اکنون نوبت آن رسیده که بدانیم آداب حضور در مساجد از نظر قرآن چیست؟ همانگونه که قرآن بر اصل حضور در مساجد و آمد و شد با آن، تأکید و توصیه دارد بر رعایت برخى امور به عنوان تشریفات و آداب خاص حضور در آن، هم تأکید مىکند. البته منظور از تشریفات و آداب، امور زائد و غیرضرورى و صرفا ظاهرى نیست؛ بلکه در مباحث آتى، خواهیم دید آداب حضور در مساجد از نگاه قرآن شامل امور ضرورى که رعایت آنها لازم است، نیز مىشود.
1 ـ اجتناب از شرک
«و أنّ المساجد للّه فلاتدعوا مع اللّه احداً».
«و مساجد از آن خداست، پس هیچ کس را با خدا نخوانید».
سعید بن جبیر مىگوید:
جنیان به پیامبر صلى الله علیه وآله عرض کردند ما چگونه در مسجدالحرام حاضر شویم درحالى که از تو دور هستیم و چگونه درنماز (تو) حاضر شویم در حالى که از تو فاصله داریم؟
درپى این سئوال آیه «و انّ المساجد للّه ...» نازل شده است.[1]
در این آیه، خداوند با تأکید مىفرماید: مساجد از آنِ خداوند است. دراین که مقصود از «المساجد» در آیه یاد شده چیست؟ مفسران احتمالهاى گوناگونى مطرح کردهاند از جمله این که: مقصود از آن مسجد به معناى معروف و معمول آن (یعنى بناهاى خاصى که به نام مسجد شهرت دارند و براى اقامه نماز و بندگى و یاد خدا بنا شدهاند) است بنابراین، معناى آیه این مىشود: مسجدها مختص به خداوند است پس در آن غیر او را پرستش نکنید.[2]
گروهى از مفسران گفتهاند: مقصود از «المساجد» در آیه مذکور تمام نقاط زمین است؛ زیرا پیامبر صلى الله علیه وآله فرمود : «جُعِلَت لِیَ الارضُ مسجدا؛ زمین براى من مسجد و محل سجده قرار داده شده است».
خواه مقصود از «المساجد» مسجد به معناى خاص آن باشد و خواه به معناى تمام نقاط زمین آنچه مهم است این است که در آن باید از هر نوع شرک و ریا و توجه به غیر خدا دورى شود. شرک و ریا و توجه به غیرخدا در هر مکانى باشد زشت و نارواست و در بناها و اماکن مختص به خدا، زشتتر و نارواتر است؛ زیرا شرک و چندگانهپرستى ذاتا امرى زشت و پلید است. «إنّما المشرکون نجس؛همانا مشرکان پلید و آلودهاند»[3] و مساجد مکانهاى پاک و مقدساند. بنابراین کسى حقّ ندارد آن را بواسطه نیّات و اعمال شرّک آلود پلید و آلوده نماید.
اجتناب از شرک و ریا و روى آوردن به اخلاص و توحید ناب در مسجد طبق برخى تفاسیر در آیه 29 سوره اعراف نیز مورد تأکید قرار گرفته است:
«قُل اَمَرَ رَبّى بِالقِسطِ واَقیموا وُجوهَکُم عِندَ کُلِّ مَسجِدٍ وادعوهُ مُخلِصینَ لَهُ الدّینَ...».
«بگو پروردگارم امر به عدالت کرده است و توجه خویش را در هر مسجد (و به هنگام عبادت) به سوى او کنید و او را بخوانید در حالى که دین (خود) را براى خالص گردانید».
براى جمله «و اقیموا وجوهکم عند کلّ مسجد» تفسیرهاى گوناگون ذکر شده که برخى از آنها مربوط به مسجد است:
1 ـ در نمار به قبله هر مسجد توجه کنید.
2 ـ در هر مسجدى هستید نماز را بخوانید و براى رفتن به مسجد خاص، آن را تأخیر نیندازید.
3 ـ در وقت هر نمازى که دستور به جماعت خواندنِ آن داده شده به مسجد بروید و... .[4]
براساس تفسیرهاى ذکر شده، از نکاتى که از جمله «و اقیموا وجوهکم عند کل مسجد» به انضمام جمله «و ادعوه مخلصین له الدین» مىتوان استفاده کرد این است که در مساجد با خداوند راز و نیاز خالصانه داشته باشید و این، نوعى دعوت و تشویق به دعا در مساجد و رعایت اصل توحید و اخلاص در آن است.[5]
نکته:
مسأله توسل به پیامبر صلى الله علیه وآله و اولیاى دین یعنى آنها را وسیله و شفیع در درگاه خدا قرار دادن مطلبى است که نه با حقیقت توحید منافات دارد ونه با آیات قرآن مجید؛ بلکه تأکیدى است برتوحید و اینکه همه چیز از ناحیه خدا است. در آیات قرآن نیز کرارا به مسأله شفاعت و همچنین استغفار و طلب آمرزش پیامبر صلى الله علیه وآله براى مؤمنان اشاره شده است.
با اینحال بعضى از دورافتادگان از تعلیمات اسلام و قرآن اصرار دارند که هرگونه توسل و شفاعتى را منکر شوند و براى اثبات مقصود خود دستاویزهایى پیدا کردهاند از جمله آنها آیه فوق (و ان المساجد للّه فلاتدعوا مع اللّه احدا) مىباشد. آنها مىگویند: مطابق این آیه حق تعالى دستور مىدهد نام هیچ کس را همراه نام او نبرید و جز او را نخوانید و شفاعت نطلبید.
ولى انصاف این است که این ادعا هیچ ارتباطى به مطلب آیه ندارد بلکه هدف از آن، نفى شرک یعنى چیزى را هم ردیف خدا در عبادت یا طلبیدن حاجت قرار دادن است. به تعبیر دیگر: اگر کسى به راستى کار خدا را از غیر خدا بخواهد و او را صاحب اختیار و مستقل در انجام آن بشمرد مشرک است، همانگونه که واژه «مع» در جمله «فلاتدعوا مع اللّه» به این معنا گواهى مىدهد که نباید کسى را «هم ردیف» خدا و «مبدء تأثیر مستقل» دانست.[6]
2 ـ اجتناب از هر نوع ناپاکى
قرآن هم دستور مىدهد که هنگام حضور در مسجد از زینتها استفاده کنید که در مباحث پیشین مطرح شده است و هم دستور مىدهد که در حال پلیدى مانند جنابت و مستى وارد مساجد نشوید.
«یاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا لا تَقرَبوا الصَّلوةَ و اَنتُم سُکرى حَتّى تَعلَموا ماتَقولونَ و لاجُنُبًا اِلّا عابِرى سَبیلٍ حَتّى تَغتَسِلوا...».[7]
«اى کسانى که ایمان آوردهاید در حال مستى به نماز نزدیک نشوید تا بدانید چه مىگویید (و وارد مساجد نشوید) هنگامى که جنب هستید مگر این که در حال عبور باشید، تا غسل کنید».
برخى مفسران براى جمله «و لاجنبا الاّ عابرى سبیل...» شأن نزولى به این صورت نقل کردهاند: بعضى از انصار درِخانههایشان به طرف مسجد بود گاهى که دچار جنابت مىشدند براى تهیّه آب، جز رفتن به مسجد و عبور از آن راهى نداشتند در آیه یاد شده خداى تعالى حکم این مسأله را بیان کرده است.[8]
در باره جمله «لاتقربوا الصلوة و انتم سکارى...» دو تفسیر ذکر شده است که یکى از آن دو تفسیر در ارتباط با مسجد است. طبق این تفسیر «لاتقربوا الصلوة» در واقع به حذف مضاف است یعنى «لاتقربوا اماکن الصلاة اى المساجد للصلاة وغیرها؛ درحال مستى به اماکن نماز یعنى مساجد براى اقامه نماز یا کارهاى دیگر نزدیک نشوید».[9] تعبیر «الاّ عابرى سبیل» با همین تفسیر مناسب است زیرا عبور درباره مکان به کار مىرود نه در باره نماز.
بنابراین معناى جمله یاد شده این مىشود که: درحال مستى وارد مسجد نشوید.
درصورت صحت تفسیر مذکور، این مسأله مربوط به قبل از تحریم قطعى خمر است؛ زیرا حکم تحریم شرب خمر به تدریج بیان شده و چه بسا برخى مسلمانان درصدر اسلام، قبل از تحریم قطعى خمر، مشروب مىخوردند و ممکن بود درحال مستى وارد مسجد شوند. خداوند با نزول آیه مذکور آنان را نهى کرد که در چنین وضع و حالى وارد محیط مقدسى مانند مسجد بشوند.
درباره جمله «و لا جنبا إلاّ عابرى سبیل» نیز دو تفسیر وجود دارد که یکى از آن دو تفسیر مربوط به مساجد است. بنابراین تفسیر، معناى جمله یاد شده این است که: در حال جنابت به اماکن نماز یعنى مساجد نزدیک نشوید جز به صورت عبور و گذر از آن، تا این که غسل کنید.[10] مفسران این تفسیر را براى جمله یاد شده مناسبتر دانستهاند[11] زیرا عبور درباره مکان بهکار مىرود نه درباره نماز و این تفسیر از امام باقر علیهالسلام نیز وارد شده است.[12]
فلسفه این دستور روشن است؛ زیرا مسجد مکان مقدس و پاک و جاى عبادت و تقرب به خداى منزه از عیب و نقص است و جنابت و مستى[13] براى انسان یک حالت آلودگى ایجاد مىکند که تناسب با عبادت و اماکن آن یعنى مساجد ندارد.
افزون بر این آیه، خداوند در آیه 28 سوره توبه به صراحت مىفرماید:
«یاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا اِنَّمَا المُشرِکونَ نَجَسٌ فَلا یَقرَبُوا المَسجِدَ الحَرامَ بَعدَ عامِهِم هذا...».
«اى کسانى که ایمان آوردهاید! مشرکان ناپاک و پلیدند پس نباید بعد از امسال [سال نهم هجرى] نزدیک مسجدالحرام شوند».
گرچه این آیه در مورد مسجدالحرام است؛ اما این مسجد از این حیث خصوصیتى ندارد براى این که مشرکان به سبب نجس و پلید بودن حق ورود به آن را ندارند. بنابراین از عام بود این حکم (نجس بودن مشرکان) مىتوان استفاده کرد که آنها حق ورود به هیچ مسجدى را ندارند.
نتیجه این که هم مساجد و خانههاى خدا باید همواره پاک و پاکیزه باشند همانگونه که خداوند به ابراهیم خلیل و فرزندش اسماعیل علیهالسلام فرمان داد که خانهاش را براى طوافکنندگان، معتکفان و نمازگزاران پاکیزه نمایند:
«... و عَهِدنا اِلى اِبرهیمَ و اِسماعیلَ اَن طَهِّرا بَیتِىَ لِلطّائفینَ والعکِفینَ والرُّکَّعِ السُّجود».[14]
«و ما به ابراهیم و اسماعیل امر کردیم: خانه مرا براى طوافکنندگان و مجاوران و رکوعکنندگان و سجدهکنندگان، پاک و پاکیزه کنید».
همچنان کسانى که در مسجد حضور مىیابند باید خود را از آلودگىها و پلیدهاى ظاهرى و باطنى دور نگه دارند.
3 ـ اظهار خضوع و خشوع
خضوع و خشوع بنده در برابر پروردگار در هر زمان و مکان مطلوب و مورد تأکید است؛ اما هنگام حضور در مساجد، داشتن چنین حالتى بالخصوص مورد تأکید قرار گرفته است؛ چه این که مساجد، محل بندگى و عبادت است و حقیقت عبادت و بندگى همان خضوع و خشوع در برابر پروردگار است.
در آیه 114 سوره بقره آمده است:
«و مَن اَظلَمُ مِمَّن مَنَعَ مَساجِدَ اللَّهِ اَن یُذکَرَ فیهَا اسمُهُ و سَعى فى خَرابِها اُولئکَ ما کانَ لَهُم اَن یَدخُلوها اِلّا خائفینَ ...».
«کیست ستمکارتر از آن کس که از بردن نام خدا در مساجد او جلوگیرى کرد و سعى در ویرانى آنها نمود؟! شایسته نیست آنان، جز با ترس و وحشت وارد این (کانونهاى عبادت) شوند.»
برخى مفسران گفته اند معناىجمله «اولئک ماکان لهمان یدخلوها الاخائفین» این است آنها (ممانعتکنندگان از حضور مردم در مساجد) حق نداشتند جز با خضوع و خشیت وارد مسجد شوند تا چه رسد به این که جرأت بر تخریب آن داشته باشد.
بر اساس این تفسیر، از آیه استفاده مىشود هنگام ورود به مساجد مستحب است انسان با حالت خضوع و خشوع و خشیت از خداوند متعال وارد شود.[15]
4 ـ استفاده از زینت
در سوره اعراف آیه 31 آمده است:
«یا بَنى ءادَمَ خُذوا زینَتَکُم عِندَ کُلِّ مَسجِدٍ ... و لاتُسرِفوا اِنَّهُ لایُحِبُّ المُسرِفین».
«اى فرزندان آدم زینت خود را هنگام رفتن به مسجد با خود بردارید... ولى اسراف نکنید که خدا مسرفان را دوست ندارد».
از ابنعباس نقل شده مردان و زنان عصر جاهلیت، کعبه را با حالت برهنگى و بدون هیچ پوششى طواف مىکردند[16] خداوند با نزول آیه یاد شده ایشان را از این عمل منع کرد و فرمود: هنگام رفتن به مسجد از زینت (پوشش و لباس) خود استفاده کنید.[17]
انسان طبعا به زیبایىها و زینتها علاقهمند است و حسّ زیبایى دوستى یکى از ابعاد اصلى روح انسان را تشکیل مىدهد و آفریدگار حکیم بر استفاده از انواع زینتها تأکید کرده است:
«قُل مَن حَرَّمَ زینَةَ اللَّهِ الَّتى اَخرَجَ لِعِبادِهِ و الطَّیِّبتِ مِنَ الرِّزقِ».[18]
«بگو: چه کسى زینتهاى الهى را که براى بندگان خودآفریده وروزىهاى پاکیزه را حرام کرده است؟».
امّا ممکن است در جامعه دینى در اثر برخى عوامل مانند برداشتهاى غلط از آموزههاى دین یا تلقینهاى نادرست یا هر عامل دیگرى استفاده از زینتها و زیبایىها براى مؤمنان امرى نادرست و دور از شأن و منزلّت قلمداد شود، لذا خداى حکیم با صراحت دستور مىدهد که از زینتها استفاده کنید خصوصا هنگام رفتن به مساجد و حضور در پیشگاه خداوند که مناسب است بندهاش بهترین حالت و وضعیت را داشته باشد؛ زیرا مساجد خانههاى خداى جمیل است و سزاوار است انسان با بهترین جمال و زیبایى در آن حاضر شود:
«خذوا زینتکم عند کل مسجد».
«زینت خود را هنگام رفتن به مسجد با خود بردارید».
[1] . جامعالبیان، ج 29 ، ص 145 ؛ مجمعالبیان، ج10 ، ص 152 ؛ بحارالانوار، ج 60 ، ص 123 .
[2] . زبدة البیان، ص 81 .
[3] . سوره توبه، آیه 28 .
[4] . مجمع البیان، ج 4 ، ص 241 .
[5] . ر.ک: زبدة البیان، ص 79 .
[6] . تفسیر نمونه، ج 25 ، ص 127 و 128 .
[7] . سوره نساء، آیه 43 .
[8] . جامع البیان، ج 5 ، ص 139 .
[9] . مجمع البیان، ج 4 ـ 3 ، ص 80 .
[10] . توضیح بیشتر درباره این آیه در بخش احکام مطرح شده است.
[11] . مجمع البیان، ج 3 ـ 4 ، ص 81 ؛ المیزان، ج 5 ، ص 360 .
[12] . مجمع البیان، ج 3 ـ 4 ، ص 81 .
[13] . در آیه 90 سوره مائده درباره شراب و... آمده است: (یا الذین آمنوا انما الخمر و المسیر و الانصاب و الازلام رجس من عمل الشیطان فاجتنبوه، لعلکم تفلحون)؛ «اى کسانى که ایمان آوردهاید شراب و قمار و بتها و از لام [نوعى بخت آزمایى] پلید و از عمل شیطان است، از آنها دورى کنید تا رستگار شوید».
[14] . سوره بقره، آیه 125 .
[15] . بحار الانوار، ج 80 ، ص 341 .
[16] . در این که چرا آنان هنگام طواف، از پوشش استفاده نمىکردند و لباسهاى خود را در مىآورند، برخى گفتهاند: آنها اعتقادشان این بود که لباسها، بواسطه گناهان آلوده شده و طواف با آن صحیح نیست و برخى گفتهاند آنها در آوردن لباسها را تفأل به عریان و پاک شدن از گناهان مىدانستند! احکام القرآن، جصاص ص 42 .
[17] . جامع البیان، ج 8 ، ص 21 ـ 22 ؛ اسباب النزول واحدى، ص 151 ـ 152.
[18] . سوره اعراف، آیه 32 .