1 . على بن محمد عن سهل بن زیاد
عن ابن محبوب عن عبداللّه بن سنان عن أبىعبداللّه علیهالسلام قال:
کَانَ طُولُ حائِطِ مَسْجِدِ رَسُولِاللّه صلىاللهعلیهوآله قامَةً
فَکَانَ یَقُولُ صلىاللهعلیهوآله لِبِلالٍ اِذا دَخَلَ الْوَْقتُ
یا بِلالُ اعْلُ فَوقَ الْجِدارِ وَ ارْفَعْ صَوْتَکَ بِالأَذَانِ فانَّ اللّهَ قَدْ
وَکَّلَ بِالْأَذَانِ رِیحاً تَرْفَعُهُ اِلَىالسَّمَاءِ وَ انَّ الملائِکَةَ اذَا
سَمِعُوا الْأَذَانَ مِن أَهْلِ الْأَرْضِ، قالُوا هَذِهِ أَصْوَاتُ أُمَّةِ مُحَمَّدٍ
صلىاللهعلیهوآلهبِتَوحِیْدِاللّهِ عَزَّوَجَلَّ
وَ یَسْتَغْفِرونَ لأَِّةِ
مُحَمَّدً صلىاللهعلیهوآلهحَتّى یَفْرُغُوا من تِلْکَ الصَّلاةِ.
امام صادق علیهالسلام مىفرماید:
طول دیوار مسجد رسول خدا صلىاللهعلیهوآله به اندازه قامت یک انسان بود که
پیامبر صلىاللهعلیهوآله در هنگام اذان به بلال مىفرمود:
اى بلال؟ بالاى دیوار برو و صدایت را به گفتن اذان بلند کن، همانا خداوند بادى را مأمور
کرده است تا اذان را به آسمانها ببرند و همانا ملائکه الهى هنگامى که صداى اذان را
از زمینیان مىشنوند، مىگویند، این صداى امت محمد صلىاللهعلیهوآله به یگانگى
خداوند عزوجل است و استغفار و طلب آمرزش براى امت محمد صلىاللهعلیهوآلهمىکنند
تا هنگامى که از آن نماز فارغ مىشوند.
2 . عن ابىهریرة و ابنعباس قالا: خَطَبْنَا رَسُولُ اللّه صلىاللهعلیهوآله...
وَ مَنْ تَوَلَّى أَذَانَ مَسْجِدٍ مِنْ مَسَاجِدِاللّهِ
فَأَذَّنَ فِیْهِ وَ هُوَ یُرِیْدُ وَجْهَ اللّهِ تَعَالَى أَعْطَاهُ ثَوَاب أَرْبَعِیْنَ
أَلْفَ أَلْفِ نَبِىٍّ وَ أَرْبَعِیْنَ أَلْفَأَلْفِ صِدِّیقٍ و أَرْبَعِینَ أَلْفَأَلْفِ
شَهِیْدٍ وَ أَدْخَلَ فِى شَفَاعَتِهِ أَرْبَعِینَ أَلْفَ أَلْفِ أُمَّةٍ، فِى کُلِّ
أُمَّةٍ أَرْبَعُونَ أَلْفَأَلْفِ رَجُلٍ و کَانَ لَهُ فِى کُلِّ جَنَّةٍ مِنَالْجِنَانِ
أَرْبَعُونَ ألْفَ أَلْفِ مَدِیْنَةٍ و فِى کُلِّ مَدِیْنَةٍ أَرْبَعُونَ أَلْفَأَلْفِ
قَصْرٍ وَ فِى کُلِّ قَصْرِ أَرْبَعُونَ أَلْفَ أَلْفِ دَار...فاذَا أَذَّنَ المُؤَذِّنُ
فَقَالَ:أَشهَدُ أَنْ لا الَهَ الاَّ اللّهُ اکتَنَفَهُ أَرْبَعُونَ أَلْفَأَلفِ
مَلَکٍ کُلُّهُمْ یُصَلُّونَ عَلَیْهِ وَ یَسْتَغفِرُونَ
لَهُ وَ کَانَ فِى ظِلِّ اللّهِ حَتَّى یَفْرُغ وَ کَتَبَ ثَوَابَهُ أَرْبَعُونَ أَلْفَ
أَلْفِ مَلَکٍ ثُمَّ صَعِدُوا بِهِ الَى اللّهِ تعالى... .
به روایت ابوهریره و ابنعباس رسول
خدا صلىاللهعلیهوآله در خطبهاى فرمودند: هر کس متولى
اذان مسجدى از مساجد خدا باشد و در آن فقط براى خدا اذان بگوید خداوند متعال ثواب چهل
هزار هزار پیامبر و چهل هزار هزار صدیق و چهل هزار هزار شهید به او بدهد و چهل هزار
هزار امت راکه در هر یک چهل هزار هزار است از شفاعت او بهرهمند سازد و او را در هر
باغى از باغهاى بهشت که چهل هزار هزار شهر است و در هر شهرى چهل هزار هزار قصر و در
هر قصرى چهل هزار هزار خانه... پس هنگامى که مؤذن لب به اذان بگشاید و بگوید: أشهد
أن لا اله الا اللّه، چهل هزار هزار ملک او را احاطه کنند و بر او درود فرستند و برایش
استغفار نمایند و در زیر سایه عرش خداى عزوجل باشد تا از اذان فارغ شود و ثوابش را
چهل هزار هزار ملک نویسند، آنگاه آن را نزد خداى تعالى بالا برند.
3 . محمد بن على محبوب عن محمد بن
الحسین عن محمد بن على عن مصعب بن سلام التمیمى عن سعد بن طریف عن أبىجعفر علیهالسلام قَالَ:
مَن أَذَّنَ عَشَرَ سِنِینَ مُحْتَسِبا یَغْفِرُ اللَّهُ لَهُ مَدَّ بَصَرِهِ وَ صَوْتِهِ
فِى لسَّمَاءِ وَ یُصَدِّقُهُ کُلِّ من یُصَلِّى بِصَوْتِهِ حَسَنَةٌ.
امام باقر علیهالسلام مىفرماید:
هر کس ده سال براى رضاى خدا اذان بگوید، خداوند به اندازه دیدرس وى و انعکاس صدایش
در آسمان او را مىآمرزد و هر تر و خشکى که صداى او را مىشنود او را تصدیق مىکند
و از ثواب هر کس که با وى در آن مسجد نماز مىخواند او را سهمى است و براى او به ازاى
هر کس که با صداى او به نماز مىایستد، حسنهاى ثبت مىشود.
براى آگاهى
بیشتر از فضیلت گفتن اذان در هر مکان دیگرى و ثواب و آثارى که براى مؤذن دارد به «باب
الأذان و الأقامة و ثواب الأذان» یا «باب الأذان و الاقامة و فضلهما و ثوابهما» در
کتب مختلف حدیثى مراجعه فرمائید.
. الکافى، ج 3 ، ص 307 ، ح 31 . شیخ طوسى روایت
را به سندش از محمد بن على بن محبوب نقل مىکند، ج 2 ، ص 59، ح 46 / وسائل الشیعة، ج 5 ، ص 411 ، ح 6957 . و در محاسن برقى روایت از حسن بن محبوب نقل شده
است، ج 1 ، ص 48 ، ح 67 / بحارالأنوار، ج 81 ، ص 148 .
. سند این روایت به طور کامل در بحث «ساختن مسجد»
ذکر شده است.
. ثوابالأعمال، ص 290 / أعلام الدین، ص 421 / بحارالأنوار، ج 8 ، ص 192 / وسائلالشیعة، ج 5 ، ص 377 ، ح 6839 .
به همین مضمون در حدیث مناهى با اندک تفاوت نقل شده است: ر.ک: من لایحضرهالفقیه، ج 4 ، ص 17 .
.
التهذیب، ج 2 ، ص
284 ، ح 33 / وسائلالشیعة، ج 5 ، ص
372 ، ح 6821 / بحارالانوار، ج 82 ، ص
104 / الخصال، ج 2 ، ص 448 .