1 ـ نظافت و زیبا زیستن
خداوند در یک فرمان عام، صریح و روشن فرموده است:
«یا بَنى ءادَمَ خُذوا زینَتَکُم عِندَ کُلِّ مَسجِدٍ ...».[1]
«اى فرزندان آدم! هنگام حضور در هر مسجدى خود را بیارایید».
مؤمنان براى اداى فرایض، در شبانه روز چندین بار در مساجد حاضر مىشوند و براساس این فرمان خداى سبحان، موظفند هنگام حضور در آن خود را بیارایند و لباسهاى زینتى خود را بپوشند و از بوى خوش بهره بگیرند.
از سوى دیگر به ابراهیم و اسماعیل علیهماالسلام فرمان داد که خانهاش را براى طوافکنندگان، معتکفان و نمازگزاران پاک و پاکیزه نمایند:
«... و عَهِدنا اِلى اِبرهیمَ واِسمعیلَ اَن طَهِّرا بَیتِىَ لِلطّافینَ والعکِفینَ والرُّکَّعِ السُّجود».[2]
این دستور گرچه درباره خانه خدا (کعبه) و اطراف آن یعنى مسجدالحرام است؛ اما اختصاص به آن ندارد؛ بلکه هر مسجدى باید پاک و پاکیزه باشد تا مؤمنان بتوانند با آرامش خاطر، در آن به عبادت بپردازند و روح خود را جلا دهند.
بنابراین مساجد در جامعه دینى پیامآور رعایت نظافت و بهره گرفتن از انواع زیبایىها و زیبا زیستن به حساب مىآیند.
2 ـ هدایت و نورانیّت
در آیه 35 سوره نور، خداى تعالى خود را بوسیله پدیده نور معرفى کرده و فرموده است:
«اَللَّهُ نورُ السَّموتِ والاَرضِ...».
«خداوند نور آسمانها و زمین است».
سپس با تمثیلى گویا این نور را تبیین نموده است:
«مَثَلُ نورِهِ کَمِشکوةٍ فیها مِصباحٌ اَلمِصباحُ فى زُجاجَةٍ اَلزُّجاجَةُ کَاَنَّها کَوکَبٌ دُرّىٌّ یوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُبارَکَةٍ زَیتونَةٍ ...».[3]
«مثل نور خدا همانند چراغدانى است که در برگیرنده چراغى در میان آبگینه بلورین و چونان ستاره درخشان؛ چراغدانى که از روغن زیتون با برکت و آماده اشتعال فروزان مىشود».
در ادامه تمثیل آمده است:
«فى بُیوتٍ اَذِنَ اللَّهُ اَن تُرفَعَو یُذکَرَ فیهَا اسمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فیها بِالغُدُوِّ والاصال».
«این چراغ پرفروغ و نور افشان در خانههایى است که به اذن خدا رتبه رفیع یافتهاند و همواره مرکز یاد و تسبیح خدا هستند».
ویژگى نور این است که خود آشکار است و اشیاى دیگر را آشکار مىکند و این مثل بسیار گویایى است که مىتواند ذهن و درک ما را درباره خدا نزدیک و تقویت کند، خدایى که قائم به ذات خود است و هیچ نیازى به غیر خود ندارد و همه موجودات در سایه هستى او هستى مىیابند.
پایگاه و مرکز این نور، مساجد و اماکن مقدس و مختص به ذات اوست و کسانى نور الهى را درک خواهند کرد و به آن واصل خواهند شد که با این پایگاهها و مراکز در ارتباط مستمرّ باشند و افرادى در سایه نور خدا به حقایق هستى راه مىیابند و به صراط مستقیم هدایت مىشوند که اهل مسجد باشند و در شبانه روز ساعاتى از عمرشان را در مسجد و با یاد خدا سپرى کنند. بطور خلاصه مفاد دو آیه 35 و 36 سوره نور این است که: خدا نور هستى است و مرکز و کانون این نور، مسجد است. همانگونه که پیامبر گرامى اسلام صلىاللهعلیهوآله فرموده است:
«مساجد خانههاى خدا در زمین هستند و براى اهل آسمان نور افشانى مىکنند آنگونه که ستارگان براى ساکنان زمین نور افشانى مىنمایند».[4]
در مورد اولین مسجد بنا شده و محور و مرکز همه مساجد صفت هدایتگرى آن هم براى همه جهانیان و جوامع بشرى در آیه 96 سوره آلعمران به نحو روشنترى بیان شده است:
«اِنّ اَوّل بیت وضع للناس للّذى بیکة مبارکا و هدیً للعالمین».
«نخستین خانهاى که براى مردم (و نیایش خداوند) قرار داده شده، هماناست که در سرزمین مکّه است؛که پر برکت و مایه هدایت جهانیان است».
معناى هدایتگرى کعبه براى جهانیان این است که انسان بواسطه پرستش خدا و انجام انواع طاعات و مناسک تعیین شده در ارتباط با این کانون مقدس به سعادت آخروى و کرامت و قرب الهى راه مىیابد[5] علاوه براین، کعبه بهعنوان مرکز و کانون آیات روشن الهى معرفى شده است:
«فیهِ ءایتٌ بَیِّنتٌ مَقامُ اِبرهیمَ».[6]
«در آن، نشانه هاى روشن )از جمله( مقام ابراهیم است».
ویژگى آیه و نشانه، این است که انسان را به مقصد و حقیقت رهنمون مىگردد.
بنابراین مساجد کانون نور، هدایت و تربیت معنوى مؤمنان و راه رسیدن به سعادت در دنیا و آخرتاند.
3 ـ حاجت خواهى
از جمله کارکردهاى مساجد در جوامع دینى این است که این اماکن محل عرضه حوائج به پیشگاه بارى تعالى و راز و نیاز با او و درخواست از فضل و رحمت اوست. در همین راستا مرحوم طبرسى نقل مىکند که برخى [مفسران ]گفتهاند جمله «اَن تُرفَعَ» در آیه:
«فى بیوت اذن اللّه ان ترفع و یذکر فیها اسمه ...».[7]
به معناى رفع (بردن) حوائج در مساجد به پیشگاه خداوند است.[8]
زیرا مسجد خانه خداست و براى زیارت خدا و ملاقات با او و در میان گذاشتن حوائج خویش با او چه جایى بهتر از خانه اوست؟!
در روایتى آمده خداى سبحان فرموده است: خانههاى من در زمین مساجد هستند و خوشا به حال کسى که در خانهاش کسب طهارت کند سپس مرا در خانهام زیارت کند و برعهده زیارت شونده (و میزبان) است که زائراش را تکریم نماید.[9]
4 ـ امنیّت روحى و روانى
در قسمتهای مختلف قرآن، مساجد به عنوان مرکز یاد و ذکر خدا معرفى شده است[10]
از طرفى خداوند با تأکید تمام فرموده است: تنها راه رسیدن به اطمینان و آرامش و امنیت روحى وروانى، یاد اوست:
«الا بذکر اللّه تطمئن القلوب».[11]
«آگاهباشید که تنها با یاد خدا دلها آرام مىگیرد».
از سوى دیگر در گفتگوى ابراهیم خلیل علیهالسلام با مشرکان و بتپرستان، شرک و توجه به غیرخدا عامل پریشانى، اضطراب و احساس ناامنى در روح و روان آدمى معرفى گردیده است:
«و کَیفَ اَخافُ ما اَشرَکتُم و لاتَخافونَ اَنَّکُم اَشرَکتُم بِاللَّهِ مالَم یُنَزِّل بِهِ عَلَیکُم سُلطنًا فَاَىُّ الفَریقَینِ اَحَقُّ بِالاَ منِ اِن کُنتُم تَعلَمون * اَلَّذینَ ءامَنوا ولَم یَلبِسوا ایمنَهُم بِظُلمٍ اُولئکَ لَهُمُ الاَمنُ وهُم مُهتَدون».[12]
«چگونه من از بتهاى شما بترسم؟ در حالى که شما از این نمىترسید که براى خدا همتایى قرار دادهاید که هیچگونه دلیلى درباره آن، بر شما نازل نکرده است. کدام یک از این دو دسته (بتپرستان و خداپرستان)شایستهتر به امنیّت و آرامش هستند اگر مىدانید؟ آنها که ایمان آوردهاند و ایمان خود را با امنیّت تنها از آن آنهاست و آنها هدایت یافتهاند».
و در آیه دیگر از قرآن آمده است:
«و اَنَّ المَساجِدَ لِلَّهِ فَلا تَدعوا مَعَ اللَّهِ اَحَدا».[13]
«مساجدمختص به خداست و در آن غیر او را نخوانید».
یعنى از شرک که عامل پریشانى و احساس ناامنى روحى و روانى است دورى کنید. افزون براین، درباره کعبه و مسجدالحرام مىخوانیم:
«... و مَن دَخَلَهُ کانَ ءامِنًا...».
«و هر کس وارد آن (کعبه) شود در امان خواهد بود».[14]
مقصود از ورود به کعبه تنها و رود جسمانى نیست؛ بلکه مهمتر از آن ورود و حضور قلبى است و نیز منظور از امنیّت وارد شونده تنها امنیّت ظاهرى نیست بلکه ضرورىتر از آن، احساس امنیّت در روح و روان است.
بنابراین مسجد پایگاه توحید و راه رسیدن به آرامش و امنیّت روحى
و روانى خواهد بود.