بسم الله الرحمن الرحیم
نقش مسجد در بصیرت افزایی و انقلابی ماندن
|
مناسبت: 16 خرداد
|
شعار: مسجد، مرکز بصیرت بخشی و روشنگری
|
ایجاد انگیزه[1]
بیت الغزل این نوشتار را با کریمهای از قرآن حکیم، کتابی که سراسر بصیرت و بینش است [قَدْ جاءَکُمْ بَصائِرُ مِنْ رَبِّکُم[2]] آغاز کنیم که فرمود «وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ» و کسانى که در راه ما کوشیدهاند، به یقین راه هاى خود را بر آنان مىنماییم و در حقیقت، خدا با نیکوکاران است.
برپایه رهنمودهای انبیاء و اوصیاء الهی، شکوفایی فطرت بصیرت، هم به مجاهدت علمی نیاز دارد و هم به مجاهدت عملی عناوین: تفکر، تعقل، تعلم و اعتبار و... به نقش اندیشه و تلاش های علمی در تقویت دیده بصیرت اشاره دارند و عناوین: پرهیزگاری، یاد خدا، اخلاص، زهد و... به بیان نقش تلاشهای عملی دراین باره میپردازد. و همه این عوامل در این آیه شریفه خلاصه شده است: « وَالَّذِینَ جَاهَدُوا » مجاهدت علمی و عملی، « فِینَا» اخلاص در عمل و دوری از هوا پرستی و مطیع نفس اماره نشدن و« لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا » شکوفایی دیده بصیرت.
با نگاهی گذرا به تاریخ کارکردهای سیاسی- عبادی مساجد از صدر اسلام تاکنون این حقیقت برای ما آشکار میشود که در حکومت اسلامی مسجد صرفا کاربری عبادی ندارد بلکه علاوه بر آن، مرکز اصلی برای بصیرت افزایی و تعمق باورهای دینی و انقلابی و تربیت نیروهای متعهد بوده است، لذا هم ظرفیت مجاهدت علمی در مساجد وجود دارد و هم ظرفیت مجاهدت عملی و مقر فرماندهی و جایگاه برنامهریزی و مبارزه با کفر و نفاق بوده است. و اگر مساجد ما با هوا پرستی ما مومنین آلوده نگردد قطعا به شکوفائی دیده بصیرت ما خواهد انجامید چرا که «وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا».
در سالهای گذشته مقام معظم رهبری (حفظه الله تعالی) به عنوان سکاندار کشتی انقلاب با توجه مسائل و اتفاقات بر روی واژههای مختلفی تأکید فرمودهاند و این تأکیدات نشان از اهمیت و ضرورت پرداختن به آن مسائل است. تکرار فراوان برخی از کلمات در فرمایشات ایشان، نشان ضرورت بیشتر آن مسائل دارد.
در سالهای گذشته، دو واژهای که ایشان به مناسبتهای مختلف به آنها پرداختهاند یکی «بصیرت» و دیگری «انقلابی بودن» است. بین این دو واژه رابطه معنادار و دو سویهای وجود دارد. هرقدر افراد انقلابیتر باشند، بصیرت بیشتری دارند و افراد بصیر نسبت به آرمانهای انقلاب پایبندی بیشتری دارند.
مقام معظم رهبری (حفظه الله تعالی) خطاب به عدهای از افراد بی بصیرتی که ادعای انقلابی گری دارند، میفرمایند: «با بیبصیرتی، با نشناختن فضا، با تشخیص ندادن حق و باطل، کردههای خودتان را، گذشته خودتان را باطل کردید. ظاهر (شما)، ظاهر ایمان (و مؤمن هستید)، دهان پر از ادعای انقلابی گری؛ اما باطن، باطن پوک، باطن بی مقاومت در مقابل بادهای مخالف است.»[3]
همچنین ایشان در بیاناتی دیگر به رابطه این دو واژه اشاره میفرمایند: «انقلابی باید بصیر باشد، باید بینا باشد، باید پیچیدگیهای شرایط زمانه را درک کند.»[4]
همچنین ایشان درباره اهمیت و ضرورت بصیرت میفرمایند: «در زندگىِ پیچیده اجتماعىِ امروز، بدون بصیرت نمیشود حرکت کرد. جوانها باید فکر کنند، بیندیشند، بصیرت خودشان را افزایش بدهند. معلمان روحانی، متعهدان موجود در جامعهی ما از اهل سواد و فرهنگ، از دانشگاهی و حوزوی، باید به مسئله بصیرت اهمیت بدهند؛ بصیرت در هدف، بصیرت در وسیله، بصیرت در شناخت دشمن، بصیرت در شناخت موانع راه، بصیرت در شناخت راههای جلوگیری از این موانع و برداشتن این موانع؛ این بصیرتها لازم است. وقتی بصیرت بود، آنوقت شما میدانید با کِی طرفید، ابزار لازم را با خودتان برمیدارید. یک روز شما میخواهید تو خیابان قدم بزنید، خوب، با لباس معمولی، با یک دمپایی هم میشود رفت تو خیابان قدم زد؛ اما یک روز میخواهید بروید قله دماوند را فتح کنید، او دیگر تجهیزات خودش را میخواهید. بصیرت یعنی اینکه بدانید چه میخواهید تا بدانید چه باید با خودتان داشته باشید.»[5]
حال این سؤال پیش میآید: مسجد چه نقشی در بصیرت و انقلابی بودن دارد؟ ما مسجدیها چه مسئولیت و وظیفهای نسبت به تحقق این دو امر ضروری و حیاتبخش داریم؟ چگونه میتوانیم در این مسیر حرکت کنیم؟
متن و محتوا
نقش مسجد در بصیرت افزایی
بصیرت و فتنه دو روی یک سکه هستند یعنی هر کجا فتنه ای باشد نیازمند به بصیرت هستیم و باید بدانیم روشن شدن آتش فتنه در جامعه مستلزم خار و خاشاکی است که زمینه آن را فراهم سازد. ناآگاهی مردم، غفلت از دشمن، جاذبههای مادی، سطحینگری، دور شدن از خط ولایت و... از جمله آن خار و خاشاک است و همه آنها را میشود در این کلام امیرالمومنین (ع) خلاصه کرد که فرمود: اِنَّمَا بَدَءُ وُقُوع الفِتَنِ اَهواءٌ تَتَّبَع و اَحکَامٌ تُبتَدَع یُخالِفُ فِیهَا کِتابُ الله وَیتَوَّلَی عَلَیهَا رِجالٌ رجالاً عَلی غَیرِ دینِ الله .[3]
همانا آغاز پدید آمدن فتنه ها، هوا پرستی و بدعت گذاری در احکام آسمانی است، نوآوری هایی که قرآن با آن مخالف است و گروهی ( با دوانحراف یاد شده ) بر گروه دیگر سلطه یابند که بر خلاف دین خداست
در کلام امام ، سه عامل مهم به عنوان زمینهی فتنهها معرفی شده است:
1- خواهش های نفسانی (حب مقام ، ثروت اندوزی ، قدرت طلبی ، ...) که سونامی بزرگی است و هر آن چه را در مسیرش بیابد در هم کوبیده و نابود می سازد. و نقش مساجد در از بین بردن خواهشهای نفسانی کم نظیر است.
2- نوآوریهای غلط ، که مورد پذیرش قرآن نیست و این مارهای خوش خط و خال جز مسمومیت اندیشه ها ثمرهایی ندارند.
3- گسترده شدن فتنه به بدنه اجتماع، رجالی را میطلبد که جهت استمرار فتنه پشتوانه فکری حرکت را متولی شوند. عدم حضور سران فتنه در مساجد و هوشیاری اهل مسجد برای جلوگیری از اینکه مسجد در خدمت اهل فتنه و بستری برای برنامه ریزی آنها گردد نشان از بصیرت اهل مسجد است.
نقش مساجد در انقلابی ماندن
مسجد در طول دوران انقلاب اسلامی، مهمترین پایگاه انقلابی بوده است؛ پایگاهی برای انقلابی گری و انقلابی ماندن. در زمان دفاع مقدس که بسیاری از کشورهای جهان منبع تسلیحاتی و اطلاعاتی رژیم بعث شده بودند و در شرایطی که ما هم تازه انقلاب کرده بودیم و حکومت نوپای اسلامی ما هنوز استحکام کافی را نگرفته بود و سابقه جنگ نظامی هم نداشتیم؛ در آن شرایط بسیار وخیم، تنها دارایی ما نیروهای انقلابی پرورش یافته مساجد بود.
اکنون که نهال انقلاب اسلامی تبدیل به درخت تنومندی شده که بدون هیچ اغراقی مرکز امید بسیاری از مسلمانان جهان میباشد و از طرفی هزینهها و توطئههای فراوانی انجام میشود تا این انقلاب از مسیر خود منحرف شود و متأسفانه جریاناتی هم در داخل خواسته یا ناخواسته به این تهدیدات دامن میزنند. اکنون که همه ارزشها و دارایی این ملت، مرکز انواع هجومهای دشمن قرار گرفته بسیار ساده انگارانه است، اگر لحظهای با خود بیندیشیم که ذرهای از رسالت سنگین مساجد نسبت به زمان انقلاب و دفاع مقدس کم شده است. یکی از بهترین راهها برای انقلابی ماندن و انقلابی گری، تبیین و مرور گفتمان انقلاب اسلامی و دفاع انقلابی از ارزشهای انقلاب و شبهه زدایی در مساجد است.
مساجد میتوانند در دو عرصه نقشآفرینی کنند تا روحیه انقلابی بودن و انقلابی ماندن مردم همواره برقرار باشد:
الف) مسجد و مقایسه بین ایران قبل از انقلاب و ایران بعد از انقلاب
پاسخگویی به پرسشهای نسل سوم انقلاب نیازمند نگاهی به ایران قبل و بعد از انقلاب میباشد. شاید این پرسش همان نگاه کلانی باشد که هر جوان را در فضایی قرار دهد که در خور شأن جوان فهیم ایرانی باشد و آن این است: «ایران در قبل از انقلاب در جغرافیای سیاسی و معادلات بینالمللی و در بین اذهان عمومی جهان در چه جایگاهی قرار داشت؟»
بهترین مکان و سالمترین محیط برای پاسخگویی به این پرسش مساجد است. ائمه جماعات مساجد و متصدیان فرهنگی و مؤمنین مسجدی میتوانند با مقایسه زمان قبل از انقلاب و اوضاع ایران بعد از انقلاب پاسخ قانعکنندهای به این پرسش بدهند. مقایسه قبل و بعد از انقلاب از جهات متعددی ممکن است صورت گیرد، برخی از جهات مقایسهای این بحث عبارتند از:
1. ذلت یا عزتمندی در برابر بیگانگان
قبل از انقلاب، کشور ایران در سیطره کامل آمریکا قرار داشت، مسئولان ردهبالا و حتی میانی آن یا مستقیم و یا غیرمستقیم توسط سفارت آمریکا بر کرسی قدرت مینشستند. هیچکسی منکر این مسئله نیست که شاه ایران هیچ اختیاری از خود نداشت. اسناد و خاطرات سفرای وقت آمریکا و حتی خانواده شاه گویای این واقعیت تلخ و ذلتبار است.
تاجالملوک همسر رضاخان و مادر محمدرضا پهلوی در خاطرات خود میگوید: «یک روز محمدرضا که خیلی ناراحت بود به من گفت: مادر جان! مردهشور این سلطنت را ببرد که من شاه و فرمانده کل قوا هستم و بدون اطلاع من هواپیماهای ما را بردهاند ویتنام. آن موقع جنگ ویتنام بود و آمریکاییها که از قدیم در ایران نظامی داشتند، هر وقت احتیاج پیدا میکردند از پایگاههای ایران و امکانات ایران با صلاحدید خود استفاده میکردند.»[6]
در حالی که در همه جهان ردههای بالا با هم به گفتوگو میپرداختند؛ رئیس جمهوری با رئیس جمهوری، وزیر امور خارجه با وزیر امور خارجه و سفیر با سفیر، اما در کمال ذلت پذیری، سفیر آمریکا در جایگاه رئیس جمهوری آمریکا با شاه به گفتوگو مینشست و دستورات کاخ سفید را به او دیکته میکرد.
هزاران مستشار نظامی نبض ارتش را به دست گرفته بودند و به خاطر حضورشان در ایران «حق توحّش»[7] میگرفتند، تیمساران ایرانی در مقابل گروهبانان آمریکایی ادای احترام میکردند.
قبل از انقلاب ایران کمربند امنیتی آمریکا به شمار میرفت و آمریکا از ارتفاعات البرز برای برپا کردن رادارهای خود در برابر شوروی سابق و نیز از پایگاههای زمینی و هوایی برای استقرار به موقع نیروهایش استفاده میکرد. ارتش ایران نه برای دفاع از مرزها بلکه برای ژاندارمری منطقه مسلح شده بود و برای سرکوب انقلابها در منطقه آموزش داده شده بود نه برای دفاع!
قبل از انقلاب ایران تأمینکننده سوخت اسرائیل در برابر اعراب و مسلمانان به شمار میرفت و بازار ایران مصرفکننده کالاهای شرکتهای آمریکایی بود.
در برابر این برخوردهای ذلیلانه دستگاه، شاه با حالتی متکبرانه مردم و ارتش را بنده و خود را «سایه خدا» و «خدایگان» خطاب میکرد و در گفتوگوهایش از واژه «میفرماییم» و «فرمودیم» استفاده میکرد و به دنبال خوشگذرانی خود بود و با فرستادن هواپیماهای اختصاصی به دنبال هنرپیشههای زن هالیوود و رقاصههای اروپا بیتالمال را خرج شبنشینیهای خود میکرد.[8]
اما انقلابی که به رهبری حضرت امام خمینی (ره) شکل گرفت، موجب عزتمندی مردم ایران و ایستادگی آنان در برابر زیادهخواهیهای بیگانگان شد.
به جرأت میتوان گفت نفوذ سیاسی و معنوی که انقلاب اسلامی ایران امروز در دل ملتها دارد و نیز نقشی که در تصمیمگیریهای بینالمللی ایفا میکند، در طول تاریخ ایرانزمین بینظیر است. امروز ایران اسلامی معادلهای محوری در تحولات جهانی است و امروز در سراسر دنیا از آن به عنوان ظهور «نو ابرقدرتی» در جهان یاد میشود.
امروزه انقلاب اسلامی که به نقطه امیدی برای مسلمانان و حتی مظلومان و پابرهنگان سراسر عالم تبدیل شده است و با پشت سر نهادن گذرگاههای سخت و دشواری که هر کدام از آنها میتوانست انقلابی را از پای درآورد، سربلندانه حضور خود را به عنوان یک نظام مقتدر است. به خاطر همین است که کارشناسان جهانی بر این باورند که در سال 2020 م جهان دو سر پیدا خواهد کرد و نبرد اصلی میان این دو سر است، یکی اسلام با محوریت ایران و دیگری و لیبرال دمکراسی با محوریت آمریکا و چون موجودیت یکی از این دو فرهنگ بستگی به نفی دیگری دارد، حرکت به سمتی میرود که باید سر یکی از این دو قطع شود.
کارشناسان تمام لشکرکشیهای غرب به خاورمیانه و اشغال عراق و افغانستان و فشارهای بینالمللی به ایران به بهانههای واهی چون مسئله انرژی هستهای را شکست لیبرال دمکراسی در برابر ایدئولوژی انقلاب اسلامی به تحلیل میگذارند تا شاید پیروز این میدان در آن سال لیبرال دمکراسی باشد.
2. پایبندی و عدم پایبندی به مبانی دینی و ارزشهای اسلامی
قبل از انقلاب تشیع ستیزی و دین زدایی هدف اصلی آمریکا و دستگاه سلطنتی بود. هرچند که به ظاهر رژیم ادعای پایبندی به تشیع را داشت، دست بهاییان در عرصه سیاست و اقتصاد و فرهنگ به کلی باز بود. هویدا (نخستوزیر)، پرویز ثابتی (عنصر محوری ساواک) و ... بهایی بودند. بهائیت به شدت فعالیت میکرد و این در حالی بود که برخی جریانهای واپسگرا چون انجمن حجتیه با تأیید حاکمیت پهلوی به جای مبارزه علیه هویدا و ثابتی، با پپسیکولا به مبارزه برمیخاستند.
اما انقلاب اسلامی ایران سبب احیای دوباره مکتب تشیع شد. تشیع که تا قبل از پیروزی انقلاب به گونهای معرفی میشد که وقتی به سرهنگ قذافی به هنگام مفقود شدن امام موسی صدر در لیبی گفته شد امکان دارد شیعیان مخالفت کنند، او با تکبر و تبختر فراوان گفت: «شیعه عددی نیست و جز قبیلهای کم تعداد، شیعهای وجود ندارد»، اما بعد از انقلاب به جایگاهی دستیافت که حتی قذافی و دیگران فکرش را هم نمیکردند و به مخیله آنان هم این اتفاق غیر محال بود.
با پیروزی انقلاب و محوریت یافتن ایران به عنوان «قطب اقتدار سیاسی شیعه»، شیعیان از حمایت معنوی ایران برخوردار شدند و توانستند شجاعانه به برگزاری مراسم خود روی آورند. احیای دوباره شعایر اسلامی چون نماز جمعه و جماعات، برگزاری مراسم دعای کمیل و ندبه و اعتکاف، فرهنگ تشیع را به خاستگاه اصلی خود بازگرداند. تأسیس دهها حوزه علمیه در اقصی نقاط دنیا از یکسو و موضعگیریهای شجاعانه مسئولان نظام در مقابل استکبار جهانی موجب گرایش میلیونها مسلمان و غیرمسلمان، خصوصاً در آمریکای لاتین، آفریقا و جنوب شرقی آسیا شد و به تعبیر مرحوم آیتالله فاضل لنکرانی، بزرگترین دستاورد حرکت امام خمینی (ره) شناساندن مکتب تشیع به جهانیان شد.
انقلاب اسلامی دستاورد دیگری در بین ملل اسلامی داشت و آن «بیداری اسلامی» و آغاز جنبشهای اسلامی و خیزش دوباره مردم فلسطین بود.
3. عقبماندگی و یا رشد و توسعه علمی
قبل از انقلاب کشور ایران در سال 56 با 33 میلیون جمعیت، نیازمند ورود پزشک خارجی از سایر کشورها بود؛ اما هماکنون با جمعیتی نزدیک به هشتاد میلیون و به تبع آن با نیازی بیشتر به پزشک، با مازاد پزشک روبه رو است.
درباره وضعیت علمی قبل از انقلاب در صحیفه نور حضرت امام (ره) آمده است: «اکثر افراد کشور ما از نعمت خواندن و نوشتن برخوردار نیستند، چه رسد به آموزش عالی. مایه بسی خجلت است که در کشوری که مهد علم و ادب بوده و در سایه اسلام زندگی میکند، طلب علم را فریضه دانسته است، از نوشتن و خواندن محروم باشد. ما باید در برنامه درازمدت، فرهنگ وابسته کشورمان را به فرهنگ مستقل و خودکفا تبدیل کنیم و اکنون بدون از دست دادن وقت و بدون تشریفات خستهکننده برای مبارزه با بیسوادی به طور ضربتی و بسیج عمومی قیام کنیم تا انشاالله در آینده نزدیک هرکس خواندن و نوشتن ابتدایی را آموخته باشد...»[9]
قبل از انقلاب به خاطر سیاست باقی ماندن ایران به عنوان جامعهای مصرفگرا و دنبالهرو، مقولهای به نام تحول و تولید علم در دانشگاهها وجود نداشت و اگر دانشجویی به مدارج بلند علمی دست مییافت، تنها به خاطر کوششهای فردی خودش بود تا نظام آموزشی.
اما بعد از انقلاب اسلامی ایران، رویشهای علمی و نشستن بر کرسیهای نخست جهانی در المپیادهای علمی توسط جوانان، دستیابی به فناوری هستهای، سلولهای بنیادی و ثبت بسیاری از اختراعات و ابتکارات به نام جوانان این سرزمین در کنار پرتاب ماهواره و اختراعات نوین در صنایع نظامی و هوافضا برای کشوری که در آغاز جنگ تحمیلی توان تولید حتی سیمخاردار را هم نداشت، یکی از دستاوردهای بزرگ انقلاب اسلامی است.
ب) مسجد و نهادینهسازی اصول و ارزشهای انقلاب اسلامی
انقلاب اسلامی ایران برگرفته از آرمانها و ارزشهای اسلامی بوده و اساس این نظام بر مبنای همین اصول شکلگرفته است.
ایرانی که تا قبل از پیروزی انقلاب هیچ جایگاهی در معادلات سیاسی- اجتماعی جهان، در بین ملل مسلمان و غیرمسلمان نداشت، با پیروزی انقلاب نه تنها به استقلال سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و نظامی دست یافت، بلکه معادلات جهانی را با تولد یک ایدئولوژی جدید بر هم زد و تأثیر ژرفی بر جهان بر جای نهاد. اکنون به نمونههایی از آن اشاره میکنیم:
1. تبیین اصول ارزشی انقلاب اسلامی
مهمترین اصلی که در این نظام انقلابی ارائه و به عنوان یکی از ارزشهای کلیدی و محوری مورد توجه قرار گرفت، «ولایتفقیه» بود. بر این اساس حاکمیت این انقلاب در اختیار فقیه جامع الشرائط قرار میگرفت و در واقع این انقلاب دنباله رو، حکومت پیامبران و ائمه (علیهم السلام) است و ولایتفقیه یعنی حکومت جانشینان امام عصر (عج) در عصر غیبت.
بر پایه این اصل، قوانین حاکمه بر این نظام و کشور برگرفته از قرآن و آموزههای اسلامی است و دین اصلی این کشور اسلام و مذهب حاکم و رسمی تشیع میباشد.
پیوند «دین با سیاست» و ارائه نظریه «ولایتفقیه» و عینیت یافتن این نظریه در جامعه، نه تنها بیانگر پویایی و بهروز بودن مکتب تشیع گردید، بلکه به عنوان یک رقیب جدی برای دو تفکر انسانمدار غرب و حکومتمدار شرق تبدیل شد. از همین رو، انقلاب ایران به عنوان انقلابی مادر در کنار دو انقلاب مادر دیگر- انقلاب کبیر فرانسه (1789) و انقلاب اکتبر روسیه (1917)- قرار گرفت، با این تفاوت که انقلاب اسلامی خدا را فریاد میزد و تفکر خدامحورانه وارد عرصه بینالملل شد. این انقلاب با ویژگیهایی چون عدالتخواهی و استکبارستیزی دو انقلاب بزرگ سوسیالیستی و لیبرالیستی را با چالش جدی روبهرو ساخت و به همین خاطر برای اولین بار هم بلوک غرب و هم بلوک شرق برای به زانو درآوردن یک انقلاب به تفاهم رسیدند و توطئههای خود را آغاز کردند؛ چرا که هر انقلابی در دنیا شکل میگرفت یا ریشه در تفکر مارکسیستی داشت و یا لیبرالیستی و این اولین انقلابی بود که بدون تکیه بر ابرقدرتی، نه تنها پیروز شد بلکه انقلابها و خیزشهایی از دامان او زاده شد.
این اصول در مساجد برای مردم تبیین شده و مسجد به عنوان محیط رسانهای دینی و اجتماعی نقش کلیدی در جهت هدایت مردم برای پذیرش این اصول داشته است.
2. ایجاد تحول معنوی و انقلابی
به جرأت میتوان گفت تحول درونی و معنوی مردم ایران در انقلاب اسلامی بزرگترین دستاورد انقلاب بود، تحولی که امام (ره) از آن، چنین یاد میکنند: «من کراراً این مطلب را گفتهام که این نهضت، یک تحولاتی را آورده است که این تحولات روحی و انسانی که در نظر من بسیار اهمیتش بیشتر از این پیروزی در مقابل شاه سابق و قدرتهای بزرگ است، در ظرف یک مدت کوتاهی ملت ما متحول شد. به حسب نام از یک حال به حال مقابل او. این تحول را نمیشد هیچ اسمی رویش گذاشت غیر از اینکه این تحول، تحولی بود که با دست خدا انجام گرفت یعنی هیچ بشری قدرت این معنا را ندارد.» امام (ره) تحول معنوی و درونی جوانان در دل آن همه مظاهر فساد و فحشا را جزء الطاف خداوند میداند و میفرماید: «این تحولی که در جوانهای ما پیدا شد، این دست خدا بود. بشر نمیتواند در ارواح مردم این طور مؤثر باشد.»[10]
محوریت این تحول در مساجد و اماکن مذهبی و دینی شکل گرفته و از آنجا به بدنه جامعه و تمامی اقشار سرایت نموده است.
[3]. بیانات در دیدار جمعی از پرستاران نمونه کشور: 2/1/1389.
[4]. بیانات در دیدار طلاب و فضلا و اساتید حوزه علمیه قم: ۱۳۸۹/۰۷/۲۹.
[5]. بیانات در دیدار عمومی مردم چالوس و نوشهر: ۱۳۸۸/۰۷/۱۵.
[6]. خاطرات ملکه پهلوی، ص 387.
[7]. «حق توحش» به اضافه مبلغی گفته میشد که دولت آمریکا بر حقوق نیروهایی پرداخت میکرد که در مناطقی به فعالیت میپرداختند که از نظر آنان، مردم آن سرزمین وحشی و فاقد تمدن و اخلاق بودند!
[8]. سال 1384 یکی از رقاصههای آلمانی اعتراف کرد که «شاه، من و چند رقاصه دیگر را [سال 1350] به کاخ خود در تهران دعوت کرد و ما به تهران رفتیم و پس از گذراندن یکشب با وی، یک کیسه پر از جواهرات به ما داد!» (روزنامه جمهوری اسلامی، 15/1/1384) حسین فردوست در کتاب خاطرات خود به سفر به آمریکا و آوردن یک هنرپیشه زن هالیوود با هواپیمای اختصاصی برای شاه اشاره میکند.
[9]. صحیفه نور، ج 11، ص 446.
[10]. صحیفه نور، ج9، ص 405.