1 . الحسین بن محمد رفعه عن ابن أبىعُمَیْرٍ عَنْ بَعْضِ أَصحابِهِ قال: قُلْتُ لِأَبى عَبْدِاللّه علیهالسلام اِنِّى لَأَکْرَهُ الصَّلاةَ فِى مَساجِدِهِمْ فَقَالَ لا تَکْرَهْ فَما مِن مَسْجِدٍ بُنِىَ اِلاَّ عَلَى قَبْرِ نَبِىٍّ أوْ وَصِىّ نَبِّىٍ قُتِلَ فَأَصابَ تِلْکَ الْبُقْعَةَ رَشَّةٌ مِنْ دَمِهِ فَأَحَبَّ اللّهُ أنْ یُذکَرَ فیها فَأَدِّ فِیهآالْفَرِیضَةَ وَالنَّوافِلَ وَاقْضِ فِیها ما فاتَکَ.[1]
به امام صادق علیهالسلام عرض کردم: من خوش ندارم در مساجد عامه نماز بگزارم! حضرت فرمودند: کراهت نداشته باش. پس هیچ مسجدى نیست مگر اینکه بر قبر پیامبرىیا وصى پیامبرى که کشته شده است، ساخته شده و آن مکان به مقدارى از خون او متبرک شدهاست، پس خداوند دوست دارد در آنجا ذکر او بشود. پس به جا آور در آن مساجد نمازهاى واجب و مستحب را، و قضا کن آنچه از نمازهایت فوت شده است.
2 . محمد عن البرقى عن جعفر بن المُثَنىالخطیب عَن اسحاق بن عمار قال: قَالِ لِى أبُوعَبْدِاللّه علیهالسلام یا اِسْحاقُ أَتُصَلِّى مَعَهُمْ فِى الْمَسْجِدِ؟ قُلْتُ نَعَمْ، قَالَ: صَلِّ مَعَهُمْ، فانَّ الْمُصَلِّى مَعَهُمْ فِى الصَّفِّ الأوَّلِ کَالشَّاهِرِ سَیْفَهُ فى سَبِیْلِ اللّهِ.[2]
اسحاق بن عامر مىگوید: امام صادق علیهالسلام از من پرسید: آیا تو با آنها در مسجد نماز مىخوانى؟ گفتم: آرى: فرمودند: با آنان نماز بخوان که هر کس با ایشان در صف اول نماز بخواند همانند کسى است که در راه خدا جهاد نماید.
3 . احمد بن أبىعبداللّه البرقى، عن ابن محبوب عن عبداللّه بن سنان قال: سمعت أباعبداللّه علیهالسلام یقول: أُوْصِیْکُمْ بِتَقْوَى اللّهِ و... وَصَلُّوا مَعَهُمْ فِى مَساجِدِهِمْ... .[3]
عبداللّه بن سنان مىگوید: شنیدم امام صادق علیهالسلام مىفرمایند: شما را به تقواى الهى و پرهیزکارى سفارش مىکنم و... نماز بگذارید با آنان در مساجدشان.
ر.ک: وسائلالشیعة، ج 12 ، ص 5، «باب وجوب عشرة الناس حتى العامة...».
روایات اهل سنت
1 . لِیَصِل الرَّجُلُ فِى الْمَسْجِدِ الَّذِى یَلِیْهِ وَ لایَتَتَبِعُ الْمَساجِدَ.[4]
بهتر آن است که مرد در مسجدى که در کنار [خانه یا محله] اوست نماز بخواند و به دنبال مساجد دیگر نگردد. [مىتوان اینگونه استفاده کرد که شیعه در همان منطقهاى که سکونت دارد ولو در مسجد اهلسنت نمازش را بخواند و سنى نیز همینطور].
[1] . الکافى، ج 3 ، ص 370 ، ح 14 . مرحوم شیخ طوسى این روایت را به سند خودش از ابن ابىعمیر و او از بعض أصحابش نقل کرده است، التهذیب، ج 3 ، ص 258 ، ح 43 ، سند شیخ طوسى در مشیخه به ابن ابىعمیر این چنین است: و ما ذکرته عن ابن ابىعمیر: فقد رویته ـ بهذا الاسناد ـ عن أبىالقاسِم، ابن قولویه عن أبىالقاسم جعفر بن محمد العلوى، الموسوى، عن عبیداللّه بن احمد بن نَهِیْک، عن ابن أبىعمیر / وسائلالشیعة، ج 5 ، ص 225 ، ح 6396 / بحارالأنوار، ج 14 ، ص 463 .
[2] . التهذیب، ج 3 ، ص 227 ، ح 129 / وسائلالشیعة، ج 8 ، ص 301 ، ح 10723 .
[3] . المحاسن، ج 1 ، ص 18 / نظیر این روایت در دعائمالاسلام، ج 1 ، ص 66 نقل شده است / تفسیرالعیاشى، ج 1 ، ص 48 / بحارالأنوار، ج 85 ، ص 73 / وسائلالشیعة، ج 8 ، ص 301 .
[4] . الجامعالصغیر، ج 2 ، ص 469 ، ح 7707 / کنزالعمال، ج 7 ، ص 659 ، ح 20782 .