ترفیعِ جاى، و جایگاه مسجد در قرآن مشهود است.
«فى بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فیهَا اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فیها بِالْغُدُوِّ وَ الاْصالِ».[1]
در خانههایى که خدا رخصت داده که [قدر و منزلت] آنها رفعت یابد و نامش در آنها یاد شود. در آن [خانه]ها هر بامداد و شامگاه او را نیایش مىکنند.[2]
علامه طباطبایى قدسسره در تفسیر معناى رفع مىفرماید:
«مراد از «رفع بیوت»، رفع قدر و منزلت و تعظیم
آنهاست و چون عظمت و علو خاص خداى تعالى است
و احدى شریک او نیست، مگر آنکه باز منتسب به او باشد
که به مقدار انتسابش به او، از آن بهرهمند مىشود، پس اذن
خدا به اینکه این بیوت رفیع المقام باشند به خاطر این است
که این بیوت منتسب به خود اویند. از اینجا معلوم مىگردد
که علت رفعت این خانهها همان «یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ» است،
یعنى همین است که در آن بیوت نام خدا برده مىشود.
و چون از سیاق برمىآید که این ذکر نام خدا استمرارى
است، و یا حداقل آماده آن هست، لذا برگشت معنا به این
مىشود که اهل این خانهها همواره نام خدا را مىبرند،
و در نتیجه قدر و منزلت آن خانهها بزرگ و رفیع
مىشود».[3]
طبرسى رحمهالله نیز در مجمع البیان، مىنویسد:
«مقصود از رفع بیوت انبیاء، تعظیم و پاک کردن آنها از
آلودگىهاست و مقصود از تطهیر پاک کردن از
معصیتهاست. برخى گفتهاند: مقصود این است که در این
خانهها رفع حوائج بسوى خدا شود».[4]
میبدى با تمسک به حدیثى منقول از ابنعباس که در ذیل این آیه آمده:
«المساجد بیوت اللَّه فى الارض».[5]
«مساجد، خانههاى خدا در زمین هستند».
در تفسیر کلمه رفع چنین مىنویسد:
«این رفع اقدارست نه رفع ابنیه از بهر آنکه در شرع دیوار
مسجد بلند کردن و بالا دادن مکروه است، و فىالخبر امرنا
ان نبنى المساجد جمّا، و رفع اقدار آنست که بزرگ دارند
و سخن بیهوده در آن نگویند و جز از نام خدا در آن
نبرند».[6]
صاحب تفسیرالمیزان در اثبات اینکه مراد از «بیوت»، مساجدند چنین مىگوید:
«از مصادیق یقینى این بیوت مساجد است که آماده
هستند تا ذکر خدا در آنها گفته شود، و صرفا براى این کار
ساخته شدهاند، هم چنان که فرمود: «وَ مَساجِدُ یُذْکَرُ فِیهَا اسْمُ
اللَّهِ کَثِیرا»[7] مساجدى کهنام خدا درآنها بسیاربرده
مىشود».[8]
زمخشرى نیز بر این عقیده مىباشد.[9]