پیام مسجد
از آنجا که مسجد پایگاه نشر آیات قرآنى و تفسیر معارف الهى است؛
در نتیجه، پیام مسجد، دعوت به فراگیرى توأم علم و ایمان، دعوت به تفکّر و تعقّل
در اسرار خلقت و نظام متقن جهان طبیعت، دعوت به توحید و عبادت پروردگار،
دعوت به اجراى قسط و عدالت، دعوت به پاکى و انسانیت و دعوت به حیات
مذهبى و زندگى معنوى است.
از این رهگذر، مسجد به عامل حیات فرهنگى جامعههاى مذهبى مبدل
مىشود و بازنده کردن روح ایمان و علم در کالبد امت مسلمان، نقش حیاتى
مىیابد.
خداوند متعال در باره پیام مسجد، مىفرماید:
« یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا للّهِِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمْ
لِمَا یُحْیِیکُمْ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ
إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ ».[1]
«اى مؤمنان دعوت خدا و رسولش را اجابت کنید و بدانید
خداوند در میان شخص و قلب او حایل است و همه به سوى
او محشور خواهید شد».
به گفته صاحب المیزان و مجمع البیان، دعوت خدا و رسول صلىاللهعلیهوآله بر چند
شاخه استوار است:
1 ـ دعوت به ایمان که موجب حیات قلب است و در برابرش کفر قرار دارد
که موجب مرگ دلها مىشود.
2 ـ دعوت به قرآن و علوم دینى که عامل حیات و در برابرش جهل قرار دارد
که عامل مرگ است.
3 ـ دعوت به جهاد که شهیدان به حیات جاودانه مىرسند.
4 ـ دعوت به بهشت که حیات ابدى براى مؤمنان به شمار مىرود.
5 ـ دعوت به ولایت على مرتضى و اهل بیت علیهمالسلام، که ولایت روح ایمان
و موجب قبولى اعمال است.
مسجد خانه خدا براى انسان
1 ـ فراخوانى همگانى براى اجراى قسط و حضور در مسجد:
« قُلْ أَمَرَ رَبِّی بِالْقِسْطِ وَأَقِیمُوا وُجُوهَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ
وَادْعُوهُ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ کَمَا بَدَأَکُمْ تَعُودُونَ».[2]
2 ـ مسجد فقط براى خداوند و عبادت او برپا شده است:
« وَ أَنَّ الْمَسَاجِدَ للّهِِ فَلاَ تَدْعُوا مَعَ اللّهِ أَحَدا ».[3]
3 ـ مشرکان اجازه ورود به مسجد ندارند:
« یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ فَلاَ یَقْرَبُوا
الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ ».[4]
« مَا کَانَ لِلْمُشْرِکِینَ أَنْ یَعْمُرُوا مَسَاجِدَ اللّهِ».[5]
4 ـ کسانى مجاز به ساختن، آبادانى و اداره امور مساجد هستند که واجد
این صفات باشند:
« إِنَّمَا یَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللّهِ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الاْخِرِ وَ أَقَامَ
الصَّلاَةَ وَآتَى الزَّکَاةَ وَلَمْ یَخْشَ إِلاَّ اللّهَ فَعَسَى أُوْلَئِکَ أَنْ یَکُونُوا مِنْ
الْمُهْتَدِینَ ».[6]
«کسانى که مساجد را مىسازند و آباد مىدارند، مؤمن
به خدا و روز جزا و برپا کنندگان نماز، دهندگان مال خود
و ترسان از خدا هستند. این گروه که اصحاب و نسل مسجد
هستند، راه خدا را یافتهاند و از هدایت شدگان محسوب
مىشوند».
5 ـ ستمکارترین افراد، آنانى هستند که سدّ راه مسجدند و با تعطیلى مساجد،
یاد خدا و جماعت در مسجد را به نابودى مىکشانند:
« وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَسَاجِدَ اللّهِ أَنْ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ وَ سَعَى
فِی خَرَابِهَا أُوْلَئِکَ مَا کَانَ لَهُمْ أَنْ یَدْخُلُوهَا إِلاَّ خَائِفِینَ لَهُمْ فِی
الدُّنْیَا خِزْىٌ وَ لَهُمْ فِی الاْخِرَةِ عَذَابٌ عَظِیمٌ ».[7]
«قدرتمندان و جبارانى که به مؤمنان اجازه ندهند در
مسجدى براى عبادت پروردگار خود تجمع کنند و از این
جماعت مذهبى وحشت داشته باشند، محکوم به ذلت
و نابودى در دنیا هستند و عذابى بزرگ در قیامت براى آنان
تدارک دیده شده است».
6 ـ برخى مساجد، مسجد ضرار تلقى مىشوند که عامل تفرقه و محل توطئه
و نفاقاند و بانیان آن به دروغ ادعاى حسن نیت دارند، لذا خداوند گفته آنان را
تکذیب مىکند و چنین مسجدى را تحریم و اعلام فرموده است که مسجدى
شایسته حضور و اقامه جماعت است که با انگیزهاى خدایى و بر پایه تقوا و خلوص
ساخته شده باشد، در چنین مکان مقدسى، همواره مؤمنانى جمع مىشوند که
دوست دارند خود را از آلودگى و تیرگى گناه شستشو دهند، و در مقابل، خداوند هم
چنین کسانى را دوست مىدارد.
در پایان، خداوند پرسشى را مطرح مىکند و مىپرسد آیا کسى که مسجدى
را براى خدا و خشنودى او ساخته است، بهتر است یا آن کسى که براى نفاق وتفرقه
مسجد ساخته است؟ در پاسخ این پرسش، خداوند اعلام مىکند که بانیان مسجد
ضرار و توطئه گران ـ که عامل تفرقه در میان جماعت اسلامى شدهاند ـ قبل از
رسیدن به نیات شوم و مقاصد شیطانى خود، محکوم به فنا هستند و در شعله آتش
کینه و حسد نابود خواهند شد.
پشتوانه اخوت اسلامى
اهل مسجد با حذف تشریفات و الغاى امتیازهاى طبقاتى، نژادى و قومى،
در صفوف به هم فشرده نماز جماعت در کنار یکدیگر مىایستند؛ پس از نماز
جماعت همچون برادرى مهربان و صمیمى دست یکدیگر را مىفشرند، با هم
مصافحه مىکنند و شبانه روز حداقل یک بار با هم دیدارى معنوى و روحانى دارند؛
به مرور زمان، این دیدار موجب ارتباط محکمى مىشود که روح اخوت و برادرى را
در جمع نمازگزاران تقویت مىکند، در نتیجه از کمبودها، گرفتارىها و امکانات
یکدیگر آگاه مىشوند و به یارى یکدیگر مشکلات و احتیاجات افراد نیازمند را
تأمین مىکنند.
اصلىترین اتحادیهها، اتحادیهاى است که طبیعى و باپشتوانه معنوى در
مسجد شکل مىگیرد؛ به این وسیله، کمبودهاى محلى تا حد زیادى مرتفع
مىشوند، فعالیتهاى عامالمنفعه نیز، ثمره اتحاد و اخوت اسلامى است که در
مساجد تقویت مىشود.
خانه رشد
مسجد کانون تقوا و پایگاه پرهیزکارى، محل تطهیر روح و تصفیه قلب،
جایگاه پرورش عقل و مکتب تهذیب و تزکیه اخلاق است، مسجد گناهکاران را
به توبه و برگشت از راه شیطان و نفس اماره دعوت مىکند، فرزندان مسجد مؤمنان
راستین جامعه مذهبى به شمار مىآیند.
مسجد مىتواند با تشکیل کلاسهاى دینى و علمى به صورت مدرسهاى کارا
ظهور کند و با ارائه فیلمهاى آموزنده و نمایشهاى اخلاقى، جوانان و نوجوانان را
جذب کند.
مسجد مىتواند با تشکیل اردو، گردشهاى علمى و تأمین امکانات ورزشى
نوجوانان محل را به آغوش خود بکشد و استادان متعهد و معتقد در لابلاى
فعالیتهاى فرهنگى، ورزشى و جز آن، جوانان را با اصول اعتقادى و مبانى
اخلاقى اسلام آشنا سازند.
سالمسازى جامعه
همانطور که وزارت بهداشت با روشهاى گوناگون علمى، درصدد کنترل
و ریشهکنى بیمارىهاست، مسجد هم مىتواند در جامعه اسلامى عاملى قوى براى
ریشهکن کردن گناه و مفاسد اخلاقى باشد، زیرا، مسجد با تقویت نیروى ایمان و بالا
بردن سطح معرفت و بصیرت، افرادى صالح و پاکدامن مىسازد.
عامل پیشگیرى از فساد
با تقویت برنامههاى تربیتى در مساجد مىتوان زمینه آلودگى و فساد را از بین
برد. از آنجا که دستپروردههاى مسجد، صالحان و نیکان جامعه هستند با اجراى
دو اصل اساسى امر به معروف و نهى از منکر، یکدیگر را به کارهاى نیک دعوت
و از اعمال زشت و ناپسند منع مىکنند، در نتیجه با تقویت روحیه مذهبى،
از رهگذر مسجد، به نیروى انتظامى و دستگاههاى عریض و طویل قضایى
و زندانهاى گوناگون، نیاز چندانى نخواهد بود، زیرا اهل مسجد مرتکب جرم
و جنایت نمىشوند تا به این موارد نیازى باشد.
چه خوب است دولتمردان حکومت اسلامى درصدى از بودجه خود را که
صرف تأسیس مراکز انتظامى، تشکیل دادگاههاى متعدد و توسعه زندانها مىکنند
به مصرف تجهیز و تکمیل مسجد و مراکز مذهبى برسانند، تا از این طریق با واکسن
ضد گناه از سرایت بیمارى فساد به جامعه و توسعه آلودگى روحى جلوگیرى
به عمل آید.
بانیان مسجد
خداوند در قرآن مجید (سوره توبه، آیه 19) از کسانى که مسجد را برپا
مىدارند و موجب عمران و آبادى آن مىشوند، به عنوان مؤمن یاد مىکند.
کلمه حصر «انما» یادآورى مىکند که تنها مؤمنان به خدا و روز جزا، مساجد را آباد
مىکنند. در حدیث آمده است که اگر مؤمن نیکوکارى مسجدى را از خود به یادگار
بگذارد تا زمانى که آن مسجد برپاست و در آن محل مقدس عبادت، دعا، قرآن
و دیگر مراسم مذهبى برگزار مىشود، سازنده و واقف در ثواب آن اعمال خیر
شریک خواهد بود؛ پس از مرگ، نامه اعمال مختومه مىشود، اما از جمله کسانى که
پرونده او مفتوح مىماند، سازنده مسجد است.
خانه عدالت
از ویژگىهاى صحت نمازجماعت، عدالت امام جماعت است؛ عدالت،
ملکه عدالت یا اصرار نکردن بر گناه، هریک که باشد، موجب اعتماد مردم به مسجد
و رمز محبوبیتش است؛ چون اهل مسجد از او فسقى و گناهى سراغ ندارند،
نصایح و گفتههاى او مىتواند منشأ اثر شود.
بهترین مربى کسى است که گفتههاى او با کردارش و عملش و قولش تطبیق
کند.
محبوبترین بندگان خدا
در بیان این معنا و فضایل و ارزشها آن براى حاضر شونده و شتابنده
به سوى مساجد، ارزشهاى فراوانى نقل شده است که براى نمونه به چند روایت
اشاره مىشود:
1 ـ امام صادق علیهالسلام مىفرماید:
«کسى که به سویى مسجد برود، پاى خود را در هیچتر
و خشکى نمىگذارد، مگر اینکه زمین تا زمین هفتم براى آن
شخص تسبیح مىکند».
2 ـ رسول خدا صلىاللهعلیهوآله نیز مىفرماید:
«کسى که به سوى مسجدى از مساجد خداوند برود،
براى او در مقابل هر قدمى که بر مىدارد تا زمانى که به سوى
خانه خود باز مىگردد، ده حسنه در نامه اعمالش ثبت مىگردد
و همچنین ده سیّئه از سیّئات او محو مىگردد و به او ده درجه
ترفیع داده مىشود».
3 ـ روایت شیخ طوسى در کتاب «مجالس» از ابوذر، در حدیث مفصلى که
پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله او را وصیت مىکند که:
«اى ابوذر، خداوند تبارک و تعالى مادامى که در مسجد
نشسته باشى در مقابل هر نفسى که مىکشى ده حسنه به تو
عطا مىکند و ده سیئه از سیئات تو را محو مىکند.
اى ابوذر خداوند مىفرماید: «محبوبترین بندگان در
پیشگاه من کسانى هستند که به جلال من عشق مىورزند،
قلوبشان در گرو مساجد است، سحرگاهان اهل زمین تصمیم
به عذابشان مىگیرم، وقتى اینان را مىبینم، از عقوبت
اهل زمین منصرف مىشوم».
این روایات و روایات بسیار دیگرى که همگى تأکید به حضور در مساجد
دارند و ارزشهاى والاى آن را بیان مىکنند، جملگى حاکى از اهمیت و اهتمام
فوقالعادهاى است که اسلام براى حضور در مساجد قائل است.
در طرف مقابل، روایات بسیار داریم که جمله آنها با کسانى که از حضور در
مساجد خوددارى مىورزند، برخورد مىکند و ارزشهاى اجتماعى این گونه افراد را
مورد سؤال قرار مىدهد، که براى نمونه به چند روایت اشاره مىشود:
1 ـ حضرت على علیهالسلام مىفرماید:
«براى همسایه مسجد که براى اداى نمازهاى واجب در
مسجد در حالى که هم فراغت دارد و هم سالم است حضور
پیدا نکند، نمازش، نماز نیست».
2 ـ روایت قرب الاسناد، که ابوالبخترى از امام صادق علیهالسلام نقل مىکند که از
پدرانش از حضرت على علیهالسلام مىفرماید:
«براى همسایه مسجدى که براى اداى نمازهاى واجبش در
حالى که فراغت و صحت دارد و در مسجد حضور پیدا
نمىکند، نمازى نیست».
3 ـ روایت دیگرى از شیخ طوسى است که پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله مىفرماید:
«براى همسایه مسجد نمازى نیست مگر در مسجد».
این روایات و امثال آن را فقها عظام این گونه بیان کردهاند که کلمه «لا صلواة»
نفى صحت نمىکند، بلکه نفى کمال مىکند. به این ترتیب که «لا صلواة» یعنى
«لا صلاة کاملة»، نمازى نیست یعنى نماز کامل نیست، نه اینکه جایز نیست در منزل
نماز بخوانند. مجازند در منزل نماز بخوانند و نمازشان صحیح است، ولى از کمال
برخوردار نیست و چنانچه بخواهند نماز کامل بخوانند باید نماز خود را در مسجد
به جاى آورند.