نام آخوند چینی اولین بار در جشنواره عمار به گوش رسید. در وهله اول این نام، تصویر یک روحانی چینی را در ذهن ما تداعی میکند اما قصه آخوند چینی روایت یک روحانی اصفهانی است که در کنار درس طلبگی، زبان چینی را آموخت و امروز مسجدمحور بودن را اساس فعالیتهای خود قرار داده است.
آخوند چینی
نام آخوند چینی اولین بار در جشنواره عمار به گوش رسید. در وهله اول این نام، تصویر یک روحانی چینی را در ذهن ما تداعی میکند اما قصه آخوند چینی روایت یک روحانی اصفهانی است که در کنار درس طلبگی، زبان چینی را آموخت و امروز مسجدمحور بودن را اساس فعالیتهای خود قرار داده است.
"عسکر آقایی" معروف به آخوند چینی دانشجوی کارشناسی ارشد رشته شیعهشناسی حوزه علمیه اصفهان است که تمام زندگی خود را وقف تبلیغ اسلام و آشنایی مردم شرق آسیا با اهلبیت(ع) نموده است و بزرگترین افتخار خود را این میداند که مبلغ دین اسلام است:
ایدهها
یادگیری زبان خارجی در کنار درس طلبگی
از سال ششم طلبگی، آموزش زبانهای خارجی را کنار درس حوزه شروع کردم. از همان پایه ششم زبان فرانسه را شروع کردم، بعد از دو ترم بنا به دلایلی زبان فرانسه را رها کردم و از سال هفتم زبان چینی را شروع کردم. از سال 1387 به مدت دو سال مداوم هر روز سه ساعت وقت صرف آموزش زبان چینی کردم.
زبان چینی آموختم، آخوند چینی شدم
بعد از دو سال برای یک دوره کوتاه مدت تحصیلی- تبلیغی عازم پکن شدم و در دانشگاه BLCU دوره کوتاه مدت آموزش زبان چینی گذراندم و پایان دوره B4 از این دانشگاه گرفتم. سال 2011 یک دوره دیگر در دانشگاه BLCU گذراندم و پایان دوره D8 از این دانشگاه گرفتم. سال 2012 هم دوباره برای یک دوره تبلیغی به پکن و چند شهر دیگر چین اعزام شدم.
به لطف خدا از طرف دفتر تبلیغات اسلامی قم شعبه اصفهان، به همت حجتالاسلام و المسلمین حاجآقای احمد زادهوش که آن موقع رئیس دفتر تبلیغات بود، یک دوره آموزش زبان چینی برای طلبهها گذاشته شد. ابتدای دوره 24 طلبه بودیم، بعد از دو ترم 14 طلبه شدیم و در نهایت 8 نفر باقی ماندیم که برای دوره تبلیغی - تحصیلی کوتاهمدت به دانشگاه پکن رفتیم.
تبلیغ به زبان بومی صمیمیت میآورد
در سفرهای تبلیغیام و جلساتی که داشتم دریافتم وقتی توریستها به ایرانی میآیند و با ما فارسی صحبت میکنند، ما احساس شعف پیدا میکنیم که باعث صمیمیت بین ما و آنها میشود. بنابراین دنبال یادگیری زبان خارجی افتادم تا بتوانم بهتر با مخاطب صحبت کنم. فهمیدم زبان چینی در بین زبانها اهمیت بیشتری دارد چون چینیها الفبا ندارند بلکه کاراکتر تصویری دارند که ترکیب آنها مفهومهای بیشتری تولید میکند. سختیهای این زبان را به جان خریدم و این به خاطر هدف بلند من بود. هدف معرفی اسلام در جایی که صحبت از اسلام بسیار کم است.
فرصت بدهیم زیباییهای اسلام دیده شود
در کلاسهای دانشگاه بارها در مباحث مختلف، از منظر اسلام صحبت میکردم که با استقبال همکلاسهای چینی خود روبه رو میشدم. حتی یکبار که بحث حجاب و زن را از منظر اسلام گفتم مورد تشویق قرار گرفتم. در نمایشگاهی، دیدم مسلمانان چینی در نمازخانه دربسته نماز میخوانند. از آنها خواستم که اجازه دهند نمازشان را عموم مردم ببینند. این نمایش آنقدر با استقبال مواجه شد که باور کردنی نبود. تماشاگران از ما امضا میگرفتند؛ امضاهایی که نشانه دوست داشتن آنها و خوشامد آنها بود.
هزاران صفحه تبلیغ در فضای مجازی
در جریان تبلیغ به ذهنم رسید تبلیغ اسلام را به زبان چینی در فضای اینترنت انجام دهم. وبلاگی به زبان چینی ساختم که در آن مطالبی را در رابطه با اسلام به زبان چینی و فارسی نوشتم. برای اینکه وبلاگم مورد بازدید مخاطبین قرار گیرد کارت ویزیتهایی را تهیه کردم که در آن مشخصات من و وبلاگم و آدرس صفحه کیوکیو که چت روم اختصاصی چینیهاست را روی آن درج کردم. پرسشها و پاسخهای مطرح شده در این صفحات مورد استقبال و توجه واقع شد.
مسجدی که روحانیاش همیشه حاضر است
گرچه مسلمانان چین اطلاعات اندکی از اسلام دارند، اما در همان موارد اندک هم مقید هستند. زمانی در کارهای تبلیغی- فرهنگی و حتی کارهای علمی و هنری موفق هستیم که مسجد محلی باشد برای تمام کارهای ما، نه صرفاً محلی برای عبادت و عزاداری. در چین هر مسجدی از بخشهای مختلفی تشکیل شده: وضوخانه، دستشویی، حمام، تالار مراسم، آشپزخانه، رختشورخانه، اتاق روحانی و ... در این اتاق، آخوند همیشه حاضر است و هر وقت کسی سؤالی داشته باشد و مراجعه کند، پاسخگوی سؤال او وجود دارد.
اینجا همه چیز مسجد محور است
از خصلتهای بارز دیگر مساجد چین، این است که از اذان صبح، مسجدها باز میشوند و یکسره باز هستند تا اذان عشاء. اتاق مهمان، کلاس درس و بخشهای دیگری که بسیار دیدنی است. شاید برای شما عجیب باشد. هر مسجدی یک محل برای ذبح شرعی دارد. یک اتاق برای ثبت تولد و وفات مسلمانها، اتاقی برای فروش محصولات فرهنگی. کنار مساجد شما میتوانید به راحتی غذاهای اسلامی پیدا بکنید. متأسفانه مسجدمحوری مسلمانان چین از ما ایرانیها بیشتر است.
مسجد؛ حجره طلبگی
در چین حجره طلبگی مسجد است. وقتی کسی به مسجد مراجعه میکند، هم این طلبه را میبیند و هم احترامگذاری به او را یاد میگیرد. بعضیها احساس میکنند اگر طلبه اگر زیاد در دید باشد، قداستش کم میشود؛ در حالی که هر چقدر طلبه در دسترس مردم باشد، هر اندازه جوان بتواند راحت بیاید با من صحبت بکند، رابطه بهتری با دین پیدا میکند.
مسجد محوری محصول فعالیت تبلیغی
مسجدمحور بودن چینیها ناشی از آن فعالیت تبلیغی مبلغین اولیه بوده که این سنت را پایهگذاری کردهاند. این سنت و فرهنگ هم از طرف مسلمانان ایرانی وارد چین شده است. همین حالا هم آداب و سنن ایرانی و حتی الفاظ ایرانی در چین مسلمانان چینی رایج است؛ مثلاً به یکدیگر کلمه «دوست» میگویند. نماز صبح را میگویند بامداد، نماز ظهر را میگویند پیشین، نماز عصر را میگویند دیگر و اینها به برکت تبلیغ است.