بى تردید در اندیشه امام خمینى قدسسره، مسجد مقام و جایگاه ویژهاى دارد
و اهمیت آن شایسته مقایسه با هیچ مرکز و محل دیگرى نیست، به عقیده آن
حضرت، مسجد سنگرى است که هیچ یک از سنگرهاى اسلام به اندازه آن توانایى
دفاع و حمایت از اسلام و انقلاب را ندارند.
اهتمام ایشان به مسجد مربوط به اواخر عمر پر برکتشان نبود، بلکه ایشان
از شروع نهضت ـ و چه بسا قبل از آن ـ به مسجد و اهمیت آن سفارش و نصیحت
مىکردند؛ سعى ما در این بخش آن است که اندکى از توجه و اهتمام بسیار آن عزیز
امام راحل قدسسره را براى خوانندگان کتاب بازگوییم.
مساجد در صدر اسلام
مسجد النبى واقع در مدینه منوره، هم محل عبادت و اداى فرایض دینى،
و هم مکانى براى مشورت و تصمیمگیرى در امور سیاسى، جنگ و صلح، بهداشت
و بهزیستى، آموزش و فراگیرى علوم گوناگون بود.
همچنین پناهگاه و ملجأ غریبان، بىکسان و ابن السّبیل (در راه ماندگان)
و محل توزیع و تقسیم صدقات و زکات و...، میان آنان بود.
حضرت امام قدسسره در اهمیت مساجد در صدر اسلام مىفرمایند:
«در صدر اسلام هر وقت مسلمین مىخواستند به جنگ
عزیمت کنند از مساجد تجهیز مىشدند و هر وقت که کار
مهمى داشتند، در مساجد آن را مطرح مىساختند و درباره
مسائل سیاسى به بحث و گفتگو مىنشستند... سعى کنید که
مساجد ما به حال مساجد صدر اسلام برگردد و توجه داشته
باشید که عزلت و کنارهگیرى در اسلام نیست».[1]
حضرت امام قدسسره در جاى دیگرى با اشاره به فعالیت گسترده مسجد اظهار
مىدارند:
«از مسجد راه مىانداختند لشکر را به جنگى که باید بکنند
و به آنجایى که باید بفرستند؛ از مسجد مسائل سیاسى
طرح ریزى مىشد؟ از مسجد، مسجد محل این بود که مسائل
سیاسى در آن طرح بشود. معالاسف مساجد را ما کارى کردیم
که بکلى از مصالح مسلمین دور باشد و با دست ما آن
طرحهایى که براى ما ریخته بودند، با دست خود ما پیاده
شد».[2]
«مسجد در اسلام و در صدر اسلام همیشه مرکز جنبش
حرکتهاى اسلامى بوده. از مسجد تبلیغات اسلامى شروع
مىشده است و از مسجد حرکت قواى اسلامى براى سرکوبى
کفّار و وارد کردن آنها در بیرق اسلام بوده است. همیشه در
صدر اسلام مسجد مرکز حرکات و جنبش بوده است».[3]
موارد فراوانى از این قبیل سخنان در کلام امام راحل قدسسره به چشم مىخورد که
مجال بحث مىخواهد، براى نمونه دو مورد دیگر از فرمایشهاى حضرت امام قدسسره
بیان مىشود:
«مسیحیون خیال نکنند که اسلام هم، مسجد هم،
مثل کلیساست. مسجد وقتى در آن نماز برپا مىشده است،
تکلیف معین مىکردهاند؛ جنگها از آن شالودهاش ریخته
مىشده است، تدبیر ممالک از مسجد، شالودهاش ریخته
مىشده است. مسجد مثل کلیسا نیست.
کلیسا یک رابطه فردى ما بین افراد و خداى تبارک و تعالى
ـ على زعمهم ـ است، لکن مسجد مسلمین در زمان
رسولخدا صلىاللهعلیهوآله و در زمان خلفایى که بودند... مسجد مرکز
سیاست اسلام بوده است. در روز جمعه با خطبه جمعه
مطالب سیاسى، مطالب مربوط به جنگها، مربوط به سیاست
مدون، اینها همه در مسجد درست مىشده است. شالودهاش
در مسجد ریخته مىشده است، در زمان رسولخدا صلىاللهعلیهوآله و در
زمان دیگران و در زمان حضرت امیر علیهالسلام».[4]
«ما یک چنین سلطانى دیدهایم که چراغ را خاموش مىکند
که آن چراغ به قدر دو دقیقه که با این شخص مىخواهد
صحبت عادى بکند، صحبت رفاقتى مثلاً بکند، این دیگر
روشن نباشد؛ خودش هم دستگاه و بارگاهش این مسجد
است؛ توى این مسجد مىآید مىنشیند، همه مىآیند
حرفهایشان را به او مىزنند؛ از مسجد هم لشکر درست
مىکند و مىفرستد به این طرف و آن طرف».[5]
از مجموع بیانات و فرمایشهاى امام راحل قدسسره درمىیابیم که در صدر اسلام
مسجد مرکز تصمیمگیرى فرماندهى و اعزام نیرو به جنگ بوده و اصول سیاست
اسلام و تصمیمات مهم حکومتى و سیاسى با تجمع در مساجد و مشورت
و همفکرى با مسلمانان گرفته مىشده است.
مساجد در رژیم طاغوت
از جمله ترفندهاى استعمار براى محو اسلام، خاموش کردن چراغ و رونق
مساجد بوده است، این حیله خائنانه در رژیمهاى گذشته تا حد زیادى مؤثر افتاد
و دولتهاى حاکم نیز در بسیارى موارد از این ترفند خائنانه استقبال کردند.
یکى از موضوعاتى که حضرت امام قدسسره به کرّات به آن اشاره کردهاند،
همین وضع اسفبار مساجد در رژیمهاى گذشته بوده است:
«اسلام منزوى در مساجد بود؛ با اسم اسلام، اسلام را
منزوى کردند؛ در چهار دیوار مساجد، مساجد بىتحرک.
این مسجدالحرام ومساجد درزمان رسولاکرم صلىاللهعلیهوآلهمرکزجنگها
و مرکز سیاستها و مرکز امور اجتماعى و سیاسى بوده.
این طور نبوده است که در مسجد پیغمبر صلىاللهعلیهوآله همان مسائل
عبادى نماز و روزه باشد، مسائل سیاسىاش بیشتر بوده.
هر وقت مىخواستند به جنگ بفرستند اشخاص را بسیج کنند
مردم را براى جنگها، از مسجد شروع مىکردند این امور را».
«معالاسف در دنبال تبلیغات از صدر اسلام یعنى بعد از
یک مدتى تا زمان ما مساجد یک مساجدى شده بود که اسلام
در آنجا محکوم مىشد؛ محکوم کردن اسلام به این نیست که
کسى بگوید: من اسلام را محکوم مىکنم. محکوم کردن اسلام
به این است که از چیزى که اسلام مىخواهد، در مسجد زیر پا
گذاشته شود».[6]
حضرت امام خمینى قدسسره در یکى از سخنرانىهاى سال 43 که درباره
نقشهاى استعمار براى غارت ممالک اسلامى ایراد کردند، در باره سران رژیم
منحوس پهلوى فرمودند:
«آنجا (غرب) رؤساى بزرگ جمهور یکشنبه مىروند آن
طورى که گفته مىشود سراغ مراسم مذهبىشان؛ اینجا شما
یک نفر از اینها را توى مسجد مىبینید؟ بله، گاهى وقتها
پدرش مىمیرد، برادرش مىمیرد، چه مىشود یک عبورى هم
از اینجا مىکند یا تمسخر و کذا، اما مسجد نیست این که در
نماز (سلاطین ما) حاضر مىشوند».[7]
«معالاسف تبلیغات زیادى که شاید از 300 سال پیش شده
است، یعنى از آن وقتى که غرب به اینجا راه پیدا کرده
و مطالعات در حال مردم مشرق عموما کردهاند و رسیدگى
به اوضاع و احوال سیاسى و اجتماعى و اخلاقى مردم شرق
آنها کردهاند. همه اینها را مطالعه کردند و به آن نتیجه رسیدند
که مسجد و محراب را و دانشگاه را باید به یک وضعى درست
کرد که نتیجه نداشته باشد. یعنى آن نتیجهاى که از مسجد
و محراب و منبر و از دانشگاه باید حاصل بشود خنثى کنند،
چه بکنند، مأمورشان که رضاخان آمد و شاید (اگر) شما یادتان
نباشد که چه کرد. تمام منابر تعطیل شد، تمام مساجد
نیمه تعطیل، تمام مجالس روضه خوانى همه از
بین رفت...».[8]
حضرت امام قدسسره در جایى دیگر فرمودند:
«ما که هنوز شاهد صدمات جانکاه شاه به اسلام بزرگ
و کشورهاى اسلامى هستیم، جشنى نداریم. ما که در هر
فرصت مدارس و مساجد و دانشگاههایمان مورد هجوم
مأمورین شاه است، چطور ممکن است چراغانى کنیم».[9]
با توجه به سخنان بنیانگذار جمهورى اسلامى، منظور رژیم گذشته این بوده
است که مساجد را از رونق بیندازند و جوانان را که نیروى انسانى فعال جامعه
اسلامى هستند، از مساجد به محافل فساد و بى بند و بارى بکشانند و مسجد را
به محل عبادت یک مشت پیرمرد و پیرزن اختصاص دهند، اما سیاست مدبّرانه
رهبر کبیر انقلاب حضرت امام خمینى قدسسره به گونهاى بود که هرگاه احساس خطرى
براى اسلام مىکرد، صریحا با اعلام خطر خود، مردم را از حیله و مکر دشمنان
اسلام آگاه مى ساخت که نمونه بارز آن در سخنان اخیرالذّکر ایشان راجع به اعیاد
مذهبى و لزوم تداوم نهضت و هوشیارى ملت در برابر مردم فریبهاى شاه خائن
دیده مىشود.
مسجد به مثابه سنگر
از همان ابتدا، حضرت امام به این نکته عنایت داشتند که مسجد در اسلام
یک سنگر است و به مسجد باید به عنوان یک سنگر توجه و عنایت داشت،
سنگر محلى است که نیروهاى انسانى را از شبیخون و حمله دشمن درامان نگه
مىدارد و نیز در سنگر باید نیروها را تجهیز کرد تا براى حمله سنگین به دشمن آماده
شوند. از این رو نقش مسجد فقط یک تهاجم علیه استبداد و فساد و بىبند و بارى
و این قبیل توطئهها را پىریزى کرد.
حضرت امام قدسسره در سال 47 در نامهاى خطاب به شهید حجتالاسلام
«سعیدى» مىفرمایند:
«در هر صورت سنگرها را حتىالامکان نباید از دست
داد».[10]
ایشان در پیامى خطاب به ملت ایران ابراز داشتند:
«مساجد و محافل دینیه را که سنگرهاى اسلام در مقابل
شیاطین است، هر چه بیشتر گرم و مجهز نگه دارید».[11]
حضرت امام قدسسره در جمع روحانیون تهران فرمودند:
«این مسجدها را سنگر قرار بدهید براى اسلام.
در صدر اسلام از این مسجدها همه چیز بیرون مىرفت.
مسجد محل قضاوت بود. مسجد محل چه بود، مسجد محل
بسیج بود، بسیج سپاه بود؛ این مسجدها را شما باید محکم
نگه دارید، و این مساجد سنگرهاى اسلام است. محراب،
محل حرب است؛ اینها سنگرند براى اسلام حفظ کنید
اینها را».[12]
و در جمع طبقات دیگر مردم فرمودند:
«اینها از مسجد بد دیدند خصوصا دراین دوسهسالاخیر؛
در این دو سه سال اخیر مسجد یک محلى بود که مردم را
به نهضت و به قیام بر ضد ظلم تهییج مىکرد؛اینها مىخواهند
این سنگر را بگیرند».[13]
حضرت امام قدسسره همین سفارش را به دانشجویان کردهاند:
«اینها از مسجد مىترسند... شما دانشگاهىها،
شما دانشجویان، همهتان مساجد را بروید پر کنید،
سنگر هست اینجا، سنگرها را باید پر کرد».[14]
مسجد محل تربیت
«این مساجد باید مرکز تربیت صحیح باشد، و مساجد بحمدللّه اکثراً این
طورى است. اشخاصى که در مسجد مىروند، باید تربیت بشوند، تربیتهاى
اسلامى مساجد را خالى نگذارید؛ آنهایى که مىخواهند نقشه بکشند و شما را دور
کنند از مساجد، دور کنند از مراکز تعلیم و تربیت، آنها دشمنهاى شما هستند.
باید در ماه مبارک رمضان تربیت و تعلیم به تمام معنا در همه بعدهایش در
مساجد باشد، در محافل دیگر باشد؛ مساجد را خالى نگذارید... انقلاب از مساجد
پیدا مىشود؛ از مساجد این طور امور تحقق پیدا مىکند. هم دانشگاهها را حفظ
کنید، هم مساجد را حفظ کنید، منافات با هم ندارند.
دانشگاهى باشید، مسجد هم بروید، مساجد را هم تعمیر کنید، مساجد را
هم آباد کنید از رفتن خودتان».[15]
لزوم توجه به جماعت
بدیهى مىنماید که اهمیت مسجد از این لحاظ است که جماعتى در آن
تشکیل مىشود و همه کارهاى آنان در مسجد صورت مىپذیرد؛ یعنى در کنار نماز
جماعت رسیدگى به دیگر امور نیز به صورت جماعت صورت مىپذیرد،
پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله در اینباره فرمودند:
«ید اللّه مع الجماعه».
«دست خدا همراه جماعت است».
«نماز را در جماعت بخوانید، اجتماع باید باشد».[16]
«اجتماعاتتان را حفظ کنید. مساجدتان را محکم نگه
دارید».[17]
«اجتماع کنید نمازهاى جمعه را با شکوه بجا آورید
و نمازهاى غیر جمعه را هم که شیطانها از نماز مىترسند،
از مسجد هم مىترسند».[18]
«معالاسف، ما استفاده نتوانستیم بکنیم از این
اجتماعاتمان، نه از آن اجتماعات بزرگمان و نه از این
اجتماعات کوچکمان؛ این براى این بود که تبلیغات اسباب این
شده بود که مسجدىها را در آن مسجد محصور کرده بود؛
مسجد مرکز تبلیغ است؛ در صدر اسلام از همین مسجدها
جیشها، ارتشها راه مىافتاد. مرکز تبلیغ احکام سیاسى
و اسلامى بوده هر وقت یک گرفتارى را طرح مىکردند،
صدا مىکردند که «الصّلوة مع الجماعة»، اجتماع مىکردند،
این گرفتارى را طرح مىکردند، صحبتها را مىکردند مسجد
مرکز اجتماع سیاسى است و از یک قدرى وسعتش زیادتر
مىشود نمازجمعه باید در هر فرصت و براى هر حادثه،
اجتماعات خود را هر چه بیشتر در مساجد و محافل
و فضاهاى باز عمومى برپا نمایید، و از قرآن کریم و عدالت
اسلامى دفاع کنید».[19]
حضور در مساجد
با توجه به مجموع سخنان پیامبرگونه امام راحل قدسسره در مورد نقش مهم
و سرنوشتساز مساجد در جامعه اسلامى، بجاست در بخش آخر این بحث
به سفارشات و نصایح امام راحل عظیمالشأن قدسسره توجه کنیم و در ضمن،
مسائل ضرورى قابل طرح در مساجد را از کلام ایشان بشنویم.
«این مساجد است که این بساط را درست کرد، این مساجد
است که نهضت را درست کرد؛ در عهد رسول اللّه صلىاللهعلیهوآله
هم و بعد از آن هم، تا مدتها مسجد مرکز اجتماع سیاسى
بود؛ مرکز تجییش جیوش بود. محراب یعنى مکان حرب،
مکان جنگ، هم جنگ با شیطان و هم جنگ با طاغوت.
از محرابها باید جنگ پیدا شود، چنانچه بیشتر، از محرابها
و از مسجدها پیدا مىشد».
«اى ملت، مسجدهاى خودتان را حفظ کنید.
اى روشنفکران، مسجدها را حفظ کنید، روشنفکر غربى
نباشید، روشنفکر وارداتى نباشید؛ اى حقوقدانها مسجدها
را حفظ کنید؛ بروید به مسجد... تا این نهضت به ثمر برسد،
مملکت شما نجات پیدا کند».[20]
امام راحل در سال 57 فرمودند:
«گویندگان محترم در مجامع و مساجد وظیفه دارند که
مصایب وارده بر ملت ایران را در این 50 سال سلطنت پهلوى،
خصوصاً در این چند ماه اخیر و کشتار اخیر شهر مقدس مشهد
در جوار حضرت ثامنالأئمه علیهالسلام و در رفسنجان به سمع مردم
برسانند و آنان را از مسائلى که مفید براى اسلام و مصالح
مسلمین است، آگاه گردانند».[21]
ایشان در سال 52 یعنى در اوج اختناق رژیم ستمشاهى ابراز داشتند:
«وظیفه علماى اعلام و مبلغین است که جرائم اسرائیل را
در مساجد و محافل دینى به مردم گوشزد کنند».[22]
این تأکید و سفارش فقط مخصوص دوران قبل از انقلاب نبود، بلکه در
سالهاى پس از پیروزى انقلاب شکوهمند اسلامى نیز به آن سفارش مىکردند؛
به طورى که در فرازى از پیام برائت به زائران بیتاللّهالحرام در سال 66
چنین فرمودند:
«مساجد بهترین سنگرها و جمعه و جماعات مناسبترین
میدان تشکل و بیان مصالح مسلمین مىباشند؛ امروز دولتها
و سرسپردگان ابرقدرتها اگرچه به جنگ جدى با مسلمانان
برخاستهاند و همچون دولت هند مسلمانان بىگناه و بىپناه
آزاده را قتل عام مىکنند، ولى هرگز جرئت و قدرت تعطیل
مساجد و معابد مسلمین را براى همیشه ندارند و نور عشق
و معرفت میلیونها مسلمان را نمىتوانند خاموش کنند.
در عین حال اگر آنان مساجد و محافل مذهبى و سیاسى
علماى اسلام را به تعطیلى بکشانند و حتى علماى اسلام را در
ملأعام به دار کشند، خود، دلیل مظلومیت اسلام و موجب
توجه بیشتر مسلمانان به روحانیت و پیروى از آنان
مىشود».[23]
سخن را با دو فراز دیگر از سخنان گهربار آن امام عظیم القدر قدسسره به پایان
مىبریم، با اذعان به این نکته که آنچه اشاره شد مجموع بیانات حضرت امام قدسسره
درباره مساجد نبود، حتى اگر بتوانیم همه مواردى که آن حضرت درباره مساجد
و اهمیت آن فرمودهاند بازگو کنیم، از بیان توجهات قلبى و عنایات ذهنى و فکرى
ایشان عاجز و قاصریم.
«من امیدواریم که همه آقایان در این ماه مبارک همّتشان را
صرف کنند به اینکه مردم را مهیا نگه دارند و مردم را مجهز نگه
دارند، اسلام را با دست مردم نگه دارید و خودتان هم در
مساجد، در منابر، مردم را دعوت به صلاح بکنید، و دعوت به
اینکه دنبال مسائل باشند و بگویید به آنها که «فاستقم کما
امرت و من تاب معک»، آنى که پیغمبر را نگران کرده است[24].
مسجد محلى است که از مسجد باید امور اداره بشود،
این مساجد بود که این پیروزى را با رأى ملت ما درست کرد؛
این مراکز حساسى است که ملت باید به آن توجه داشته
باشند؛ این طور نباشد که خیال کنند که حال ما دیگر ما پیروز
شدیم، دیگر مسجد مىخواهیم چه کنیم؛ پیروزى ما براى
اداره مسجد است، مراکزى که مراکز بسط حقیقت اسلام
است، بسط فقه اسلامى است و آن مساجد است. اینها را
خالى نگذارید. این یک توطئه است که مىخواهند مسجدها را
کمکم خالى کنند... اینکه مىآیند مسجدها را مىخواهند
خلوت کنند و بیچاره جوانها و متدینین ما هم اشتباها به خطا
مىروند، این است که مسجدها کمکم امسال یک قدرى ماه
رمضانش کمتر باشد، سال دیگر یک خرده کمتر، بعد از
ده سال، پانزده سال دیگر چه بشود. آنها عجله ندارند،
به تدریج هر چه شد؛ شما باید هشیار باشید که مسجدهایتان
و محرابهایتان و منبرهاىتان را حفظ کنید و بیشتر از سابق،
شمایى که این معجزه را از مسجد دیدید که هم قدرتها را در هم
شکست... نباید سستى کنید... مسجدها را محکم نگه دارید
و پرجمعیت کنید.
من امروز باید بگویم که تکلیف است براى مسلمانها،
حفظ مساجد امروز جزء امورى است که اسلام به او وابسته
است».[25]
[1] . صحیفه نور: 22 جلدى، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، ج 17 ، ص 54: «بیانات امام
در جمع ائمه جمعه مراکز استانهاى سراسر کشور»، 22/7/1361 .
[2] . همان: ج 18 ، ص 276: «بیانات امام در جمع مهمانان شرکت کننده در دومین کنگره جهانى ائمه جمعه و جماعات»، 23//2/1363 .
[3] . همان: ج 6، ص 49: «بیانات امام در جمع اعضاى هیئت نمایندگى عالى رتبه روحانى عربستان سعودى»، 1/2/1358 .
[4] . همان: ج 1 ، ص 64: «بیانات امام در مورد وظایف و مسئولیتهاى رؤسا و سلاطین دول اسلامى و علماى اسلام».
[5] . همان: ج 2 ، ص 235 : «بیانات امام در مورد ابعاد سیاسى عبادى احکام اسلام و کیفیت حکومت اسلامى»، 6/8/1358 .
[6] . همان: ج 18، صص 67 ـ 68 : «بیانات امام در دیدار با نماینده امام و سرپرست حجاج ایرانى و روحانیون کاروانهاى حج»، 26/5/1362 .
[7] . همان: ج 1، ص 92 : «بیانات امام در مورد نقشههاى استعمار براى غارت ممالک اسلامى»، 18/6/1343 .
[8] . همان: ج 7، ص 127: «بیانات امام در دیدار با جامعه وعاظ تهران»، 26/3/1358 .
[9] . همان: ج 2 ، ص 79: «پیام امام به امت مسلمان ایران در خصوص اعیاد مذهبى»،
13/4/1357 .
[10] . همان: ج 1 ، ص 148 : «نامه امام خطاب به حجتالاسلام شهید سعیدى».
[11] . همان: ج 1 ، ص 190: «پیام امام به ملت ایران»، 20/6/1351 .
[12] . همان: ج 15 ، ص 58: «بیانات امام در جمع روحانیون تهران»، 10/4/1360 .
[13] . همان: ج 13، ص 177: «بیانات امام در جمع اقشار مختلف مردم قم»، 27/8/1359 .
[14] . همان: ج 13 ، ص 177: «بیانات امام در جمع دانشجویان و اساتید دانشکده الهیات و معارف اسلامى»، 14/3/1359 .
[15] . همان: ج 12، ص 217 ـ 218: «بیانات امام در جمع اعضاى انجمن اسلامى کارکنان وزارت کشور و استاندارىها و رؤساى آموزش و پرورش سراسر کشور». 1/10/1359 .
[16] . همان: ج 12، ص 148: «بیانات امام در جمع دانشجویان و اساتید دانشکده الهیات و معارف اسلامى»، 14/3/1359 .
[17] . همان: ج 12، ص 149: «بیانات امام در جمع دانشجویان و اساتید دانشکده الهیات»،
14/3/1359 .
[18] . همان، ج 12، ص 149: «بیانات امام در جمع دانشجویان و اساتید دانشکده الهیات»،
14/3/1359 .
[19] . همان: ج 2، ص 98 «پیام امام به ملت شریف ایران و دعوت به تداوم نهضت»،
15/6/1357 .
[20] . همان: ج 7، ص 58 «بیانات امام به مناسبت سالگرد 15 خرداد»، 15/3/1358 .
[21] . همان: ج 2، ص 84 «پیام امام به ملت ایران در مورد لزوم تداوم نهضت و هوشیارى ملت در برابر مردم فریبهاى شاه»، 5/5/1357 .
[22] . همان مأخذ: ج 1 ، ص 207 ، 23/6/1352 .
[23] . همان مأخذ: ج 2 ، ص 127 ، 6/5/1366 .
[24] . همان مأخذ: ج 18 ، ص 21، 21/3/1362 .
[25] . همان مأخذ: ج 12 ، صص 330 ـ 334 ، 20/4/1359 .