گر نباشد اتاق و فرش حریر
کنج مسجد خوش است کهنه حصیر
فصل ششم
مسجدمجازى
و بازیابى کارکردهاى متنوع مساجد
مساجد در تاریخ، کارکرد متنوع داشتند
اگرچه امروزه مسجد، بیشترین کارکردش عبادى (به معناى اخص) است؛
ولى با گذر به فلسفه تاریخى ساخت اولین مسجد در زمان پیامبر صلىاللهعلیهوآله مىفهمیم
که انگیزههاى مهمتر از این، در ساخت آن دخیل بودهاند که متأسفانه آنها امروزه
کمرنگ شدهاند. هرچند مدعى نیستیم که تمام کارکردهاى مساجد در صدر
تاریخ اسلام باید هم اینک نیز به مساجد برگردانده شود زیرا این با روح اسلام
که با اقتضاى زمان همراهى دارد ناهمگون است؛ لیک آنچه که همچنان مساجد
ظرفیت پذیرش آن کارکرد را دارند، نباید از آن جدا ساخت.[1]
اساسا عبادت فقط نماز نیست و بلکه هر فعالیتى که در مسیر خدایى باشد
عبادت است. اگر مسجد محل عبادت است، و عبادت مفهومى اعم از نماز دارد،
پس مسجد، محلى فراتر از این است که فقط محل مناسک و افعال خاص مذهبى
باشد.[2] در روایات از جهاد و تعلم، به عبادت تعبیر شده است. پس معلوم
مىشود که هرگونه فعالیت دینى و اجتماعى که رنگ خدایى داشته باشد
و در مسیر تعالى نام خدا قرار گیرد، عبادت است، اعم از انجام مناسک دینى
و فعالیتهاى دیگر. اگر مساجد «یذکر فیه اسم اللّه»اند،[3] بىشک گسترش
نام خدا از این محل، تنها با برگزارى مناسک دینى، محقق نخواهد شد. لذا باور
به این آیه کریمه از یک سو و انحصار مسجد در عبادیّات صرف،
چیزى جز یک پارادوکس نیست.[4]
رهبر معظم انقلاب آیت اللّه خامنهاى «مدظلّه العالى» مفهوم عبادت در
مسجد را با استناد به متون دینى، بسیار اوسع از اعمال عبادى صرف مىشمارد:
«ملت ایران باید مساجد را مغتنم بشمارد و پایگاه
معرفت و روشنبینى و روشنگرى و استقامت ملى به حساب
آورند... مسجد فقط براى نماز نیست؛ در مسجد انواع
عبادات هست. از جمله آن عبادات، تفکر است که
«تَفَکُّرُ ساعةٍ خَیْرٌ مِن عبادة سَنَةٍ»، یا در بعضى
از روایات است که «من عبادة اربعین سنة»، یا «سبعین سنة»
ـ البته فکر کردن درست ـ افراد مسجد برو، این فکر را
به وسیله شنیدن سخنان عالم دین و فقیه به دست
مىآورند».[5]
در روایتى، امام على علیهالسلام ضمن مذمت کسانى که بیکار در مسجد نشسته
بودند، آنها را «راهبان عرب» نامیده و فرمودند:
«مؤمن، مسجدش مجلس اوست و خانهاش محل
زندگى او».[6]
در ذیل آیات 17 و 18 سوره توبه، صاحب تفسیر کاشف ـ با تبیین اینکه
مسجد، پیوندگاه عبادت و عرصههاى مختلف زندگى بوده است ـ مىنویسد:
«به این سان مىبینیم از آغاز چگونه مسجد،
پیوندى ناگسستنى با عبادت، فرهنگ، اقتصاد و سیاست
دارد. و چگونه با این آیات، ولایت مشرکان را
بر مسجدالحرام لغو مىکند و اجازه نمىدهد سیاست را از
اسلام و مسجد جدا سازد و اداره و عمارت مسجد و سقایت
حجاج از مشرکان را به دست گیرند. بلکه باید عمارت
و ولایت مساجدِ خدا به دست افراد با ایمان و متعهد و عامل
به دستورهاى اسلام (به ویژه نماز، زکات) باشد و آنها جز از
خدا از کسى نترسند. با این آیات از زمان پیامبر صلىاللهعلیهوآله مسجد
به صورت کانون عبادى ـ سیاسى درآمد».[7]
امام خمینى قدسسره در این باره مىفرماید:
«اینمسجدالحرامومساجددیگر،درزمانرسولاکرم صلىاللهعلیهوآله
مرکز جنگها و سیاستها و مرکز امور اجتماعى و سیاسى
بوده. اینطور نبوده است [که]در مسجد، پیامبر همان مسائل
عبادى نماز و روزه باشد. مسائل سیاسىاش بیشتر بود.
اسلام مىخواهد که مردم آگاهانه براى مصالح مسلمین در
آنجا فعالیت کنند».[8]
باز تأکید مىشود که مسجد از آغاز، تنها به عنوان جایگاه عبادت یا معبد
سادهاى بنیان نشده است. لقب «خانه خدا» براى این مکان، امتیاز آن را در قیاس
با دیگر معابد مىنمایاند.[9]
«ولى هرچه از زمان دوران اولیه ظهور اسلام دور
مىشویم، یعنى تا حدود نیمه اول قرن هجرى، زمانىکه
فتوحات اسلامى گسترش مىیابد و حکومت از خلفا
به امویان و عباسیون و تا سطح سلطنت تنزل مىیابد،
پیوسته مساجد، گامبهگام ساختار و عملکرد خود را از دست
مىدهند و از وظیفه اولیه خود دور مىشوند. بهتدریج
کارکردهاى نظامى خود را به نهادهاى در اختیار دولت؛
نقش ارشادى، مدیریتى و نظراتى خود بر امور مسلمین را
به دارالحکومهها و دارالقضاها، و وظایف آموزش خود را
به نهادهاى فرهنگى و آموزشى رسمى و غیررسمى واگذار
مىکنند و مهمتر از همه کارکرد همکارى توأم با نظارت
برکارگزاران حکومت را به کلى از دست مىدهند و صرفا
داراى کارکرد عبادى، آنهم به صورت صورى، خشک،
بىمحتوا و کم اثر مىشوند».[10]
مساجد در انقلاب ایران کارکردهاى متنوع داشتند
انقلابها، ریشه در نهادها، تشکلها و تجمعاتى دارند که باعث جرقه، تشدید،
تحریک، و ساماندهى مىشوند. انقلاب اسلامى ایرن نیز از این قانون عمومى
مستثنا نبوده و پیوسته مراکز و پایگاههایى با کارکردهاى مختلف،
وظیفه ساماندهى حرکتهاى مردمى را به عهده داشتند.[11]
در انقلاب ایران، مساجد نقش اساسى را بهعهده داشتند از این جهت
است که حامد الگار مىنویسد:
«مسجد، هسته اصلى تشکیلات انقلاب ایران بود...
یکى از عناصر مهم در پیروزى انقلاب، احیاى مجدد مسجد
و تمام ابعاد عملکردى آن بود».[12]
نقش مساجد، در نهضت انقلاب اسلامى ایران، به عنوان پایگاههاى
ساماندهى تظاهرات و راهپیمایىها، سازماندهى نیروهاى انقلاب، روشنگرى
ائمه جماعات و اطلاعرسانى بر کسى پوشیده نیست. که نمونه بارز آن،
تحصن علما و روحانیون در مسجد دانشگاه بود.[13] بعد از پیروزى انقلاب هم
با توجه به فروپاشى نظام قبلى، همه کارها در مساجد انجام مىگرفت.
کمیتههاى انقلاب از دل مساجد جوشید.[14] در هشت سال دفاع مقدس در اعزام
نیرو، برگزارى مجالس دعا براى رزمندگان و بزرگداشت شهدا،
خدمات چشمگیرى داشتند.[15] در زمان سازندگى نیز، با امدادرسانى بهمردم
آسیب دیده از بلایاى طبیعى، بازسازى مناطق جنگى و برگزارى انتخابات،
مساجد نقشآفرین بودند.[16]
مساجد در محور تبلیغى و اطلاعرسانى نیز بهعنوان مهمترین و مؤثرترین
پایگاه فعالیتهاى انقلابى در تنویر افکار عمومى، نسبت به وضع اجتماعى،
اقتصادى و سیاسى کشور عمل مىکردند.[17]
از این جهت بود که آیتاللّه طالقانى قدسسره یکى از رهبران انقلاب مىگوید:
«انقلاب ما از مسجد شروع شد و باید در مسجد ادامه
پیدا کند».[18]
ضرورت احیاى کارکردهاى مساجد
با توجه به اینکه جامعه ما در حال گذر از جامعهاى سنتى به جامعه مدرن است،[19]
این پرسش مطرح مىشود که این کارکرد متعدد و متنوع مساجد در صدر اسلام
که موجب بقاى اسلام بود، چه مىشود؟ این دوره گذار، چه اثرى بر فرآیند
تأثیرگذارى مساجد خواهد گذاشت؟ آیا همچنان با قوس نزولى کاهش حیطه
اثرگذارى، مواجه خواهیم بود؟! و کمکم بخشى از کارکردهاى مساجد را
نهادهاى دیگر متولى خواهند شد؟! هرچند پاسخگویى به این سؤال قدرى
مشکل است ولى پاسخ ندادن به این پرسش هم چیزى جز فزونى این بحران،
ثمر نخواهد داد. باید گروه مطالعات مسجد، بهطور بنیادین گزینههاى احتمالى را
رصد و گزینش نمایند.
یادمان نرود که کلیسا هم، در دورهاى از تاریخ داراى کارکردهاى متنوعى
بوده است. کلیسا، مقرى براى قضاوت، کانونى مشروعیتبخش به حاکمان،
محلى براى آموزش، مأمنى براى رسیدگى به دعاوى و مرکز اعزام نیرو به جنگ
بوده است. کشیشان، اسقفها و در رأس همه پاپ، در تمام ابعاد فعالیتهاى
دینى، اجتماعى و... تصمیمگیرى مىکرد.[20] عدم امکان تحلیل عالمانه از پدیده
رنسانس، کلیسا را در کشورى چند کیلومترى به نام واتیکان محدود کرد.
البته مىتوان با گزینش راهى مناسب، از این تئورى که معتقد است با وجود
مدرنیته باید گذشته را به فراموشى سپرد، عبود کرد. و از مدرنیته در تنوع بیشتر
کارکردهاى مساجد بهره برد. لازمه این، یک مطالعات بنیادین است.
در تفکر دینى، مدرنیته نوعى تحول است که در طى آن انسان با بهرهگیرى از
ابزارهاى نو، قادر به گشودن افقهاى جدید براى شناخت خود و جهان شده
و به تفکر خود، عمقى ژرفتر داده و با استفاده از آگاهىهاى نو، نه تنها از ایمان
او کاسته نمىشود بلکه بر ایمان او به وجود خالق افزوده مىگردد. بر این اساس،
در عصر مدرنیته، نه تنها از کارکردهاى مساجد کاسته نمىشود بلکه مىتوان
با مدیریت صحیحِ این تحول، بر گسترش کمى وکیفى مساجد امیدوار بود.[21]
نیک مىدانم در اینجا نمونه تکرار تاریخى در این عرصه از فضاى
اجتماعى کشورمان را اشارتى داشته باشم. اگر امروزه، خرافهپردازان و دکانداران
معنویت و عرفان و نیز صوفیسم به ترویج خود دست زدهاند، ناشى از آن است
که مساجد، از نقشآفرینى خود در جامعه کاستهاند. زیرا هرجا مساجد از
نقشآفرینى در جامعه به حاشیه رفتهاند؛ دکانهاى دیگر مثل خانقاه و...
سربرافراشتهاند. در قرن هفتم و هشتم، وضع بلاد اسلامى بسیار دگرگون شد.
و بهواسطه یورش وحشتناک قوم مغول، رکود خاصى در این بلاد رخ داد.
در این میان، مساجد هم از رکود بىنصیب نماندند.
«این دوره، رکود شدید مساجد را موجب شد.
بحران اقتصادى ناشى از ویرانىگرى مغول، انزواجویى
شدید مردم، تقیه مردم از ترس حاکمان بیگانه، تعطیل
حکومتمذهبى وضعف جدىروحانیت، همساختوساز،
و هم حضور مردم در مساجد را تا حدى بهطور موقتى
از رونق انداخت. و در عوض، خانقاهها رونق بهترى یافت.
موضوعى که در حمله مغول بسیار اهمیت دارد،...
ضعف طبق فقها و علماى مذهبى است».[22]
علل کاهش حضور در مساجد
در فصل چهارم، «واقعیت تلخ»، بخش «کاهش گرایش به مساجد براساس آمار»
آمارى ارائه نمودیم که گواه بر کاهش حضور جوانان در مساجد بود. آسیبى که
ولى امر مسلمین آن را «مشکل اصحاب مسجد»، برشمردند:
«اما چه باید کرد که دلها به مسجد گرایش پیدا کند؟
یعنى به حضور در مسجد، ماندن در مسجد و عبادت در
مسجد شوق پیدا کنند. مشکل اصحاب مسجد این است!».[23]
در این بخش برآنیم علل این فرایند رو به کاهش را به تحلیل بنشینیم.
به باور برخى:
«تأثیر منفى دیندارى مدرن بر میزان ارتباط با مسجد،
صرفنظر از ماهیت فردگرایانه این نوع از دیندارى از
یک سو، و محدود بودن میزان ارتباط جوانان با مساجد از
سوى دیگر، مؤید این واقعیت است که جو اجتماعى
و فرهنگى حاکم بر مساجد در حال حاضر چندان
جوانپسند و مدرن نیست».[24]
از منظر چنین گروهى، باید وضع موجود و حاکم بر مساجد تغییر یابد.
پیمایشهاى انجام گرفته نیز حاکى از این بایسته است. پژوهش توصیفى
پیمایشى سال 1376 که توسط سازمان تبلیغات اسلامى انجام گرفته،
نشان مىدهد که جو اجتماعى و فرهنگى حاکم بر مساجد باید تغییر پیدا کند
تا جوانان رغبت و انگیزه بیشترى براى حضور در مساجد پیدا کنند.[25]
سازمان تبلیغات اسلامى، در سال 1374 ش، در مطالعهاى نظرى بهبررسى
علل کاهش حضور مردم در مساجد پرداخته است. مبناى نظرى این مطالعه،
دیدگاه کارکردگرایى است. در این بررسى ـ که فاقد هرگونه بررسى تجربى
است ـ از تغییر نیازهاى مردم و نداشتن تناسب کارکردهاى مسجد با نیازهاى
فعلى مردم به عنوان علل خلوت بودن مساجد در حال حاضر، یاد شده است.[26]
در یک مثال آسان اگر فردى، بهطور شدید گرسنه باشد، در مسیرى که
دنبال غذا مىرود؛ همه اطراف طلافروشى باشد، حتى اگر همه طلافروشانِ مسیر
اصرار کنند که بهترین و ارزانترین طلا را عرضه مىکنند، او بدانها توجه
نخواهد نمود بلکه سراغ یک رستوران خواهد رفت. چرا که عرضه باید
همخوان و براساس تقاضا باشد. حال گاهى این نیاز موجود است که باید فراخور
آن، محصول عرضه نمود. و گاه مخاطب اساسا از این نیازش بىخبر است،
که در این صورت باید، او را از نیاز جدید با خبر ساخت، چیزى که مىتوان آن را
نیازسازى نیز نامید. برخى اعمال انبیاى الهى با استراتژى نیازسازى بوده است.
نیازهاى واقعىاى که حتى مخاطبان از آن بىخبر بودهاند. به نظر،
عرضه محصول ـ از آن جمله تولیدات دینى ـ بدون لحاظ نیازسنجى
و نیازسازى، از ارجى در بازار برخوردار نخواهد بود و با استقبال مواجه نخواهد
شد.
بررسىهاى آمارى هم حکایت از این دارد که هرچه افراد،
نگرش موافقترى به استفاده ابزارى از مسجد داشته باشند، میزان ارتباطشان
با مسجد، بیشتر خواهد شد[27] از دیدگاه قرآن نیز، مانایى هر چیزى، به میزان
سوددهى به مردم و کارکردش وابسته است.
«فَأَمَّا الزَّبَدُ فَیَذْهَبُ جُفاءً وَ أَمَّا ما یَنْفَعُ النَّاسَ فَیَمْکُثُ
فِى الْأَرْضِ کَذلِکَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ».[28]
«آنچه به مردم سود مىرساند در زمین [باقى] مىماند.
خداوند مَثَلها را چنین مىزند».[29]
یکى از تفاسیر در ذیل این آیه به صراحت مىنویسد:
«بقاى هرموجود بسته بهمیزان سود رسانى او است».[30]
نکته قابل توجهى که در مقایسه مساجد داخل با مساجد خارج کشور
بدست مىآید این است که بین دو مقوله «میزان تحصیلات جوانان» و «میزان
حضور در مسجد»، بین مساجد خارج کشور و داخل، رابطه متضاد وجود دارد.
یعنى در ایران هرچه افراد داراى تحصیلات بیشترند، حضور کمترى در مسجد
دارند؛ ولى در خارج، هرچه افراد داراى تحصیلات عالیه هستند، از حضور
بیشتر در مساجد برخوردارند. حاصل تحقیقِ سال 1376 نیز نشان از این دارد
که افزایش تحصیل جوانان بر میزان کاهش حضور آنان در مساجد،
رابطه دارد.[31]
نگارنده با تأمل در این پدیده به این نتیجه دست یافت که مساجد خارج
کشور داراى تنوع و تعدد کارکردى متناسب با نیاز مخاطبان بوده که مساجد
داخل کشور از این بىبهرهاند. این مطلب مورد اذعان نویسنده کتاب
«مساجد نیویورک» نیز هست. نویسنده کتاب «مساجد نیویورک» سعى در
شناساندن این نکته دارد که مساجد در نیویورک، فقط محلى براى برگزارى نماز
نیستند، بلکه داراى اهمیت فوقالعادهاى در زندگى عامه مردم مسلمان نیویورک
مىباشد. لذا اکثر مساجد داراى کتابخانه، محل فروش کتب، سالن کنفرانس،
مدارس دینى ـ اسلامى، اماکن تفریحى و اتاقهایى براى سکونت هستند.
چاپ کتاب، مجلات و نشریات گوناگون، برپایى جشنوارهها و نمایشگاهها،
برپایى دورههاى آموزش و تربیت کادرهاى متخصص و تهیه فیلمهاى آموزشى
از اقدامات جالب این مساجد بودند که بعد از هجوم تبلیغاتى بر ضد مسلمانان
پس از حوادث 11 سپتامبر ضرورت آنها احساس مىشد.[32]
علل کاهش کارکرد رسانهاى مسجد بعد از انقلاب
1 ـ عدم تعریف جایگاه رسانه رقیب و مدرن
فقدان بینش کافى مسئولان و سیاستگزاران در تدوین راهبردى متناسب
با فرهنگ بومى، و نبود تعریفى جامع و کامل از چگونگى تعامل نهادهاى سنتى
و نوین در جامعه، از جمله دلایلى است که مىتوان از آنها به منزله عوامل
«عدم ناکامى» در عرصه استفاده تبلیغى و رسانهاى از مسجد نام برد.
مقوله «سنت» و «مدرنیته»، سازمان مسجد را نیز بىتأثیر نگذاشت.
بهخاطر عدم تعریف مشخص از نحوه تعامل این دو بعد از انقلاب،
آنچنان تازیانه مدرنیته بر پیکر سازمانهاى سنتى ضربه زد که بازیابى نهادهاى
سنتى روزى با مشکل مواجه خواهد شد. تأسیس و توسعه سینما، فرهنگسرا،
صدا و سیما، مطبوعات و... بدون مشخص نمودن جایگاه، محدوده فعالیت،
وظایف و اختیارات، کارکرد رسانهاى مساجد را محدود ساخت.
یکى ا ز راههاى تغییر در مؤلفههاى نیاز به مسجد، تخصصگرایى است.
امروزه که دوره تخصصگرایى است و هر کس پاسخى خاص به نیاز ویژه خود را
مىطلبد؛ باید مساجد نیز با رویکرد تخصصگرایى به احیاى ظرفیت برخیزند.
چه مىشد که مساجد ما، خطیب و برنامه ویژه کودکان، ویژه جوانان، زنان و...
داشته باشد!؟ مگر نه آن است خطیبى که به صورت عمومى صحبت مىکند
نمىتواند نیاز همگان را پاسخ دهد. اگر مخاطب احساس نکند که پاسخ به نیازش
را در مسجد مىتواند بیابد، رو به مسجد نمىکند. مسجد مجازى مىتواند تنوع
و تعدد سخنرانىها و وعظهاى اخلاقى را ـ البته براساس ذائقه مخاطب و انتخاب
او ـ عرضه نماید.
2 ـ روزآمد کردن این رسانه
در دنیاى امروز که همه رسانهها تحت کنترل صهیونیسم و باندهاى قدرتهاى
سیاسى ـ اقتصادى است، ضرورتِ حفظ کارکرد رسانهاى مساجد بهعنوان
مکانهاى مردمى و آزاد، جدیت چند برابر مىیابد. زیرا تنها این رسانه است
که مىتواند صداى مستضعفین را فریاد بزند. حفظ کارکرد رسانهاى مسجد،
اکتفا به روشهاى گذشته نیست، بلکه با «مسجدى کردن رسانههاى مدرن»،
و نیز «رسانهاى کردن مساجد با ابزارهاى مدرن» مىتوان به این اهداف نایل آمد.
آنوقت اهمیت تقویت این رسانه عمومى، اهمیتى بیش از گذشته پیدا مىکند
که امروزه رسانههاى قدرتمند به رقابت با مسجد آمدهاند. اگر مساجد دیروز
به این وظیفه اطلاعرسانى و تبلیغ مشغول بودند، رقبایى نبود که جوانان را جذب
خود و گریزان از مسجد سازد. ولى اکنون، باید مسجد را در توانمندسازى
رسانهاى، پرنفوذتر از آنها سازیم.
مسجد، نماد بزرگ اسلام و تریبون اسلام است براى دعوت؛ و مخاطب
آن همه انسان است،[33] نه فقط مسلمین.
«جَعَلَ اللَّهُ الْکَعْبَةَ الْبَیْتَ الْحَرامَ قِیاما لِلنَّاسِ».[34]
در تفسیر نمونه ذیل این آیه مىخوانیم:
«مخصوصا کلمه للنّاس نشان مىدهد که این مرکز امن
و امان، پناهگاهى است عمومى براى همه جهانیان و انسانها
و تودههاى مردم».[35]
این تحلیل قرآنى نشان از این دارد که رسانه مسجد، این قابلیت را دارد
که همه بشر را به سوى خود جلب نماید.
نکته پایانى این فصل را سخن ادیبانه استاد محدثى قرار مىدهم که ادیبانه،
توجه به ساخت مسجد و عدم توجه به کارکرد آن را بیان داشتهاند: چرا به جاى
«مسجدى» ساختنِ مردم، هماره دنبال «مسجد» ساختنیم؟! «نماز خانه» زیاد شده
است نه «نماز خوان!»[36] مصلاّى بىمصلّی، جز شِکوه، شُکوهى ندارد که بدان
بنازیم![37]
[1] . جهانگیرى سهروردى، یحیى، کارکرد سیاسى و رسانهاى مساجد، ص 7 .
[3] . بقره: 114 . «وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَساجِدَ اللَّهِ أَنْ یُذْکَرَ فیهَا اسْمُهُ وَ سَعى فى خَرابِها أُولئِکَ ما کانَ لَهُمْ أَنْ یَدْخُلُوها إِلاَّ خائِفینَ لَهُمْ فِى الدُّنْیا خِزْیٌ وَ لَهُمْ فِى الاْخِرَةِ عَذابٌ عَظیمٌُ ُ»: کیست ستمکارتر از آن کس که از بردن نام خدا در مساجد او جلوگیرى کرد و سعى در ویرانى آنها نمود؟! شایسته نیست آنان، جز با ترس و وحشت، وارد این کانونهاى عبادت شوند. بهره آنها در دنیا (فقط) رسوایى است و در سراى دیگر، عذاب عظیم (الهى)! / نور: 36 . «فى بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فیهَا اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فیها بِالْغُدُوِّ وَ الاْصالُِ ُ». این چراغ پرفروغ (در خانههایى قرار دارد که خداوند اذن فرموده دیوارهاى آن را بالا برند) تا از دستبرد شیاطین و هوسبازان در امان باشد خانههایى که نام خدا در آنها برده مىشود، و صبح و شام در آنها تسبیح او مىگویند.
[4] . جهانگیرى سهروردى، یحیى، کارکرد سیاسى و رسانهاى مساجد، ص 6 .
[5] . از بیانات معظمله در دیدار علما، طلاّب و اقشار مختلف مردم شهر مقدس قم بهمناسبت
سالروز 19 دى ماه در مورخه 19/10/1375 . لینک مستقیم:
www.leader.ir/langs/fa/index.php?id=1372&p=bayanat
[6] . نورى طبرسى، حسین محدث، مستدرک الوسائل، ج 11 ، ص 220 ، ح 12798 /
محمودى، محمدباقر، نهج السعادة، ج 7 ، ص 306 .
[7] . بىآزار شیرازى، عبدالکریم، تفسیر کاشف، ج 5 ، ص 292 .
[8] . خمینى امام، روحاللّه، صحیفه نور، ج 18 ، ص 67 .
[9] . سعیدى رضوانى، عباس، بینش اسلام و پدیدههاى جغرافیایى، ص 38 .
[10] . شریفپور، رضا، مسجد و انقلاب اسلامى، ص 43 .
[12] . الگار، حامد، دین و دولت در ایران، ص 154 .
[13] . شکریان، ناصر، مقاله «مساجد، ملجأ مردم»، ص 241 .
[17] . شریفپور، رضا، مسجد و انقلاب اسلامى، صص 33 و 34 .
[18] . الهى، محمدعلى، روز قهرمانان، صص 27 و 28 .
[19] . کوخانىزاده، کریم، مقاله «بررسى جایگاه مساجد در سیره پیامبر اعظم»، ص 130 .
[22] . نورى، مهدى، مقاله «تحلیل جامعهشناختى مسجد»، ص 39 .
[23] . فرازى از بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با شرکت کنندگان داخلى و خارجى
سومین همایش جهانى مساجد، فروغ مسجد3 ، ص 22 .
[24] . کردستانى، عباس، مقاله «عوامل مؤثر بر پایین بودن میزان ارتباط جوانان با مساجد در استان
کرمان»، ص 170 .
[25] . تویسرکانى راورى، فاطمه، مقاله «عوامل و موانع جذب مردم به ویژه جوانان به مساجد»،
ص 213 .
[29] . فولادوند، محمدمهدى، ترجمه قرآن.
[30] . مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج 10 ، ص 170 .
[31] . تویسرکانىراورى،فاطمه،مقاله «عواملوموانعجذب مردمبهویژهجوانان بهمساجد»، ص 213 .
[32] . فرطوسى، محمود، مقاله «حکایت یک میلیون مسلمان و صد مسجد در نیویورک موضوع
جدیدترین کتاب»، 28 آبان 1384 .
لینک مستقیم: www.shabestannews.com/articledetail.asp?spcode=840828143129440
[33] . اعراف: 31. «یا بنىآدم خذوا زینتکم عند کل مسجد».
[35] . مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ص 448 .
[36] . محدثى، جواد، مقاله «پیام مسجد»، ص 295 .
[37] . این هم بندى بود که نگارنده در تداوم بیان نغز استاد محدثى، برآن اضافه نمود.