از جارزنىها و خبرکردنهاى انسانى گرفته تا دنیاى شگفتانگیز انقلاب
ارتباطات که هم اکنون آن را سپرى مىکنیم، عوامل اصلى و ابزارهاى مهم رسانهاى
ما، نقشى مهم در حفظ، احیا و ماندگارى میراث سترگ تشیع خونرنگ علوى ایفا
کرده است.
اگرچه نظریهپردازان و محققان بزرگ اسلامى، یکى از عمدهترین عوامل
ماندگارى و استمرار فرهنگ اسلامى در طى قرون و اعصار را در غناى درونى این
فرهنگ و مکتب حیاتبخش مىدانند، ولى چه کسى است که نداند در عصر
تحولات شگرف ارتباطى و با بروز تکنیکهاى نوین اطلاع رسانى، در ایران سال
1357 ه ش، این مساجد درآمدند و بار دیگر نشان دادند که «انسان»، «انسان» است
نه ابزار.
با این توضیح، ما در این مجموعه کوشیدهایم تا جنبههایى از نقش رسانهاى
مسجد و خطابه را در مقایسه با تحول ارتباطى دنیاى امروزه، مورد بررسى قرار
دهیم و در این بررسى، البته مقصد، آن نیست که منکر تحولات ارتباطى جهان
شویم، بلکه بیشتر به دنبال تأکید این نکته هستیم که نمىباید نقش رسانهاى مسجد
و خطابه را در رشد و ارتقاى فرهنگ عمومى ـ بویژه در جوامعى که از فرهنگ
شنیدارى برخوردارند ـ نادیده انگاشت و یکسره مرعوب نظریه پردازان انقلاب
ارتباطات امروز دنیاى معاصر شد؛ واقعیت این است که «بشر معاصر» یکبار دیگر
دچار این اشتباه تاریخى مىشود که به پدیده ارتباطات باز هم نگرشى ابزارى
بیندازد، غافل از آنکه اولین اصل بدیهى رسانه ارتباطى، توفیق در برقرارى ارتباط
با مخاطبى چون «انسان» است و این ارتباط و پیوند، جز از راه طرح پیامى قوى
و فرهنگ حیاتبخش ـ که نیاز انسان را برطرف سازد ـ امکانپذیر نخواهد بود.
به همین سبب، ما ابتدا با تعریفى که از «پدیده ارتباطات» و «مخاطبان» آن،
مىکنیم به سراغ نظریههاى معروف تحول ارتباطى دنیاى امروز مىرویم و در این
میان نقبى به وظیفه و نقش اصلى وسایل ارتباطى در برقرارى ارتباط با انسان
مىزنیم، و سپس میزان توفیق پیام وسایل ارتباطى در نگاه واکنش «رفتار جمعى»
افراد بشر را مورد بررسى قرار مىدهیم، در نهایت با بررسى نظریه «ماروین زدیتس»
و حوزههایى که او براى مطالعه هر انقلاب ضرورى مىداند، تنها به بحث
سازماندهى مىپردازیم و از رهگذر آن، نقش رسانهاى مسجد را در این راستا مورد
ارزیابى و تحلیل قرار مىدهیم.
1 ـ تعریف ارتباطات
پیش از پرداختن به مسائل سابق الذکر، ضرورى است تصور خویش را از
پدیده ارتباطات روشن سازیم، علم ارتباطات به دانشى اطلاق مىشود که
چگونگىهاى برقرارى ارتباط و اطلاع رسانى را با مخاطب بررسى مىکند
و به کیفیت پیام رسانه ارتباط جمعى و تکنیکهاى ارسال پیام به مخاطب،
مىپردازد.[1]
در عصر حاضر «مک لوهان» یکى از نویسندگان و نظریه پردازان غربى در
زمینه ارتباطات معتقد است که منشأ تغییرات اجتماعى، رسانههاى ارتباط جمعى
هستند؛ چنانکه دیگر نظریهپردازان اقتصادى و فرهنگى، هر یک به طور جداگانه
به اقتصاد و نهادهاى فرهنگى به عنوان منشأ تغییرات اجتماعى اعتقاد داشتند؛
اما امروزه که این عصر، به عصر و حاکمیت اراده ملتها، «بیدارى ملتها
و بیدارى اسلامى»، «قرن غلبه مستضعفین بر مستکبران»[2] و عصر
«دهکده جهانى»[3] یاد مىکنند، از نقش انکارناپذیر و قدرتمند افکار عمومى در
عرضه تحولات اجتماعى و فرهنگ ملتها غافل نیستند، فرهیختگان و فرزانگان
ملتهاى جهان اسلام، امروزه نمىتوانند و نباید از کنار انقلاب شگرف تکنولوژیک
در عرصه ارتباطات بى تفاوت بگذرند و مسئله را به حال خود بگذارند،
افکار عمومى و فرهنگ ملى و ایدئولوژیک، پایهاى اقتدار حکومتها را تشکیل
مىدهند، بدیهى است در جوامع اسلامى، فرهنگ و نظام اسلامى، براى ماندگارى
و تداوم، به مدافعانى آگاه نیازمند است که پدیده ارتباطات و رسانههاى جمعى
بخوبى مىتوانند از عهده این مهم برآیند.
2 ـ رسانههاى ارتباط جمعى
انتقال پیام فرهنگى، در مراحل ابتدایى، دهان به دهان و سینه به سینه
و شفاهى بود. حتى اگر متنى بر روى پوست حیوانات نوشته مىشد و یا خبرى را
حکام به اطلاع مردم مىرساندند، با صداى بلند خوانده و یا جارچیها به این امر
مبادرت مىورزیدند. با ورود جوامع بشرى به دنیاى چاپ (گوتنبرگ) تمدن شفاهى
بشرى، بیشتر شکل کتابت به خود گرفت و تمدن کتبى بر دستاوردهاى فرهنگ
بشرى افزوده شد، فرهنگ کتبى و جستجوهاى بى امان بشر براى دستیابى
به تازههاى علم و دانش، بر اهمیت ارتباطات و علم اطلاع رسانى افزود و فرهنگ
کتابت را در جایگاه تازهاى قرار داده است. «مک لوهان»، شاید جزو اولین کسانى
بود که به اهمیت وسایل ارتباط جمعى، اعم از مطبوعات، رادیو، تلویزیون، تئاتر،
سینما و مجلات و نشریات پى برد، وى معتقد بود که پس از انقلاب صنعتى، جهان
به سمت تمرکز گرایى در همه عرصههاى اجتماعى؛ اقتصادى، فرهنگى و سیاسى
روى مىآورد؛ این تحول سبب شد که اطلاعات یک جور و یکنواخت به دست
انسان برسد و در اختیار جامعه قرار گیرد، وى نام این تحول را «دهکده جهانى»
گذاشت. به اعتقاد او، جهان به این دلیل به دهکدهاى تشبیه شده است که اخبار
با سرعتى زایدالوصف، توسط وسایل ارتباطى منتشر مىشود و با سرعت به تمامى
جوامع دنیاى امروزى مىرسد؛ این امر، سبب کوتاه شدن فاصله ملتها از لحاظ
خبرى شده است، به گونهاى که مىتوانیم نام «دهکده جهانى» بر آن بگذاریم.[4]
اما کارکرد وسایل ارتباط جمعى در تاریخچه کوتاه ذکر شده،
خلاصه مىشود؛ مهم این است که ما، چه نگاهى را به وسایل ارتباط جمعى
بیفکنیم؟ آیا بجز وسایل ارتباط جمعى مورد اشاره، نمىتوان هیچ نقش رسانهاى
براى دیگر وسایل و پایگاههاى ارتباطى ـ بویژه در جوامع اسلامى ـ قائل شد؟
3 ـ مسجد پایگاه ارتباطى متناسب با جوامع اسلامى
بخوبى مىدانیم که کارکرد وسایل ارتباط جمعى در برقرارى هر چه عمیقتر
ارتباط با انسان ـ به صورت مهمترین مخاطب ـ خلاصه و متمرکز مىشود. اگر چنین
باشد، باید ببینیم مسجد، به عنوان پایگاهى ارتباطى و بسیار مهم، چه نقشى در
افزایش پیوندهاى انسانى و توسعه فرهنگ اسلامى ایفا کرده است.
در تبیین این قسم از این نوشتار به ذکر نکاتى تأملزا به این شرح مىپردازیم:
1) اصولاً تمامى وسایل ارتباط جمعى، نوعى ارتباط غیرحضورى را با
مخاطب برقرار مىسازند و این ارتباط غیرحضورى، على رغم جذابیتهاى فراوانش
حالتى تصنعى داشته و لزوما داراى ارتباطى عمیق با مخاطبان نیست.
2) در تمامى نظریههاى ارتباطى تاکنون، رسانههاى جمعى، وظیفه اطلاع
رسانى و ارسال پیام داشتهاند؛ در این بینش، مىباید افکار عمومى به سمتى خاص،
که نهادهاى سیاسى و حکومتهاى قدرتمند و غالب دنیا طالبند، سوق داده شود
و رفتار جمعى براساس الگوهایى که عرضه مىشود، شکل گیرد و نهایتا ثبات
اجتماعى در تحقق اهداف سرمایه دارى جهانى حفظ شود.
بدیهى است در این نظریهها، انسان، ابزارى بیش نیست ولى دیدگاه رسانهاى
اسلام انسان را نه تنها به عنوان مخاطبى که پیامى به اطلاع او مىرسد، بلکه به منزله
مخاطبى که آگاهى و بویژه تعالى او همواره مطمح نظر است، مىنگرد، پس، فرق
است میان تعالى آموزش و تربیت انسان تا به دست گرفتن تنها افکار عمومى او.
3) نفوذ در قلبها و در افکار، به مراتب اقتدارى افزونتر در افکار مىسازد.
رسانههاى جمعى مورد تأکید فرهنگ اسلامى، که عمدتا بر نقش رسانهاى
مسجد و خطابه و ارتباطها و پیوندهاى حضورى (و تشکلهاى ارتباطى خاص)
انگشت مىگذارد و البته وسایل و تکنیکهاى نوین را هم نفى نمىکند و مىپذیرد،
در این نکته حکمتآمیز هدایتى خلاصه مىشود، زیرا در این مدل ارتباطى،
انسان با انسان حضورا در ارتباط است و این شیوه ارتباط، در تصرف قلبها و
تسخیر افکار به مراتب مؤثرتر است.
4) مسجد و خطابه، بر فرهنگ شنیدارى تأکید دارد، بدیهى است در جوامع
اسلامى که کماکان از تحولات فرهنگ دیدارى آثار مهمى دیده نمىشود،
مؤثرترین پیام است. ضمن آنکه مسجد به عنوان پایگاه و رسانه ارتباطى مهم،
از هر دو حالت مىتواند به طور بالقوه برخوردار باشد. براى نمونه اگر مساجد در
زمانى که درصد جامعه مورد نظر باسواد ما به حدى رسید که به ناچار مىباید
پاسخگوى نیازهاى فرهنگى آنان، بویژه در زمینه کتاب و رسانههاى دیدارى مثل
سینما، تئاتر و امثال آن باشد، به سهولت مىتوان کتابخانه و کانونهاى فرهنگى را
در مساجد تشکیل داد و تقویت کرد، ولى نکته جالب این است که مخاطب آمده
است و مسجد چون کانون هدایت انسان در بستر اجتماع و از جاذبههاى معنوى
فروانى برخوردار است، اثر خود را بر مخاطبانش مىگذارد.
4 ـ ویژگىهاى ارتباطى مسجد در سازماندهى حرکتهاى اجتماعى
و ماندگارى فرهنگ اسلامى
نظریه «ماروین زدیتس» ـ جامعه شناس فرانسوى ـ در باره مطالعه انقلابها
نکات جالبى به دست مىدهد.[5] وى معتقد است براى مطالعه انقلابها، باید چهار
حوزه زیر را بررسى کرد:
1 ـ رهبرى.
2 ـ سازماندهى.
3 ـ تودههاى مردم.
4 ـ واکنش سیستم سیاسى (حکومت).
در این چهار حوزه اگر بخواهیم به نقش سازماندهنده و تشکیلات ارتباطى
که انقلابها را ایجاد و حفظ مىکنند، توجه کنیم، در باره انقلاب اسلامى ایران
به نکته جالب توجهى دست خواهیم یافت.
اصولاً در انقلاب ما، میان رهبران انقلاب و پیروان انقلاب، احزاب
و تشکلهاى سیاسى (که مرسوم همه انقلابهاست) قرار نداشتند؛ هدایت انقلاب
اسلامى مستقیما به همت رهبرى و با واسطه روحانیان (خطبا) و در میدانهاى
برقرارى ارتباط با مردم (مساجد) صورت گرفت، در واقع حلقه واسط میان رهبرى
انقلاب اسلامى و مردم ـ در انقلاب ما ـ مساجد بودند و نقش ارتباطى را هم مساجد
ایفا کردند. البته صدور اعلامیه و چاپ و توزیع آن نیز، نقش عمدهاى در این فرایند
ایفا کرد.
اینک به سراغ ویژگى ارتباطى مسجد در سازماندهى حرکتهاى اجتماعى
و تداوم فرهنگ اسلامى به این شرح مىرویم:
1 ـ مسجد، غیر گروهى و سازمانى است. (سازمان در شکل مصطلح آن).
2 ـ در عین حال مسجد، حالتى تشکیلاتى دارد و مخاطبان آن با همه امکان،
ارتباط تشکیلاتى مىیابند.
3 ـ این ارتباط به دلیل غیرسازمانى و غیرگروهى خود، به نحو بازرسى،
مردمى است که ویژگى عمده به شمار آمده و امکان بهره بردارى دشمن را در
جوامع بسته دیکتاتورى (مانند مصر امروز) به حداقل مىرساند.
4 ـ مسجد، پایگاهى ارتباطى ـ دینى است و این عملاً جهت ارتباطات را
روشن مىسازد و در ماندگارى فرهنگ اسلامى نقشى عمده ایفا مىنماید.
5 ـ کارکرد ارتباطى و رسانهاى مسجد عمیقتر است، زیرا چنانچه بیشتر گفته
شد، با دلها و افکار هماهنگ با یکدیگر سر و کار دارند.
6 ـ مسجد، پایگاهى ارتباطى و سهل الوصول و در عین حال، رسانهاى قابل
دسترسى براى کلیه مخاطبان و علاقهمندان است.
7 ـ مقابله با مسجد از ناحیه حکام جور از نظر سیاسى باید شکل علنى داشته
باشد؛ این مسئله در ابتداى امر، به افشاى چهره غیردینى حکومتهاى سلطه
(که اتفاقا در کشورهاى اسلامى، به اسلام پناهى دست مىزنند) مىانجامد؛
اگر مبارزه حکومت با مسجد حالتى مخفى داشته باشد، کاربرد چندانى
نخواهد داشت.
8 ـ مسجد، جدا از نقش رسانهاى و ارتباطى خود، از طریق خطبا و علما،
ایجاد انگیزش در مخاطبان مىکند و اینجاست که علاوه بر نقش اطلاع رسانى،
نقش هدایتى را نیز بر دوش مىگیرد.
نتیجه گیرى
در عصر تحول شگرف ارتباطات قرار گرفتهایم، عصرى که از آن
به «دهکده جهانى» یاد مىشود. نه مىبایست یکسره مرعوب این تحولات شد
و نه از کار فرهنگى تبلیغى و ارتباطى عظیمى که در این مقطع حساس تاریخى
بر دوش مبلغان و علما و خطبا و عناصر فرهنگى نهاده شده است، غفلت ورزید.
ماندگارى فرهنگ اسلامى به حفظ این تلاش و افزودهتر شدن بستگى تام پیدا
کرده است.
در دنیاى ارتباطات، تحولات تکنیکى یک پایه این تحول محسوب
مىشوند، ولى دنیا با فروپاشى مکتبها و بحران فرهنگى و انحطاط اجتماعى،
پیام و فرهنگى درست براى رفع نیازهاى انسان معاصر در دست ندارد.
اهمیت اسلام و فرهنگ آن و توجه یکجا به نقش رسانههاى امروزى و مساجد
به عنوان مدل ارتباطى و رسانهاى سنتى در جوامع اسلامى، نباید نادیده
انگاشته شود.
کارکرد رسانه ارتباط جمعى، با همه تحولات تکنیکى، زمانى قرین توفیق
قلمداد مىشود که بتواند عمیقترین ارتباط و پیوند را با مخاطب خود برقرار سازد.
مساجد در پیشرفت و پیروزى انقلاب اسلامى سال 57، نشان دادند که مىتوانند
چنین ارتباطى را برقرار ساخته و نقش هدایتى و رسانهاى خود را ایفا کنند.
ویژگىهاى منحصر به فرد مسجد، در قالب پایگاههاى ارتباطى مهم به هیچ
وجه نباید در دنیاى امروز فراموش شود، بلکه این پایگاه همواره مىتواند در تقویت
فرهنگ شنیدارى و دیدارى مردم و مخاطبانش بسیار مؤثر باشد؛ ماندگارى فرهنگ
اسلامى تاکنون به لحاظ پویایى و تحرک این کانونهاى سازماندهى حرکتهاى
اجتماعى و تودهاى مردم بوده است. در آینده هم یکى از عوامل و متغیرهاى مهم
این ماندگارى ما تحرک همین پایگاههاست.
[1] . از مجموع تعریفها مىتوان به تعریف یاد شده بسنده کرد.
[2] . از تعابیر امام خمینى قدسسره در خصوص تحولات قرن حاضر.
[3] . تعبیر آلوین فلز، روزنامه نگار آمریکایى در کتاب «جابجایى در قدرت».
[4] . در این زمینه رجوع شود به: جامعهشناسى ارتباطات، باقرى ساروخانى،انتشارات اطلاعات، 1367، فصل پنجم.
[5] . در این زمینه توجه شود به: تحلیلى بر انقلاب اسلامى، منوچهر محمدى، انتشارات امیر کبیر، 1365، فصل اول .