در آیات 109 و 110 سرنوشت شوم بناها و مساجد ضرار و بانیان آن، بیان شده است. ابتدا در آیه 109 مقایسهاى شده میان مؤمنان و صالحان که بناها و مساجدى هم چون مسجد قبا را برپایه تقوا و اخلاص بنا مىکنند و منافقانى که بناها و مساجدى هم چون مسجد ضرار که شالوده آن رابرکفر و نفاق و تفرقه و فساد قرار مىدهند: کسانى که بناهاى خود را بر شالوده تقواى الهى و خشنودى خدا بنا مىکنند هم خودشان وهم بناهایشان مثبت ومنشأ خیر و نیکى است و افرادى که برپایه کفر وشیطنت و نفاق اقدام به تأسیس مؤسسات مىکنند مانند کسانىاند که اساس بناى خود را برکنار پرتگاه سست و بى دوام بنا نموده که ناگهان او را در آتش دوزخ ندامت و ناکامى فرو مىبرد.
«اَفَمَن اَسَّسَ بُنینَهُ عَلى تَقوى مِنَ اللَّهِ و رِضونٍ خَیرٌ اَم مَن اَسَّسَ بُنینَهُ عَلى شَفا جُرُفٍ هارٍفَانهارَ بِهِ فى نارِ جَهَنَّمَ».
چنین بناها و بانیانى هرگز درنظام الهى رونقى نخواهند یافت و پیروز نخواهند شد «واللّه لایهدى القوم الظالمین».
درآیه 110 به لجاجت منافقان در کار خود از طرفى و سردرگمى آنها در اهداف خود از سوى دیگر، اشاره شده است: بنایى را که خودشان برپا نمودند همواره به عنوان یک عامل شک تردید در دلهاى آنها باقى مىماند:
«لایَزالُ بُنینُهُمُ الَّذى بَنَوا ریبَةً فى قُلوبِهِم».
به رغم تخریب و نابودى آن به صورت یک عامل لجاجت و تردید در روح آنها هم چنان باقى مىماند مگر آنکه دلهاى آنها قطعهقطعه شود و بمیرند:
«الا ان تقطع قلوبهم».
«والحمدللّه ربّ العالمین».