وقتی قرآن میآموزد، حس میکند یک پله به خدا نزدیکتر شده است؛ حسی زیبا که باعث شده همیشه با عشق کلاسهای قرآنیاش را برپا کند و در قبال آموزش قرآن توقعی نداشته باشد. استاد “علی مشعوف” عمر و جوانیاش را در راه قرآن هزینه کرده و بیشتر وقتش را در مسجد میگذراند و به نوعی خودش را خادم مسجد میداند. استاد مشعوف را از لابهلای مصاحبههایش بیشتر بشناسیم:
وقتی قرآن میآموزد، حس میکند یک پله به خدا نزدیکتر شده است؛ حسی زیبا که باعث شده همیشه با عشق کلاسهای قرآنیاش را برپا کند و در قبال آموزش قرآن توقعی نداشته باشد. استاد “علی مشعوف” عمر و جوانیاش را در راه قرآن هزینه کرده و بیشتر وقتش را در مسجد میگذراند و به نوعی خودش را خادم مسجد میداند. استاد مشعوف را از لابهلای مصاحبههایش بیشتر بشناسیم:
شناسنامه
نام: علی مشعوف
خدمت: استاد و مربی قرآن
قرآن که میخواند، دل میلرزد و حال را خوش میکند. این را نمازگزاران مسجد حضرت حجت(عج) و هفت دختران که صدایش را شنیدهاند میگویند…
ایدهها
سحرهای قرآنی پدر
پدرم سواد قرآنی داشت. برای نماز صبح که بلند میشد سوره یاسین و الرحمن را میخواند. با صدای بلند. طوری که من و خواهر و برادرهایم بشنویم. اما هیچوقت برای اقامه نماز صدایمان نکرد. با این کارش به ما اختیار میداد که نماز صبح بخوانیم یا خیر.
صدای پدر را دوست داشتم. هر محفل قرآنی که میرفت همراهش میشدم. تا اینکه بزرگتر شدم و خودم در جلسهها قرآن میخواندم. از اینکه تشویقم میکردند لذت میبردم. در همین محافل با استاد مروت آشنا شدم و دیگر استادانی که نقش زیادی در پرورش علاقه من داشتند.
کلاسهای قرآنی از خانه تا مسجد
از ۱۷ سالگی کلاسهای قرآن را در مسجد هفت دختران راهاندازی کردم. بعد از مسجد هفت دختران با دوستانم تصمیم گرفتیم که خودمان کلاس قرآنی دایر کنیم. این کار نیاز به فضا داشت و یکی از بچهها به اسم آقای نوروزی که شاگرد خودم هم بود. هر هفته دور هم جمع میشدیم و با هم تمرین میکردیم. تا اینکه به سربازی رفتم. قرآن صبحگاه را تلاوت میکردم و در مسابقات هم شرکت کردم.
چهارشنبههای قرآنی
بعد از سربازی باید کسب وکاری راه میانداختم و ترجیح دادم که وارد حوزه فرهنگی شوم. در مغازه یکی از دوستان آثار قرآنی استادان ایرانی و غیره را جمعآوری میکردیم. برای انتخاب کاست قرآن مشاوره میدادم تا اینکه مسجد حضرت حجت(عج) فضایی را برای انجام فعالیتهای فرهنگی آماده کرد و من هم آنجا مشغول شدم. مدتی گذشت و سال ۷۵ بود آقای میردامادی از من خواست که کلاس قرآن دایر کنم. روز چهارشنبه را انتخاب کردم که تا الان هم دایر است.
یک پله نزدیکتر به خدا
برای تدریس یا حضورم در محافل مذهبی وجهی دریافت نمیکنم و معتقدم که خدا خودش برکت روزیام را میرساند. همین که کودک یا نوجوانی آیهای از قرآن را یاد میگیرد یعنی یک پله به خدا نزدیکتر شدهام. برای دریافت محصولات فرهنگی یا تلاوت قرآن به آنها مشاوره میدهم. میگویم اول چند آیه قرآن تلاوت کنند و با توجه به صوت و استعدادی که دارند نرمافزار معرفی میکنم.
آراسته به اخلاق قرآنی
(به روایت حامد برهانی)
هر کس بار اولی که او را دیده جذب رفتارش شده است. خوش برخورد و مهربان است. برای اینکه نوجوانان اعتماد به نفس پیدا کنند به هرکدام از آنها مسئولیتی داده و همین باعث شده بزرگتر و عاقلتر از سنشان رفتار کنند. روش خاصی برای جذب بچهها به مسجد دارد. لباسهای شیک میپوشد و همیشه آراسته است. با نوجوانان شوخی و فضای شادی را برای آنها فراهم میکند.