نمایش صفحات

 

          مسجد، محل سجده در پیشگاه باعظمت ذات بارى و مکانى است براى
ابراز بندگى و عرض تشکر و سپاس به درگاه پروردگار عالمیان، به لحاظ نعمت‏ها
و موهبت‏هاى مادى و معنوى خداوندى.

          مسجد، جایگاهى است براى اداى فرایض دینى و موضعى است براى
ساییدن پیشانى بر خاک، به نشان عبودیت و بندگى در پیشگاه خالق یکتا، بنابراین،
ارزش و منزلت هر مسجد و ارج و مکانت هر عبادتگاهى در همان روح عبودیت
و بندگى انسان و تسلیم وى در برابر خالق و آفریدگار خویش در کلیه اوامر و نواحى
و اطاعت و انقیاد کامل از ذات اقدس الهى است که زمینه ساز رشد و تکامل انسانى
به شمار مى‏رود.

          بدون شک، سبب قداست مساجد و معابد در ادیان آسمانى همین است
و ارزش و حرمت آنان نیز در همین یک نکته خلاصه مى‏شود؛ مطالعه و بررسى
آیات قرآنى و روایات اسلامى درباره مسجد، این حقیقت را آشکار مى‏سازد که
عمران و آبادانى معابد و مساجد، با ایمان و عقیده مردمان مؤمن و متدین ارتباط
تنگاتنگ دارد، همچنانکه شرک، کفر، الحاد و نفاق با فرهنگ مسجد، کاملاً در تضاد
است و خرابى ظاهرى و باطنى در آن را به دنبال دارد.

          رسول اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله مى‏فرماید:

     «المسجد بیت کلّ مؤمن».[1]


    «مسجد، خانه هر انسان باایمان است».

          همچنین در حدیث دیگر فرمود:

     «انّ المساجد بیوت المتّقین...».[2]

    «مسجدها، خانه‏هاى پارسایان و پرواپیشگان است».

          هر که مسجد خانه وى باشد، خداوند پایان عمر او را رفاه و آسایش قرار
مى‏دهد و او را از پل صراط به سوى بهشت مى‏گذراند.

          پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله در حدیثى به زبان تمثیل فرمود:

     «ریاض الجنة المساجد».[3]

    «مسجدها، باغ‏ها و بستان‏هاى بهشتى‏اند».

          و در سخنى دیگر در مقام بیان عظمت و اهمیت مسجد، فرمود:

     «کل بناء و بال على صاحبه یوم القیامة الاّ المسجد».[4]

    «در روز رستخیز همه بناها و ساختمان‏ها براى مالک
و سازنده آن، و زر و بال و دردسر خواهد بود، جز مسجد».

          به عقیده برخى، این حدیث نکته ظریف و دقیقى در بردارد و خلاصه آن این
است که علاقه انسان به مال و منال مادى و دلبستگى او به کاخ و بناهاى دنیوى
احیانا او را از خدا باز مى‏دارد و موجب فراموشى ارزش‏هاى معنوى مى‏شود،
چنین انسان غافلى، رفته رفته از خدا دورتر مى‏شود و هر لحظه بر ابتلاهاى دنیوى
و گرفتارى‏هاى مادى خود مى‏افزاید، به خلاف مسجد که علاقه و وابستگى به آن
ـ از آن جا که به قصد قربت و رضاى الهى است ـ نه تنها براى انسان ایجاد گرفتارى
نمى‏کند و وبال نمى‏شود، بلکه سبب سبکبارى، راحتى و آزادى روح و روان وى نیز
مى‏شود.

          ناگفته نماند کسانى که مسجد را ـ چنانکه درباره مسجد ضرار مطرح بوده

است ـ وسیله دنیاخوارى و ابزارى براى هدف‏هاى پست دنیوى و نفسانى خود قرار
مى‏دهند، وضعى دیگر دارند، چرا که آن چنان بنایى مسجد نیست، بل دام شیطانى
است و بانیان آن اهل مسجد نیستند بلکه منافق یا منافقانى هستند.

          حضرت محمد مصطفى صلى‏الله‏علیه‏و‏آله فرمود:

     «لاتقوم السّاعة حتّى یتباهى النّاس فى المساجد».[5]

    «قیامت به پا نمى‏شود مگر اینکه مردم در مسجدها مباهات
کرده و بر یکدیگر فخر و ناز مى‏فروشد».

          صاحب‏نظران در تفسیر و توضیح این حدیث شریف دو احتمال مى‏دهند:

          1 ـ اهل مسجد در آخرالزمان، گرفتار تظاهر و فخرفروشى مى‏شوند
و از معنویت فاصله مى‏گیرند و این، عملى ضدارزش است.

          2 ـ افراد بشر قبل از فرارسیدن قیامت، بر اثر تزکیه نفسانى و رشد و کمال
عقلانى و بالندگى فکرى و ایمانى به مرحله و مقامى مى‏رسند که حضور در مساجد
و آمد و شد مستمر به خانه‏هاى خدا و عبادت مرتّب منظّم در آن اماکن مقدس را از
مفاخر خود مى‏دانند و به آنها مى‏بالند، بر خلاف اهل فساد ولاابالیان، که آمد و شد
به مسجد را براى خود کسر شأن مى‏دانند و تا مى‏توانند از آن مى‏پرهیزند.

          در حدیثى در زمینه ارج و منزلت مسجد آمده است:

     «تذهب الارضون کلّها یوم القیمة الاّ المساجد فانّها تنضمّ
بعضها الى بعض
».[6]

    «در روز رستاخیز، همه زمین‏ها از بین مى‏روند، جز مساجد
که پیوسته باقى مى‏مانند».

          شاید از جمله معانى تأویلى حدیث مزبور آن باشد که چون بقاى هر شى‏ء
با آثار آن است و زمین و اهل آن در نظام طبیعت جملگى فانى‏اند و از سویى کمال
انسان در عبودیت خدا و معرفت پروردگار است، پس مساجد در ارتباط با بندگى

انسان با قصد تقرّب و رضاى خدا باقى مى‏مانند و بس و بقیه، یعنى هر چه دنیا
و دنیایى صرف است از بین مى‏رود و فانى مى‏شود.

     « کُلُّ شَیْءٍ هَالِکٌ إِلاَّ وَجْهَهُ ».[7]

    «همه چیز جز او فانى است».

     « کُلُّ مَنْ عَلَیْهَا فَانٍ * وَیَبْقَى وَجْهُ رَبِّکَ ذُو الْجَلاَلِ
وَالاْءِکْرَامِ
».[8]

    «هر آنچه بر بستر زمین است فناپذیر و از بین رفتنى است
جز وجه باجلالت و کرامت پروردگارت که او باقى و ماندگار
است».

 

سکوى پرش به آسمان

          از بحث گذشته چنین نتیجه مى‏شود که حرمت و قداست مساجد و معابد
با عبودیت و بندگى انسان در برابر حق تعالى معنا و مفهوم پیدا مى‏کنند و با ارزش
مى‏شوند، به همین سبب، در احادیث شریف نبوى و روایات اولیاى معصوم علیه‏السلام
گاه مساجد، خانه‏هاى مؤمنان و پارسایان معرفى شده[9] و دیگر گاه خانه‏هاى
خداوند متعالى.[10]

         راستى بیان این همه ویژگى براى مساجد چیست؟ آیا جز ان است که انسان
مؤمن در مسجد وجهه الهى پیدا کند و با الهام و رهنمود انبیاء و فرستادگان الهى در
سکّوى پرش به بلنداى انسانیت قرار گیرد و در نتیجه ارزش وجودى تمام عیار یابد
و به مقام قرب و حبّ و رضوان برسد؟

          نبى مکرم و رسول خاتم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله فرموده‏اند:


     «بأحبّ البلاد الى اللّه‏ مساجدها و ابغض البلاد، الى اللّه
أسواقها
».[11]

    «محبوب‏ترین سرزمین‏ها نزد خاوند مسجدها،
ناخوشایندترین آنها بازارهاى آنهاست».

          پیامبر گرامى صلى‏الله‏علیه‏و‏آله در یک حدیث نسبتاً طولانى راز محبوبت مساجد را نزد
خداوند چنین بیان فرموده است:

     «هر کس خدا را دوست مى‏دارد باید مرا دوست بدارد و هر
که من را دوست بدارد عترت و خاندان مرا باید دوست بدارد،
و هر کس خاندان مرا دوست بدارد باید قرآن را دوست بدارد
و هر کس قرآن را دوست بدارد، باید مساجد را دوست بدارد،
زیرا مساجد آستان‏هاى الهى و بناهاى پاکیزه‏اى هستند که
خداوند اذن داده که بلند و مرتفع شوند و داراى خیر و برکت
باشند؛ مساجد مکان‏هایى میمنتند و اهل آنها نیز مردمانى
سعید و خوشبختند. مساجد و اهل آنها، هر دو آراسته
به جمال و کمال معنوى و روحانى اند، آنها محافظت شده‏اند،
چون در نمازند و خداوند درصدد برآوردن نیازمندى‏هاى
ایشان است؛ آنان در مسجدند و خداوند به دنبال
مشکل‏گشایى از ایشان».[12]

         در این حدیث که با زبان کنایه و تمثیل، سخن به میان آمده نکاتى در خور
توجه است.

          1 ـ علت محبوبیت و قداست و ارج مساجد، این است که مردم در آنها با
معارف قرآن آشنا مى‏شوند و با حضور مستمر خود سخنان عترت و خاندان نبوت
را که حافظان شریعت و پاسداران آیین اسلام و شارحان کتاب خدا هستند،

را مى‏شنوند و در نتیجه را ه و رسم صحیح زندگى را مى‏یابند و عنصرى صالح به بار
مى‏آیند و به کلید رمز خوشبختى دست مى‏یازند و دیگران را هم به سرمنزل مقصود
ره مى‏نمایند، که معناى دوستى خدا و رسول نیز همین است.

          2 ـ خوشبختى و موفقیت اصلى را باید در آستانهاى الهى (مساجد) جستجو
کرد؛ کسانى که خوشبختى را در نافرمانى خدا و آلوده شدن به گناه و انواع فساد
و تباهى مى‏پندارند، سخت در اشتباهند و هرگز گمشده خود را نخواهند یافت.

          3 ـ آرایش حقیقى براى انسان، تنها به جامه نووگران نیست، بلکه به تقوا
و آراستگى خلقى و رفتارى است؛ به عبارت دیگر، زینت و آراستگى حقیقى
و باارزش، تنها در پرتو بندگى خدا و عبودیت و نیایش در مساجد میسر است.

          4 ـ انسانى که از پروردگار خویش گسسته است، موجودى بى‏پشتوانه
و بى‏پناه است، لکن مساجد به سبب انتسابشان به خدا، پناهگاهى مطمئن
و پشتوانه‏اى محکم براى مردم مؤمن و متدین محسوب مى‏شوند.

          آن حضرت صلى‏الله‏علیه‏و‏آله درباره همین معناى ژرف و پرارزش، در روایتى دیگر چنین
فرموده‏اند:

     «المساجد سوق من اسواق الآخرة قراها المغفرة و تحفتها
الجنّة
».[13]

    «مساجد بازارى از بازارى‏هاى آخرتند، مادّه پذیرایى
و مهمان نوازى در آنها بخشش و آمرزش الهى است و تحفه
و هدیه تقدیمى در آنها بهشت است».

          این حقیقت را که مسجد جاى کسب معالى اخلاق و محل تحصیل ثواب
و کلاسى براى آموزش درس‏هاى انسانیت و میدانى براى پروراندن روح و روان
آدمى است، از تقابلى که میان بازار و مسجد در برخى احادیث وجود دارد مى‏توان
استفاده کرد، زیرا مسجد در میان آن همه مکان‏ها و سرزمین‏ها نزد خداوند دوست

داشتنى‏ترین و محبوب‏ترین به شمار مى‏رود، همچنانکه بازارها مبغوض‏ترین
هستند.

          حال باید دید که چرا مساجد محبوب‏ترین و بازارها مبغوض‏ترین هستند؟
آیا جز این است که بازارها ـ غالبانه کلا و همیشه ـ محل تحصیل مال و منالند و افراد
بشر در آنجا فقط به جمع پول و ثروت بیشتر مى‏اندیشند و حرص مى‏ورزند
و با یکدیگر به رقابت برمى خیزند و احیاناً و دور از رحم و مروت به جان هم
مى‏افتند وچنین امرى، خواه ناخواه، آنان را از کمالات معنوى بازمى دارد و دنباله‏رو
هوا و هوسشان مى‏سازد و سرانجام فرصت‏هاى طلایى را در تحصیل کمالات
روحى از بین مى‏برد.

          از سوى دیگر، شکى نیست که اگر انسان مؤمن در بازار و مغازه خود با توکل
به خدا و در چارچوب امر و نهى الهى به دنبال روزى حلال و در پى تجارت و کسب
شرعى باشد، حبیب خداست و مغازه و تجارتخانه‏اش نیز حکم عبادتگاه را دارد،
بنابراین روایات وارد شده در مذمّت بازار هرگز ناظر به چنین مواردى نیست
و اصولاً باید لحن احادیث و آهنگ روایات و زبان قرآن و سنت را نیک فهمید
و موارد را بدرستى تشخیص داد.

          و اما مساجد، به طور کلى میدان کسب فضایل و ارزش‏هاى والا و معنوى‏اند
و انسانى که ساعاتى از عمر خود را در آن مى‏گذراند به کمالاتى دست پیدا مى‏کند
و یا باید دست پیدا کند که هستى را بر وى معنى دارتر، و وجود او را باارزش‏تر
و پایدارتر مى‏گرداند، زیرا مال و منال دنیوى زوال‏پذیر و فانى‏اند و اگر هم موقتاً
بمانند، از آن دیگران است، در حالى که فضایل و کمالات جزو جدایى‏ناپذیر وجود
انسان است و باقى به بقاى اویند، البته منافاتى ندارد که گاهى همین مسجد
به صورت مسجد ضرار و وسیله‏اى براى رسیدن به مطامع مادى دنیوى درآید که در
حقیقت چنین مکانى براى مسجد نیست، بلکه دامى شیطانى و کمینگاهى ابلیسى
است و انسان را به مراتب بیش از بازار گرفتار و نگون بخت مى‏کند.

          بنابراین، جمله‏هاى «المساجد انوار اللّه»[14] و نظایر آن بیانگر جنبه روحانى

و معنوى مساجد واقعى‏اند.

 

اهل مسجد

          آنچه ذکر شد، نکاتى بود عمدتاً درباره مسجد و ارزش آن، مطالبى بود راجع
به حرمت و قداست مسجد و بقاى آثار آن و اشاره‏اى بود به سند جاودانگى عبادت
برگزار شده در محیط مسجد، چنانکه در ضمن نقل برخى اخبار یادآورد شدیم،
بیانات در آن گونه روایات، تمثیلى است، از قبیل تشبیه معقول به محسوس که
به قصد مجسم ساختن جنبه‏هاى معنوى و روحانى مسجد عنوان شده‏اند؛ این نوع
تعبیرات کنایى و جمله‏هاى تمثیلى، در مجاورت و گفتگوهاى عادى مردم هر کشور
و در عرف و عادت هر قوم، و زبان و لغت هر ملتى متعارف و شناخته است.

          آیا یک سنگ نفیس و گرانقدر با یک در باارزش و آیا طلا و نقره در تمثیلات
عادى ما، مورد مقایسه و سنجش قرار نمى‏گیرد و گاهى امور معنوى به آنها تشبیه
نمى‏شوند تازه، آن همه تعبیرات که در احادیث مزبور آمده درباره بنا و ساختمان
مسجد وارد است؛ اما راجع به اهل مسجد و افراد مسجدى، نکته باریک‏تر و مهم‏تر
است.

          حضور در مساجد و اداى فرایض دینى و نمازهاى پنجگانه در آن جا،
به قدرى بزرگ و با ارزش است که در مقام بیان عظمت آن، باز در قالب مثال و تمثیل
فرموده‏اند:

     «ما من یوم الاّ ینادى فى المقابر: من تغبطون؟ فیقولون
اهل المساجد، یصلّون و لانقدر و یصومون و لانقدر
».[15]

    «فرشته‏اى هر روز در میان قبرها ندا سر مى‏دهد و مى‏پرسد:
شما اهل گورستان که دستتان از دنیا کوتاه شده است، به حال
چه کسانى غبطه مى‏خورید و وضع کدام گروه را آرزو دارید؟

آنان در پاسخ گویند: به حال مسجدیان غبطه مى‏خوریم
و وضع ایشان را آرزومندیم که نماز مى‏خوانند و ما نمى‏توانیم،
و روزه مى‏گیرند و ما نمى‏توانیم و به کلّى دستمان کوتاه
شده است».

          آرى، اهل مساجد و پویندگان راستین راه مستقیم توحید، چنان مقام
ارجمندى دارند که مردم در آخرت به حال ایشان غبطه مى‏خورند و داشتن وضع
ایشان را آرزو مى‏کنند، زیرا با چشم بصیرتى که پیدا کرده‏اند با از میان رفتن حجاب
و مانع مادى، آثار عبادت و بندگى و خلوص و پاکى را عیان مى‏بینند و حسرت
مى‏خورند که چرا در دنیا، بیش از آنچه انجام دادند، سعى و کوشش نکردند و از آن
اعمال باارزش بهره کافى نبردند و توشه افزونتر نیندوختند.

          پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله و اوصیاى معصوم علیه‏السلام براى تشویق و ترغیب مردم به آن همه
ثواب و کمال در سخنان و رهنمودهاى خود از هر شیوه معقول بهره جسته‏اند.

          روزى رسول گرامى صلى‏الله‏علیه‏و‏آله، از جبرئیل علیه‏السلام سؤال فرمودند:

     «کدام بقعه و مکان، بهترین است؟».

جبرئیل پاسخ داد:

     «مساجد بهترین بقعه‏ها و اماکن است».

بعد رسول اللّه‏ صلى‏الله‏علیه‏و‏آله پرسیدند:

«در میان مسجدیان چه کسانى دوست داشتنى‏تر و بهتر
هستند؟».

جبرئیل گفت:

«آنان که زودتر از همه وارد مسجد مى‏شوند و دیرتر از همه
بیرون مى‏روند».[16]


 

بناى مسجد

          اولیاى دین، براى آنکه مؤمنان و مردمان متدین، تقویت روحى و روانى
شوند و رنج و کار و کار و زحمت رادر این زمینه‏ها بر خود هموار کنند،
و عده‏هاى راست و نویدهاى مسرت بخش مطرح ساخته‏اند از جمله:

     «من بنى اللّه‏ مسجداً ولو کمفحص قطاة بنى اللّه‏ له بیتا
فى الجنّة
».[17]

    «هر کس براى رضاى خدا و تقرب به او مسجدى بسازد هر
چند به کوچکى لانه مرغ قطا (سنگخوار)، خداوند برایش
خانه‏اى در بهشت بنا فرماید».

          ناگفته پیداست که حدیث مزبور حدیثى کاملا بلاغى و برانگیزاننده است
و از شیوه مبالغه بهره گرفته است وگرنه مسجدى به وسعت و محدودیت لانه
پرنده‏هاى کوچک چگونه مى‏تواند مورد استفاده باشد. و لذا این تعبیرات کنایى
و این گونه وعده ثواب و پاداش در خصوص بناى مسجد آنجا که ضرورت بیشترى
احساس مى‏شود، شدت و تأکید زیادترى پیدا مى‏کند.

          «هاشم خلال» مى‏گوید: همراه «ابوصباح کنانى» به حضور امام ششم
ابوعبداللّه‏ جعفر بن محمد صادق علیه‏السلام رسیدیم، درباره مساجدى که برخى زائران
و حاجیان خانه خدا در راه مکه سااخته‏اند صحبت شد، امام فرمود: «به‏به! آنها
بهترین مساجدند».[18]

         آیا علت بهتر بودن آن مساجد این نیست که مسافران و زائران کعبه در مسیر
مسجد، نیاز مبرم پیدا مى‏کنند؟ ناگفته معلوم است که وجود یک مسجد میان دو

شهر و دو آبادى براى مردم مسلمان و اشخاص متدّین بیشتر مورد نیاز است تا در
داخل شهر و روستا، به هر حال، ملاک بهتر بودن مسجدى در قیاس با مسجد دیگر
احتمالاً نیاز و احتیاج شدید به آن است.

 

قصد قربت

          به استناد حدیث معروف نزد فریقین، نیّت و قصد، اصل و پایه هر کارى
است:

     «انّما الاعمال بالنّیّات».[19]

    «براستى که اعمال و کارها بستگى کامل به نوع نیت و قصد
دارند».

     «ولکلّ امرء مانوى».[20]

    «براى هر انسان آن مى‏ماند که قصد کرده است».

          بنابراین باید دید که نیت و قصد پایه‏گذار مسجد چه بوده است،
آنچه موجب استحقاق آن همه اجر و ثواب و سبب دریافت آن‏همه پاداش مى‏شود
کار و بنایى است که با نیت پاک براى رضاى خدا انجام مى‏یابد، نه هر بنایى که
احیانا با نیت ناپاک و مقصد آلوده ساخته شده باشد. در فرهنگ اسلامى ارزش هر
عمل منوط به نیت عامل آن است و تنها اعمالى نیکو، پسندیده و پرارزش تلقى
مى‏شود که به قصد رضاى خالق و خدمت به مخلوق و دور از ریاکارى
و شهرت‏طلبى باشد.

          پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله در برخى سخنانش افزون بر ذکر قید «للّه‏» با بیان صریح‏ترى
مى‏فرماید:

     «من بنى للّه‏ مسجدا الا یرید به ریاءً ولا سمعة بنى اللّه‏ له بیتا
فى الجنّة
».[21]


    «هر کس مسجدى براى خدا و دور از ریا، تظاهر
وخودنمایى‏بسازد، خداوند خانه‏اى دربهشت براى او بنا کند».

          و در حدیثى دیگر با همین مضمون فرموده‏اند:

     «من بنى مسجدا یبتغى به وجه اللّه‏ بنى اللّه‏ له مثله فى
الجنّة
».[22]

         و در حدیث سوم فرموده‏اند:

     «من بنى للّه‏ مسجدا صغیرا و کبیرا بنى اللّه‏ له بیتا فى
الجنّة
».[23]

    «هر کس براى رضاى خدا مسجدى ـ کوچک یا بزرگ ـ
بنا کند، خداوند براى او خانه‏اى در بهشت مى‏سازد».

          لازمه نیت پاک در بناى مساجد، درآمد حلال و بالحاظ این شرط اصلى،
بسیارى از اعمال افراد مورد سؤال قرار مى‏گیرد، زیرا تنها با پولى مى‏توان مسجد
ساخت که پاک و حلال و طیب باشد، پیغمبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله فرموده‏اند:

     «من بنى للّه‏ مسجدا یعبد اللّه‏ فیه من مال حلال، بنى اللّه‏ له بیتا
فى الجنّة من درّ و یاقوت
».[24]

    «هر که براى خدا مسجدى بسازد تا خدا در آن پرستش
و عبادت شود و از مال حلال و دارایى پاکى باشد، خداوند
براى سازنده آن خانه‏اى در بهشت و از درّ و یاقوت بنا مى‏کند».

          چنانکه ملاحظه مى‏کنید هر چند در برخى احادیث بناى مسجد به طور
مطلق یاد شده است، لکن در برخى احادیث دیگر با کمال صراحت سخن از ریا
و تظاهر و مال حرام به میان آمده و هرگونه ابهام را برطرف مى‏کند؛ زیرا بناى مسجد

به قصد ریا و شهرت و از مال و دارایى حرام، بلکه مشکوک، با روح مسجد
و پارسایى در تضاد است و اصولاً چنان وضعى و آن گونه پولهایى هرگز نباید در
بناى مسجد به کار رود.

 

اولین مسجد

          ناگفته پیداست که اوّلیّت، امرى نسبى است، چرا که مقصود، گاهى آغاز
آفرینش زمین و ابتداى خلقت انسان در بستر آن است.

          گاهى نیز مقصود ظهور اسلام و آغاز شکل‏گیرى جامعه اسلامى پس از بعثت
حضرت محمد صلى‏الله‏علیه‏و‏آله است.

          «زرکشى» مى‏نویسد نخستین مسجدى که بر روى زمین بنا شده مسجدالحرام
است، که آن را مسجد شهر مکه خوانده‏اند.[25]

         این مطلب، افزون بر روایات اسلامى در آیه‏هاى قرآنى به وضوح و روشنى
تمام مطرح است، احیاناً در روایات نیز به آیات قرآن استناد شده است:

     « إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَ مُبَارَکا وَهُدىً
لِلْعَالَمِینَ
».[26]

    «نخست خانه‏اى که براى عبادت خلق بنا شد، همان خانه
مکه است که در آن برکت و هدایت خلایق است».

          «ابوذر غفارى» گوید: از رسول خدا پرسیدم: «کدام مسجد، اولین بار ساخته
شده است؟». پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله فرمود: «مسجد الحرام». سؤال کردم: «پس از آن کدام
مسجد؟» فرمود: «مسجد الاقصى».[27]

         بنابراین «بدون شک» مراد از اوّلیّت در آیه پیشین، آغاز پیدایى بشر
و حضرت آدم بر روى زمین است، همچنانکه از آیه 108 توبه مشخص مى‏شود:


     « لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوَى مِنْ أَوَّلِ یَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ
تَقُومَ فِیهِ
».

          مقصود، اولین مسجدى است که پیامبر خاتم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله در ورود به مدینه
و تشکیل نظام اسلامى، بنا نهادند و خداوند آن را مسجد «تقوا» نام‏گذارى فرمود.[28]

         نکته شایان ذکر دیگر، دوّمین مسجد از دو دیدگاه مزبور است. در سخن
«ابو ذر» خواندیم که دومین مسجد پس از هبوط آدم و استقرار اولاد او بر روى
زمین، «مسجد الاقصى» است، همچنانکه دومین مسجد در جهان اسلام،
همان «مسجد نبوى» است که سال 1 ه ق در شهر مدینه به دست پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله
و یارانش ساخته شد و بسیارى از ارزش‏ها و ارزندگى‏ها را داراست.

 

بناى مسجد نبوى

          بناى «مسجد النبى» در مدینه، از وقایع عبرت افزاى خواندنى تاریخ است؛
آورده‏اند که رسول اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله در میان استقبال گرم و باشکوه اهل «یثرب» وارد آن شهر
شدند و مردم با ابراز خوشحالى و شادى و خوش آمدگویى، پیشنهاد کردند که آن
حضرت به منزل یکى از یثربیان وارد شوند، لکن پیامبر خدا در پاسخ فرمودند:
مرکب را آزاد گذارید که او مأمور است، که از قضا شتر در جایگاه کنونى مسجد
بر زمین نشست؛ در کتاب «سیرت رسول اللّه‏» آمده است: «سید پرسید:
این جایگاه که اشتر من فرود آمد و بخفت ملک کیست؟» گفتند: دو یتیم.

          بعد از آن، پیغمبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله ایشان را بخواند و آن ملک را از ایشان بخرید و مسجد
خود آنجا بنا کرد. پس سید در خانه «ابو ایوب» بود تا مسجد پرداخته شد...»،
«چون سید ما بفرمود که آن مسجد از بهر وى بنا کردند، خود هر روز برفتى و ساعتى
در آن کار کردى تا مسلمانان را زیادت رغبت افتادى در عمارت آن، بعد از آن
مهاجرین و انصار در کار ایستادندى و کار همى کردندى و این رجز همى گفتندى».


 

لئن قعدنا و النبى یعمل

 لذاک منا العمل الضلل

 

          «هرگاه ما بنشینیم و پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله کار کند، چنین رفتارى از ما عملى انحراف
خواهد بود».

          و دیگر، این رجز همى گفتندى؛

 

لا عیش الاّ الاخره

 اللهم ارحم الانصار و المهاجره

 

          «زندگانى جز زندگانى اخروى نیست، خدایا بر انصار و مهاجران رحم آور».

          سپس رسول خدا، به نثر و نه به نظم، مهاجران و انصار را دعا فرمود؟[29]

 

فلسفه بناى مسجد

          1 ـ مسجد نقطه مرکزى شهر اسلامى است و بقیه نهادها و بناها اعم از محل
زندگى و یا جاى کسب و کار و دیگر تلاش‏هاى عادى، بر محور مسجد و فرهنگ آن،
باید شکل بگیرد.

          2 ـ روح و جان مسجد که همان عبودیّت و بندگى خدا و پرستش تنها ذات
احدیت است. در ابعاد دیگر حیات مادى و فعالیت‏هاى روزمره بشرى باید سارى
و جارى باشد وگرنه مثل مسجد ضرار، ضدّ تقوا و پارسایى بوده است، هر چند نام
مسجد بر خود داشته باشد، داراى ارزش معنوى نخواهد بود.

          3 ـ اینکه پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله در مدینه، پیش از هر چیز مسجد ساخت به این علت بود
که آن حضرت عبودیت و بندگى خدا را در سرلوحه برنامه هر مسلمان قرار دهند،
زیرا اگر فرد مسلمان در مرتبه اوّل، بنده خدا باشد و نه بنده و تسلیم هوا و هوس
و مال و منال، چنین فردى، انسانى سالم و خدمتکار و مفید براى خود و دیگران
خواهد بود، و الاّ نه براى خود فردى سودمند، و نه براى دیگران شخصى
خدمتگذار خواهد بود.

          4 ـ معناى کار رسول خدا این نیست که با وجود نهادها و مراکز ادارى،

اجتماعى اقتصادى و غیره، مسجد را محل فعالیت‏هاى عادى زندگى کنیم و در
جامعه عملاً دوگانگى بیافرینیم، بلکه هدف رسول اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله آن بوده که فرهنگ
مسجد را که همان عبودیّت و بندگى خداست تعمیم و روح انسانى را جلا دهیم
و هر لحظه گامى به پیش برداریم و از شیطان و عوامل او فاصله بگیریم.

 

کارگر مسجد شهید ولایت

          سیره‏نگاران در همکارى و شرکت «عمار یاسر» در بناى مسجد النبى صلى‏الله‏علیه‏و‏آله
داستانى نقل کرده‏اند که براى آینده مسلمانان مفید واقع شد و در واقعه «صفّین»
رستگارى و بیدارى فریب خوردگان را در پى داشت.

          در سیرت رسول اللّه‏ صلى‏الله‏علیه‏و‏آله آمده است: «و هم در آن روز عمار بن یاسر درآمد
و خشت همى کشید تا یک بار بسیار بروى نهادند، به ظرافت گفت: یا رسول اللّه‏:
مرا کشتند. پس سید دست بر پشت وى نهاد و فرو مالید و خاک و غبار را از سر
و روى وى پاک بکرد و گفت: «لیسو بالّذین یقتلونک انما تقلتک الفئة الا باغیة».
«ایشان کسى نیستند که تو را بکشند بدان که گروه سرکش و ستمکار تو را مى‏کشند».

          همچنانکه سید گفته بود عمّار به روزگار خلاف على علیه‏السلام با وى بود و لشکر
معاویه وى را بکشتند، که از معجزه‏هاى پیغمبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله یکى این بود که از احوال
وى خبر داد.

 

غبار مسجد

          على  علیه‏السلام هم در حالى که در مسجد کار مى‏کرد و رجز مى‏خواند:


لایستون من یعمر المساجد

  یداب فیه قائما و قاعدا



مــن یــرى عــن الغبــار حــائــد

          «برابر نباشد ثواب و درجه کسى که در مسجد کار کند و رنج بر خود گیرد
و خسته شود، با کسى که به نزدیک نیاید و هیچ کار در آن نکند، از بهر آنکه مبادا
غبار بر او بنشیند».


          مسجد «قبا» نخستین مسجدى است که در عالم اسلام ساخته شده و «مسجد
النبى» دومین مسجد جهان اسلام است و مسجد «ضرار» در حیات رسول اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله
به وسیله منافقان در نزدیکى مسجد «قبا» ساخته شد. در بحث قبلى درباره مسجد
تقوا (قبا) و مسجد «ضرار» از بعد فرهنگى و اعتقادى سخن گفته شد؛ اینک موضوع
را از بعد تاریخى پى مى‏گیریم هر چند تاریخ ما از فرهنگ تفکیک‏ناپذیرند.

          امام صادق  علیه‏السلام فرمود:

     «مسجد قبا نخست مسجدى است که بر مبناى تقوا
و پارسایى بنا شده است».[30]

         نکته‏اى که از دیدگاه اخلاقى و تربیتى حائز اهمیت و در خور دقت است
و مؤمن و مسلمان را از هر گونه غرور و عجب باز مى‏دارد. تعبیرى است که در
آیه 108 سوره توبه درباره مسجد «قبا» آمده است.

          مراد از طهارت و پاکیزگى در آیه کریمه، مطلق طهارت و پاکیزگى است،
بنابراین مسجد از دیگاه پارسایان همچون کلاس تربیت و خودسازى و عاملى مهم
در تهذیب نفس تلقى مى‏شود که اگر با عامل‏هاى دیگر همسو نباشد کارساز نخواهد
بود، به این معنا مهم آن است که از نیت خود در رفتن به مسجد آگاه باشیم،
آیا براى اطاعت فرمان خدا و خودسازى است، یا براى اهداف و اغراض دیگر؟
در هر حال اهل مسجد «تقوا»، مصمم به اصلاح خویشند و در سر، سوداى تهذیب
نفس دارند.

          شاهد دیگر بر این معنا، آیه 18 سوره توبه است که فرمود:

     « فَعَسَى أُوْلَئِکَ أَنْ یَکُونُوا مِنْ الْمُهْتَدِینَ ».

     «شاید آنان از ره‏یافتگان باشند».

          و چنانکه ملاحظه مى‏شود در تأثیر اخلاقى و تربیتى مسجد به جزم سخن
نیامده و معناى این کلام آن است که مسجد، اقامه نماز، اداى زکات و بالاتر از همه

خوف و خشیت از خدا به شرطى عامل و سبب نجات و رستگارى هستند که ادامه
داشته و توأم با استقامت و پایدارى باشند، اگر سالک در نیمه راه، خود را ببازد
و به اعمالش بنازد و گرفتار دام‏هاى خطرناک ابلیس و نفس اماره شود، ممکن است
با همان سجاده در درّه دوزخ سقوط کند.

 

ویژگى‏هاى ساختمان مسجد

          از احادیث فراوانى که در باب مسجد منقول است استفاده مى‏شود که
مساجد باید ساده و بى‏تکلّف باشند، امّا در بعد معمارى نظر خاصى ابراز نشده
و بستگى به ذوق و سلیقه هر قوم و ملتى دارد، با وجود این تأکید شده است که
مساجد نباید همچون کلیساها و صومعه‏هاى یهود و نصارى آرایش شود که حواس
نمازگزار و عبادت کننده را متوجه آن زرق و برق‏ها کند.

          امام صادق علیه‏السلام به نقل از پدرانش، از امیرمؤمنان على علیه‏السلام روایت فرموده‏اند:

     «المساجد تبنى جمالا تشرف».

     «مساجد باید همبسته ساخته شوند نه پراکنده و بسیار بلند
و مشرف».

          قطع نظر از برخى ویژگى‏هاى ساختمانى، که بیانگر فرهنگ اصیل اسلامى
است، نوع بناى مسجد و طرح و نقشه ساختمان آن به اقتضاى زمان و مکان متفاوت
است و طرح کلى و یکنواخت نمى‏توان ارائه داد.

          «حلبى» از امام ششم  علیه‏السلام پرسید: آیا نماز خواندن در مساجد سقف‏دار
و سایباندار مکروه است؟ امام پاسخ فرمود:

     «نعم و لکن لا یضّرکم الیوم».

     «آرى، لکن امروز ضرور و زیانى ندارد».

          و در ادامه فرمود:

     «ولو قد کان العدل لرایتم کیف یصنع فى ذالک...».

     «اگر حکومت عدل به پا شود، او مى‏داند در این خصوص

چه کند؟».

          آیا مفهوم حدیث مزبور آن نیست که سقفدار و یا بى سقف بودن مسجد
و برخى ویژگى‏هاى دیگر امورى هستند که با در نظر گرفتن آب و هواى هر منطقه
و دیگر شرایط اقلیمى، زمان و مکان متفاوتند و به اقتضاى اوضاع و احوال باید
بنایى مناسب و مسجدى درخور و شایسته احداث شود؟ به نظر مى‏رسد به این
علت در زمان‏هاى گذشته و اعصار دور مساجد را در مناطق گرمسیر بى‏سقف
مى‏ساختند، زیرا خبرى از وسایل سرد کننده و تهویه مطبوع نبود و بهداشت
عمومى نیز همچون امروز مراعات نمى‏شد؛ امّا امروز که وسایل متنوع برقى فراوان
است و سعى مى‏شود بهداشت مراعات شود چه ضرورتى است که مساجد
بى‏سقف ساخته شوند و نماز چنین اماکنى مکروه باشد؟ نکته شایان توجه دیگر این
است که مسلمانان با حفظ آداب و سنن و فرهنگ اسلامى خود باید هویت اسلامى
خویش را کاملاً حفظ کنند و در ساختن مساجد، با استفاده از سبک‏هاى سنتى
اسلامى، تقلید از طرح‏هاى معمارى صومعه‏ها و کلیساها را کنار بگذارند.
شایان توجه است که در این حدیث امام علیه‏السلام به قیام آل‏محمد صلى‏الله‏علیه‏و‏آله و تشکیل حکومت
مقتدر عادلانه اشاره دارد و اینکه آن حضرت در نحوه بناى مساجد نظر خواهند داد
و در حفظ کیان مستقل جامعه موحّدان، عنایت خاصى خواهند داشت.

          بنابر روایت امام جعفر صادق  علیه‏السلام امیرمؤمنان على علیه‏السلام محراب‏هاى داخلى
مساجد را در هم مى‏کوبیدند و مى‏فرمودند:

     «کانّها مذابح الیهود».[31]

    «گویى آنها سلاخ خانه‏هاى یهود است».

          «شهید اول» در ذکرى مى‏نویسد:

     «از برخى فقهاى امامى نقل شده است که مراد
محراب‏هایى بوده که درون بعضى مساجد با وضعى خاص

وجود داشته است».[32]

         در حدیثى از امام حسن عسکرى علیه‏السلام آمده است:

     «اذا خرج القائم امر بهدم المنار و المقاصر الّقى فى
المساجد
».

     «چون امام قائم ظهور کند فرمان دهد مناره‏ها
و مقصوره‏هاى مساجد را ویران کنند».

          راوى گوید: با خود گفتم چرا؟ آنگاه امام رو به من کرد و فرمود:

     «معنى هذا انّها محدثة مبتدعة لم یبنها نبّى حجّة».

     «معناى کار امام قائم آن است که چنان عملى بدعت است،
پیامبر و یا هر حجت خدایى آن را نساخته است».[33]

         یعنى ساخته و پرداخته طاغوت‏ها و بدعت‏گزاران است.

 

وسعت مسجد

          اگرچه در برخى احادیث براى بناى مسجد (کوچک یا بزرگ) به قصد رضاى
خدا و طلب اجر و پاداش الهى، ارزش قائل شده‏اند، لکن مسلم آن است که وسعت
و گستردگى فضاى مسجد بر حسب نیاز از نظر شارع مقدّس، مطلوب است و در
صورت محدود بودن فضاى مسجد، به توسعه آن اذن داده شده است؛ در تاریخ
اسلام نمونه‏هاى بسیارى از مساجد وجود دارد که به مرور زمان توسعه یافته‏اند،
مانند: «مسجدالحرام» و «مسجدالنبى» که در حیات خود آن بزرگوار و با اجازه آن
حضرت گسترش یافته است.

          گویند: رسول اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله دیوار مسجد مدینه را با یک خشت ساخته بود؛
با افزایش شمار مسلمانان، ایشان از رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله اجازه خواستند تا بر آن بیفزایند
و پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله اجازه فرمود و مسجد را با یک و نیم خشت ساختند و باز چون عرصه

مسجد براى مسلمانان تنگ مى‏نمود و شمار مسلمانان فزونتر مى‏شد، از رسول خدا
اجازه توسعه خواستند و آن حضرت اجازه فرمودند و این بار دیوار مسجد را
به عرض دو خشت بنا کردند و به دستور پیامبر اکرم سقف و سایبان بر آن
افزودند.[34]

         درباره ثواب و فضیلت توسعه مسجد، احادیثى منقول است؛ رسول اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله
فرمود:

     «من وسّع مسجدنا هذا بنى اللّه‏ له بیتا فى الجنّة».[35]

    «هر کس مسجد ما را وسعت بخشد، خداوند براى او
خانه‏اى در بهشت سازد».

          امام جعفر صادق  علیه‏السلام در پاسخ کسانى که پرسیدند: «آیا خانه و اتاقى را که
مسجد بوده مى‏توان خراب کرد و به جایش مسجدى نو و بزرگ ساخت» فرمودند:
«اشکالى ندارد».[36]

         و رسول اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله فرموده‏اند:

     «من زاد بیتا فى المسجد فله الجنّة».[37]

    «هر کس خانه‏اى بر مسجد بیفزاید، بهشت از آن اوست».

          بنابراین، با توجه به مضامین احادیث مذکور و دیگر روایات، رسول اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله
آینده را پیش‏بینى فرموده و در مورد مسجدالنبى و هر مسجد دیگر، توسعه
و گسترش را براساس فزونى جمعیت و افزایش زایران پسندیده، بل لازم دانسته
و چنان توسعه‏اى را اذن فرموده‏اند.

 

عمران مسجد


          عمران و آبادانى مساجد، معانى و مفاهیم متفاوتى دارد و هر معنى
و مفهومى که مراد باشد شایان توجه است، جز آبادانى فیزیکى و ظاهرى منهاى
بعد فرهنگى معنوى و روحانى که مردود و نامقبول است.

          قرآن کریم مى‏فرماید:

     « أَجَعَلْتُمْ سِقَایَةَ الْحَاجِّ وَعِمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ کَمَنْ آمَنَ
بِاللّه‏ِ وَالْیَوْمِ الاْخِرِ وَ جَاهَدَ فِی سَبِیلِ اللّه‏ِ لاَ یَسْتَوُونَ...
».[38]

    «آیا رتبه سقّایت و سیراب کردن حاجیان و عمران
مسجدالحرام را با مقام آن کس که به خدا و به روز آخرت ایمان
آورده و در راه خدا جهاد کرده است، یکسان مى‏دانید،
هرگز نزد خدا این با آن یکسان نخواهد بود».

          بنابراین برابر نص آیه شریفه، آباد کردن مساجد و تعمیر آنها ـ اعم از
مسجدالحرام یا دیگر مساجد ـ بدون ایمان به خدا و اعتقاد به روز جزا و جهاد
و تلاش در راه ارزش‏هاى الهى و فضایل انسانى، فاقد اعتبار و قداست است.

          از بررسى احادیث نیز چنین برمى آید که عمران و آبادانى مساجد
به دو معناست:

          1 ـ تعمیر و بناى مادى، ظاهرى و ساختمانى.

          2 ـ عمران و آبادانى معنوى، فرهنگى و روحانى.

          البته در برخى احادیث، عمران به معناى مطلق کلمه آمده. لکن در برخى
دیگر به صراحت تمام، بعد معنوى و روحانى عمران و آبادانى مورد توجّه است
و به هر تقدیر عمران به معناى نخست بدون مفهوم و معناى دوم فاقد ارزش است.

          رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله فرمود:

     «انّ عمّار بیوت اللّه هم اهل اللّه عزّوجلّ».[39]

    «آبادکنندگان خانه‏هاى خدا، خانواده الهى هستند».


          و امام رضا علیه‏السلام فرمود:

     «نشانه مروت و جوانمردى در وطن سه چیز است:
تلاوت قرآن، عمران مساجد و به دست آوردن دوستان
خدایى».[40]

         روزى رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله خطاب به ابوذر فرمود:

     «در تعمیر و آبادانى مساجد نیکو بکوش که ثواب آن از
ناحیه پروردگار، بهشت است».

          ابوذر پرسید:

     «مساجد را چگونه آباد کنیم؟».

          پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله فرمود:

     «در آنها با صداى بلند سخن نگویید. حرف باطل و سخن
نادرست نزنید و داد و ستد و خرید و فروش نکنید. اى اباذر،
تا در مسجد هستى بکوش یاوه و بیهوده نگویى و اگر این چند
دستور را رعایت نکردى، روز قیامت جز خویشتن را ملامت
و سرزنش مکن».[41]

         از امام صادق  علیه‏السلام روایت شده است که پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آلهفرمود:

     «چون خداوند تبارک و تعالى ببیند که اهل یک آبادى
(شهر یا روستا) در نافرمانى او زیاده روى کرده‏اند، ولى در میان
آنان سه تن مسلمان (واقعى) است، خطاب فرماید:
«اى گناه‏کاران و کسانى که از فرمان‏هاى من سربرتافته‏اید اگر در
میان شما مؤمنانى نبودند که با یکدیگر مهربانند و با نماز
گزاردنشان زمین و مساجد مرا آباد کنند، و در سحرگاهان از
خوف و خشیت من مستغفرانند، عذابم را بر شما فرود

مى‏آوردم».[42]

         مرحوم نورى در ذیل حدیث مزبور مى‏نویسد:

     «حدیث به این معنا صراحت دارد که مراد از عمران
مساجد، دایر نگاه داشتن آنهاست با نماز، دعا، یاد خدا
و تلاوت قرآن و جز این‏ها، نه تعمیر و ترمیم سقف و دیوار
آن».[43]

         شاهد این مدعا آیه قرآن کریم است که فرمود:

     « إِنَّمَا یَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللّه‏ِ مَنْ آمَنَ بِاللّه‏ِ وَالْیَوْمِ الاْخِرِ وَأَقَامَ
الصَّلاَةَ وَآتَى الزَّکَاةَ وَلَمْ یَخْشَ إِلاَّ اللّه‏َ فَعَسَى أُوْلَئِکَ أَنْ یَکُونُوا مِنْ
الْمُهْتَدِینَ
».[44]

    «منحصرا تعمیر مساجد خدا به دست کسانى است که به
خدا و روز آخرت ایمان آورده و از غیر خدا نترسند،
آنها امیدوار باشند که از هدایت یافتگان راه خدا هستند».

          شاهد شایان توجه دیگر اخطارى است که در این آیه شریفه، به مشرکان
و منحرفان شده است:

     « مَا کَانَ لِلْمُشْرِکِینَ أَنْ یَعْمُرُوا مَسَاجِدَ اللّه‏ِ شَاهِدِینَ عَلَى
أَنفُسِهِمْ بِالْکُفْرِ  أُوْلَئِکَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ وَ فِی النَّارِ هُمْ
خَالِدُونَ
».[45]

    «مشرکان خود حق ندارند مساجد خدا را آباد کنند در حالى
که بر کفر خود گواهند، اعمال اینان هیچ و پوچ است و در آتش
جاودانند».


          نکته مهم دیگر در این باره، هر چند در خصوص مسجدالحرام بوده،
ارزش تولیت و سرپرستى است که آن را حقى براى پارسایان مى‏شناسند:

     « وَ مَا کَانُوا أَوْلِیَاءَهُ إِنْ أَوْلِیَاؤُهُ إِلاَّ الْمُتَّقُونَ ».[46]

         «(آنان (مشرکان)، متولیان و صاحبان مسجدالحرام
نیستند، که صاحبان و متولیان اصلى آن، جز پارسایان نباشند».

          بعضى از علما فرموده‏اند:

     «ممنوعیت مشرکان از عمران و تولیت مساجد اختصاص
به مسجدالحرام دارد».

          بعضى دیگر فرموده‏اند:

     «مفهوم، عام است و همه مساجد را شامل مى‏شود».

          شیخ طبرسى قدس‏سره مى‏نویسد:

     «در معنا و مفهوم عمرانى که بر مشرکان ممنوع است،
اختلاف نظر وجود دارد».

          1 ـ مراد، آمد و شد مشرکان است که بر رونق مسجد مى‏افزاید و خود نوعى
عمران و آبادانى است.

          2 ـ مراد، اصلاح، ترمیم و تعمیر خرابیهاى ناشى از حوادث است.

          3 ـ مراد، سکونت و همجوارى است؛ با وجود این تردیدى نیست که آبادانى
مساجد با آمد و شد، زیارت، نماز، دعا و حتى ترمیم و تعمیر، تنها کار مردمان
معتقد و مؤمن است.[47]

         شیخ طبرسى قدس‏سره در تفسیر آیه:

     « وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَسَاجِدَ اللّه‏ِ أَنْ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ وَ سَعَى
فِی خَرَابِهَا
».[48]


    «کیست ستمکارتر از آنکه مردم را از ذکر نام خدا منع کند
و در ویرانى آن بکوشد».

          مى‏نویسد:

     «برخى گفته‏اند مراد از آیه، ممانعت از برگزارى نماز و دیگر
طاعات است[49]، و این گواه دیگرى است بر این که مراد از
عمران در آیه شریفه، عمران معنوى و فرهنگى و اخلاقى
است».

          «محمد جواد مغنیه» مى‏نویسد: ظاهر آیه خطاب تهدیدآمیزى است
به کسانى که مساجد و یا به طور کلى معابد را، محترم نمى‏شمارند و از عمران آنها
جلوگیرى مى‏کنند و مردم را از اداى نماز و دیگر عبادات باز مى‏دارند و عملاً در
ویرانى و بى‏رونقى آنها مى‏کوشند و با برگزارى شعائر اسلامى در آنجا مخالفت
مى‏ورزند، در حالى که هر انسان شریف وظیفه دارد مساجد و معابد را مقدس
بشمارد و با احترام گام در آنها نهد و در برابر خداوند خاضع و خاشع و از عذاب
الهى بیمناک باشد و به ثواب و پاداش حضرت حق دل ببندد.[50]

         «علامه مجلسى» قدس‏سره درباره آیه مزبور چنین مى‏نویسد:

     «واژه‏هاى مسجد، منع و ذکر، هر سه عامند و همه مساجد
و هر نوع منع و هر قسم ذکر، دعا و نماز را شامل مى‏شود».[51]

         «سیدقطب» مى‏نویسد:

     «به هر حال، نصّ آیه مشعر بر آن است که «حکم» عمومیت
دارد و تمام مساجد و همه نوع ممانعت و کارشکنى و هر قسم
ذکر را شامل مى‏شود؛ آیه مزبور، همه نوع تلاش در تخریب
مساجد را شامل مى‏شود و عامل آن را مستحق کیفر

مى‏داند».[52]

 

تبدیل کلیسا به مسجد

          از آنجا که کلیسا، صومعه، کنشت، دیر و نظایر آنها همچون مسجد براى
پرستش خداى یگانه ساخته شده‏اند، بنابراین کسى که گذرش به آنها بیفتد مى‏تواند
در آنها نماز بگذارد.

          از امام صادق  علیه‏السلام سؤال شد:

     «آیا در معابد یهود و نصارا، مى‏توان نماز خواند؟».

          امام فرمودند:

     «آرى».[53]

         و هرگاه کلیسا و صومعه‏اى متروک شود و اهالى آن هجرت کنند و یا منقرض
شوند و آن سرزمین در اختیار مسلمانان قرار گیرد، مى‏توان آن اماکن را به صورت
مسجد درآورد و یا آن را منهدم کرد و به جایش مسجد ساخت؛ رواى گوید از
          امام ششم علیه‏السلام پرسیدند:

     «آیا صومعه و کنشت را مى‏توان درهم کوبید و به جایش
مسجد ساخت؟».

          امام فرمود:

     «آرى».[54]


 



[1] .  کنزل المعال: ج 7 ، ص 650 ، افست هند.

[2] .  همان مأخذ:  ص  659 . 

[3] .  همان مأخذ:  ص 648 .

[4] .  همان مأخذ:  ص 648 . 

[5] .  سنن ابن‏ماجه: دارالفکر، بیروت، ج 1 ، ص 244 .

[6] .  کنزالمعال:  ج 7 ، ص 652 . 

[7] .   قصص  /  88 .

[8] .  رحمن  /  27 . 

[9] .  کنزالعمال:  ص 651  .

[10] .  مستدرک الوسائل:  طبرسى، میرزا حسین نورى، آل‏البیت علیهم‏السلام، قم، ج 3 ، ص 363 . 

[11] .  کنز العمال:  ج 7 ، ص 648 .

[12] .  مستدرک الوسائل: ج 3 ، ص 355 . 

[13] .  همان مأخذ:  ص 361 .

[14] .  همان مأخذ:  ص 448  

[15] .  همان مأخذ، ج 3، ص 362 .

[16] .  طلى، محمّد بن حسن، الأمالى، مطبعة النّعمان، نجف اشرف، ج 1، ص 144، اعلام السّاجد باحکام المساجد، چاپ قاهره، 1410، ص 36، صدوق، محمد بن على بن بابویه، معانى الاخبار، مکتبة الصّدق، تهران، ص 168 .

[17] .  همان مأخذ. 

[18] .  برقى، ابو جعفر، احمد بن محمد، المحاسن: چاپ محدّث ارموى، ص 55 .

[19] .  فیض، محمد بن مرتضى، المجحه‏البیضاء: مکتبة الصّدوق، تهران، ج 8، ص 103 . 

[20] .  فیض، محمد بن مرتضى، المجحة البیضاء:  مکتبة الصدّوق، تهران، ج 8 ، ص 103 .

[21] .  کنزالمعال:  ج 7 ، ص 655 . 

[22] .  همان مأخذ:  ص 649 .

[23] .  همان مأخذ:  ص 650 . 

[24] .  همان مأخذ:  ص 654 .

[25] .  زرکشى، محمد بن عبداللّه‏، اعلام الساجد باحکام المساجد:  ص 29، قاهره، 1410 ه ق. 

[26].  آل‏عمران  /  96  .

[27] .  ابن‏ماجه، سنن:  ج 1 ، ص 248، حدیث ابوذر، بیروت، دارالفکر. 

[28] .  سید ابراهیم سید علوى، مجله مسجد:  شماره 13، مقاله «ماهیت و رسالت مسجد».

[29] .  اسحاق بن محمد بن همدانى، رفیع الدّین، سیرت رسول اللّه‏:  ج 1 ، ص 474 و 475. 

[30] .  مجلسى، محمد باقر، بحار الانوار:  ج 21 ، ص 256 ، بیروت، مؤسسة الوفاء.

[31] .  حرّ عاملى، محمد بن حسن، وسائل:  ج 3 ، ص 510 ، تهران، اسلامیه . 

[32] .  همان مأخذ .

[33] .  بحار الانوار، ج 83، ص 376 . 

[34] .  طولى، محمد بن حسن، التهذیب:  ج 3 ، ص 262 ، بیروت 1401 ه ق .

[35] .  کنزالعمال:  ج 7 ، ص 653 ، بیروت، مؤسسه الرّسالة. 

[36] .  وسائل:  ج 3 ، ص 489 .

[37] .  کنزالعمال:  ج 7 ، ص 653 . 

[38] .  توبه  /  19  .

[39] .  همان مأخذ:  ص 651 .

[40] .  الخصال:  ص 324 ، تهران، 1389 ه ق، مکتبة الصّدوق . 

[41] .  بحار الانوار:  ج 83 ، ص 370 .

[42] .  مستدرک الوسائل:  ج 3 ، ص 366 . 

[43] .  همان مأخذ:  ج 3 ، ص 367 .

[44] .   توبه  /  18  . 

[45] .  توبه  /  17  .

[46] .  انفال  /  34  . 

[47] .  مجمع البیان:  ج 5 ، ص 13 .

[48] .  بقره  /  114  . 

[49] .  همان مأخذ:  ج 1 و 2، ص 190 .

[50] .  مغیمة، محمد جواد، تفسیر الکاشف:  ج 1، صص 182 و 184، بیروت، دارالعلم للملایین. 

[51] .  بحارالانوار:  ج 83 ، ص 340 .

[52] .  سید قطب، فى ظلال القرآن:  ج 1 ، ص 105، بیروت، دارالشّرق. 

[53] .  وسائل الشیعه:  ج 3 ، ص 491 .

[54] .  همان مأخذ.