گفت جرمم چیست اى داناى راز
که بما گویى: تو مسجد را مساز
ملک الشعراى بهار
فصل دوم
مخالفان معابد و مساجد مجازى
مخالفان کلیساى مجازى
در آیین مسیحیت عدهاى که گرایش سنتى داشتند با پدیده کلیساى مجازى
به مخالفت پرداختند. این مسئله در موارد بسیارى مورد انتقاد اسقفها
و کشیشانى قرار گرفت که معتقد بودند اینترنت مردم را از کلیسا دور کرده است
و باعث کاهش حضور مسیحیان، در روزهاى یکشنبه مىشود. به همین دلیل
طى اطلاعیههاى مکرر اعلام کردند که هیچ جایگزینى براى حضور در کلیسا
وجود ندارد و مسیحیان موظف هستند روزهاى یکشنبه به کلیسا بیایند.
سنتگرایان همچنان معتقدند که اینترنت عامل جدایى مؤمنان مسیحى از کلیسا
و قطع رابطه آنان با سازمان کشیشان است.[1]
کن کلسى، از بنیانگذاران کلیساى مجازى در پاسخ این انتقاد به خبرنگار
آسوشیتدپرس گفت: این مهم نیست که مسیحیان به کلیسا بروند یا از طریق
اینترنت خود را در کلیسا حس کنند، این مهم است که رابطه آنها با جهان
مسیحیت و دنیاى کلیسا قطع نشود. ما باید تصمیم بگیریم که یا رابطه را براى
همیشه قطع کنیم و هر روز شاهد کاهش مؤمنان باشیم، یا بپذیریم که این رابطه
وجود داشته باشد حتى به شکل مجازى.[2]
صد البته که مسجد مجازى، آستانهاى است براى پر کشیدن به مسجد
محله. یک عروج از مسجد مجازى به مسجد واقعى. شاید بىجهت نباشد
که معراج معنوى پیامبر صلىاللهعلیهوآله از مسجد بود تا به مسجد.[3] و این فرآیند، یک انسان
سرگشته از مدرنیته و تبلیغات صهیونیسم را به دامن اسلام آورده و در مأمن
مسجد جاى مىدهد. ساخت مساجد مجازى، دست کشیدن از مسجد سنتى
نیست بلکه در راستاى تعالى ذکر خداست. مگر نه آن است که مىتوان جوان
آشفته در بازار دنیاى دیجیتال را با همین ابزار جذب کرد و پس از زلال کردن
فطرت گمشدهاش، دست او را گرفت و در گوشهاى از مسجد فیزیکى گذاشت
تا این بار بهطور واقعى نه مجازى، بهطور عینى نه فقط ذهنى به استماع حقیقت
و کرنش در برابر خدایش بپردازد. آیا جوان غربىاى که از اساس، اسم مسجد
به گوشاش نخورده و یا از مسجد مفهومى بد ـ بخاطر تبلیغات سوء استکبار ـ
در ذهن دارد، نباید با استفاده از ابزارهاى جهانى، همو را که در پاى اینترنت
نشسته، از حقیقت مسجد آشنا نمود.[4] مثلاً رهبران دین شینتو، با ابزار معابد
مجازى، افراد را به معابد واقعى مىکشانند. کاهن اعظم معبد «شینگو» در جنوب
ژاپن معتقد است:
«مردم خصوصا جوانان از خدمات معابد مجازى
استفاده مىکنند که در بسیارى موارد منجر به بازدید عملى
آنان از معبد ما مىشود».[5]
لذا باید نخبگان بر «مدیریت تحول» نظارت کنند و بجاست در همایشى
نحوه استفاده ابزارى از مسجد مجازى براى فراخواندن به مسجد حقیقى بررسى
گردد. رهبر انقلاب مکررا این را وظیفه نخبگان حوزوى و دانشگاهى دانستهاند:
«مدیریت تحولات کشور باید در دست نخبگان
دانشگاهى و حوزوى باشد و در این روند، علاوه
بر معیارهاى جهانى پیشرفت، معیارهاى نور و ملاکهاى
ویژه نظام اسلامى مورد توجه اکید قرار گیرد».[6]
و
«مدیریت تحولات و هدایت فعالیتهایى که به ترمیم،
تکمیل و پیشرفت مىانجامد باید در دست نخبگان حوزه
و دانشگاه باشد».[7]
جهت روشن شدن موضوع به برخى ایرادات منتقدین احتمالى حضور
مسجد در فضاى مجازى اشاره مىکنیم. تا هم ضرورت توجه بدان مشخص
گردد و هم جایگاه مسجد مجازى و مسجد فیزیکى و نحوه تعامل این دو
با یکدیگر آشکار شود.
مسجد مجازى، کانون اجتماعات نیست
دیدگاهى معتقد است اینترنت نمىتواند «اجتماع دینى» ایجاد کند.
زیرا از شاخصهاى اساسى مساجد، کانون اجتماع بودن آن است. و این مزّیت،
در فضاى وب، ناممکن است.
در پاسخ باید گفت هرچند اینترنت نمىتواند امکان یک اجتماع واقعى را
فراهم سازد ولى ادعاى اینکه از ایجاد هرگونه ارتباطى با افراد هم ناتوان باشد،
ناصواب است. فضاى وب، مىتواند مجموعهاى از مسلمانان هم سلیقه را درکنار
هم قرار دهد. و بىشک آن گستره فرا جغرافیایى در محیط اینترنت، خود مزیتى
ستودنى است. افزون براینکه مساجد مجازى نمىخواهند جایگزین مساجد
واقعى شوند بلکه درصددند در کنار آن به نشر و تعمیق معارف دینى بپردازد.
این ایده درصدد الزام به این است که در کنار مساجد فیزیکى، باید از اینهم
مغفول نماند.
مسجد مجازى، موجب تقدسزدایى
اینترنت، باعث روزمره شدن و تقدسزدایى امر مقدس تجربههاى شخصى
بندگان با خدا مىشود. بىتردید آن قداستى که در مساجد واقعى است،
در مسجد مجازى، میسور نیست. معمارى مسجد، فضاى معنوى مسجد و...
همه در ساخت هویت دینى فرد مؤثر است و این در فضاى وب، مغفول است.
افزون بر اینکه فضاى اینترنت، فضاى مستهجن و غیراخلاقى است.
در اینکه مسجد مجازى فاقد این مزیتهاى مساجد واقعى مىباشد،
شکى نیست. لیک سؤال این است که، چقدر از انسانها از این مساجد مىتوانند
بهره ببرند؟ آیا اساسا مساجد از گسترگى و پراکنش جغرافیاى مطلوب برخوداند
تا در دسترس همه باشد؟ آیا این، به ما تجویز مىکند آندسته از مخاطبان را که
با مسجد ارتباط ندارند، رها کنیم؟! افزون براینکه برخى از مخاطبان مسجد هم
در فضاى مجازى حضور دارند. آیا بسنده کردن به صرف تبلیغات دینى در
مسجد، کفایت مىکند؟
در واقع مسجد مجازى مىخواهد این خلأها را پر کند. جایى که دست
مسجد فیزیکى از رسیدن بدان، ناتوان است. با مساجد مجازى، مخاطبانى که
به نحوى دسترسى به مساجد ندارند، نیز بطور کامل از معنویت و معرفت مسجد
بىنصیب نمىمانند. چرا که «لایَسْقُطُ الْمَعْسُورُ، بِالْمَیْسُورِ وَ ما لایُدْرَکُ کُلُّه لایُتْرَکُ
کُلّه».[8] به قول شاعر:
آب دریا را اگر نتوان کشید
هم به قدر تشنگى باید چشید
نکته دیگر آنکه تنها 5/1% از مجموع اطلاعات موجود در اینترنت،
غیراخلاقى و مستهجن است. البته با تولید انبوه در فضاى مجازى، باید این
درصد را هم از بین برد.[9]
مسجد مجازى، باعث دورى از مساجد فیزیکى
گسترش مساجد مجازى، موجب دورى مردم از مساجد مىشود. زیرا یکى از
رقباى مساجد، رسانهها اعم از تلویزیون، رادیو و... است، اینترنت خود
به نحوى، رقیب مساجد است. بردن مساجد به فضاى وب، در کاهش استقبال از
مساجد مؤثر است، زیرا نیازى را که مساجد بدان پاسخگو بودند، این بار
به آسانى در اینترنت، قابل یافتن است. انجمن معابد شینتو که مرکز آن در
پایتخت ژاپن بوده و بر حدود 80 هزار معبد در سراسر کشور نظارت دارد،
در راستاى برخورد با معابد مجازى، در ماه ژوئیه اعلام کرد:
«هیچ یک ازخدایان شینتو در اینترنت وجود ندارند».[10]
همچنانکه یوشیا سنو، رئیس بخش تحقیقات انجمن شینتو معتقد است:
«خدایان شینتو در مکان و فضاى یک معبد جاى
گرفتهاند و در نتیجه زیارتکنندگان باید عملاً معبد را زیارت
کنند».[11]
این استدلالى است که در مسیحیت هم مخالفان کلیساى مجازى بر آن
اصرار دارند. اگر مخالفان، اینترنت و رسانههاى دیجیتال را رقیب مساجد
مىدانند، چرا بر حل این نزاع، طرحى نمىاندازند؟! آیا این تهدید را نباید
به فرصت مبدل کرد؟ آیا موضع انفعالى در قبال این غول رسانهاى، که روز
به روز در حال ربودن مخاطبان مسجد است، بسزاست؟! به نظر در نزاع دین
و تکنولوژى، رویکرد حذف هر کدام، مناسب نیست بلکه مىتوان، با رویکرد
تعامل، هم عرصه اینترنت را دینى کرد و هم دین را با ابزارى جدید عرضه نمود.
اینترنت مىتواند در عرضه دین در عرصه دنیا، نقش آفرینى کند. و از سوى
دیگر، با حضور دادن دین در اینترنت، فضاى خالى دین را نیز پر کرد. به نظر،
رها کردن این فضا، موجب مىشود محیط «زندگى دوم»[12] انسانى، تنها
با تولیدات مستهجن و غیراخلاقى پر شود. همچنانکه گفتیم تنها کمتر از 5%
محتواى وب، تولیدات دینى است،[13] حال چقدر از این، اسلامى و شیعى ناب
است، جاى تأمل دارد.
از مراکز پیشرو در فضاى مجازى، «آستان قدس رضوى» است
که زیارت مجازى را هم فراهم آورده است. تردیدى نیست که زیارت مجازى،
نه تنها تعداد زائران حرم را کاهش نداده بلکه در راستاى افزایش زائران بوده
است. براى نمونه در سال جارى 536 هزار و 400 بازدید از وب سایت پخش
زنده حرم رضوى به آدرس اینترنتى Razavi.tvانجام شده است.
بیشتر بازدیدکنندگان این وب سایت از خارج کشور هستند.[14] افزون براینکه
دلهاى عاشقى را که در آن لحظه، امکان حضور در حریم رضوى را ندارد،
به میهمانى حرم ملکوتىاش فرا مىخواند و ایجاد چنین رابطهاى، در گسترش
فضایل معنوى، بسیار مؤثر است. اینکه مریدى، به محض اراده، بتواند با مرادش
ارتباط برقرار نماید. و اساسا اسلام ارتباط همیشگى را مىپسندد.
نه بسان مسیحیت که هفتهاى یک روز براى اجراى مراسمى عبادى صرف
به مدت یک ساعت،[15] کلیسا را به روى پیروان مىگشاید.
مسجد مجازى، شتاب دهنده اعتیاد به اینترنت
از نقدهاى احتمالى، این است که اعتیاد به اینترنت، در جامعه، به حدى است
که باید از آن به بحران نام برد. دعوت دوباره مردم به اینترنت، با ابزار مسجد
مجازى، خود بر این بحران مىفزاید.
همچنانکه گفته شد، این بحران ناشى از تهى بودن اینترنت از اخلاق و دین
ـ چه در محتوا و چه در کاربرد ـ است. بهنظر مىرسد دین، قادر است این بحران
را کاهش دهد. دین مىتواند هم محتوا و هم نحوه بهرهگیرى از این ابزار را
اخلاقى نماید. لذا دور شدن دین از این فضا و سپردن عنان آن بدست افراد
غیراخلاقى، نه تنها از این بحران نمىکاهد بلکه به رشد آن سرعت مىبخشد.
تأکید مىشود که مسجد مجازى نمىخواهد کاربر خود را در این فضا نگه
دارد بلکه درصدد است او را به آغوش محیط مسجدواقعى بکشاند. و این خود
در کاهش اعتیاد به اینترنت مؤثر خواهد بود. صد البته که مسجد مجازى
یک آستانه است براى عروج به مسجد واقعى.
مسجد مجازى، و عدم پیام رسانى چهره به چهره
انتقال پیام در محیطهاى واقعى بخاطر چهره به چهره بودن، امتیاز ویژهاى را
داراست. اما آنچه از انتقال پیام مهمتر است، ماندگارى پیام است و این در فضاى
مجازى مفقود است.
به نظر مىرسد با راهبردى که براى مسجد مجازى تعریف شد که عبارت
بود از آستانه بودن براى مساجد واقعى، پاسخ این پرسش نیز روشن گردید.
زیرا مساجد اینترنتى، نمىخواهد مخاطبان را از مسجد واقعى دور سازد
و به خود جذب نماید بلکه درصدد آن است که مخاطب را به فضاى مسجد
واقعى بکشاند. به تعبیرى مسامحهاى، مساجد مجازى، در طول مساجد
واقعىاند نه در عرض آن. با این راهبرد، مىتوان براى انتقال پیام از مسجد
مجازى هم بهره برد، ولى این پیام را طورى انتقال داد که او براى تداوم،
و ماندگارى پیام، خود را به آغوش مسجد واقعى بکشاند.
افزون بر اینکه امروز به کمک تکنولوژىهاى جدید، حتى بخشى از
امکان تبلیغ چهره به چهره را فراهم گشته است. در شیوه جدیدى که به تازگى
ابداع شده و مراحل تکامل خود را طى مىکند، مىتوان احساس لامسه را از
طریق اینترنت انتقال داد. دراین روش با استفاده از حس گرهایى که phantom
نام گرفتهاند، مقدار نیروى وارده تبدیل به پالسهاى الکتریکى شده و از سوى
دیگر مجددا این پالسها تبدیل به نیروى مکانیکى مىشوند. بدین معنا که
هنگامى که شخص در انگلستان شیئى را لمس مىکند، فردى که در آمریکاست
نیز مىتواند این کار را انجام دهد. در این روش نه تنها فرد مىتواند نیروى إِعمالى
را حس کند بلکه خصوصیات سطوح از قبیل زبرى، سختى و نرمى نیز قابل درک
است. موفقیت این شیوه تاحد بسیار زیادى مرهون سرعت بالا و پهناى باند
وسیعى است که از طریق فیبرهاى نورى در اختیار کاربران اینترنت قرار گرفته
است.[16]
در ادامه همین پرسش ممکن است برخى، رسانهها بویژه مسجد مجازى
را بخاطر غیرواقعى و غیررفتارى بودن، اثرگذار ندانند. چرا که در محیطهاى
واقعى، بخاطر رفتارى بودن و نیز تکرار، انجام مناسک، بخشى از رفتارِ ماندگار
در فرد مىشود.
تامپسون معتقد است سنت براى بقا به تکرار و اجراى مجدد در طول زمان
نیاز دارد. اما در جامعه رسانهاى چنین نیازى وجود ندارد. رسانهها، سنتها را
حفظ مىکنند. بنابراین افراد، با اعتماد به انعکاس سنت در رسانهها، در مناسک،
کمتر شرکت مىکنند. تامپسون با یک مثال ساده این قضیه را تفهیم مىکند.
فرض کنید یک مناسک سنتى از تلویزیون پخش مىشود. اکثریت افراد جامعه
تماشا مىکنند و احساس تعلق به مناسک دارند؛ اما با وجود تلویزیون حضور
فیزیکى را ضرورى نمىدانند.
«تثبیت محتواى نمادین در محصولات رسانهاى
(کتاب، فیلم و غیره) شکلى از تداوم زمانى فراهم مىسازد
که نیاز به تکرار یا اجراى مجدد را از بین مىبرد.
بدین ترتیب، زوال برخى از جنبههاى آیینى سنت
(حضور در کلیسا و غیره) لزوما نباید به عنوان زوال سنت
تعبیر شود. بلکه مىتواند تنها، بیانکننده این حقیقت باشد
که حفظ سنت در طول زمان به تکرار و اجراى مجدد کمتر
وابسته است».[17]
باید توجه نمود که میان تبلیغ دینى در فضاى مجازى و دنیاى واقعى تفاوت
ابزارى است. و تفاوت در محتوا نیست، بلکه تفاوت در ابزار است؛ تبلیغ دین در
فضاى مجازى محدودیتها و امکاناتى دارد؛ همانگونه که تبلیغ در دنیاى واقعى
با این محدودیتها و امکانات مواجه است.[18]
قداست مسجد با ساختمان است
با توجه به احکامى که خود ساختمان مسجد در فقه اسلامى دارد، معلوم مىشود
که خود ساختمان مسجد، جایگاهى خاص دارد. مسجد مجازى بخاطر نداشتن
این مزیت نمىتواند مطلوب باشد.
راهبرد اساسى مسجد مجازى، رونق دادن به مسجد فیزیکى است.
ولى آنچه که در پاسخ به سؤال لازم است تبیین گردد این است که چه چیزى را
منشأ قداست مسجد بدانیم. اگر مجموعه مفهومى مسجد را دربردارنده دو چیز:
یکى ساختمان و دیگرى کارکردها بدانیم، آنچه بر این مسجد قداست بخشیده
است انتساب آن به خداست. همچنان که علامه طباطبایى رحمهالله ذیل آیه 36 سوره
نور، علت رفعت مساجد را چنین مىداند:
«علت رفعت این خانهها همان «یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ»
است».[19]
پس اگر مسجدى کارکردى غیر از ذکر نام خدا را دارا باشد، شایسته است
که تخریب گردد. رفعت و قداست مسجد ناشى از کارکرد الهى آن است.
داستان مسجد ضرار گواهى محکم براین ادعاست که مسجد بدون کارکرد الهى،
نه تنها مطلوب نیست که مبغوض خداى متعال نیز هست.
«وَ الَّذینَ اتَّخَذُوا مَسْجِدا ضِرارا وَ کُفْرا وَ تَفْریقا بَیْنَ
الْمُؤْمِنینَ وَ إِرْصادا لِمَنْ حارَبَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَ لَیَحْلِفُنَّ
إِنْ أَرَدْنا إِلاَّ الْحُسْنى وَ اللَّهُ یَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَکاذِبُونَ».[20]
«و آنهایى که مسجدى اختیار کردند که مایه زیان و کفر
و پراکندگى میان مؤمنان است، و [نیز] کمینگاهى است
براى کسى که قبلاً با خدا و پیامبر او به جنگ برخاسته بود،
و سخت سوگند یاد مىکنند که جز نیکى قصدى نداشتیم.
و [لى] خدا گواهى مىدهد که آنان قطعا دروغگو
هستند».[21]
داستان مسجد ضرار اشاره دارد که منافقان به بهانهى افراد ناتوان و بیمار
یا روزهاى بارانى، در برابر مسجد قُبا مسجدى ساختند که در واقع پایگاه تجمّع
خودشان بود، و از پیامبر صلىاللهعلیهوآله در آستانهى عزیمت به جنگ تبوک، خواستند آنجا
نماز بخواند و افتتاح کند. بعد از مراجعت پیامبر صلىاللهعلیهوآله از تبوک، آیه نازل شد و نیّت
شومشان را برملا کرد. پیامبر صلىاللهعلیهوآله فرمان داد مسجد را آتش بزنند و ویران کنند
و محلّ آن را زبالهدان کنند.[22]
حرمت مسجدالحرام که فضیلتى چندین برابر نسبت به مساجد دیگر دارد،
هم ناشى از کارکرد الهى آن است. آنروز که والى مکه، امام حسین علیهالسلام را از این
شهر بیرون کرد به این خیال که هر کس به مکه حمله کند، به حکومت او آسیبى
نمىرسد، زیرا مکه شهرى أمن است! چیزى نگذشت که مکه را به منجنیق
بستند. علامه فرزانه حضرت آیتاللّه جوادى آملى مىنویسد:
«ابنزبیر امام زمان خویش یعنى حسین بن على علیهماالسلام را
نشناخت و در حق او یارى نکرد. وقتى که حجاج ثقفى مکه
را با منجنیق ویران کرد، او به کعبه پناه برد. امّا هرگز طیرى از
ابابیل به یارى او نیامدند. کوه ابوقبیس نیز حجرالاسود را
گرامى نداشت. خلاصه اینکه دستى از غیب بیرون نیامد
براى یارى کعبه. حجاج ثقفى، جایگاه کعبه را ویران،
مطاف را منهدم و ارکان چهارگانه کعبه را خراب کرد.
حجرالاسود را چنان سنگهاى عادى به دور انداخت».[23]
در آیات نخست سوره بلد مىخوانیم:
«لا أُقْسِمُ بِهذَا الْبَلَدِ * وَ أَنْتَ حِلٌّ بِهذَا الْبَلَدِ ».[24]
«سوگند یاد مىکنم به این شهر ـ مکه در حالى که تو
به این شهر فرود آمدهاى ـ تو در آن اقامت دارى
و زیست مىکنى».[25]
این آیه نشان مىدهد که شرافت مکه بسبب شرافت و اهمیت آن کسى
است که مقیم آن بود. یعنى رسول عزیز اسلام که مردم را به توحید پروردگار
و اخلاص در عبادت خدا دعوت مىکرد. این آیه بیان مىکند که بزرگداشت
مکه و سوگند به آن بخاطر پیامبر اسلام صلىاللهعلیهوآله است که محل اقامت آن بزرگوار بود.
کما اینکه مدینه را به این سبب طیبه مىگویند که پیامبر خدا در حال حیات
و ممات در آن بوده و هست.[26]
تفسیر نمونه با استدلال به این آیه، حرمت مکه را ناشى از وجود مقدس
پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله مىداند. به بیان این کتاب تفسیرى؛ محتواى آیه چنین است:
«این شهر به خاطر وجود پر فیض و پر برکت تو چنان
عظمتى به خود گرفته که شایسته این سوگند شده است.
و حقیقت همین است که ارزش سرزمینها به ارزش
انسانهاى مقیم در آن است».[27]
اى کعبه را زیمن قدوم تو صد شرف
وى مرده را از مقدم پاک تو صد صفا
بطحا ز نور طلعت تو یافته فروغ
یثرب ز خاک تو با رونق و نوا
تخریب برخى مساجد، منحصر در گذشته تاریخ اسلام نیست، بلکه طبق
گنجینه روایى، حضرت مهدى (عج اللّه تعالى فرجه) نیز در عین گسترش
برخى از مساجد بویژه مسجد کوفه،[28] بعضى از مساجد را تخریب خواهد
نمود.[29] ابوبصیر از امام باقر علیهالسلام نقل مىکند: هنگامى که قائم (عج) ما قیام کند
چهار مسجد از مساجد کوفه را ویران کند که بخاطر شادى به شهادت حسین علیهالسلام
ساخته شده بودند.[30] تخریب این دست از مساجد بخاطر این است که به جاى
کارکرد الهى داشتن و تعظیم نمودن شهادت امام حسین علیهالسلام، به شادى
مىپردازند.[31] در گنجینه روایى برخى روایات تصریح بر این دارند که حتى آن
حضرت، منابر را هم نابود مىکنند.[32] تخریب مسجد یا اقدام به ساخت مسجد
نه یک کار متناقض و پارادوکس از امام است و نه کارى خلاف شرع. زیرا جدش
امام على علیهالسلام نیز چنین کارى انجام داد.[33] مرحوم صدوق رحمهالله طبق روایتى
مىگوید:
«امیرالمؤمنین علیهالسلام هنگام گذشتن از مسجدى که منارهاش
بلند بود، دستور دادند تا آن را تخریب کنند».[34]
در برخى روایات شگفتى برخى صحابه ائمه علیهمالسلام از تخریب مساجد توسط
امام مهدى (عج) را مىبینیم که اهلبیت علیهمالسلام نیز با بیان سرّ تخریب، به ابهامزدایى
از اذهان پرداختهاند. ابوهاشم جعفرى مىگوید: در خدمت امام
حسن عسکرى علیهالسلام بودم که ایشان فرمود: هنگامى که قائم (عج) ما قیام کند
دستور مىدهد که منارهها و مقصورههاى مسجد ویران شود. با خود گفتم که چرا
چنین کند؟ که امام جوابم داد: چون اینها بدعتهایى است که هیچ امام
یا پیامبرى آن را مرسوم نکرده است.[35]
لحن گلایهآمیز امیرالمؤمنین علیهالسلام در نهجالبلاغه از مساجد آخرالزمان،
نه بخاطر ساختمان مسجد، که به خاطر کارکردهاى آن است.
«یَأْتِى عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ لَا یَبْقَى فِیهِمْ مِنَ الْقُرْآنِ إِلَّا رَسْمُهُ
وَ مِنَ الاْءِسْلَامِ إِلَّا اسْمُهُ وَ مَسَاجِدُهُمْ یَوْمَئِذٍ عَامِرَةٌ مِنَ الْبِنَاءِ
خَرَابٌ مِنَ الْهُدَى سُکَّانُهَا وَ عُمَّارُهَا شَرُّ أَهْلِ الْأَرْضِ مِنْهُمْ
تَخْرُجُ الْفِتْنَةُ وَ إِلَیْهِمْ تَأْوِى الْخَطِیئَةُ یَرُدُّونَ مَنْ شَذَّ عَنْهَا فِیهَا
وَ یَسُوقُونَ مَنْ تَأَخَّرَ عَنْهَا إِلَیْهَا یَقُولُ اللَّهُ سُبْحَانَهُ فَبِى حَلَفْتُ
لَأَبْعَثَنَّ عَلَى أُولَئِکَ فِتْنَةً تَتْرُکُ الْحَلِیمَ فِیهَا حَیْرَانَ وَ قَدْ فَعَلَ
وَ نَحْنُ نَسْتَقِیلُ اللَّهَ عَثْرَةَ الْغَفْلَةِ».[36]
«مردم را روزگارى رسد که در آن از قرآن جز نشاندن
نماند و از اسلام جز نام آن. در آن روزگار بناى مسجدهاى
آنان از بنیان آبادان است و از رستگارى ویران. ساکنان
و سازندگان آن مسجدها بدترین مردم زمیناند، فتنه از آنان
خیزد و خطا به آنان درآویزد. آن که از فتنه به کنار ماند بدان
بازش گردانند، و آن که از آن پس افتد به سویش برانند.
خداى تعالى فرماید: به خود سوگند، بر آنان فتنهاى بگمارم
که بردبار در آن سرگردان ماند و چنین کرده است، و ما از
خدا مىخواهیم از لغزش غفلت درگذرد».[37]
با تبیین جایگاه مسجد مجازى و مسجد فیزیکى و نحوه تعامل این دو،
روشن شد که مسجد مجازى نه رقیب که رفیق مسجد واقعى در نشر آموزههاى
اسلامى خواهد بود. براى گسترش معارف دینى باید هم مسجد فیزیکى
و هم مسجد مجازى ساخته شود و منع از ساخت هر دو، ناصواب بهنظر مىرسد.
[1] . ایلانلو، مژگان، مقاله «کلیساهاى مجازى در جهان واقعى»، ص 41 .
[2] . همان.
[3] . یعنى از مسجد الحرام بود تا مسجد الاقصى. «سُبْحانَ الَّذى أَسْرى بِعَبْدِهِ لَیْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذى بارَکْنا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ آیاتِنا إِنَّهُ هُوَ السَّمیعُ الْبَصیرُ». اسراء: 1 .
[4] . جهانگیرى سهروردى، یحیى، مقاله «مسجد مجازى، تحول و نوآورى در مسیر ایران در سال 1404» ، ص 59 .
[5] . www.iritn.com/?action<show&type<news&id<73421
[6] . سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامى در دومین روز از سفر به استان سمنان در جمع
دانشگاهیان، www.leader.ir/langs/fa/?p=contentShow&id=2946 .
[7] . همان.
[8] . طوسى، ابوجعفر محمد بن حسن، النهایة فى مجرد الفقه و الفتاوى، ص 42 / حلى،
حسن بن یوسف بن مطهر اسدى، قواعد الأحکام فى معرفة الحلال و الحرام، ج 1 ، ص 41 / احسائى ابن ابىجمهور، شیخ محمد بن على بن ابراهیم، عوالىاللآلى، ج 4 ، ص 58 .
[9] . جمشیدى، احمد، مقاله «اینترنت، قاره ششم»، ص 41 .
[10] . www.iritn.com/?action<show&type<news&id<12437
[11] . همان.
[12] . عدهاى از فضاى مجازى به زندگى دوّم (second life) تعبیر مىکنند.
[13] . جمشیدى، احمد، مقاله «اینترنت، قاره ششم»، ص 41 .
[14] . www.shia-news.com/ShowNews.asp?Code<87061718
[15] . فراهتى، عباسعلى، مسجد و تأثیرات علمى و اجتماعى آن در جامعه اسلامى، از آغاز تا پایان حکومت
اموى، ص 80 ، به نقل از مسیحیت و عهدین، صص22 و 23 .
[16] . ماهنامه علمى ـ آموزشى تدبیر، ش 128 ، آذر 1381 ، بخش روى خط اینترنت.
[17] . تامپسون، جان بروکشایر، رسانهها و مدرنیته، ص 240 .
[18] . www.iqna.ir/fa/news_detail.php?ProdID<301380
[19] . موسوى همدانى، سیدمحمدباقر، ترجمه المیزان، ج 15 ، ص 175 .
[20] . توبه: 107 .
[21] . فولادوند، محمدمهدى، ترجمه قرآن.
[22] . قرائتى، محسن، تفسیر نور، ج 5 ، ص 143 .
[23] . جوادى آملى، عبداللّه، صهباى حج، صص 104 و 105 .
[24] . بلد: 1 ـ 2 .
[25] . مجتبوى، سید جلالالدین، ترجمه قرآن.
[26] . نجفى خمینى، محمدجواد، تفسیر آسان، ج 18 ، ص 284 .
[27] . مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج 27 ، ص 8 .
[28] . محمّد بن احمد بن یحیى؛ عن محمّد بن الحسین؛ عن محمّد بن اسماعیل؛ عن صالح بن عقبه؛ عن عمرو بن ابىالقدام؛ عن ابیه؛ عن حبه العرنى قال: خرج امیرالمؤمنین علیهالسلام الى الحیره فقال: لیتصلن هذا بهذا ـ و أوْمَأ بیده الى الکوفه والحیره ـ حتى یباع الذراع فیما بینهما بدنانیرو لیبنین لحیره مسجدا له خمسمأة باب یصلى فیه خلیفه القائم صلىاللهعلیهوآله لأن مسجد الکوفه لیضیق علیهم و لیصلین فیه اثتا عشر اماما عدلا قلت یا امیرالمؤمنین و یسع مسجد الکوفه هذا الذى تصف الناس یومئذ؟ قال تبنى له اربع مساجد مسجد الکوفه اصغرها و هذا و مسجدان فى طرفى الکوفه من هذا الجانب و هذا الجانب ـ و أوْمَأَ بیده نحو نهر البصریین والغریین.
امیرالمؤمنین على علیهالسلام به حیره مىرفت درحالى که با دستش به کوفه و حیره اشاره مىکرد، فرمود: اینجا به آنجا وصل مىشود بطورىکه یک ذراع بین این دو مکان به دینارهایى فروخته مىشود. مسجدى داراى پانصد باب در حیره ساخته مىشود و جانشین حضرت قائم علیهالسلامدر آنجا نماز مىگزارد. از آنجا که در مسجد کوفه دوازده امام عادل نماز مىگزارند جا تنگ مىشود. راوى مىپرسد: آیا این مسجد کوفه همه آن جمعیتى را که به صف نماز مىایستند را جاى مىدهد؟ امام علیهالسلام فرمود: آن زمان در کوفه چهار مسجد ساخته مىشود که مسجد کوفه کوچکترین آنهاست. این و دو مسجد دیگر در این طرف و آن طرف. با دست مبارک اشاره فرمود به رودخانه صریین و غریین.
مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، علامه، بحار الانوار، ج 52 ، ص 374 ، ح 173 / طوسى، ابوجعفر محمد بن حسن (شیخ)، تهذیب، ج 3 ، ص 254 ـ 253 .
[29] . دفتر مطالعات و پژوهشهاى مرکز رسیدگى به امور مساجد، فرهنگ مسجد، صص 243 ـ 247 .
[30] . مفید، محمد بن محمد بن نعمان شیخ، الإرشاد، ص 365 / فتال نیشابورى، محمد بن حسن، روضة الواعظین، ج 2 ، ص 246 .
[31] . جهانگیرى سهروردى، یحیى، مقاله «مساجد و مهدویت با رویکرد مساجد در عصر ظهور»، سایت تبیان زنجان، لینک مستقیم: www.tebyan-zn.ir/shaban/subp.aspx?id=1280
[32] . طبرسى، ابوعلى فضل بن حسن، إعلام الورى، ص 355 .
[33] . همان.
[34] . صدوق شیخ، محمد بن على بن حسین بن بابویه قمى، من لایحضره الفقیه، ج 1 ، ص 155 .
[35] . طبرسى، ابوعلى فضل بن حسن، إعلام الورى، ص 335 / مازندرانى، محمد بن شهرآشوب،
مناقب آل أبىطالب، ج 4 ، ص 437 / إربلى، على بن عیسى ابوالحسن، کشف الغمة، ج 3 ، ص 208 / مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، (علامه)، بحارالانوار، ج 50 ، ص 215 و ج 52 ، ص 223 .
[36] . نهجالبلاغه فیض الاسلام، قصار 361 ، ص 1258 .
[37] . شهیدى، سید جعفر، ترجمه نهجالبلاغه.