دو روایت مستند در ارتباط با قضاء
و صدور حکم در مسجد در بحث «خرید و فروش در مسجد» ذکر شده است.
1 . على بن ابراهیم عن أبیه عن ابن
ابىعمیر عن عمر بن أذینة قالَ: کُنْتُ شَاهِدَابْنِ أَبِى لَیْلَى فَقَضى فى رَجُلٍ...
فَقَالَ لَهُ مُحَمَّدُ بْنُ مُسْلِمٍ الثَّقَفِىُّ: أَمَا اِنَّ عَلِىَّ بْنَ أَبىطالبٍ
علیهالسلام قَدْ قَضَى فِى هَذَا الْمَسْجِدِبِخَلاَفِ
مَا قَضَیْتَ... الحدیث.
عمر بن اذینه نقل مىکند که در مجلس
عبدالرحمن بن أبىلیلى حاضر و شاهد بودم و در مورد مردى قضاوتى کرد. محمد بن مسلم به
او اعتراض کرد و گفت: آگاه باش که امام على علیهالسلام در
این مسجد به خلاف آنچه تو قضاوت کردى، در چنین موردى قضاوت فرمود [در ادامه
روایت علّت آگاهى محمد بن مسلم ـبا توجه به اختلاف زمانى بین ایشان و امام على علیهالسلامروایتى
از امام باقر علیهالسلام ذکر شده که ایشان به صورت مکتوب
داشتهاند.]
2 . على بن ابراهیم عن أبیه عن ابن أبىعمیر عن
على بن أبىحمزة عن أبىبصرىعن أَبىجعفر علیهالسلام قال:
دَخَلَ أَمِیرَالْمُؤمِنینَ علیهالسلام أَلْمَسْجِدَ
فَاسْتَقْبَلَهُ شَابٌّ یَبْکِى وَ حَوْلَهُ قَوْمٌ یَسْکِتُونَهُ فَقَالَعَلِىُّ علیهالسلاممَا
أبْکَاکَ؟ فَقَال: یَا أَمِیرَالمُؤمِنینَ! اِنَّ شُرَیحا قَضَى عَلَىَّ بِقَضِیَّةٍ
مَا أَدْرِى مَاهِىَ، انَّ هَؤُلاَءِ النَّفَرَ خَرَجُوا بِأَبى مَعَهُمْ فِى السَّفَرِ
فَرَجَعُؤا وَ لَمْ یَرْجِعْ أَبِى فَسَأَلْتُهُمْ عَنْهُ فَقَالُوا مَاتَ فَسَأَلْتُهُم
عَنْ مَالِهِ فَقَالُواما تَرَکَ مالاً فَقَدَّمْتُهُمْ اِلَى شُرَیْحٍ فَاسْتَحْلَفَهُمْ
وَ قَدْ عَلِمْتُ یَا أَمِیرَالمُؤمِنینَ أَنَّ أَبِى خَرَجَ وَ مَعَهُ مَالٌ کثیرٌ...
ثُمَّ قَالَ: فَرِّقُوهُمْ وَ غَطُّوا رُوسَهُمْ قَالَ: فَفُرِّقَ بَیْنَهُمْ وَ أُقِیْمَ
کُلُّ رَجُلٍ مِنْهُمْ اِلَى أُسْطُوَانَةٍ مِنْ أَساطِینِالْمَسْجِدِ وَ رَءُوسُهُمْ
مُغَطَّاةٌ بِثِیَابِهِمْ ثُمَّ دَعَا بِعُبَیْدِاللّهِ بن أَبِى رَافِعٍ کَاتِبِهِ
فَقالَ هَاتِ صَحِیفَةً وَ دَوَاةً وَ جَلَسَ أَمِیرُالمُؤمِنینَ علیهالسلام فِى
مَجْلِسِ الْقَضَاءِ وَ جَلَسَ النَّاسُ اِلیه...
.
امام باقر علیهالسلام مىفرماید:
امیرالمؤمنین علیهالسلاموارد مسجد شد و با جوانى روبهرو
شد که مىگرید و مردم در اطرافش جمع شدهاند
تا او را ساکت کنند. حضرت پرسید: چه چیزى تو را به گریه انداخته است؟ جوان گفت: اى
امیر مؤمنان! شریح قاضى در مورد قضیه من به صورتى حکم کرده است که نمىفهمم چرا اینگونه
حکم کرده است؛ گروهى همراه پدرم به مسافرت رفتند و برگشتند ولى پدرم بازنگشته است!
از آنان سؤال کردم: گفتند: او مرد. از اموالش پرسیدم؟ گفتند: او از خود چیزى باقى نگذاشت.
آنان را نزد شریح قاضى بردم و او آنان را سوگند داد (و تبرئه کرد) در حالى که من مىدانم
پدرم با مال زیادى به مسافرت رفت... [روایت طولانى است حضرت نزد
شریح مىرود و به او اعتراض مىکند، سپس دستور مىدهد تمام همسفران را در نزد حضرت
حاضر کنند تا خود قضاوت کند ]حضرت دستور داد: آنان را از یکدیگر
جدا کنید و سرهایشان را بپوشانید. راوى مىگوید: آنان را از هم جدا کردند و هر یک را
در کنار یکى از ستونهاى مسجد قرار دادند در حالى که سرهایشان با لباسشان پوشیده بود.
حضرت دستور فرمود: عبید بن ابىرافع کاتبِ حضرت؛ با قلم و کاغذ حاضر شود و خود در جایگاه
قضاوت نشستند. مردم هم نشستند... (در
ادامه روایت نحوه بازجویى حضرت از افراد و اعتراف آنان به قتل پدر جوان آمده است).
3 . و عن على علیهالسلام: أَنَّهُ
بَلَغَهُ أَنَّ شُرَیْحا یَقْضِى فِى بَیْتِهِ فَقَالَ: یَا شُرَیْحُ اِجْلِسْ فِىالْمَسْجِدِ
فَاِنَّهُ أَعْدَلُبَیْنَ النَّاسِ وَ اِنَّهُ وَهْنُ بِالْقَاضِى أَنْ یَجْلِسَ فِى
بَیْتِهِ.
به حضرت امیر علیهالسلام خبر
رسید که شریح قاضى در خانهاش قضاوت مىکند! پس فرمود: اى شریح! در مسجد قضاوت کن،
که براى عدالت بین مردم بهتر است. ضعف و سستى استبراى قاضى که در خانهاش بنشیند و
قضاوت کند.
4 . على بن محمد عن عبداللّه بن
اسحاق عن الحسن بن على بن سلیمان عن محمد بن عمرانعن ابىعبداللّه علیهالسلام قال:
أُتِىَ أَمِیْرُالْمُؤمِنینَ علیهالسلام و هُوَ
جالِسٌ فِى الْمَسْجِدِ الکُوفَةِ بِقَوْمٍ وَجَدُوهُمْ یَأکُلُون بِالنَّهارِ فِى
شَهْرِ رَمَضَانَ فَقَال لَهُمْ أَمِیرُالمُومِنِینَ علیهالسلام أَکَلْتُمْ
و أَنْتُمْ مُفْطُِرُونَ؟ قَالُوا: نعم... الحدیث.
امام صادق علیهالسلام مىفرماید:
امیرالمؤمنین علیهالسلام در ماه رمضان در مسجد کوفه نشسته
بود که روزهخوارانى را یافته نزد وى آوردند، حضرت از آنان پرسید: در حالى خوردید که
روزهدار نبودید؟ گفتند: آرى... [در ادامه روایت حضرت پس از
اثبات مجرم بودن آنان حکم را صادر کردند.]
5 . حدثنا عباد بن سلیمان عن محمد بن سلیمان عن
هارون بن جهم عن محمد بن مسلم عن أبىجعفر علیهالسلام قال:
بَیْنَا أَمِیرُالْمُؤمِنِینَ علیهالسلام جَالِسٌ
فِى مَسْجِدِ الْکُوفَةِ وَ قَدِاحْتَبى بِسَیْفِهِ وَ أَلْقَى تُرْسَهُ خَلْفَ ظَهْرِهِ
اِذْ أَتَتْهُ امْرَأَةٌ تَسْتَعْدِى عَلَى زَوْجِهَا فَقَضَى لِلزَّوْجِ عَلَیْهَا... .
امام باقر علیهالسلام مىفرماید:
امیرالمؤمنین در مسجد کوفه نشسته بود و به شمشیرش تکیه داده و سپرش را پشت سرش نهاده
بود که زنى نزد وى آمد و از او بر علیه شوهرش کمک و یارى طلبید، آن حضرت به نفع مرد
و بر علیه آن زن قضاوت نمود.
قضاوتهاى
حضرت على علیهالسلام در مسجد کوفه به شهادت تاریخ بیش
از موارد مذکور و به حدى بوده است که مکان قضاوت به «دکهالقضا» شهرت یافته است. در
متون روایى اهلسنت نیز موارد متعددى از قضاوت افراد در مسجد نقل شده است که براى آگاهى
به منبع ذیل مراجعه کنید.
. الکافى، ج 7 ، ص 34 ، ح 27 / من لایحضرهالفقیه، ج 4 ، ص 245 شیخ صدوق به اسنادش به محمد بن ابىعمیر نقل
مىکند که در مشیخه این چنین است: و ما
کان فیه عن محمد بن أبىعمیر: فقد رویته عن ابىره و محمد بن الحسن(ره) عن سعد بن
عبداللّه والحمیرى جمیعا عن أیوب بن نوح و ابراهیم بن هاشم و یعقوب بن یزید و
محمد بن عبدالجبار جمیعا عن محمد بن ابىعمیر. شیخ طوسى در تهذیب روایت را به دو طریق نقل مىکند، طریق اول همان سند متن
است که با کافى مشترک است و سند شیخ طوسى به على بن ابراهیم در صفحه 255 ذکر شد. التهذیب، ج 9 ، ص 14 ، ح 38 ؛ و طریق دوم در تهذیب این چنین است: محمد بن احمد بن یحیى عن عبداللّه بن احمد
الرَّازى عن بکر بن صالح عن ابن ابىعمیر عن ابن اذینة البَصْرِىّ، التهذیب، ج 6 ، ص 291 ، ح 13 / سند شیخ به محمد بن احمد بن یحیى در
صفحه 73 ذکر شد / وسائلالشیعة، ج 19 ، ص
223 ، ح 24468 . شیخ صدوق در معانى الأخبار با این سند نقل مىفرماید: أبى(ره) عن احمد بن ادریس عن محمد بن احمد عن عبداللّه بن احمد الرازى عن
بکر بن صالح عن ابن ابىعمیر عن ابن عیینة البصرى. ص 219 ، ح 2 .
. الکافى، ج 7 ، ص 371 ، ح 8 .
. روایت فوق نهتنها برانجام قضاوت دلالت
دارد بلکه نحوه قضاوت حضرت با تمام جزئیات در آن ذکر شده و مجلس قضاوت حضرت نیز در
مسجد بوده است، شواهد تاریخى نیز حاکى از محلى در مسجد کوفه بهنام «دکهالقضأ»
است که تا امروز باقى است.
. دعائمالاسلام، ج 2 ، ص 534 ، ح 1897 / مستدرکالوسائل، ج 17 ، ص 358 ، ح 21578 .
. الکافى، ج 4 ، ص 181 ، ح 7 / وسائلالشیعة، ج 10 ، ص 249 ، ح 13336 / بحارالأنوار، ج 38 ، ص 60 .
. بصائرالدرجات، ص 356 ، ح 7 / تفسیرالعیاشى، ج 2 ، ص 248 / بحارالأنوار، ج 24 ، ص 129 .
. صحیحالبخارى، ج 8 ، ص 112 .