نمایش صفحات

 

اولین مسجد در تاریخ اسلام

          ظهر روز دوشنبه 12 ربیع الاول، رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله با همراهان خود به قبا
ـ که واحه‏اى نزدیک مدینه است ـ وارد شدند، چهار روز در آنجا ماندند و مسجد قبا
را بنیان نهادند.

          هنگام ورود ایشان به مدینه، هر یک از بزرگان قبیله از پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله
دعوت کردند که در محله آنان فرود آیند و مى‏گفتند: هر چه اسلحه، مردان جنگجو،
مال و آذوقه بخواهى در دفاع از تو آماده است. حضرت صلى‏الله‏علیه‏و‏آله فرمودند:

     «شتر را رها و راه او را باز کنید، که او مأمور است».

          شترمحله‏ها رایکى‏بعد ازدیگرى پشت‏سرنهاد تابه محله «بنى مالک بن نجار»
رسید و در جایى که هم اکنون مسجد نبوى قرار دارد، زانو زد و خوابید.

          زمین مزبور متعلق به دو کودک یتیم به نام‏هاى «سهل» و «سهیل» بود که
تحت سرپرستى «معاذبن عضراء»، در آن زمین، خرما خشک مى‏کردند.
شتر رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله در آن زمین خوابید، ولى آن حضرت پیاده نشدند، از این رو
برخاست و چند قدمى برداشت، ولى مجدداً به پشت سر خود نگاه کرد به همان
جاى اول بازگشت، همانجا زانو زد، خوابید و گردن و سینه خود را نیز به زمین
چسباند. در این وقت، رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله از شتر پیاده شدند و پرسیدند: «این زمین
کیست؟» «معاذبن عضراء» عرض کرد: «اینجا متعلق به فرزندان یتیم عمرو،
سهل و سهیل است که تحت سرپرستى من هستند». من آن دو را راضى مى‏کنم تا آن
را به شما واگذار کنند و شما در اینجا مسجدى بنا کنید.


          پس از جلب رضایت دو کودک، رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله دستور داد که در آنجا
مسجدى بنا کنند و خود شخصا دست به کار ساختن بنا شدند تا مسلمانان نیز
ترغیب شوند؛ از همین رو، عموم مهاجر و انصار با کوشش فراوان در بناى مزبور
شرکت جستند.

          به این ترتیب، مکانى که در واقع پایه‏هاى اساسى حکومت اسلامى در آن
بنیانگذارى شد و کانون فعالیت‏هاى مهم نهضت جهانى اسلام به شمار مى‏رفت،
تأسیس شد.

 

قداست مسجد

          مسجد در نزد مسلمانان قداست خاصى دارد، تا آنجا که از جانب شرع
مقدس اسلام، براى آن احکام ویژه‏اى صادر شده است.

          نجس کردن زمین، سقف، بام و طرف داخل مسجد حرام است، هر کس
بفهمد که نجس شده است، باید فوراً نجاست آن را برطرف کند.

تمیز کردن مسجد و روشن کردن چراغ در آن مستحب است.

          کسى که مى‏خواهد به مسجد برود، مستحب است خود را خوشبو کند
و لباس پاکیزه و قیمتى بپوشد.

          همچنین مستحب است پس از وارد شدن به مسجد دو رکعت نماز به قصد
تحیت و احترام بخواند.

          چنانکه دیده مى‏شود، مسجد مکان مورد احترام مسلمانان است.[1]

         با تأملى در روایات، به اهمیت بناى مسجد از نظر شارع مقدس پى مى‏بریم.
احادیث فراوانى از طرق اهل‏بیت و اهل‏سنت و سیره است که اهمیت فوق‏العاده
این امر را نشان مى‏دهد.

          در نتیجه این توصیه‏ها، مسلمانان شروع به ساختن مساجد در سراسر عالم

اسلام کردند؛ به طورى که ساختن مسجد در خارج از حوزه شبه جزیره به سرعت
انجام‏گرفت؛چنانکه مسجدبصره حدود سال 14 ه ق و مسجد کوفه در سال 17 ه ق
بنا شد.[2]

 

سادگى و آراستگى مسجد

          در زمان رسول اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله و خلفاى صدر اسلام مساجد در نهایت سادگى
بنا مى‏شد؛ براى مثال، مسجد قبا در فضایى تقریبا مربعى شکل و با اضلاعى حدود
7 متر، با خشت و سنگ لاشه ساخته مى‏شد؛ در وسط آن نیز تنه درخت نخلى قرار
داشت که پایه‏اى براى پوشش مسجد با شاخه و برگ نخل مى‏بود.[3]

         بعد از آنکه امویان زمام امور را در دست گرفتند و حکومت موروثى،
فاسد و تجمّل خواه خود را مستقر و پایتخت را از مدینه به دمشق منتقل کردند،
آنان تحت تأثیر فرهنگ «بیزانس»، به ساختن بناهاى مجلل اقدام و آدات و رسوم
گذشته را تجدید بنا کردند؛ براى نمونه مى‏توان از «ولید بن عبدالملک» نام برد[4].
او پیش از همه به توسعه بناهاى تجملى مانند «مسجد مکه»، «مسجد مدینه» و بناى
آثار جدید توجه داشت. اولین و مهم‏ترین این آثار، «مسجد دمشق» است که با هزینه
زیاد و شکوه فراوانى ساخته و آراسته شد.

          درباره هزینه آن گفته‏اند که خراج هفت سال بلاد اسلامى را صرف آن کرد،
در پایان کار نیز دفترهاى صورتحساب و مخارج را بار 18 شتر کردند و نزد او بردند؛
همچنین بناى این مسجد، مدت نه سال ـ که هر روز 9 هزار مرد به سنگ بریدن
اشتغال داشتند ـ طول کشید.[5]

 


رشد ساخت مسجد بعد از صدر اسلام

          مسجدسازى ازهمان سال‏هاى اول هجرت، رشد صعودى داشت؛ البته رشد
و گسترش جغرافیایى مساجد به منزله تابعى از کیفیت اعتقادى، سیاسى
و اجتماعى جوامع مسلمان در برابر زمان شمار مى‏آید.

          هرگاه وضع پیروان اسلام از نظر اعتقادى و اقتصادى به هنجار رود دولت
به صورت باطنى یا ظاهرى با گسترش اسلام موافق بوده است، مساجد از نظر کمى
و کیفى در حال رشد بوده‏اند، به عکس، زمانى که دولت‏ها سرستیز با اسلام
داشته‏اند، در آغاز با ترفندهاى بسیار، مانع از ایفاى نقش مسجد مى‏شدند
و سپس از بن به برکندن آنها مى‏پرداختند.[6]

         اگر این مسئله که سلاطین جاه‏طلب براى استحکام بخشیدن و تداوم
حکومت خود در جاى جاى دنیا، در ساختن مساجد باشکوه، اهتمام مى‏ورزیدند
و یا به سبب حفظ شئون سیاسى و اجتماعى خود دست به چنین کارهایى مى‏زدند،
بگذریم، باز هم تعداد مساجد قرن‏هاى اولیه اسلام نشاندهنده اهتمام بسیار زیاد
مسلمانان به این امر بوده است.[7]

         مسجد نبوى (اول ه ق)، مسجد جامع کوفه (17 ه ق)، مسجد جامع قسطاط
(جامع عمر) (21 ه ق)، مسجد جامع بصره (14 ه ق)، مسجدالاقصى و قبه‏الصخره
در بیت المقدس، مسجد جامع فیروزان (50 ه ق)، مسجد اموى دمشق
(88 ـ 96 ه ق)، مسجد جامع زیتونه در تونس (114 ه ق)، مسجد جامع منصور
در بغداد (146 ه ق)، مسجد جامع اعظم در قرطبه (170 ه ق)،
مسجد جامع ابن‏طولون (265 ه ق) و مسجد جامع‏الازهرا (361 ه ق) از جمله
این نمونه‏هاست.[8]


         برخى از مؤرخان شمار مساجد قاهره را تا 36 هزار، مساجد اسکندریه را تا
12 هزار و بغداد را تا 3 هزار در قرن‏هاى 5 تا 6 ه ق متذکر شده‏اند.[9]

         طبق گفته یعقوبى، در قرن 3 ه ق، تعداد مساجد در بغداد 3 هزار باب بوده
است.[10] چنانچه یاقوت حموى (266 ه ق) تعداد مساجد بغداد را همان 3 هزار
برشمرده است.[11]

         گرچه حمله مغول به بلاد اسلامى موجب از بین رفتن آثار اسلامى،
بویژه مسجد شد و به قول «ویل دورانت»:

     «شهر زیباى رى با 300 مسجد و کارگاه‏هاى سفال معروف
ویران شد و پس از دوران فترت و رکود، ساختن مساجد
باشکوه بیشترى توسط جانشینان چنگیز و تیمور از سر گرفته
شد که مسجد على شاه (711 ـ 724 ه ق)، مسجد جامع
ورامین (722 ه ق)، مسجد گوهرشاد (821 هق)،
مسجد 72 تن مشهد (800 هق) از این جمله است».

          اگرچه ممکن است ارقام آمده در تعداد مساجد کمى اغراق‏آمیز باشد،
ولى به هر حال نشان دهنده فراوانى مساجد در این شهرهاست.[12]

 

ویژگى‏هاى مسجد

          با توجه به مطالب پیش گفته این سؤال مطرح مى‏شود که مسجد چگونه
جایگاهى است که تا این حد شارع مقدس به آن توجه دارد با تعابیر مختلفى از آن
تمجید شده است.

          پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله درباره آن فرمودند:


     «سیاحت امت من در مساجد است».[13]

         در پاسخ به این سؤال فعالیت‏هاى مختلفى که از همان اول بناى مسجد در
اسلام به بعد مشاهده شد، اهمیت این مکان مقدس آشکار مى‏شود.

          در اینجا به اختصار نقش‏هاى مختلف مسجد در طول تاریخ مورد بررسى
قرار مى‏گیرد.

 

1 ـ خانه مردم

          ابتداى اذان و اقامه تا انجام نماز و سرانجام آن، نشان مى‏دهد که اساس
عبادت، بویژه نماز بر پایه جمع و جماعت است و بنده بهنگام راز و نیاز هم باید
خود را میان جمع و جماعت ببیند، بنابراین هرگونه فردگرایى و مانند آن از نظر قرآن
و اسلام مفاهیمى مردود شناخته مى‏شود.[14]

         اهمیت جماعت در اسلام به حدى است که پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله اشاره دارد خانه
کسانى را که بدون عذر شرعى در منزل‏هایشان نماز مى‏خوانند و در جماعت
مسلمانان شرکت نمى‏کنند، آتش بزنند.

 

2 ـ پایگاه قضایى

          در زمان رسول اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله، مسجد نقش عمده‏اى در امور قضایى داشت
و بسیارى از مسائل حقوقى مردم با همت آن حضرت صلى‏الله‏علیه‏و‏آله در مسجد
رسیدگى مى‏شد.

          در دوره خلفاى راشدین این شیوه همچنان معمول بود، چنانکه در گوشه‏اى
از مسجد کوفه، به نام «دکة القضا» حضرت على علیه‏السلام براى رسیدگى به کارهاى
حقوقى و قشایى مردم بر محکمه قضاوت مى‏نشستند.

          از آنجا که در سرزمین‏هاى اسلامى داورى مبنایى داشت، و قضاوت مذهبى

عهده‏دار این مهم بودند و تشکیلات خاص و مکان ممتازى بجز مسجد، براى
قضاوت ضرورتى نداشت.

          در دوره خلفاى فاطمى، ساختمان ضمیمه شمال شرقى مسجد عمر براى
سکونت قاضى‏القضات اختصاص یافت. روزهاى شنبه و دوشنبه قاضى‏القضات در
ملأعام به قضاوت مى‏پرداخت. در زمان یاقوت، قاضى‏القضات شهر بغداد نیز
احکام قضایى‏اش در در مسجد صادر مى‏کرد.

          همچنین قاضى شهر دمشق در مسجد اموى رواق مخصوصى براى قضاوت
داشت. چنین روشى در بسیارى از شهرهاى مهم کشورهاى اسلامى معمول بود.[15]

 

3 ـ جایگاه حسبه

          همان گونه که مسجد به منزله پایگاه قضایى مورد استفاده قرار مى‏گرفت،
جایگاه مناسبى براى حسبه ـ از دیدگاه سازمان‏هاى ادارى جدید بخشى از وظایف
شهردارى، شهربانى و دادستانى را در برمى‏گیرد ـ به شمار مى‏آمد. براى مثال،
محتسب در قاهره یک‏روز درمیان و در یکى از دو مسجد جامع آن شهر،
براى رسیدگى به امور شهرى حضور مى‏یافت.[16]

 

4 ـ خانه خبر

          مسجد، محل تجمع مردم، مرکزى براى اطلاع‏رسانى و پخش اخبار مهم،
نقش ویژه‏اى را از زمان‏هاى گذشته تا حال ایفا کرده است که مصداق بارز آن در
جریان انقلاب شکوهمند اسلامى ایران دیده شد. اصولاً دین مقدس اسلام از این
جهت که به مناسبت‏هاى مختلف مردم را فرا مى‏خواند، در میان ادیان دیگر
برجستگى خاصى دارد.

          اهمیت این مرکز، بویژه در زمان صدر اسلام که از جهت اطلاع رسانى فاقد

رسانه‏هاى گروهى بود، اهمیت بسیارى داشت، زیرا در همین اجتماعات،
رهبران دینى فرصت را مغتنم مى‏شمرند و به مناسبت‏هاى گوناگون راهنمایى‏هاى
لازم به اطلاع عموم مى‏رسد.

          هم‏اکنون نیز در بسیارى از کشورهاى اسلامى مساجد از جهت پخش
خبرهاى مربوط به جنبش‏هاى مردم و نهضت اسلامى نقش چشمگیرى دارند.[17]

 

5 ـ محل رفع مشکلات

          از زمان‏هاى گذشته، افراد ضعیف و کسانى که به نوعى مشکلات شخصى
و اجتماعى داشتند، به مسجد مراجعه مى‏کردند. در سیره حضرت رسول اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله
مى‏بینیم که مؤمنان براى رفع نیازشان، به حضرت روى مى‏آورند، و آن حضرت نیز
با بذل مساعدت‏هاى لازم، نیاز آنان را تا حدّ امکان برطرف مى‏کردند؛
به این ترتیب، مسجد مکانى بود که مى‏توانست محل ارتباط مستقیم رهبر و مردم
باشد.[18]

 

6 ـ پایگاه جهاد و نهضت

          در زمان رسول اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله، یکى از مهم‏ترین نقش‏هاى مسجد این بود که آن
حضرت مقدمات فکرى و بسیج عمومى مسلمانان را به منظور جهاد با کفار در آنجا
تدارک مى‏دید. عیناً همین نقش در جریان نهضت روحانیون شیعه به رهبرى
امام خمینى قدس‏سره، در سال 1342 ش و پس از آن در جریان پیروزى انقلاب اسلامى
ایران، مشاهده شد. در کشورهاى اسلامى همواره مساجد پایگاه نهضت‏هاى
اسلامى علیه حکام جور و ستم پیشه مطرح بوده و هستند.[19]

         هم‏اکنون در کشور اسلامى ایران مسجد در قالب پایگاه نیروهاى بسیج
مقاومت فعال است؛ در طول 8 سال دفاع مقدس، مساجد به عنوان  مکان‏هاى

جذب نیروهاى رزمنده بسیجى و پشتیبانى و فعالیت‏هاى پشت جبهه، نقشى بسیار
مؤثر و سرنوشت ساز ایفا کردند.

7 ـ مرکز آموزش

          در اهمیت علم و آگاهى همین بس که یکى از اهداف بعثت پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله
تعلیم و تعلّم بوده است.

          روزى رسول اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله وارد مسجد شد و در آنجا با دو گروه مواجه شد.
در یک قسمت، مردم سرگرم علم‏آموزى و در قسمت دیگر مسجد دسته‏اى مشغول
راز و نیاز با خدا بودند. پیغمبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله فرمودند:

     «این دو نشست و گردهمایى با خیر و سعادت‏اند، زیرا گروه
دوم خدا را مى‏خوانند و گروه اوّل نیز سرگرم فراگیرى بینش
و دانش‏اند و مى‏خواهند دانش و آگاهى دینى خود را از رهگذر
تعلیم، به دیگران منتقل سازند. اما گروه اوّل بر گروه دوّم
مزیت دارند.

          سپس، حضرت صلى‏الله‏علیه‏و‏آله در جمع گروهى که سرگرم دانش‏اندوزى و تعلیم بودند،
نشست.[20]

         پیامبر اسلام صلى‏الله‏علیه‏و‏آله نخستین کسى بود که (نومسلمانان) عرب را براى کسب
دانش، در یک حلقه گرد خود فراخواند.[21]

         آموزش اسلامى با دعوت پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله نخستین مربى و معلم مسلمانان و از
مسجد که در واقع این پایگاه تعلیماتى بود، آغاز شد؛ مسجد که در عصر نبوت
و دوره خلفاى راشدین بناى بسیار ساده و ابتدایى داشت، مجمع نومسلمانانى شد
که براى حل و فصل مسائل جدید، در آن آمد و شد داشتند. اقامه نماز،
استماع سخنان پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله در باب آیاتى که وحى مى‏شد، تبلیغ دین و ابلاغ احکام
شرع، اعلان جنگ و جهاد و عقد صلح، تقسیم غنایم جنگى، ارسال نامه‏ها،

تشییع جنازه و مسائلى از این قبیل که بیشتر آنها با هجرت رسول خدا به مدینه
جارى شد، «مسجد» در واقع کهن‏ترین دانشگاه اسلامى و پایگاه اساسى‏ترین
تعلیمات در تاریخ اسلامى به شمار رفته و مى‏رود.[22]

         تا روزگار خلیفه دوم که مرزهاى اسلامى از حدود جزیره‏العرب فرا رفته بود،
مراکز فعال تعلیمات اسلامى «مسجدالنبى» در مدینه و «مسجدالحرام» در مکه و گاه
خانه اصحاب در آن دیار بود.

          از اواخر دهه دوم هجرى قمرى و با افزایش چشمگیر دامنه فتوحات
مسلمانان مرزهاى اسلام از سوى شرق وغرب گسترش یافت و جمع کثیرى به آیین
اسلام گرویدند که در زبان و نژاد، با اعراب مسلمان مغایرت داشتند. از این زمان،
آموزش زبان عربى براى درک معانى آیات قرآن و تعالیم اسلام در سرزمین‏هاى فتح
شده آغاز شد و آن دسته از اصحاب پیامبر و تابعان ایشان که دعوت به اسلام
و تعلیم مبانى دین را بر حضور در صحنه‏هاى پیکار ترجیح مى‏دادند، در مساجد
نوبنیاد به آموزش پرداختند. این مساجد ابتدا در شهرهاى کوفه، بصره، حیره
و مدائن، بنیان شد و به دستور خلیفه دوم، برخى از صحابه رسول اللّه صلى‏الله‏علیه‏و‏آله مأمور
اقامه نماز و آموزش قرآن و مسائل دین شدند.[23]

         «عبداللّه بن عباس» یکى از این اصحاب بود که در حیاط خانه کعبه
مى‏نشست و مردم وى را در میان مى‏گرفتند و در تفسیر آیات قرآنى مسائلى را از وى
مى‏پرسیدند و مسلمانان از نقاط دوردست اسلام آهنگ وى مى‏کردند و از وى در
باب حلال و حرام (دین خود) پرسش مى‏کردند.[24]

         از مشهورترین تابعان «ربیعه‏الرأى» بود که در مسجد نبوى نشست علمى
داشت و افرادى نظیر «مالک بن انس» و «حسن بصرى» و بزرگان مدینه بر وى وارد
مى‏شدند و بدین سان حلقه انبوهى (از طالبان مسائل دین و حدیث) گرد وى
تشکیل مى‏شد.[25]


         حسن بصرى (110 ه ق) در مسجد جامع بصره حلقه بزرگى از طالبان وعظ
داشت و به تعلیم مردم مى‏پرداخت.[26]

         مراکز علمى و آموزشى شیعه در عصر اختناق حکام اموى و عباسى،
خانه‏هاى ائمه و پیشوایان مذهب و یا مساجد بود. از آن بعد، مدفن امامان
و اهل البیت از جمله نجف اشرف و شهرهاى کاظمین و سامّرا در عراق، و شهرهاى
قم و مشهد در ایران، مرکز معارف و شیعى در دنیاى اسلام شد.[27]

         پس از پیروزى پردامنه اسلام و پراکنده شدن امت واحد عربى در اقطار دور
دست جهان، و ایجاد پیوند با ملل غیرعرب از قبیل ایرانى، رومى، بربر و غیره،
مشکلاتى بروز کرد که پیش از آن سابقه نداشت. در نتیجه این پیوندها علوم
جدیدى جاى خود را براى تدریس در مساجد باز کردند. از آنجا که عده‏اى در بین
عرب‏ها پیدا شده بودند که زبان عربى را بخوبى نمى‏دانستند و نیز عده‏اى با رغبت
کامل به سبب درک آیین جدید، با نزدیک شدن به دولت حاکم، اقدام به فراگیرى
زبان عربى نموده بودند، تشکیل کلاس‏هاى نحو و مطالعات لغوى مانند قواعد زبان
را موجب شدند و دیرى نگذشت که اصول نحو همچون یکى از رشته‏هاى علوم
اسلامى در مسجد تدریس شد و بحث‏هایى در علم الهیات پدید آمد که نتیجه‏اش
علم کلام بود.[28]

         فاصله زمانى آغاز سده دوم تا پایان سده سوم هجرى را به تقریب، مى‏توان از
درخشان‏ترین دوره‏هاى تعلیمات مسجدى دانست، زیرا دستاوردهاى مسلمانان در
مسائل مختلف علمى و ترقیات فکرى در این دوره از تاریخ اسلام و نیز
پیشرفت‏هاى اقتصادى، اجتماعى و عمرانى که پس از استیلاى عباسیان به وجود
آمد، تأثیر زیادى در هوشیارى و جنبش علمى در مساجد داشت.

          توجه دقیق به اجتماعات و تشکیل جلسات علمى در مساجد بزرگ

و مشهور آن زمان که با شرکت متفکران و دست اندرکاران مسائل تعلیماتى در آن
مراکز برپا مى‏شد، دلایل آشکارى بر میزان پویایى و جنبش و بارورى فکرى و علمى
فراوان در آن دوره از تاریخ اسلام است، چنانکه مسجد نبوى در مدینه به مجالس
درس وبحث امام (پیشوا) درالهجر، یعنى «مالک بن انس اصبحى» (95 ـ 179 ه ق)
صاحب الموطاء و مؤسس مذهب مالکى اختصاص داشت، و جامع فسطاط
مخصوص به عالم قریش، ابوعبداللّه محمد بن ادریس شافعى (150 ـ 204 ه ق)
بود که خود شاگرد مالک و بنیانگذار مذهبى به نام خود وى بود. مجالس درسى
کوفه و بغداد که وسیله ابوحنیفه نعمان بن ثابت (150 ه ق) پیشواى اهل قیاس در
فقه برپا مى‏شد و نیز مجلس دیگرى در بغداد که به استاد بزرگ اهل سنت،
امام احمد بن حنبل شیبانى (164 ـ 241 ه ق) اختصاص داشت.[29]

         با توجه به مطالب پیش گفته، مشخص مى‏شود که مساجد تا پیش از پیدایش
دارالحکمه، درالعلم و مدارس چه نقش مهمى در امر آموزش داشته و این کانون‏هاى
فرهنگى چه تأثیر ارزنده‏اى در رشد و گسترش فرهنگ اسلامى از قرون اولیه تا بعد
ایفا کرده‏اند.

          امروزه، على رغم هر یک از نقشهاى مساجد، جایگاه خاصى در نظام
حکومتى کشورهاى اسلامى به خود اختصاص داده‏اند، قدمت زمانى نیز از ارزش
این مکان مقدس نکاسته و همواره در طول تاریخ، زمینه‏ساز تحولات
و دگرگونى‏هاى اساسى و فکرى و فرهنگى بوده است.


 

 

 

 


 



[1] .  امام خمینى قدس‏سره، احکام مسجد:  ص 164 ، مسئله 900 ، 912 و 913 .

[2] .  سعیدى رضوانى، عباس، بینش اسلامى و پدیده‏هاى جغرافیایى . 

[3] .  سلطان زاده، حسین، روند شکل‏گیرى شهر و مراکز مذهبى در ایران:  ص 188 .

[4] .  همان مأخذ:  ص 189 . 

[5] .  همان مأخذ:  ص 189 .

[6] .  بینش اسلامى و پدیده‏هاى جغرافیایى:  ص 51 . 

[7] .  همان مأخذ:  صص 51 و 36 .

[8] .  غنچه، عبدالرحیم، تاریخ دانشگاه‏هاى بزرگ اسلامى:  ترجمه نوراللّه‏ کسایى،مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، 1372، صص 61 و 83 .

[9] .  بینش اسلامى و پدیده‏هاى جغرافیایى:  ص 36 .

[10] .  داغ، محمّد، تاریخ تعلیم و تربیت در اسلام:  ص 130 . 

[11] .  بینش اسلامى و پدیده‏هاى جغرافیایى:  ص 37 .

[12] .  همان مأخذ:  صص 37 و 38 . 

[13] .  تفسیر نمونه:  ج 8 ، ص 151 .

[14] .  تفسیر نمونه:  ج 1 ، ص 44 . 

[15] .  بینش اسلامى و پدیده‏هاى جغرافیایى:  صص 40 و 41 .

[16] .  همان مأخذ، ص 41 . 

[17] .  همان مأخذ:  صص 41 و 42 .

[18] .  همان مأخذ:  ص 42 . 

[19] .  همان مأخذ:  صص 42 و 43 .

[20] .  حجتى، سید محمّد باقر، آداب تعلیم و تعلم در اسلام:  1359 ش ، ص 55 . 

[21] .  تاریخ دانشگاه‏هاى بزرگ اسلامى:  ص 52 .

[22] .  همان مأخذ:  ص 4 . 

[23] .  همان مأخذ:  ص 5 .

[24] .  همان مأخذ:  ص 53 . 

[25] .  همان مأخذ:  ص 53 .

[26] .  همان مأخذ:  ص 54 . 

[27] .  همان مأخذ:  ص 9 .

[28] .  همان مأخذ:  صص 54 و 55 . 

[29] .  همان مأخذ:  صص 58 و 59 .