خانه تن را بساز! باغچه و گلشنى
گوشه دل را بساز! مسجد آدینهاى
فصل چهارم
واقعیت تلخ
در این بخش برآنیم وضعیت فعلى مساجد را کاویده و آنگاه جهت درک
وظایف خود نسبت به این کانون نیایش و ستایش الهى در متون دینى سرى بزنیم.
حقیقت آن است که همگان نسبت به این نهاد مذهبى، تکالیفى بر دوش دارند.
این حقیقت در روزگار فعلى ـ بخاطر کاهش اقبال به مساجد ـ به یک بایسته جدى
تبدیل شده است.
اینک به چند مورد از وظایف ما نسبت به مساجد اشاره مىکنیم:
موظف به عمران مساجد
در آیات قرآنى، ما مأمور به عمران مسجد شدهایم:
«إِنَّما یَعْمُرُ مَساجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الاْخِرِ وَ أَقامَ
الصَّلاةَ وَ آتَى الزَّکاةَ وَ لَمْ یَخْشَ إِلاَّ اللَّهَ فَعَسى أُولئِکَ أَنْ یَکُونُوا
مِنَ الْمُهْتَدینَ».[1]
کلمه «یعمر» در لغت به معناى اقامت و ملازمت بکار رفته است.
هر چند عدهاى عمارت مسجد را منحصر در بعد فیزیکى آن نمودهاند
ولى بعضى آن را اعم از عمران ظاهرى و ساختمانى دانسته و حتى برخى عمران
را به عمارت معنوى تفسیر کردهاند.
«بعضى از مفسران تنها یکى از این دو قسمت را در
تفسیر «عمران مساجد» در آیه فوق انتخاب کردهاند در
حالى که مفهوم این کلمه یک مفهوم وسیع است، و همه این
امور را شامل مىشود».[2]
همچنانکه میبدى در تعریف عمران مىنویسد:
«عمارة المسجد دخوله و القعود فیه، و قیل ـ عمارته رفع
بنائه و اصلاح ما استرمّ منه، و قیل ـ عمارته التّعبد فیه والصلاة
و الطواف».[3]
«آبادى مسجد، وارد شدن و نشستن در آن است
و به قولى بالا بردن بناى مسجد و نیکو کردن آن و به قولى
دیگر، عمارت مسجد نماز خواندن و طواف در آن است».
برخى مفسرین آوردهاند که عمارت مسجد، تنها ساخت مسجد نیست.
بلکه «عمارت هر چیزى نسبت به آن فایده و نتیجهاى است که بایستى مترتب
برآن گردد و خرابى مسجد که در قرآن اشاره بدان شده، نیز بلحاظ عدم ترتب
همان فایده است».[4] لذا خرابى مسجد تنها با بیل و کلنگ نیست، بلکه هر
برنامهاى که از رونق مسجد بکاهد، تلاش در خرابى آن است.[5]
از مصادیق عمران مساجد، عادتدهى به مردم براى حضور در مساجد
است. مسجد مجازى در این فرهنگسازى نقش بسزایى دارد. در حدیث
شریفى از رسول اللّه صلىاللهعلیهوآله ذیل این آیه نقل شده که حضرت، عمران را به حضور
پىدرپى و عادت شدن الگوى رفتن به مسجد در بین مردم، تفسیر نمودهاند:
«إِذَا رَأَیْتُمُ الرَّجُلَ یَعْتَادُ الْمَسَجِدَ أو یَتَعْاهَدُ الْمَسَجِدَ
فَاشْهَدُوا عَلَیهُ بِالاْءِیمَانِ».[6]
«هرگاه کسى را دیدید که پیوسته به مسجد رفتوآمد
مىکند، به ایمان وى گواهى دهید».
سپس رسول اللّه صلىاللهعلیهوآله این آیه را تلاوت فرمود:
«إِنَّما یَعْمُرُ مَساجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّه».[7]
رهبر معظم انقلاب در باره عمران مساجد مىفرمایند:
«عمران مسجد، فقط عمران ظاهرى و پرداختن به در
و دیوار نیست. عمران معنوى مسجد، بیشتر از عمران
ظاهرى اهمیت دارد».[8]
مسئول به رفع مساجد
ترفیعِ جاى، و جایگاه مسجد در قرآن مشهود است.
«فى بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فیهَا اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فیها
بِالْغُدُوِّ وَ الاْصالِ».[9]
در خانههایى که خدا رخصت داده که [قدر و منزلت] آنها رفعت یابد
و نامش در آنها یاد شود. در آن [خانه]ها هر بامداد و شامگاه او را نیایش
مىکنند.[10]
علامه طباطبایى قدسسره در تفسیر معناى رفع مىفرماید:
«مراد از «رفع بیوت»، رفع قدر و منزلت و تعظیم
آنهاست و چون عظمت و علو خاص خداى تعالى است
و احدى شریک او نیست، مگر آنکه باز منتسب به او باشد
که به مقدار انتسابش به او، از آن بهرهمند مىشود، پس اذن
خدا به اینکه این بیوت رفیع المقام باشند به خاطر این است
که این بیوت منتسب به خود اویند. از اینجا معلوم مىگردد
که علت رفعت این خانهها همان «یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ» است،
یعنى همین است که در آن بیوت نام خدا برده مىشود.
و چون از سیاق برمىآید که این ذکر نام خدا استمرارى
است، و یا حداقل آماده آن هست، لذا برگشت معنا به این
مىشود که اهل این خانهها همواره نام خدا را مىبرند،
و در نتیجه قدر و منزلت آن خانهها بزرگ و رفیع
مىشود».[11]
طبرسى رحمهالله نیز در مجمع البیان، مىنویسد:
«مقصود از رفع بیوت انبیاء، تعظیم و پاک کردن آنها از
آلودگىهاست و مقصود از تطهیر پاک کردن از
معصیتهاست. برخى گفتهاند: مقصود این است که در این
خانهها رفع حوائج بسوى خدا شود».[12]
میبدى با تمسک به حدیثى منقول از ابنعباس که در ذیل این آیه آمده:
«المساجد بیوت اللَّه فى الارض».[13]
«مساجد، خانههاى خدا در زمین هستند».
در تفسیر کلمه رفع چنین مىنویسد:
«این رفع اقدارست نه رفع ابنیه از بهر آنکه در شرع دیوار
مسجد بلند کردن و بالا دادن مکروه است، و فىالخبر امرنا
ان نبنى المساجد جمّا، و رفع اقدار آنست که بزرگ دارند
و سخن بیهوده در آن نگویند و جز از نام خدا در آن
نبرند».[14]
صاحب تفسیرالمیزان در اثبات اینکه مراد از «بیوت»، مساجدند چنین
مىگوید:
«از مصادیق یقینى این بیوت مساجد است که آماده
هستند تا ذکر خدا در آنها گفته شود، و صرفا براى این کار
ساخته شدهاند، هم چنان که فرمود: «وَ مَساجِدُ یُذْکَرُ فِیهَا اسْمُ
اللَّهِ کَثِیرا»[15] مساجدى کهنام خدا درآنها بسیاربرده
مىشود».[16]
زمخشرى نیز بر این عقیده مىباشد.[17]
مبارزه با تخریب مساجد
«وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَساجِدَ اللَّهِ أَنْ یُذْکَرَ فیهَا اسْمُهُ
وَ سَعى فى خَرابِها أُولئِکَ ما کانَ لَهُمْ أَنْ یَدْخُلُوها إِلاَّ خائِفینَ
لَهُمْ فِى الدُّنْیا خِزْیٌ وَ لَهُمْ فِى الاْخِرَةِ عَذابٌ عَظیمٌ».[18]
«ستمکارتر از آن کس که از ذکر نام خدا در مساجد
جلوگیرى کند و در ویرانى مساجد بکوشد کیست؟ آنان جز
با ترس و لرز وارد مساجد نمىشوند براى آنان در دنیا ذلت
و خوارى و در آخرت عذابى بزرگ آماده است».[19]
نویسندگان تفسیر نمونه معتقدند که:
«مفهوم آیه فوق، مفهومى وسیع و گسترده است
و به زمان و مکان معینى محدود نمىشود، همانند سایر
آیاتى که در شرائط خاصى نازل گردیده، امّا حکم آن در
همه قرون و اعصار، ثابت است. بنابراین، هر کس و هر گروه
به نوعى در تخریب مساجد الهى بکوشد و یا مانع از آن شود
که نام خدا و عبادت او در آنجا انجام گیرد مشمول همان
رسوایى و همان عذاب عظیم است که در آیه اشاره شده
است».[20]
جلوگیرى از ورود به مسجد و ذکر نام پروردگار و کوشش در تخریب آن،
تنها به این نیست که مثلاً با بیل و کلنگ ساختمان آن را ویران سازند،
بلکه هر عملى که نتیجه آن تخریب مساجد و از رونق افتادن آن باشد نیز مشمول
همین حکم است. خرابى مسجد تنها با بیل و کلنگ نیست، بلکه هر برنامهاى که
از رونق مسجد بکاهد، تلاش در خرابى آن است. دشمن از در و دیوار مسجد
نمىترسد، ترس او از زنده شدن نام خدا و بیدارى مسلمانان است.[21]
پس اگر خرابى مسجد ظلم است، آباد کردن مسجد، أنفع کارها مىباشد.[22]
مبالغه در ساخت مسجد
در باب اهمیت ساخت مسجد اگر هیچ روایتى نباشد جز این دست از روایات
که ساخت مسجد را چنان با اغراق مهم جلوه مىدهد که حتى اقدام به ساخت
مسجدى به اندازه لانه مرغى را مأجور مىشمارد.
«من بنى مسجدا ولو کمفحص قطاة بنى اللَّه له بیتا
فى الجنة».
«کسى که مسجدى بنا کند هر چند به اندازه لانه پرندهاى
بوده باشد، خداوند خانهاى در بهشت براى او بنا خواهد
ساخت».[23]
از مسمع نقل شده است که امام صادق علیهالسلام برایش چنین نوشت:
«دوست دارم در خانهات، یکى از اتاقها را مسجد
قرار دهى».[24]
در سنن أبىداوود آمده است:
«أمر رسول اللّه صلىاللهعلیهوآله ببناء المساجد فى الدور و أن توظف
و تطیب».[25]
پیامبر خدا، به ساختن مسجدهایى در درون خانهها
و پاکیزگى و خوشبو کردن آنها فرمان داد».
در مسند حنبل نیز مىخوانیم:
«کان رسول اللّه صلىاللهعلیهوآله یأمرنا ان نصنع المساجد فى دورنا و أن
نصلح صنعتنا و نطهرها».[26]
عروة بن زبیر، از زبان یکى از اصحاب پیامبر صلىاللهعلیهوآله چنین حکایت مىکند:
«پیامبر خدا صلىاللهعلیهوآله همواره به ما فرمان مىداد تا مسجدهایى
در خانههاىمان بسازیم آنها را نیکو بنا کرده و پاکیزه
گردانیم».[27]
واقعیت تلخ
اینک بهپدیده کاهشاستقبال از مساجدمىپردازیم،حقیقتىکهمقاممعظمرهبرى
نیز آن را «مشکل اصحاب» مسجد مىداند:
«اما چه باید کرد که دلها به مسجد گرایش پیدا کند؟
یعنى به حضور در مسجد، ماندن در مسجد و عبادت در
مسجد شوق پیدا کنند. مشکل اصحاب مسجد این است!
البته این فقط مشکل ما نیست در دنیاى غیر اسلام هم این
مشکل مشاهده مىشود، اما آنها راههاى غلطى انتخاب
مىکنند. برنامههایى در مساجد مىگذارند که با طبیعت
مسجد و حقیقت آن در تضاد است. مثلاً در کنار مسجد
سالنهایى مىگذارند که در آن سالنها همان منکراتى انجام
مىگیرد که در کنار کلیسا صورت مىگیرد. حال آنکه کلیسا
موظف به نهى از آن است. لیکن به وسیله خود کلیسا در آن
سالنها، منکراتى صورت مىگیرد. این نقض غرض است.
ما براى مساجد چنین چیزى تحمل نمىکنیم.
اما فعالیتهاى گوناگون، از جمله استفاده از ابزارهاى
تبلیغى، کتابخانههاى مطلوب، از روشهاى هنرى براى تبلیغ
مفاهیم دینى و تولید شوق به عبادت، از جمله مواردى است
که لازم است در باره آن مطالعه شود».[28]
شهید مطهرى قدسسره نیز از این دغدغه چنین سخن مىگوید:
«باید ما با بچههاى خودمان، برنامه مسجد رفتن داشته
باشیم. تا بچههاى ما با مساجد و معابد آشنا شوند. ما خودمان
که از بچگى با مساجد و معابد آشنا بودیم، در این اوضاع
و احوال امروز چهقدر به مسجد مىرویم. که بچههاى ما که
هفت ساله شدهاند به دبستان و بعد به دبیرستان بعد
به دانشگاه رفتهاند، ولى اصلاً پاىشان به مساجد نرسیده
است، بروند... خوب اینها قهرا از مساجد، فرارى
مىشوند».[29]
«تأثیر منفى دین دارى مدرن بر میزان ارتباط با مسجد،
صرفنظر از ماهیت فردگرایانه این نوع از دیندارى از یک
سو، و محدود بودن میزان ارتباط جوانان با مساجد از سوى
دیگر، مؤید این واقعیت است که جو اجتماعى و فرهنگى
حاکم بر مساجد در حال حاضر چندان جوانپسند نیست
و مدرن نیست».[30]
کاهش گرایش به مساجد براساس آمار
اینک جهت تبیین میزان استقبال مردم به ویژه جوانان از مسجد، چند نمونه از
پیمایشهاى انجام گرفته در این مورد را ارائه مىنماییم.
«سازمان تبلیغات اسلامى، در سال 1376 شمسى در
تهران به بررسى مسئله حضور جوانان در مسجد،
وضع مساجد موجود از دیدگاه جوانان و نگرش جوانان
درباره مسجد پرداخته است. این تحقیق که از نوع تحقیقات
توصیفى است، به روش پیمایشى و با استفاده از پرسشنامه
بر روى یک نمونه ششصد و پنجاه نفرى شامل جوانان 15
تا 25 ساله صورت گرفته است. طبق یافتههاى این تحقیق،
با افزایش سن، و میزان تحصیلات، از میزان حضور در
مساجد کاسته شده است... مردان بیش از زنان در مساجد
حضور مىیابند. (6/66% برابر 61%). در مجموع بیش از
40% پاسخگویان به مسجد، نگرشى منفى دارند.
و به موازات، افزایش سطح تحصیلات، این نگرش منفى
نیز، افزایش مىیابد».[31]
در پژوهشى که در سال 1382 بر روى جوانان استان کرمان انجام گرفت[32]
نشان داد که 2/17% از جوانان فاقد هرگونه ارتباط با مسجداند و 69% هم اعلام
کردند که با مساجد ارتباط پایینترى دارند و فقط 8/3% در حد بالا داراى ارتباط
با مساجد بودند یعنى در طول سال حداقل 731 و حداکثر 1095 بار با مسجد
ارتباط داشتهاند.[33]
براساس پژوهشى، میزان متوسط حضور در مسجد بطور سالانه 730 بار
است در حالى میانگین حضور جوانان در مسجد 6/217 بار است!![34]
صدا و سیماى جمهورى اسلامى ایران، در یک نظرسنجى با عنوان
«مسجد پایگاه تحقیق و نوسازى معنوى» در سال 1376 به سنجش نگرش
جوانان تهرانى در باره مسجد، حضور در مسجد و نارسایىهایىِ مسجد پرداخته
است. این تحقیق توصیفى ـ پیمایشى، با استفاده از پرسشنامه برروى 650 تن
جوان تهرانى که به عنوان افراد نمونه انتخاب شدهاند، صورت گرفته است.
نتایج این تحقیق حاکى از آن است که 20% آنها به ندرت به مسجد مىروند
و 35% هیچگاه به مسجد نمىروند. این تحقیق نیز مانند پیمایش سال 1376
سازمان تبلیغات اسلامى، نشان مىدهد که با افزایش تحصیلات، میزان حضور
در مساجد کم بوده و همچنین دختران کمتر از پسران به مسجد مىروند.[35]
این در حالى است که طبق پژوهش ایوان یازبک و آدبرث لومیس،
در سال 1983 در باره مساجد آمریکا، که در قالب کتابى تحت عنوان
«گسترش ارزشهاى اسلامى در ایالات متحده آمریکا» منتشر شد، بین سن
و میزان مشارکت مردم در فعالیتهاى مسجد رابطه معنادارى دیده مىشود.
ولى حاصل این پژوهش برخلاف مساجد ایرانى است یعنى جوانان بیشتر از
افراد مسن به مسجد مىروند. این دو پژوهشگر فعالیت پنج مسجد از سه ناحیه
آمریکا شامل نیویورک، میدوست و سواحل شرقى مورد مطالعه قرار دادند.[36]
در فصل ششم: «مسجد مجازى و بازیابى کارکردهاى متنوع مساجد» خواهیم
گفت که راز موفقیت مساجد خارج کشور در تنوع کارکردها نهفته است.[37]
گرایش جوانان به مذهب
در کنار آمار تلخى که ارائه شد، حقیقتى نیز وجود دارد که از گرایش فطرى
جوانان به امور مذهبى سخن مىگوید.
همچنانکه، استانلى هال، معتقد است نوجوانان در حدود پانزده سالگى،
حداکثر احساسات دینى را دارا هستند. زیرا با گرایش به شرف دین و اعتقادات
مذهبى، مىخواهند تلاطم نابسامانى خود را تخفیف بدهند.[38]
این ادعاى روانشناسان با دادههاى آمارى داخل کشور نیز قابل اثبات
است. در بررسى از جوانان مشهد، روشن شد که افتخار به مذهب، بیشترین نمره
را نسبت به افتخار به خانواده، تحصیل و ثروت داشت. بطورىکه فاصله بین
سه مورد اخیر و مذهب، فاصله قابل توجهى است.[39]
همچنین براساس این پیمایش، جوانان مشهد، در پاسخ به توانمندى اسلام
در پاسخ به نیازهاى انسان معاصر نسبت به ادیان و علوم دیگر، 75/78 درصد
موافق بودند.[40]
در بررسى از جوانان مشهد، در پاسخ به علاقمندىشان نسبت به سه کتاب
قرآن مجید، نهجالبلاغه، و مفاتیحالجنان، انجام گرفت، نشان داد که نزدیک
98% به آنها به نحوى علاقمندند.[41] در این میان 4/10 درصد جوانان اعلام
کردند که بهطور مستمر نهجالبلاغه، 7/76 درصد قرآن و 2/40 درصد
مفاتیحالجنان را مطالعه مىکنند.[42]
بیش از 85 درصد جوانان مشهد معتقدند که دین داراى کارکردى است
که هیچ چیزى نمىتواند براى آن جایگزین باشد.[43]
62/72 درصد جوانان مشهد در هر شرایط نماز را ترک نکرده و آن را
به جا مىآوردند. 16درصد هم نماز نمىخوانند.[44] این درحالى است که تنها
3/34 درصد از این افراد در نماز جمعه و 5/41 درصد در نماز جماعت شرکت
مىکنند. این میزان حدود یک سوم کسانى است که پایبنده به نماز بوده و آن را
به جاى مىآوردند.[45] همچنین 7/28 درصد از پاسخگویان اظهار داشتند
اعضاى خانوادههاىشان در مراسم نماز جمعه و 3/42 درصد در مراسم نماز
جماعت شرکت مىکنند.[46] ضمنا 22 درصد از جوانان اظهار داشتهاند که
دوستانِ نزدیکشان در مراسم نماز جمعه، 7/31 درصد در نماز جماعت
شرکت مىکنند.[47]
در باره روزه، 5/80 درصد از جوانان مشهدى به روزه پایبندند.[48]
و در مجموع 73/50 درصد جوانان به احکام و مقررات اسلامى پایبندند.[49]
آیا فرصت آن نرسیده است که براى جذب و جلب این فطرتهاى پاک
به سوى مساجد؛ فکرى نماییم؟! مقایسه این دو دست آمار ـ آمار کاهش استقبال
از مساجد و آمار گرایش شدید جوانان به مذهب ـ نشان مىدهد که مساجد در
جذب آنان موفق نبودهاند. و این مشکل مساجد بوده است نه جوانان.
اینکه مردان بیش از زنان در مساجد حضور مىیابند. (6/66% برابر
61%)[50] بااینکه احساسات مذهبى دختران جوان بیش از پسران است معلوم
مىشود که مساجد در پاسخدهى به نیازهاى مذهبى توفیقى چندان نداشتهاند؛
به دیگر تعبیر نیازهاى انتظار رفته را نتوانستهاند برآورده سازند.
نسل سوم و وظیفه مساجد
تاریخ صدر اسلام نشان مىدهد که چگونه اصحاب پیامبر صلىاللهعلیهوآله بعد از گذشت
پنجاه سال، فرزند نازنین وى را در صحراى نینوا مظلومانه سر بریدند.
هرچند تحلیلهاى متعددى در علل اتفاق افتادن کربلا وجود دارد. ولى به باور
برخى تحلیلگران، شکاف بین «نسل اول» صدر اسلام یعنى «صحابه»،
و «نسل سوم»[51] یعنى «تابعینِ تابعین»، که در زمان امام حسین علیهالسلام زندگى
مىکردند، موجب شد این حادثه پدید آید. نسلى که رنجهاى نسل اوّل به خوبى
به آنان به ارث نرسید و متولیانِ خلافت، ارزشهاى زمان نبوى صلىاللهعلیهوآله را به نسل
سوم انتقال ندادند. آنقدر آوارها در طول این چند سال روى هم جمع شد
که در زمان امام حسین علیهالسلام به نقطه صد درجه و نقطه جوش خود رسید.[52]
انقلابى که با خون هزاران نفر از نسل اوّل و دوّم آبیارى شد و اینک مىرود
شاخههایش بر آسمان جهانى پرکشد، از این به بعد در دست نسلهاى سوم
و چهارم خواهد بود. اگر مساجد در انتقال ارزشهاى نسلهاى قبلى به این
نسلها تلاش ننماید، با واقعیت تلخى روبرو خواهیم بود. چرا که تاریخ تکرار
مىشود.
انقلاب اسلامى ایران، در آغاز دهه چهارم انقلاب و در مسیر عملیاتى
نمودن چشمانداز بیست ساله و همچنین در آستانه گامهاى نخستین براى تبدیل
به قدرت اول منطقهاى، با نسل سوم و چهارمى روبروست. براى انتقال این
مفاهیم به این نسلها، مسجد وظیفهاى مضاعف دارد. همچنانکه در متن سند
چشمانداز و صریح متن سند چشمانداز بیست ساله مساجد به این مهم اشاره
دارد.[53]
یادمان باشد اگر براى حفظ منابع طبیعى به نسل بعدى تلاشهایى صورت
مىگیرد باید براى حفظ و انتقال میراثهاى معنوى مثل فرهنگ جهاد و شهادت
دوران نهضت انقلاب اسلامى و دوران دفاع مقدس نیز باید تلاشى مضاعف
صورت گیرد. فراموش نکردیم که نسل اول و دوم را همین مساجد در آن دوران
طاغوتى سیاه تربیت کردند. براى تربیت نسلهاى بعدى، باز این مسجد است
که مىتواند فرزندان دوران نهضت و دفاع مقدس تربیت نماید و ارزشهاى
دیروزین را در آنها نهادینه نماید.
رهبر فقید انقلاب اسلامى امام خمینى قدسسره با درایت ویژهاى ضرورت انتقال
این میراث را گوشزد و پیشبینى مىکردند:
«ما باید همه چیز را به همان قوتى که امروز دارد،
تحویل دسته بعد بدهیم. آنها هم کوشش کنند تا به همان
قوت تحویل دسته بعد بدهند. ما باید بنیان را محکم کنیم
و به دسته بعد بدهیم».[54]
از دیدگاه امام، نظام اسلامى یک امانت الهى است که مردم و کارگزاران،
باید این امانت را به آیندگان به میراث بگذارند:
«شما الآن امانت بزرگى از دست این ملت تحویل گرفتید
و مقتضاى امانت دارى، این است که آن را بهطور شایسته
حفظ کنید و بطور شایسته به نسل آینده و دولتهاى آینده
تحویل بدهید».[55]
چرا مسجد مجازى؟
در این بخش برآنیم تا ثابت کنیم که این آمار چه ضرورتى را ایجاب مىکنند
که ما به مساجد مجازى روى آوریم. برآیند خلاصه آمار پیشین حاکى از دو
واقعیت انکارناپذیر است: یکم؛ اینکه فطرت جوانان به حقایق ایمانى گرایش
دارد. دوم؛ اینکه وضعیت مساجد در بین جوانان از اقبال مطلوبى برخوردار
نیست.
در یک بررسى از دانش آموزان دبیرستانهاى خرمآباد، علت عدم
گرایش به مساجد، عدم آگاهى جوانان از جایگاه مسجد گزارش داده
شده است.[56] در پیمایشى از جوانان مشهد، 3/44 درصد جوانان در هیچ یک از
زمینههاى مذهبى مطالعهاى نداشتند. و تنها 7/63 درصد در زمینههاى مذهبى
مطالعه کردهاند. از کسانى که در زمینه مذهب مطالعه داشتهاند، 4/37 درصد تنها
در یک زمینه، 4/11 درصد در دو زمینه، 2/5 درصد در سه زمینه و تنها 7/1
درصد در چهار زمینه مطالعه داشتهاند. چهار زمینه عبارت بود از اعتقادى،
احکام، قرآن و تفسیر، و تایخ اسلام.[57]
این آمار نشان از این دارد که مطالعه مذهبى جوانان رو به کاهش است.
اینترنت به عنوان ابزارى که جوانان روزانه لحظاتى را با آن سپرى مىکنند،
مىتواند به مدیریت خوب و تولید انبوه محصولات دینى بر فضاى وب،
در گسترش دانش دینى جوانان مؤثر افتد و خود موجب گرایش جوانان
به مساجد شود زیرا بخشى از این محصول عرضه شده در فضاى وب، در باره
جایگاه مساجد خواهد بود. و این خود بر راهبرد ما در مسجد مجازى که
عبارتست از «آستانه بودن مسجد مجازى براى مساجد واقعى»، گواهى،
نیک خواهد بود.
خود این عمل، در رفیق نمودن کاربران اینترنت با مساجد، مؤثر خواهد
بود بىآنکه اینترنت را به عنوان رقیب مساجد قرار دهیم و جوانان را در انتخاب
یکى از آن دو به صورت مانعة الجمع مختار کنیم.
جایگاه مسجد در فضاى مجازى
در این مجال به جاست به جایگاه مسجد در فضاى مجازى اشارتى داشته باشیم
و از واقعیت تلخى دیگر گزارش دهیم. به موازات گسترش اسلام خواهى،
دشمن، پروژه تخریب شعائر و ارزشهاى اسلامى را کلید زد. کافى است پلنى از
فیلمهاى ساخته شده غربى و هالیوودى بر علیه اسلام را مشاهده کنید. استفاده از
نمادهاى اسلامى مثل اذان، مسجد، مناره به عنوان کمینگاه تروریستها!
و محل تربیت گروههاى انتحارى، در راستاى پروژه نامیمون تخریب چهره
اسلام است. آیا همین ما را بر آن نمىدارد که از این واژهها و نمادهاى مقدس
دفاع کنیم؟!
فیلمهایى مثل «روز استقلال»[58]، «محاصره»[59]، «شمشیر اسلام»[60] و...
درصدد ارائه چهرهاى خشن از اسلاماند. این فیلمها عموما همزمان با صداى
اذان و نمایش مناره و گنبد مساجد اسلامى، عملیات ترور و... را نشان مىدهد.
آیا وقت آن نرسیده است که ما نیز با ساخت بازى رایانهاى، جوان و حتى
کودکان خود را روانه مسجد مجازى کنیم؟ آیا بر نهاد متولى مسجد وظیفه نیست
که یک بازى، یا سایتى تدارک ببیند که فرزند ایران و اسلام ناخودآگاه در فضاى
مسجد قرار گیرد؟[61]
دشمن براى جذب پیرو به ادیان دیگر ـ با درک اینکه اسلام در حال رشد
بوده و مورد اقبال عمومى است ـ به تبلیغ خود در قالب سایتهاى اسلام همّت
گماشته است. نو مسلمانى که مىخواهد از اسلام چیزى یاد بگیرد،
در سهلالوصولترین جا یعنى اینترنت دنبال شاه کلید واژگان اسلامى مثل؛
مسجد، قرآن، مناره، و... مىرود. دشمن براى اصطیاد چنین قشرى،
فضاى مجازى را مناسب دیده است. یعنى با دمینهاى اسلامى، به تبلیغ خود
و تخریب اسلام مىپردازد.این نوع تبلیغ ـ هم بخاطر غیرمستقیم بودن و تبلیغ
دین دیگر به ظاهر از زبان یک مسلمان بودن ـ اثر بخشتر خواهد بود!!
نگارنده معتقد است اگر اسامى ائمه علیهمالسلام مقدس است، به خاطر این است
که ذوات مسمّى به آن اسم، مقدس بودند. از این روى اگر همین اسامى با قصد
شخصى غیر از ائمه علیهمالسلام نگاشته گردد آن احکام خاص فقهى را نخواهد داشت.[62]
بر همین اساس، اگر خود مسجد داراى احکام ویژه شریعتى است که نشان از
قداست آن دارد، واژه مسجد نیز از این قداست بهرهمند است. اگر طبق آیات
قرآن، مشرکان حق تولّى مسجد را ندارند،[63] پس حق بهرهگیرى از واژه مسجد
را هم نخواهند داشت.
نظر به اینکه مسجد یک واژه مقدس اسلامى است، ممکن است
(به زعم بنده اتفاق افتاده) که دشمنان به اسم این واژه با دامنههاى متفاوت،
سایت ساخته و به تبلیغ عقاید خود و تخریب چهره اسلام بپردازند. یعنى کاربرى
که جز از اسلام و مسجد چیزى ندیده و نشنیده، به اسم مسجد بودن آن اکتفا
نماید، درحالى که محتواى آن کاملاً ضد اسلامى است. لذا در یک اقدام سریع
باید همه مشتقات مسجد با انواع دامینها، ضبط شده و در انحصار قرار گیرد.
زیرا به نص قرآن، مساجد از آن خدایند.[64] در آن باید خدا یاد شود نه اینکه با
اسم مقدس مسجد، فضاى مجازى ساخته شود و با آن دین مسیحیت و... ترویج
شود.
همچنانکه مساجد فیزیکى را مردم ساخته، ولى مرکز رسیدگى به امور
مساجد، حمایت و هدایت مىکند، به نظر شایسته است افراد خودجوشى که
اقدام به تأسیس مسجد مجازى نمودهاند شناسایى، و مورد حمایت و تشویق قرار
گیرند.
همچنانکه مساجد فیزیکى بدون نظارت در ساخت و ساز و مدیریت،
از مطلوبیت کافى برخوردار نخواهد بود، باید مساجد مجازى نیز ساماندهى
گردد. بر محتواى تولیدى آنها نظارت گردد. و این در سایه آموزش محقق
مىگردد.
[1] . توبه: 18 . «مساجد خدا را تنها کسى آباد مىکند که ایمان به خدا و روز قیامت آورده، و نماز را
برپا دارد و زکات را بپردازد و جز از خدا نترسد امید است چنین گروهى از هدایت یافتگان باشند».
[2] . مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج 7 ، ص 316 .
[3] . میبدى، احمد بن ابىسعد ابوالفضل رشیدالدین، کشف الأسرا وعده الأبرار، ج 4 ، ص 103 .
[4] . امین، نصرت بیگم، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ج 2 ، ص 45 .
[5] . قرائتى، محسن، تفسیر نور، ج 1 ، ص 186 .
[6] . در کتاب مستدرک الوسائل چنین آمده است: «قَالَ تَرَهُّبُ أُمَّتِى الْجُلُوسُ فِى الْمَسَاجِدِ وَ قَالَ صلىاللهعلیهوآله
إِذَا رَأَیْتُمُ الرَّجُلَ یَعْتَادُ الْمَسَاجِدَ فَاشْهَدُوا لَهُ بِالاْءِیمَانِ لِأَنَّ اللَّهَ یَقُولُ إِنَّما یَعْمُرُ مَساجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّه» نورى طبرسى، حسین محدث، مستدرکالوسائل، ج 3 ، ص 362 .
[7] . رشیدرضا، محمد، تفسیر المنار، ج 1 ، ص 214 .
[8] . فرازى از بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با شرکتکنندگان داخلى و خارجى سومین
همایش جهانى مساجد، فروغ مسجد 3 ، ص 23 .
[10] . فولادوند، محمدمهدى، ترجمه قرآن.
[11] . موسوى همدانى، سیدمحمدباقر، ترجمه المیزان، ج 15 ، ص 175 .
[12] . طبرسى، ابوعلى فضل بن حسن رضىالدین، ترجمه مجمع البیان فى تفسیر القرآن،
ج 17 ، ص 114 .
[13] . میبدى، احمد بن ابىسعد ابوالفضل رشیدالدین، کشف الأسرار و عدة الأبرار، ج 6 ، ص 536 .
[16] . موسوى همدانى، سیدمحمدباقر، ترجمه المیزان علامه طباطبائى، ج 15 ، ص 175 .
[17] . زمخشرى، جاراللّه محمد بن عمر، تفسیر القرآن، ج 3 ، ص 68 .
[19] . کاویانپور، احمد، ترجمه قرآن.
[20] . مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج 1 ، ص 411 .
[21] . قرائتى، محسن، تفسیر نور، ج 1 ، ص 186 .
[22] . رازى، فخرالدین ابوعبداللّه محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج 4 ، ص 11 .
[23] . رشید رضا، محمد، تفسیر المنار، ج 10 ، ص 213 ، همچنین وسایل باب 8 از ابواب
احکام مساجد.
[24] . برقى، احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، ج 31 ، ص 612 .
[25] . سجستانى الازدى، سلیمان بن أشعث، سنن ابىداود، ج 1 ، ص 124 ، ح 455 .
[26] . براى مطالعه احادیث دیگر در این باب، رجوع کنید به کتاب فرهنگ نامه مسجد، نوشته استاد
محمدى رىشهرى، ص 232 ـ 235 .
[28] . فرازى از بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با شرکت کنندگان داخلى و خارجى
سومین همایش جهانى مساجد، فروغ مسجد 3، ص 22 .
[29] . مطهرى، مرتضى، گفتارهاى معنوى، ص 100 .
[30] . کردستانى، عباس، مقاله «عوامل مؤثر بر پایین بودن میزان ارتباط جوانان با مساجد در
استان کرمان»، ص 170 .
[32] . این تحقیق بر روى 900 نفر از جوانان استان کرمان با متوسط سنى 16 تا 25 سال در ده سال انجام گرفته است.
[35] . همان، صص 211 و 212 .
[36] . همان، صص 137 و 138 .
[37] . رجوع کنید به صص 138 و 139 .
[38] . خدایارى فرد، محمد، مسائل نوجوانان و جوانان، ص 34 .
[39] . آخوندى، محمدباقر، هویت ملى ـ مذهبى جوانان، ص 114 .
[50] . تویسرکانى راورى، فاطمه، مقاله «عوامل و موانع جذب مردم به ویژه جوانان به مساجد»، ص 211 .
[51] . تابعین، نسل دوم به حساب مىآیند.
[52] . رحیمپور ازغدى، حسن، حسین عقل سرخ، صص 4 و 15 .
[53] . براى ملاحظه بندهاى هر دو سند در این باره به فصل هشتم: مسجد مجازى؛ بایسته چشمانداز
بیست ساله ایران اسلامى مراجعه شود.
[54] . خمینى امام، روحاللّه، صحیفه امام، ج 18 ، ص 242 .
[55] . همان، ج 18 ، ص 79 .
[56] . جزایرى، سید حسین، مقاله «جاذبههاى مسجد از دیدگاه نوجوانان شهر خرمآباد»، ص 43 .
[57] . آخوندى، محمدباقر، هویت ملى ـ مذهبى جوانان، ص 179 .
[60] . The Sword of Islam
[61] . جهانگیرى (سهروردى)، یحیى، مقاله «مسجد مجازى، تحول و نوآورى در مسیر ایران
در سال 1404»، ص 58 .
[62] . به رسالههاى عملیه و کتب فقهى مراجعه شود.
[63] . «ما کانَ لِلْمُشْرِکینَ أَنْ یَعْمُرُوا مَساجِدَ اللَّهِ شاهِدینَ عَلى أَنْفُسِهِمْ بِالْکُفْرِ أُولئِکَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ وَ فِى النَّارِ هُمْ خالِدُونَ». توبه: 17 .
[64] . «وَ أَنَّ الْمَساجِدَ لِلَّهِ فَلا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَدا». جن: 18 .