1 . عدّة من أصحابنا عن سهل بن زیاد
عن ابنفضّالٍ عمّن ذکره عن أبىعبداللّه علیهالسلامقال:
ثَلاثَةٌ یَشکُونَ اِلَىاللّهِ عَزَّوَجَلَّ: مَسْجِدٌ خَرابٌ لا یُصَلِّى فِیهِ
أَهْلُهُ وَ عالِمٌ بَیْنَ جُهَّالٍ وَ مُصْحَفٌ مُعَلَّقٌ قَدْ وَقَعَ عَلَیْهِ الْغُبارُ
لا یُقْرَأُ فِیهِ.
امام صادق علیهالسلام مىفرماید:
سه چیز فرداى قیامت به خداوند متعال شکایت مىکنند: مسجد خرابى که اهل محل در آن نماز
نمىگزارند، عالمى در بین جُهال و قرآنى که غبار روى آن را گرفته است و کسى آن را نمىخواند.
2 . و عن محمد بن الحافظ البغدادى
المعروف بالجعابى عن عبداللّه بن بشیر عن الحسن بن الزبرقان المرادى، عن أبىبکر بن
عیاش عن الأجلح عن أبىالزبیر عن جابر عن النبى صلىاللهعلیهوآله قال:
یَجِىءُ یَوْمَ الْقِیامَةِ ثَلاَثَةٌ یَشْکُونَ: ألْمُصْحَفُ وَالْمَسْجِدُ وَالْعِتْرَةُ،
یَقُولُ الْمُصْحَفُ: یا رَبَّ حَرَّفُونِى وَ مَزَّقُونِى، وَ یَقُولُ الْمَسْجِدُ: یا رَبِّ عَطَّلُونِى وَ ضَیَّعُونِى،
وَ تَقُؤلُ الْعِتْرةُ: یا رَبِّ قََتلُونا وَ طَرَدُونا وَ شَرَّدُونا، فَأَجثُوا
لِلرُّکْبَتَیْنِ فِى الْخُصُومة فَیَقُولُ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ لِى: أنا أَوْلَى
بِذلکَ مِنْکَ.
جابر از پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله نقل
مىکند که فرمودند: سه چیز روز قیامت مىآیند و شکایت مىکنند: قرآن، مسجد و عترت پیامبر
صلىاللهعلیهوآله. قرآن مىگوید: خدیا مرا تحریف
کردند و پاره پارهام کردند و مسجد مىگوید: خدایا مرا تعطیل و ضایع نمودند و عترت
پیامبر صلىاللهعلیهوآله مىگویند: خدایا ما را کشتند و
طردمان کردند (تبعید کردند). پس دو زانو در مقابل پروردگار براى دادخواهى مىنشینند،
پس خداوند متعال به من مىفرماید: من سزاوارتر از تو نسبت به اینانم (کنایه از اینکه
خودم انتقام مىگیرم).
3 . و عن على علیهالسلام: اِنَّ
الْمَسْجِدَ لَیَشْکُوالْخَرَابَ اِلَى رَبِّهِ وَ اِنَّهُ لَیَتَبَشْبَشُ مِنْ عُمَّارِهِ
اِذا غَابَ عَنْهُ ثُمَّ قَدِمَ کَمَا یَتَبَشْبَشُ أَحَدُکُمْ بِغَائِبهِ إذَا قَدِمَ
عَلَیْهِ.
امام على علیهالسلام فرمودند:
مسجد از خرابىاش به خداوند متعال شکایت مىکند و وقتى از آبادکنندهاش دور مىشود
و پس از مدتى او را مىبیند، از دیدن او بشاش و شاداب مىشود. همانگونه که هر یک از
شما وقتى کسانش را مىبیند که از دور به سوى او مىآیند شاداب و گشاده روى مىشود.
.
الکافى، ج 2 ، ص
613 ، ح 3 / وسائلالشیعة، ج 5 ، ص 201
، ح 6329 / بحارالأنوار، ج 2 ، ص 41
، ح 4 و ج 80 ، ص 385 ، و ج 89 ، ص 195 / در خصال این روایت با این سند آمده است: حدثنا محمد بن موسى بن المتوکل عن محمد بن
یحیى العطار عن محمد بن أحمد عن موسى بن عمر و سعد بن عبداللّه عن أحمد بن
أبىعبداللّه عن ابنفضّال عمّن ذکره عن أبىعبداللّه علیهالسلام.
الخصال، ج 1 ، ص 142 ، ح 163 / عدة الداعى، ص 290 / روضهالواعظین، ج 2 ، ص 336 / جامعالأخبار، ص 70 / مستدرکالوسائل، ج 3 ، ص 365 ، ح 3795 .
.
المزق: شق الثیاب و نحوها. مزقه
یمزقه و مزقا فانمزق تمزیقا و تمزق: خرقه؛ لسانالعرب، ج 10 ، ص 342 .
.
الخصال، ج 1 ، ص
174 ـ 175 ، ح 232 / وسائلالشیعة، ج 5 ، ص
202 ، ح 6330 / بحارالأنوار، ج 24 ، ص
186 .
.
دعائمالاسلام، ج 1 ، ص
148 / مستدرکالوسائل، ج 3 ، ص
365 ، ح 3794 / بحارالأنوار، ج 80 ، ص
380 .