قداست مسجد با ساختمان است
با توجه به احکامى که خود ساختمان مسجد در فقه اسلامى دارد، معلوم مىشود که خود ساختمان مسجد، جایگاهى خاص دارد. مسجد مجازى بخاطر نداشتن این مزیت نمىتواند مطلوب باشد.
راهبرد اساسى مسجد مجازى، رونق دادن به مسجد فیزیکى است. ولى آنچه که در پاسخ به سؤال لازم است تبیین گردد این است که چه چیزى را منشأ قداست مسجد بدانیم. اگر مجموعه مفهومى مسجد را دربردارنده دو چیز: یکى ساختمان و دیگر کارکردها بدانیم، آنچه بر این مسجد قداست بخشیده است انتساب آن به خداست. همچنان که علامه طباطبایى رحمهالله ذیل آیه 36 سورهنور، علت رفعت مساجد را چنین مىداند:
«علت رفعت این خانهها همان «یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ»
است».[1]
پس اگر مسجدى کارکردى غیر از ذکر نام خدا را دارا باشد، شایسته است که تخریب گردد. رفعت و قداست مسجد ناشى از کارکرد الهى آن است. داستان مسجد ضرار گواهى محکم براین ادعاست که مسجد بدون کارکرد الهى، نه تنها مطلوب نیست که مبغوض خداى متعال نیز هست.
«وَ الَّذینَ اتَّخَذُوا مَسْجِدا ضِرارا وَ کُفْرا وَ تَفْریقا بَیْنَ
الْمُؤْمِنینَ وَ إِرْصادا لِمَنْ حارَبَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَ لَیَحْلِفُنَّ
إِنْ أَرَدْنا إِلاَّ الْحُسْنى وَ اللَّهُ یَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَکاذِبُونَ».[2]
«و آنهایى که مسجدى اختیار کردند که مایه زیان و کفر
و پراکندگى میان مؤمنان است، و [نیز] کمینگاهى است
براى کسى که قبلاً با خدا و پیامبر او به جنگ برخاسته بود،
و سخت سوگند یاد مىکنند که جز نیکى قصدى نداشتیم.
و [لى] خدا گواهى مىدهد که آنان قطعا دروغگو
هستند».[3]
داستان مسجد ضرار اشاره دارد که منافقان به بهانهى افراد ناتوان و بیمار یا روزهاى بارانى، در برابر مسجد قُبا مسجدى ساختند که در واقع پایگاه تجمّع خودشان بود، و از پیامبر صلىاللهعلیهوآله در آستانهى عزیمت به جنگ تبوک، خواستند آنجا نماز بخواند و افتتاح کند. بعد از مراجعت پیامبر صلىاللهعلیهوآله از تبوک، آیه نازل شد و نیّت شومشان را برملا کرد. پیامبر صلىاللهعلیهوآله فرمان داد مسجد را آتش بزنند و ویران کنند و محلّ آن را زبالهدان کنند.[4]
حرمت مسجدالحرام که فضیلتى چندین برابر نسبت به مساجد دیگر دارد، هم ناشى از کارکرد الهى آن است. آنروز که والى مکه، امام حسین علیهالسلام را از این شهر بیرون کرد به این خیال که هر کس به مکه حمله کند، به حکومت او آسیبى نمىرسد، زیرا مکه شهرى أمن است! چیزى نگذشت که مکه را به منجنیق بستند. علامه فرزانه حضرت آیتاللّه جوادى آملى مىنویسد:
«ابنزبیر امام زمان خویش یعنى حسین بن على علیهماالسلام را
نشناخت و در حق او یارى نکرد. وقتى که حجاج ثقفى مکه
را با منجنیق ویران کرد، او به کعبه پناه برد. امّا هرگز طیرى از
ابابیل به یارى او نیامدند. کوه ابوقبیس نیز حجرالاسود را
گرامى نداشت. خلاصه اینکه دستى از غیب بیرون نیامد
براى یارى کعبه. حجاج ثقفى، جایگاه کعبه را ویران،
مطاف را منهدم و ارکان چهارگانه کعبه را خراب کرد.
حجرالاسود را چنان سنگهاى عادى به دور انداخت».[5]
در آیات نخست سوره بلد مىخوانیم:
«لا أُقْسِمُ بِهذَا الْبَلَدِ * وَ أَنْتَ حِلٌّ بِهذَا الْبَلَدِ ».[6]
«سوگند یاد مىکنم به این شهر ـ مکه در حالى که تو
به این شهر فرود آمدهاى ـ تو در آن اقامت دارى
و زیست مىکنى».[7]
این آیه نشان مىدهد که شرافت مکه بسبب شرافت و اهمیت آن کسى است که مقیم آن بود. یعنى رسول عزیز اسلام که مردم را به توحید پروردگار و اخلاص در عبادت خدا دعوت مىکرد. این آیه بیان مىکند که بزرگداشت مکه و سوگند به آن بخاطر پیامبر اسلام صلىاللهعلیهوآله است که محل اقامت آن بزرگوار بود. کما اینکه مدینه را به این سبب طیبه مىگویند که پیامبر خدا در حال حیات و ممات در آن بوده و هست.[8]
تفسیر نمونه با استدلال به این آیه، حرمت مکه را ناشى از وجود مقدس پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله مىداند. به بیان این کتاب تفسیرى؛ محتواى آیه چنین است:
«این شهر به خاطر وجود پر فیض و پر برکت تو چنان
عظمتى به خود گرفته که شایسته این سوگند شده است.
و حقیقت همین است که ارزش سرزمینها به ارزش
انسانهاى مقیم در آن است».[9]
اى کعبه را زیمن قدوم تو صد شرف
وى مرده را از مقدم پاک تو صد صفا
بطحا ز نور طلعت تو یافته فروغ
یثرب ز خاک تو با رونق و نوا
تخریب برخى مساجد، منحصر در گذشته تاریخ اسلام نیست، بلکه طبق گنجینه روایى، حضرت مهدى (عج اللّه تعالى فرجه) نیز در عین گسترش برخى از مساجد بویژه مسجد کوفه،[10] بعضى از مساجد را تخریب خواهد نمود.[11] ابوبصیر از امام باقر علیهالسلام نقل مىکند: هنگامى که قائم (عج) ما قیام کند چهار مسجد از مساجد کوفه را ویران کند که بخاطر شادى به شهادت حسین علیهالسلام ساخته شده بودند.[12] تخریب این دست از مساجد بخاطر این است که به جاى کارکرد الهى داشتن و تعظیم نمودن شهادت امام حسین علیهالسلام، به شادى مىپردازند.[13] در گنجینه روایى برخى روایات تصریح بر این دارند که حتى آن حضرت، منابر را هم نابود مىکنند.[14] تخریب مسجد یا اقدام به ساخت مسجد نه یک کار متناقض و پارادوکس از امام است و نه کارى خلاف شرع. زیرا جدش امام على علیهالسلام نیز چنین کارى انجام داد.[15] مرحوم صدوق رحمهالله طبق روایتى مىگوید:
«امیرالمؤمنین علیهالسلام هنگام گذشتن از مسجدى که منارهاش
بلند بود، دستور دادند تا آن را تخریب کنند».[16]
در برخى روایات شگفتى برخى صحابه ائمه علیهمالسلام از تخریب مساجد توسط امام مهدى (عج) را مىبینیم که اهلبیت علیهمالسلام نیز با بیان سرّ تخریب، به ابهامزدایىاز اذهان پرداختهاند. ابوهاشم جعفرى مىگوید: در خدمت امام حسن عسکرى علیهالسلام بودم که ایشان فرمود: هنگامى که قائم (عج) ما قیام کند دستور مىدهد که منارهها و مقصورههاى مسجد ویران شود. با خود گفتم که چرا چنین کند؟ که امام جوابم داد: چون اینها بدعتهایى است که هیچ امام یا پیامبرى آن را مرسوم نکرده است.[17]
لحن گلایهآمیز امیرالمؤمنین علیهالسلام در نهجالبلاغه از مساجد آخرالزمان، نه بخاطر ساختمان مسجد، که به خاطر کارکردهاى آن است.
«یَأْتِى عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ لَا یَبْقَى فِیهِمْ مِنَ الْقُرْآنِ إِلَّا رَسْمُهُ
وَ مِنَ الاْءِسْلَامِ إِلَّا اسْمُهُ وَ مَسَاجِدُهُمْ یَوْمَئِذٍ عَامِرَةٌ مِنَ الْبِنَاءِ
خَرَابٌ مِنَ الْهُدَى سُکَّانُهَا وَ عُمَّارُهَا شَرُّ أَهْلِ الْأَرْضِ مِنْهُمْ
تَخْرُجُ الْفِتْنَةُ وَ إِلَیْهِمْ تَأْوِى الْخَطِیئَةُ یَرُدُّونَ مَنْ شَذَّ عَنْهَا فِیهَا
وَ یَسُوقُونَ مَنْ تَأَخَّرَ عَنْهَا إِلَیْهَا یَقُولُ اللَّهُ سُبْحَانَهُ فَبِى حَلَفْتُ
لَأَبْعَثَنَّ عَلَى أُولَئِکَ فِتْنَةً تَتْرُکُ الْحَلِیمَ فِیهَا حَیْرَانَ وَ قَدْ فَعَلَ
وَ نَحْنُ نَسْتَقِیلُ اللَّهَ عَثْرَةَ الْغَفْلَةِ».[18]
«مردم را روزگارى رسد که در آن از قرآن جز نشاندن
نماند و از اسلام جز نام آن. در آن روزگار بناى مسجدهاى
آنان از بنیان آبادان است و از رستگارى ویران. ساکنان
و سازندگان آن مسجدها بدترین مردم زمیناند، فتنه از آنان
خیزد و خطا به آنان درآویزد. آن که از فتنه به کنار ماند بدان
بازش گردانند، و آن که از آن پس افتد به سویش برانند.
خداى تعالى فرماید: به خود سوگند، بر آنان فتنهاى بگمارم
که بردبار در آن سرگردان ماند و چنین کرده است، و ما از
خدا مىخواهیم از لغزش غفلت درگذرد».[19]
با تبیین جایگاه مسجد مجازى و مسجد فیزیکى و نحوه تعامل این دو، روشن شد که مسجد مجازى نه رقیب که رفیق مسجد واقعى در نشر آموزههاى اسلامى خواهد بود. براى گسترش معارف دینى باید هم مسجد فیزیکى و هم مسجد مجازى ساخته شود و منع از ساخت هر دو، ناصواب بهنظر مىرسد.
من قبله جانهایم، من کعبه دلهایم
من مسجد آن عرشم. نه مسجد آدینه
[1] . موسوى همدانى، سیدمحمدباقر، ترجمه المیزان، ج 15 ، ص 175 .
[3] . فولادوند، محمدمهدى، ترجمه قرآن.
[4] . قرائتى، محسن، تفسیر نور، ج 5 ، ص 143 .
[5] . جوادى آملى، عبداللّه، صهباى حج، صص 104 و 105 .
[7] . مجتبوى، سید جلالالدین، ترجمه قرآن.
[8] . نجفى خمینى، محمدجواد، تفسیر آسان، ج 18 ، ص 284 .
[9] . مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج 27 ، ص 8 .
[10] . محمّد بن احمد بن یحیى؛ عن محمّد بن الحسین؛ عن محمّد بن اسماعیل؛ عن صالح بن عقبه؛ عن عمرو بن ابىالقدام؛ عن ابیه؛ عن حبه العرنى قال: خرج امیرالمؤمنین علیهالسلام الى الحیره فقال: لیتصلن هذا بهذا ـ و أوْمَأ بیده الى الکوفه والحیره ـ حتى یباع الذراع فیما بینهما بدنانیرو لیبنین لحیره مسجدا له خمسمأة باب یصلى فیه خلیفه القائم صلىاللهعلیهوآله لأن مسجد الکوفه لیضیق علیهم و لیصلین فیه اثتا عشر اماما عدلا قلت یا امیرالمؤمنین و یسع مسجد الکوفه هذا الذى تصف الناس یومئذ؟ قال تبنى له اربع مساجد مسجد الکوفه اصغرها و هذا و مسجدان فى طرفى الکوفه من هذا الجانب و هذا الجانب ـ و أوْمَأَ بیده نحو نهر البصریین والغریین.
امیرالمؤمنین على علیهالسلام به حیره مىرفت درحالى که با دستش به کوفه و حیره اشاره مىکرد، فرمود: اینجا به آنجا وصل مىشود بطورىکه یک ذراع بین این دو مکان به دینارهایى فروخته مىشود. مسجدى داراى پانصد باب در حیره ساخته مىشود و جانشین حضرت قائم علیهالسلامدر آنجا نماز مىگزارد. از آنجا که در مسجد کوفه دوازده امام عادل نماز مىگزارند جا تنگ مىشود. راوى مىپرسد: آیا این مسجد کوفه همه آن جمعیتى را که به صف نماز مىایستند را جاى مىدهد؟ امام علیهالسلام فرمود: آن زمان در کوفه چهار مسجد ساخته مىشود که مسجد کوفه کوچکترین آنهاست. این و دو مسجد دیگر در این طرف و آن طرف. با دست مبارک اشاره فرمود به رودخانه صریین و غریین.
مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، علامه، بحار الانوار، ج 52 ، ص 374 ، ح 173 / طوسى، ابوجعفر محمد بن حسن (شیخ)، تهذیب، ج 3 ، ص 254 ـ 253 .
[11] . دفتر مطالعات و پژوهشهاى مرکز رسیدگى به امور مساجد، فرهنگ مسجد، صص 243 ـ 247 .
[12] . مفید، محمد بن محمد بن نعمان شیخ، الإرشاد، ص 365 / فتال نیشابورى، محمد بن حسن، روضة الواعظین، ج 2 ، ص 246 .
[13] . جهانگیرى سهروردى، یحیى، مقاله «مساجد و مهدویت با رویکرد مساجد در عصر ظهور»، سایت تبیان زنجان، لینک مستقیم: www.tebyan-zn.ir/shaban/subp.aspx?id=1280
[14] . طبرسى، ابوعلى فضل بن حسن، إعلام الورى، ص 355 .
[16] . صدوق شیخ، محمد بن على بن حسین بن بابویه قمى، من لایحضره الفقیه، ج 1 ، ص 155 .
[17] . طبرسى، ابوعلى فضل بن حسن، إعلام الورى، ص 335 / مازندرانى، محمد بن شهرآشوب،
مناقب آل أبىطالب، ج 4 ، ص 437 / إربلى، على بن عیسى ابوالحسن، کشف الغمة، ج 3 ، ص 208 / مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، (علامه)، بحارالانوار، ج 50 ، ص 215 و ج 52 ، ص 223 .
[18] . نهجالبلاغه فیض الاسلام، قصار 361 ، ص 1258 .
[19] . شهیدى، سید جعفر، ترجمه نهجالبلاغه.