالسلامهستند. خانه کعبه هم احترامش را از حضرت ابراهیم و اسماعیل علیهماالسلام و دیگر انبیا و مؤمنان گرفته است. به تعبیر قرآن کریم، احترام مکّه از آن روست که اولین جایگاه عبادت در جهان است «اِنّ اوّل بیتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ للذّى ببکّة مُبارکا»؛[3] نخستین خانهاى که براى مردم و نیایش خداوند قرار داده شده همان است که در سرزمین مکّه است و پربرکت. بنابراین، اولین نقطهاى که براى عبادت و پرستش خدا تأسیس شده و احترامش را از عابد و عبادت گرفته، مکّه است.
نتیجه آنکه احترام گذاشتن به مساجد، انبیا و ائمه اطهار علیهمالسلام و خانه کعبه نه تنها منافاتى با اصل توحید و اعتقاد به یگانگى خداوند متعال ندارد، بلکه عین توحید است؛ زیرا احترام گذاشتن به این مکانهاى مقدّس و تعظیم انسانهایى که برگزیده خداوند هستند در راستاى تعظیم و احترام به معبود حقیقى و خالق و آفریننده آسمانها و زمین است.
سؤال 5 ـ مقصود از «هتک حرمت مسجد» چیست؟
در پاسخ به این سؤال، ابتدا به معانى لغوى «هتک» و «حرمت» توجه کنیم: «هتک» در لغت، به معناى پرده دریدن، پاره کردن پرده، کشیدن و کندن و نیز به معناى متفضح ساختن و رسواکردن کسى است.[4] «حرمت» به معناى آبرو، ارجمندى، آنچه شکستن آن روا نباشد، آنچه که حفظ و نگهدارى و محترم شمردن آن واجب است و حفظ و نگهدارى و محترم شمردن آن بر عموم مسلمانان واجب است. از این رو، نباید احترام مساجد دریده شود. بههمین دلیل، علماى ما هتک حرمت به مسجد و اهانت به آن را از اقسام گناهان کبیره ذکر کردهاند.
شهید بزرگوار حضرت آیهاللّه دستغیب قدسسره مىنویسد: «هر مکانى که به نام «مسجد» به وسیله مسلمانى بنا شود، شیعه باشد یا از سایر فرقههاى اسلامى، رعایت حرمت آن واجب، و اهانت و هتک آن مانند خراب کردن یا آلوده ساختن به نجاست، گناه کب یره است. نزد هر دیندارى، بدیهى است که مسجد به حضرت آفریدگار نسبت دارد و « أنَّ المساجد للّهِ » و اهانت به آن اهانت به خداست.[5]
شهید دستغیب در ادامه، به روایاتى که در آنها به تعظیم و گرامیداشت مساجد اشاره شده، مىپردازد؛ از جمله روایت ذیل: ابوبصیر مىگوید: از امام صادق علیهالسلام در باره تعظیم و بزرگداشت مساجد پرسیدم که علت آن چیست؟ امام در جواب فرمودد: «انّما أُمِرَ بِتعظیمِ المساجِد لاِنَّها بیوتُ اللّهِ فى الارضِ»؛[6] فرمان و دستور تعظیم مساجد از آن روست که مساجد خانههاى خدا در روى زمین هستند.
در روایت دیگرى از امام صادق علیهالسلام مىخوانیم: «معلونٌ ملعونٌ مَن لم یُوقِّرِ المسجدَ»؛[7] لعنت شده است کسى که مسجد را گرامى ندارد.
لزوم رعایت حرمت و عظمت مساجد تا آن حد است که اولیاى دین به ما دستور دادهاند در گفتوگوهاى روزمرّه خود از «مسجد» با احترام یاد کنیم و از بهکارگیرى تعابیرى که با منزلت و عظمت مسجد سازگار نیستند، خوددارى نماییم. در روایتى از امام على علیهالسلام مىخوانیم: «ولا یُسمّى المسلمُ رُجیل ولا یُسمّى المصحفَ مُصیفح ولا یُسمّى المسجدُ مُسیجد»؛[8] نباید به مسلمان «مردک» گفته شود و به قرآن «قرآنک»، و از مسجد هم به «مسجدک» تعبیر نکنید.
شاید به پشتوانه همین دسته از روایات است که بزرگان و علماى ما هتک حرمت مسجد را از گناهان کبیره دانستهاند. البته همانگونه که گذشت، بارزترین نوع هتک حرمت، خراب کردن مسجد بدون دلیل و نجس کردن آن است؛ همچنان که در روایات به این مسئله اشاره شده است. پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله فرمودند: «جَنِّبوا مساجدکم النّجاسةَ»؛[9] مساجد خود را از نجاست دور نگه دارید.
از اینرو، مىبینیم در قرآن کریم به مسلمانان دستور مىدهد مبادا مشرکان به مسجد الحرام نزدیک شوند: «یا أیُّها الذّینَ آمَنوا اِنَّما المشرکونَ نَجَسٌ فلایَقربُوا المسجدَ الحرام»؛[10] اى اهل ایمان! مشرکان نجس هستند، پس نباید به مسجدالحرام نزدیک شوند.
سؤال 6 ـ آیا ازاله نجاست از مسجد واجب است؟
«نجس کردن زمین و سقف و بام و طرف داخل دیوار مسجد حرام است و هرکس بفهمد که نجس شده است، فورا باید نجاست آن را برطرف کند، و احتیاط واجب آن است که طرف بیرون دیوار مسجد را هم نجس نکنند و اگر نجس شود نجاستش را برطرف نمایند، مگر آنکه واقف آن را جزء مسجد قرار نداده باشد.»[11]
«اگر مسجدى را غصب کنند و به جاى آن، خانه و مانند آن بسازند که دیگر به آن مسجد نگویند، باز هم بنابر احتیاط واجب، نجس کردن آن حرام و تطهیر آن واجب است.»[12]
«هنگامى که انسان از نجاست مسجد مطّلع مىشود، فورا باید آن را تطهیر کند.پس نباید بهقدرى تأخیر اندازد که عرفا بگویند تأخیر کرده است.»[13]
«برطرف کردن نجاست از مسجد واجب کفایى است و اختصاص به کسى که مسجد را نجس کرده یا سبب نجس شدن آن شده است، ندارد، بلکه بر همه افرادى که مىتوانند مسجد را تطهیر کنند واجب است.»[14]
«اگر حصیر مسجد نجس شود، بنابر احتیاط واجب، باید آن را آب بکشند، ولى چنانچه به واسطه آب کشیدن، خراب مىشود و بریدن جاى نجس بهتر است، باید آن را ببرند و اگر کسى که نجس کرده ببرد، باید خودش اصلاح کند.»[15]
«اگر نتواند مسجد را تطهیر بنماید، یا کمک لازم داشته باشد و پیدا نکند، تطهیر مسجد بر او واجب نیست. ولى اگر بىاحترامى به مسجد باشد، بنابر احتیاط واجب، باید به کسى که مىتواند تطهیر کند اطلاع دهد.»[16]
اهمیت ازاله نجاست از مسجد و تطهیر آن به حدى مهم است که گاهى بر نماز هم مقدّم مىشود:
«اگر انسان در وقت نماز و قبل از شروع آن متوجه شود جایى از مسجد نجس است ـ مثلاً، چند قطره خون بر فرش مسجد ریخته است و وقت نماز وسعت دارد ـ تطهیر مسجد و برطرف کردن نجاست برخواندن نماز مقدّم است و چنانچه وقت نماز تنگ باشد ـ یعنى اگر بخواهد مسجد را تطهیر کند و بعد از آن نماز بخواند، تمام نماز یا قسمتى از آن پس از وقت خوانده مىشود ـ نماز خواندن بر تطهیر مسجد مقدّم است.»[17]
«اگر در بین نماز متوجه شود یا یادش بیاید که مسجد نجس است، اگر با تمام کردن نماز، تطهیر به تأخیر نمىافتد ـ مثلاً، در رکعت آخر نماز است ـ یا وقت تنگ است، نمازش را تمام کند و پس از نماز، مسجد را تطهیر نماید، و در صورتى که تأخیر نمىشود و وقت نماز هم وسعت دارد، باید نماز را رها کند و مسجد را تطهیر کند و پس از آن نمازش را بخواند.»[18]
«کسى که وظیفه او تطهیر مسجد است، چنانچه اول نمازش را بخواند، مرتکب معصیت و گناه شده، ولى نمازش صحیح است.»[19]
«اگر مسجدى را با گل یا گچ نجس ساخته باشند یا غیر مسلمانى در ساختن آن دست داشته باشد که موجب نجس شدن آن شده و تطهیر آن ممکن نباشد مگر با تخریب قسمت قابل توجهى یا تمام آن، در صورتى که کسى باشد که بدون دریافت اجرت مسجد را بازسازى کند، تخریب آن جایز است، وگرنه بنابر احتیاط واجب، نباید خراب کنند.»[20]
[2] . تفسیر قمّى، ج 2 ، ص 103 .
[4] . فرهنگ فارسى عمید، ص 1257 .
[5] . گناهان کبیره، ج 2 ، ص 385 .
[6] . عللالشرائع، ج 2 ، ص 318 ، ح 1 از باب 4 . باب «العلة التى من أجلها أمر اللّه بتعظیم المساجد».
[7] . کنز الفوائد، ج 1 ، ص 149 ـ 150 .
[8] . الجعفریات، ص 241 / مستدرک الوسائل، ج 3 ، ص 446 ، باب 54 از ابواب «احکام المساجد»، روایت 15 .
[9] . وسائل الشیعه، ج 5 ، ص 229 ، باب 24 از ابواب «احکام المساجد»، حدیث 4610 .
[11] . توضیح المسائل، مسئله 900 .
[13] . عروة الوثقى، ج 1 ، فصل «فى ازالة النجاسة عن البدن»، مسئله 2 ، ص 84 .
[14] . همان، مسئله 3 ، ص 84 ـ 85 .
[15] . توضیح المسائل، مسئله 905 .
[17] . عروة الوثقى، مسئله 4 ، ص 85 .
[18] . همان، مسئله 4 ، ص 85 .
[19] . همان، مسئله 4 ، ص 85 .
[20] . همان، مسئله 9 ، ص 86 ـ 87 .