اولین مسجد در تاریخ اسلام
ظهر روز دوشنبه 12 ربیع الاول، رسول خدا صلىاللهعلیهوآله با همراهان خود به قبا
ـ که واحهاى نزدیک مدینه است ـ وارد شدند، چهار روز در آنجا ماندند و مسجد قبا
را بنیان نهادند.
هنگام ورود ایشان به مدینه، هر یک از بزرگان قبیله از پیامبر صلىاللهعلیهوآله
دعوت کردند که در محله آنان فرود آیند و مىگفتند: هر چه اسلحه، مردان جنگجو،
مال و آذوقه بخواهى در دفاع از تو آماده است. حضرت صلىاللهعلیهوآله فرمودند:
«شتر را رها و راه او را باز کنید، که او مأمور است».
شترمحلهها رایکىبعد ازدیگرى پشتسرنهاد تابه محله «بنى مالک بن نجار»
رسید و در جایى که هم اکنون مسجد نبوى قرار دارد، زانو زد و خوابید.
زمین مزبور متعلق به دو کودک یتیم به نامهاى «سهل» و «سهیل» بود که
تحت سرپرستى «معاذبن عضراء»، در آن زمین، خرما خشک مىکردند.
شتر رسول خدا صلىاللهعلیهوآله در آن زمین خوابید، ولى آن حضرت پیاده نشدند، از این رو
برخاست و چند قدمى برداشت، ولى مجدداً به پشت سر خود نگاه کرد به همان
جاى اول بازگشت، همانجا زانو زد، خوابید و گردن و سینه خود را نیز به زمین
چسباند. در این وقت، رسول خدا صلىاللهعلیهوآله از شتر پیاده شدند و پرسیدند: «این زمین
کیست؟» «معاذبن عضراء» عرض کرد: «اینجا متعلق به فرزندان یتیم عمرو،
سهل و سهیل است که تحت سرپرستى من هستند». من آن دو را راضى مىکنم تا آن
را به شما واگذار کنند و شما در اینجا مسجدى بنا کنید.
پس از جلب رضایت دو کودک، رسول خدا صلىاللهعلیهوآله دستور داد که در آنجا
مسجدى بنا کنند و خود شخصا دست به کار ساختن بنا شدند تا مسلمانان نیز
ترغیب شوند؛ از همین رو، عموم مهاجر و انصار با کوشش فراوان در بناى مزبور
شرکت جستند.
به این ترتیب، مکانى که در واقع پایههاى اساسى حکومت اسلامى در آن
بنیانگذارى شد و کانون فعالیتهاى مهم نهضت جهانى اسلام به شمار مىرفت،
تأسیس شد.
قداست مسجد
مسجد در نزد مسلمانان قداست خاصى دارد، تا آنجا که از جانب شرع
مقدس اسلام، براى آن احکام ویژهاى صادر شده است.
نجس کردن زمین، سقف، بام و طرف داخل مسجد حرام است، هر کس
بفهمد که نجس شده است، باید فوراً نجاست آن را برطرف کند.
تمیز کردن مسجد و روشن کردن چراغ در آن مستحب است.
کسى که مىخواهد به مسجد برود، مستحب است خود را خوشبو کند
و لباس پاکیزه و قیمتى بپوشد.
همچنین مستحب است پس از وارد شدن به مسجد دو رکعت نماز به قصد
تحیت و احترام بخواند.
چنانکه دیده مىشود، مسجد مکان مورد احترام مسلمانان است.[1]
با تأملى در روایات، به اهمیت بناى مسجد از نظر شارع مقدس پى مىبریم.
احادیث فراوانى از طرق اهلبیت و اهلسنت و سیره است که اهمیت فوقالعاده
این امر را نشان مىدهد.
در نتیجه این توصیهها، مسلمانان شروع به ساختن مساجد در سراسر عالم
اسلام کردند؛ به طورى که ساختن مسجد در خارج از حوزه شبه جزیره به سرعت
انجامگرفت؛چنانکه مسجدبصره حدود سال 14 ه ق و مسجد کوفه در سال 17 ه ق
بنا شد.[2]
سادگى و آراستگى مسجد
در زمان رسول اکرم صلىاللهعلیهوآله و خلفاى صدر اسلام مساجد در نهایت سادگى
بنا مىشد؛ براى مثال، مسجد قبا در فضایى تقریبا مربعى شکل و با اضلاعى حدود
7 متر، با خشت و سنگ لاشه ساخته مىشد؛ در وسط آن نیز تنه درخت نخلى قرار
داشت که پایهاى براى پوشش مسجد با شاخه و برگ نخل مىبود.[3]
بعد از آنکه امویان زمام امور را در دست گرفتند و حکومت موروثى،
فاسد و تجمّل خواه خود را مستقر و پایتخت را از مدینه به دمشق منتقل کردند،
آنان تحت تأثیر فرهنگ «بیزانس»، به ساختن بناهاى مجلل اقدام و آدات و رسوم
گذشته را تجدید بنا کردند؛ براى نمونه مىتوان از «ولید بن عبدالملک» نام برد[4].
او پیش از همه به توسعه بناهاى تجملى مانند «مسجد مکه»، «مسجد مدینه» و بناى
آثار جدید توجه داشت. اولین و مهمترین این آثار، «مسجد دمشق» است که با هزینه
زیاد و شکوه فراوانى ساخته و آراسته شد.
درباره هزینه آن گفتهاند که خراج هفت سال بلاد اسلامى را صرف آن کرد،
در پایان کار نیز دفترهاى صورتحساب و مخارج را بار 18 شتر کردند و نزد او بردند؛
همچنین بناى این مسجد، مدت نه سال ـ که هر روز 9 هزار مرد به سنگ بریدن
اشتغال داشتند ـ طول کشید.[5]
رشد ساخت مسجد بعد از صدر اسلام
مسجدسازى ازهمان سالهاى اول هجرت، رشد صعودى داشت؛ البته رشد
و گسترش جغرافیایى مساجد به منزله تابعى از کیفیت اعتقادى، سیاسى
و اجتماعى جوامع مسلمان در برابر زمان شمار مىآید.
هرگاه وضع پیروان اسلام از نظر اعتقادى و اقتصادى به هنجار رود دولت
به صورت باطنى یا ظاهرى با گسترش اسلام موافق بوده است، مساجد از نظر کمى
و کیفى در حال رشد بودهاند، به عکس، زمانى که دولتها سرستیز با اسلام
داشتهاند، در آغاز با ترفندهاى بسیار، مانع از ایفاى نقش مسجد مىشدند
و سپس از بن به برکندن آنها مىپرداختند.[6]
اگر این مسئله که سلاطین جاهطلب براى استحکام بخشیدن و تداوم
حکومت خود در جاى جاى دنیا، در ساختن مساجد باشکوه، اهتمام مىورزیدند
و یا به سبب حفظ شئون سیاسى و اجتماعى خود دست به چنین کارهایى مىزدند،
بگذریم، باز هم تعداد مساجد قرنهاى اولیه اسلام نشاندهنده اهتمام بسیار زیاد
مسلمانان به این امر بوده است.[7]
مسجد نبوى (اول ه ق)، مسجد جامع کوفه (17 ه ق)، مسجد جامع قسطاط
(جامع عمر) (21 ه ق)، مسجد جامع بصره (14 ه ق)، مسجدالاقصى و قبهالصخره
در بیت المقدس، مسجد جامع فیروزان (50 ه ق)، مسجد اموى دمشق
(88 ـ 96 ه ق)، مسجد جامع زیتونه در تونس (114 ه ق)، مسجد جامع منصور
در بغداد (146 ه ق)، مسجد جامع اعظم در قرطبه (170 ه ق)،
مسجد جامع ابنطولون (265 ه ق) و مسجد جامعالازهرا (361 ه ق) از جمله
این نمونههاست.[8]
برخى از مؤرخان شمار مساجد قاهره را تا 36 هزار، مساجد اسکندریه را تا
12 هزار و بغداد را تا 3 هزار در قرنهاى 5 تا 6 ه ق متذکر شدهاند.[9]
طبق گفته یعقوبى، در قرن 3 ه ق، تعداد مساجد در بغداد 3 هزار باب بوده
است.[10] چنانچه یاقوت حموى (266 ه ق) تعداد مساجد بغداد را همان 3 هزار
برشمرده است.[11]
گرچه حمله مغول به بلاد اسلامى موجب از بین رفتن آثار اسلامى،
بویژه مسجد شد و به قول «ویل دورانت»:
«شهر زیباى رى با 300 مسجد و کارگاههاى سفال معروف
ویران شد و پس از دوران فترت و رکود، ساختن مساجد
باشکوه بیشترى توسط جانشینان چنگیز و تیمور از سر گرفته
شد که مسجد على شاه (711 ـ 724 ه ق)، مسجد جامع
ورامین (722 ه ق)، مسجد گوهرشاد (821 هق)،
مسجد 72 تن مشهد (800 هق) از این جمله است».
اگرچه ممکن است ارقام آمده در تعداد مساجد کمى اغراقآمیز باشد،
ولى به هر حال نشان دهنده فراوانى مساجد در این شهرهاست.[12]
ویژگىهاى مسجد
با توجه به مطالب پیش گفته این سؤال مطرح مىشود که مسجد چگونه
جایگاهى است که تا این حد شارع مقدس به آن توجه دارد با تعابیر مختلفى از آن
تمجید شده است.
پیامبر صلىاللهعلیهوآله درباره آن فرمودند:
«سیاحت امت من در مساجد است».[13]
در پاسخ به این سؤال فعالیتهاى مختلفى که از همان اول بناى مسجد در
اسلام به بعد مشاهده شد، اهمیت این مکان مقدس آشکار مىشود.
در اینجا به اختصار نقشهاى مختلف مسجد در طول تاریخ مورد بررسى
قرار مىگیرد.
1 ـ خانه مردم
ابتداى اذان و اقامه تا انجام نماز و سرانجام آن، نشان مىدهد که اساس
عبادت، بویژه نماز بر پایه جمع و جماعت است و بنده بهنگام راز و نیاز هم باید
خود را میان جمع و جماعت ببیند، بنابراین هرگونه فردگرایى و مانند آن از نظر قرآن
و اسلام مفاهیمى مردود شناخته مىشود.[14]
اهمیت جماعت در اسلام به حدى است که پیامبر صلىاللهعلیهوآله اشاره دارد خانه
کسانى را که بدون عذر شرعى در منزلهایشان نماز مىخوانند و در جماعت
مسلمانان شرکت نمىکنند، آتش بزنند.
2 ـ پایگاه قضایى
در زمان رسول اکرم صلىاللهعلیهوآله، مسجد نقش عمدهاى در امور قضایى داشت
و بسیارى از مسائل حقوقى مردم با همت آن حضرت صلىاللهعلیهوآله در مسجد
رسیدگى مىشد.
در دوره خلفاى راشدین این شیوه همچنان معمول بود، چنانکه در گوشهاى
از مسجد کوفه، به نام «دکة القضا» حضرت على علیهالسلام براى رسیدگى به کارهاى
حقوقى و قشایى مردم بر محکمه قضاوت مىنشستند.
از آنجا که در سرزمینهاى اسلامى داورى مبنایى داشت، و قضاوت مذهبى
عهدهدار این مهم بودند و تشکیلات خاص و مکان ممتازى بجز مسجد، براى
قضاوت ضرورتى نداشت.
در دوره خلفاى فاطمى، ساختمان ضمیمه شمال شرقى مسجد عمر براى
سکونت قاضىالقضات اختصاص یافت. روزهاى شنبه و دوشنبه قاضىالقضات در
ملأعام به قضاوت مىپرداخت. در زمان یاقوت، قاضىالقضات شهر بغداد نیز
احکام قضایىاش در در مسجد صادر مىکرد.
همچنین قاضى شهر دمشق در مسجد اموى رواق مخصوصى براى قضاوت
داشت. چنین روشى در بسیارى از شهرهاى مهم کشورهاى اسلامى معمول بود.[15]
3 ـ جایگاه حسبه
همان گونه که مسجد به منزله پایگاه قضایى مورد استفاده قرار مىگرفت،
جایگاه مناسبى براى حسبه ـ از دیدگاه سازمانهاى ادارى جدید بخشى از وظایف
شهردارى، شهربانى و دادستانى را در برمىگیرد ـ به شمار مىآمد. براى مثال،
محتسب در قاهره یکروز درمیان و در یکى از دو مسجد جامع آن شهر،
براى رسیدگى به امور شهرى حضور مىیافت.[16]
4 ـ خانه خبر
مسجد، محل تجمع مردم، مرکزى براى اطلاعرسانى و پخش اخبار مهم،
نقش ویژهاى را از زمانهاى گذشته تا حال ایفا کرده است که مصداق بارز آن در
جریان انقلاب شکوهمند اسلامى ایران دیده شد. اصولاً دین مقدس اسلام از این
جهت که به مناسبتهاى مختلف مردم را فرا مىخواند، در میان ادیان دیگر
برجستگى خاصى دارد.
اهمیت این مرکز، بویژه در زمان صدر اسلام که از جهت اطلاع رسانى فاقد
رسانههاى گروهى بود، اهمیت بسیارى داشت، زیرا در همین اجتماعات،
رهبران دینى فرصت را مغتنم مىشمرند و به مناسبتهاى گوناگون راهنمایىهاى
لازم به اطلاع عموم مىرسد.
هماکنون نیز در بسیارى از کشورهاى اسلامى مساجد از جهت پخش
خبرهاى مربوط به جنبشهاى مردم و نهضت اسلامى نقش چشمگیرى دارند.[17]
5 ـ محل رفع مشکلات
از زمانهاى گذشته، افراد ضعیف و کسانى که به نوعى مشکلات شخصى
و اجتماعى داشتند، به مسجد مراجعه مىکردند. در سیره حضرت رسول اکرم صلىاللهعلیهوآله
مىبینیم که مؤمنان براى رفع نیازشان، به حضرت روى مىآورند، و آن حضرت نیز
با بذل مساعدتهاى لازم، نیاز آنان را تا حدّ امکان برطرف مىکردند؛
به این ترتیب، مسجد مکانى بود که مىتوانست محل ارتباط مستقیم رهبر و مردم
باشد.[18]
6 ـ پایگاه جهاد و نهضت
در زمان رسول اکرم صلىاللهعلیهوآله، یکى از مهمترین نقشهاى مسجد این بود که آن
حضرت مقدمات فکرى و بسیج عمومى مسلمانان را به منظور جهاد با کفار در آنجا
تدارک مىدید. عیناً همین نقش در جریان نهضت روحانیون شیعه به رهبرى
امام خمینى قدسسره، در سال 1342 ش و پس از آن در جریان پیروزى انقلاب اسلامى
ایران، مشاهده شد. در کشورهاى اسلامى همواره مساجد پایگاه نهضتهاى
اسلامى علیه حکام جور و ستم پیشه مطرح بوده و هستند.[19]
هماکنون در کشور اسلامى ایران مسجد در قالب پایگاه نیروهاى بسیج
مقاومت فعال است؛ در طول 8 سال دفاع مقدس، مساجد به عنوان مکانهاى
جذب نیروهاى رزمنده بسیجى و پشتیبانى و فعالیتهاى پشت جبهه، نقشى بسیار
مؤثر و سرنوشت ساز ایفا کردند.
7 ـ مرکز آموزش
در اهمیت علم و آگاهى همین بس که یکى از اهداف بعثت پیامبر صلىاللهعلیهوآله
تعلیم و تعلّم بوده است.
روزى رسول اکرم صلىاللهعلیهوآله وارد مسجد شد و در آنجا با دو گروه مواجه شد.
در یک قسمت، مردم سرگرم علمآموزى و در قسمت دیگر مسجد دستهاى مشغول
راز و نیاز با خدا بودند. پیغمبر صلىاللهعلیهوآله فرمودند:
«این دو نشست و گردهمایى با خیر و سعادتاند، زیرا گروه
دوم خدا را مىخوانند و گروه اوّل نیز سرگرم فراگیرى بینش
و دانشاند و مىخواهند دانش و آگاهى دینى خود را از رهگذر
تعلیم، به دیگران منتقل سازند. اما گروه اوّل بر گروه دوّم
مزیت دارند.
سپس، حضرت صلىاللهعلیهوآله در جمع گروهى که سرگرم دانشاندوزى و تعلیم بودند،
نشست.[20]
پیامبر اسلام صلىاللهعلیهوآله نخستین کسى بود که (نومسلمانان) عرب را براى کسب
دانش، در یک حلقه گرد خود فراخواند.[21]
آموزش اسلامى با دعوت پیامبر صلىاللهعلیهوآله نخستین مربى و معلم مسلمانان و از
مسجد که در واقع این پایگاه تعلیماتى بود، آغاز شد؛ مسجد که در عصر نبوت
و دوره خلفاى راشدین بناى بسیار ساده و ابتدایى داشت، مجمع نومسلمانانى شد
که براى حل و فصل مسائل جدید، در آن آمد و شد داشتند. اقامه نماز،
استماع سخنان پیامبر صلىاللهعلیهوآله در باب آیاتى که وحى مىشد، تبلیغ دین و ابلاغ احکام
شرع، اعلان جنگ و جهاد و عقد صلح، تقسیم غنایم جنگى، ارسال نامهها،
تشییع جنازه و مسائلى از این قبیل که بیشتر آنها با هجرت رسول خدا به مدینه
جارى شد، «مسجد» در واقع کهنترین دانشگاه اسلامى و پایگاه اساسىترین
تعلیمات در تاریخ اسلامى به شمار رفته و مىرود.[22]
تا روزگار خلیفه دوم که مرزهاى اسلامى از حدود جزیرهالعرب فرا رفته بود،
مراکز فعال تعلیمات اسلامى «مسجدالنبى» در مدینه و «مسجدالحرام» در مکه و گاه
خانه اصحاب در آن دیار بود.
از اواخر دهه دوم هجرى قمرى و با افزایش چشمگیر دامنه فتوحات
مسلمانان مرزهاى اسلام از سوى شرق وغرب گسترش یافت و جمع کثیرى به آیین
اسلام گرویدند که در زبان و نژاد، با اعراب مسلمان مغایرت داشتند. از این زمان،
آموزش زبان عربى براى درک معانى آیات قرآن و تعالیم اسلام در سرزمینهاى فتح
شده آغاز شد و آن دسته از اصحاب پیامبر و تابعان ایشان که دعوت به اسلام
و تعلیم مبانى دین را بر حضور در صحنههاى پیکار ترجیح مىدادند، در مساجد
نوبنیاد به آموزش پرداختند. این مساجد ابتدا در شهرهاى کوفه، بصره، حیره
و مدائن، بنیان شد و به دستور خلیفه دوم، برخى از صحابه رسول اللّه صلىاللهعلیهوآله مأمور
اقامه نماز و آموزش قرآن و مسائل دین شدند.[23]
«عبداللّه بن عباس» یکى از این اصحاب بود که در حیاط خانه کعبه
مىنشست و مردم وى را در میان مىگرفتند و در تفسیر آیات قرآنى مسائلى را از وى
مىپرسیدند و مسلمانان از نقاط دوردست اسلام آهنگ وى مىکردند و از وى در
باب حلال و حرام (دین خود) پرسش مىکردند.[24]
از مشهورترین تابعان «ربیعهالرأى» بود که در مسجد نبوى نشست علمى
داشت و افرادى نظیر «مالک بن انس» و «حسن بصرى» و بزرگان مدینه بر وى وارد
مىشدند و بدین سان حلقه انبوهى (از طالبان مسائل دین و حدیث) گرد وى
تشکیل مىشد.[25]
حسن بصرى (110 ه ق) در مسجد جامع بصره حلقه بزرگى از طالبان وعظ
داشت و به تعلیم مردم مىپرداخت.[26]
مراکز علمى و آموزشى شیعه در عصر اختناق حکام اموى و عباسى،
خانههاى ائمه و پیشوایان مذهب و یا مساجد بود. از آن بعد، مدفن امامان
و اهل البیت از جمله نجف اشرف و شهرهاى کاظمین و سامّرا در عراق، و شهرهاى
قم و مشهد در ایران، مرکز معارف و شیعى در دنیاى اسلام شد.[27]
پس از پیروزى پردامنه اسلام و پراکنده شدن امت واحد عربى در اقطار دور
دست جهان، و ایجاد پیوند با ملل غیرعرب از قبیل ایرانى، رومى، بربر و غیره،
مشکلاتى بروز کرد که پیش از آن سابقه نداشت. در نتیجه این پیوندها علوم
جدیدى جاى خود را براى تدریس در مساجد باز کردند. از آنجا که عدهاى در بین
عربها پیدا شده بودند که زبان عربى را بخوبى نمىدانستند و نیز عدهاى با رغبت
کامل به سبب درک آیین جدید، با نزدیک شدن به دولت حاکم، اقدام به فراگیرى
زبان عربى نموده بودند، تشکیل کلاسهاى نحو و مطالعات لغوى مانند قواعد زبان
را موجب شدند و دیرى نگذشت که اصول نحو همچون یکى از رشتههاى علوم
اسلامى در مسجد تدریس شد و بحثهایى در علم الهیات پدید آمد که نتیجهاش
علم کلام بود.[28]
فاصله زمانى آغاز سده دوم تا پایان سده سوم هجرى را به تقریب، مىتوان از
درخشانترین دورههاى تعلیمات مسجدى دانست، زیرا دستاوردهاى مسلمانان در
مسائل مختلف علمى و ترقیات فکرى در این دوره از تاریخ اسلام و نیز
پیشرفتهاى اقتصادى، اجتماعى و عمرانى که پس از استیلاى عباسیان به وجود
آمد، تأثیر زیادى در هوشیارى و جنبش علمى در مساجد داشت.
توجه دقیق به اجتماعات و تشکیل جلسات علمى در مساجد بزرگ
و مشهور آن زمان که با شرکت متفکران و دست اندرکاران مسائل تعلیماتى در آن
مراکز برپا مىشد، دلایل آشکارى بر میزان پویایى و جنبش و بارورى فکرى و علمى
فراوان در آن دوره از تاریخ اسلام است، چنانکه مسجد نبوى در مدینه به مجالس
درس وبحث امام (پیشوا) درالهجر، یعنى «مالک بن انس اصبحى» (95 ـ 179 ه ق)
صاحب الموطاء و مؤسس مذهب مالکى اختصاص داشت، و جامع فسطاط
مخصوص به عالم قریش، ابوعبداللّه محمد بن ادریس شافعى (150 ـ 204 ه ق)
بود که خود شاگرد مالک و بنیانگذار مذهبى به نام خود وى بود. مجالس درسى
کوفه و بغداد که وسیله ابوحنیفه نعمان بن ثابت (150 ه ق) پیشواى اهل قیاس در
فقه برپا مىشد و نیز مجلس دیگرى در بغداد که به استاد بزرگ اهل سنت،
امام احمد بن حنبل شیبانى (164 ـ 241 ه ق) اختصاص داشت.[29]
با توجه به مطالب پیش گفته، مشخص مىشود که مساجد تا پیش از پیدایش
دارالحکمه، درالعلم و مدارس چه نقش مهمى در امر آموزش داشته و این کانونهاى
فرهنگى چه تأثیر ارزندهاى در رشد و گسترش فرهنگ اسلامى از قرون اولیه تا بعد
ایفا کردهاند.
امروزه، على رغم هر یک از نقشهاى مساجد، جایگاه خاصى در نظام
حکومتى کشورهاى اسلامى به خود اختصاص دادهاند، قدمت زمانى نیز از ارزش
این مکان مقدس نکاسته و همواره در طول تاریخ، زمینهساز تحولات
و دگرگونىهاى اساسى و فکرى و فرهنگى بوده است.
[1] . امام خمینى قدسسره، احکام مسجد: ص 164 ، مسئله 900 ، 912 و 913 .
[2] . سعیدى رضوانى، عباس، بینش اسلامى و پدیدههاى جغرافیایى .
[3] . سلطان زاده، حسین، روند شکلگیرى شهر و مراکز مذهبى در ایران: ص 188 .
[6] . بینش اسلامى و پدیدههاى جغرافیایى: ص 51 .
[7] . همان مأخذ: صص 51 و 36 .
[8] . غنچه، عبدالرحیم، تاریخ دانشگاههاى بزرگ اسلامى: ترجمه نوراللّه کسایى،مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، 1372، صص 61 و 83 .
[9] . بینش اسلامى و پدیدههاى جغرافیایى: ص 36 .
[10] . داغ، محمّد، تاریخ تعلیم و تربیت در اسلام: ص 130 .
[11] . بینش اسلامى و پدیدههاى جغرافیایى: ص 37 .
[12] . همان مأخذ: صص 37 و 38 .
[13] . تفسیر نمونه: ج 8 ، ص 151 .
[14] . تفسیر نمونه: ج 1 ، ص 44 .
[15] . بینش اسلامى و پدیدههاى جغرافیایى: صص 40 و 41 .
[17] . همان مأخذ: صص 41 و 42 .
[19] . همان مأخذ: صص 42 و 43 .
[20] . حجتى، سید محمّد باقر، آداب تعلیم و تعلم در اسلام: 1359 ش ، ص 55 .
[21] . تاریخ دانشگاههاى بزرگ اسلامى: ص 52 .
[28] . همان مأخذ: صص 54 و 55 .
[29] . همان مأخذ: صص 58 و 59 .