انگیزه سازی
به فرموده پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) یکی از اهداف اصلی در بعثت ایشان، کامل شدن آداب و اخلاق در جامعه بشری میباشد. آنچنان که در روایتی از ایشان آمده:
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم): إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ.[1]
یکی از نمونههای اخلاق نیک و مهربانی بینظیر ایشان، رفتار آن حضرت با کودکان و نوجوانان میباشد که در طول زندگی پر برکتِ ایشان نمود پیدا کرده است. از جملهی این رفتارهای مثال زدنی، ماجرایی است که امام صادق (علیه السلام) از ایشان نقل فرمودهاند.
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ: صَلَّى رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) بِالنَّاسِ الظُّهْرَ فَخَفَّفَ فِی الرَّکْعَتَیْنِ الْأَخِیرَتَیْنِ فَلَمَّا انْصَرَفَ قَالَ لَهُ النَّاسُ هَلْ حَدَثَ فِی الصَّلَاةِ حَدَثٌ قَالَ وَ مَا ذَاکَ قَالُوا خَفَّفْتَ فِی الرَّکْعَتَیْنِ الْأَخِیرَتَیْنِ فَقَالَ لَهُمْ أَمَا سَمِعْتُمْ صُرَاخَ الصَّبِیِ.[2]
مهربانی و اخلاق نیکوی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در حدی بود که امام صادق (ع) میفرمایند: روزی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نماز ظهر را با جماعت خواندند و مردم بسیاری به ایشان اقتدا کردند، ولی ناگاه مسلمانان دیدند آن حضرت بر خلاف معمول، دو رکعتِ آخر نماز را با شتاب تمام کرد (طبیعتاً مردم از خود میپرسیدند، به راستی چه حادثه مهمی رخ داده که پیامبر نمازش را با شتاب تمام کرده است؟!) پس از اتمام نماز، از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) پرسیدند: «آیا در خلال نماز حادثهی خاصی اتفاق افتاد؟» پیامبر در پاسخ فرمود: «خیر، اتفاقی نیفتاد.» مسلمانان گفتند: «پس چرا دو رکعت آخر را مختصر (و با حذف مستحبات نماز) به جا آوردید؟» پیامبر اکرم در پاسخ فرمودند: «مگر صدای گریه کودک را نشنیدید؟»
معلوم شد که کودکی در چند قدمی محل نمازگزاران گریه میکرده و مادرش که مشغول نماز بوده نتوانسته او را آرام کند. صدای گریهی آن کودک باعث شده تا رسول گرامی اسلام، عملی با چنین اهمیتی والا به مانند نماز را با شتاب تمام کنند، تا مادر کودک بتواند به کودک خود رسیدگی کند.
شاید نکته جالبتر در این داستان آن باشد که از نوع پاسخ دادن نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) به مسلمانان، معلوم میشود که ایشان مختصر کردن نماز جماعت و حذف مستحبات برای رسیدگی به این کودک را واکنشی بسیار طبیعی و بدیهی میدانستهاند.
اقناع اندیشه
با نگاهی به احادیث و سیرهی منقول از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت عصمت (علیهم السلام) متوجه میشویم که موضوع حضور کودکان و نوجوانان در مسجد، از ظرافت و حساسیت خاصی برخوردار است. زیرا از طرفی باید آرامش مسجد حفظ شده و فضایی مساعد برای دعا و عبادت در آنجا مهیا و برقرار باشد و از طرفی دیگر نیز باید با آشنا کردن کودکان و نوجوانان با فضای مسجد و ایجاد اُنس و عادت حضور در مساجد، مقدمات هدایت و تربیت صحیح آنها را فراهم نمود.
در حدیثی از رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم)، و به نقل از امام صادق (علیه السلام) آمده است:
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) جَنِّبُوا مَسَاجِدَکُمْ مَجَانِینَکُمْ وَ صِبْیَانَکُمْ وَ رَفْعَ أَصْوَاتِکُمْ وَ بَیْعَکُمْ وَ شِراءَکُم.[3]
دیوانگان و کودکان (خردسال) خود را از مساجدتان به دور نگه داشته و از بلند کردن صدای خود در مسجد و خرید و فروش در آنجا بپرهیزید.
بر طبق این روایت، همانطور که حضور دیوانگان و یا صحبت کردن با صدای بلند در مسجد و خرید و فروش نمودن، باعث برهم خوردن فضای آرامش در مسجد شده و باید از آنها اجتناب نمود؛ حضور کودکانی که هنوز به رشد عقلی کافی دست نیافته و قابل کنترل توسط والدین و بزرگترها نمیباشند نیز در مسجد نهی شده است.
اما آنچه مسلم میباشد، این است که نباید با خشونت و تندخویی، کودکان را از فضای مسجد دور ساخته و فراری داد؛ بلکه لازم است تا با هنرمندی، آنها را به بازیهایی در خارج از فضای اصلی مسجد مشغول ساخته و یا با برنامهریزی، این دسته از کودکان را به مرور جذب کلاسهای آموزش قرآن و نماز در قالب بازی و سرگرمی، آنهم در ساعات قبل یا بعد از نماز نمود.
از سوی دیگر، در میان روایات تأکید فراوانی بر این موضوع شده که برای تربیت و آموزش مسلمانان و مؤمنین، باید از سنین کودکی شروع کرد. آنچنان که در روایتی از أمیر المؤمنین علی (علیه السلام) میخوانیم:
الْعِلْمُ فِی الصِّغَرِ کَالنَّقْشِ فِی الْحَجَرِ.[4]
علمی که در کودکی آموخته شود، به مانند نقشی است که بر روی سنگ حک شده باشد.
اما یکی از سؤالاتی که دائماً در ذهن مؤمنین و پدران و مادران مذهبی وجود دارد، درمورد نحوهی آموزش و مطالبی است که باید به کودکان و نوجوانان آموخته شود. آیا باید از سنین دو یا سه سالگی کودکان را تحت تعلیم کامل و دقیق معارف اسلام قرار داد، و یا بالعکس باید از هرگونه تذکر و آموزش مستقیم و زبانی به آنها خودداری کرده و فقط با رفتار خودمان آنها را تربیت نماییم؟
آنچه از آموزههای موجود در احادیث برمیآید، راهی میانه و تلفیقی از هر دو شیوه است. به چند روایت در این بخش اشاره میکنیم.
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ: أَمْهِلْ صَبِیَّکَ حَتَّى یَأْتِیَ لَهُ سِتُّ سِنِینَ ثُمَّ ضُمَّهُ إِلَیْکَ سَبْعَ سِنِینَ فَأَدِّبْهُ بِأَدَبِکَ فَإِنْ قَبِلَ وَ صَلَحَ وَ إِلَّا فَخَلِّ عَنْهُ.[5]
از امام صادق (علیه السلام) نقل شده که میفرمایند: به کودک خود مهلت دهید (تا به حال خود بوده و بازی کند) تا زمانی که به سن شش سالگی برسد، سپس به مدت هفت سال او را با خود همراه کرده و با آداب خودتان، او را مؤدب و تربیت نمایید. پس اگر از شما پذیرفت و اصلاح شد (که چه بهتر) و إلا رهایش کنید (و تلاش بیهوده برای تغییر و اصلاح او انجام ندهید.)
و در روایتی دیگر از ایشان، چنین نقل شده:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ: الْغُلَامُ یَلْعَبُ سَبْعَ سِنِینَ وَ یَتَعَلَّمُ الْکِتَابَ سَبْعَ سِنِینَ وَ یَتَعَلَّمُ الْحَلَالَ وَ الْحَرَامَ سَبْعَ سِنِینَ.
پسر بچه به مدت هفت سال بازی میکند، و به مدت هفت سال (پس از آن) کتاب خدا را میآموزد و به مدت هفت سال (بعد از آن) احکام حلال و حرام را میآموزد.
بر طبق این دو روایت از امام صادق (علیه السلام) عمده برنامهریزی برای کودکان در طول شش تا هفت سال ابتدای عمر آنها، باید بر پایه بازی و تفریح باشد و اگر آموزشهای اندکی برای چنین کودکی در نظر گرفته شود، باید در قالب بازی و سرگرمی به او آموخته شود، چرا که این دوره از زندگی انسان، بیش از هر چیزی برای بازی در نظر گرفته شده است.
در مرحله دوم از زندگی، باید تربیت مستقیم و غیر مستقیم کودک آغاز شود. به این معنا که پدرها، پسران خود و مادرها، دختران خود را در بیشتر امور روزمره با خود همراه نمایند تا کودک در عمل، از طریق مشاهده رفتار و آداب اسلامی والدین تربیت شده و آداب مناسب را بیاموزد.
بدیهی است که تربیت اسلامی فقط به معنای یاد دادن نماز و قرآن به کودک نیست، بلکه حسن خلق، احسان و گذشت، پرهیز از دروغ و سایر گناهان، ارتباط نزدیک با اقوام و دیگر مسائل روزمره نیز جزوی لاینفک از آموزههای اسلام هستند، که باید در عمل به کودک آموزش داده شود.
از سوی دیگر در این روایات به این نکته اشاره شده است که ابتدا باید آیات قرآن و مفاهیم آنها در قالب کلاسهای رسمی و غیر رسمی به کودک آموخته شود و سپس به سراغ احکام شرعی رفت، تا پایه معلومات دینی افراد، بر اساس قرآن و کلام مستقیمِ خداوند متعال باشد.
بیشک مساجد میتوانند خاستگاه حافظان قرآنی باشند و در اثر برنامهریزی دقیق از سوی مساجد و مسئولین فعال در آن، قهرمانانی را تحویل جامعه خواهند داد که نه تنها سبب روشنایی آن جامعه خواهند بود؛ بلکه الگو و مدلی برای تربیت سایر افراد جامعه نیز خواهند شد.
مقام معظم رهبری در توصیهای خطاب به نوجوانان و جوانان میفرمایند:
«شما جوانان و نوجوانانی که قرآن را فرا میگیرید، این را بدانید که یک ذخیره مادامالعمر برای اندیشیدن و فکر کردن برای خودتان فراهم میکنید. این امر بسیار با ارزشی است. ممکن است در سنین جوانی، معانی و معارف عمیقی را از آیات قرآن استنباط نکنید و نتوانید درک کاملی از آیات داشته باشید؛ بلکه فقط معنای ظاهری از معارف را به دست آورید، امّا به موازات بالا رفتنِ سطح معلومات و پیشرفت علمی، از آیات قرآن که در حافظه و ذهن شما قرار دارد، بیشتر بهرهمند خواهید شد. حضور قرآن در ذهن انسان، نعمت بسیار بزرگی است. فرق است بین کسی که برای مطلبی، بارها آیات قرآن و فهرستهای قرآنی را جستجو میکند تا ببیند در این باره آیهای وجود دارد یا نه، با آن کسی که آیات قرآن در ذهن و دل و در مقابل چشم اوست، آنچه را که در هر بخشی از معارف اسلامی به آن نیاز دارد، از قرآن استنباط و استخراج میکند و روی آن فکر و تأمّل میکند و از آن استفاده میبرد. اُنس با قرآن در دوران کودکی و نوجوانی، تا دوران جوانی، یک نعمت بسیار بزرگ است.»[6]
و در نهایت با توجه به آنکه از سوی معصومین (علیهم السلام) توصیه زیادی به مسلمانان برای حضور در مسجد و نمازهای جماعت شده، همین توصیه به کودکان و نوجوانان و جوانان نیز سرایت میکند، چرا که برای تربیت این گروه از اجتماع، مؤثرترین روش، همراهی با والدین در اجتماعات معنوی، علمی و اخلاقی مسجد است تا مفاهیم و ارزشهای اسلامی از همان سنین در تار و پود عقاید و عادات آنها تنیده شود؛ زیرا به یقین قلب نوجوانان و جوانان بسیار تأثیر پذیر است، همانطور که أمیر المؤمنین علی (علیه السلام) در خلال وصیت خود به امام حسن (علیه السلام) میفرمایند:
وَ إِنَّمَا قَلْبُ الْحَدَثِ کَالْأَرْضِ الْخَالِیَةِ مَا أُلْقِیَ فِیهَا مِنْ شَیْءٍ قَبِلَتْه.[7]
همانا قلب نوجوان به مانند زمین ناکاشته است که هر چه در آن افکنده شود، میپذیرد.
پرورش احساس
استاد ارجمند و معلم قرآن، حاج آقای قرائتی در استفادهای زیبا از آیات قرآنی راجع به مسأله بردن کودکان به مسجد فرمودهاند:
«خداوند در قرآن میفرماید وقتی که به مسجد میروید، با خود زینت ببرید. «یا بَنِی آدَمَ خُذُوا زِینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ»[8] یعنی: ای فرزندان آدم! زینت خود را به هنگام رفتن به مسجد، با خود بردارید!
حالا از قرآن میپرسیم که زینت چیست؟ قرآن میگوید: «الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِینَة»[9]، یعنی: مال و فرزند، زینت زندگی دنیاست.
یعنی اینکه مسجد که میری، دست بچهات را هم بگیر و با خود به مسجد ببر و یه پولی هم بذار جیبت تا اگه فقیری دیدی بهش بدی.»[10]
استاد شهید مرتضی مطهری نیز در یکى از گفتارهاى خود در توضیح آیه: «وَ أْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلاةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَیْها»[11]؛ (خانواده خود را به نماز فرمان ده و بر انجام آن شکیبا باش!) چنین بیان مىفرماید: «بچهها را از کوچکى باید به نماز تمرین داد. دستور رسیده است که به بچه از هفت سالگی نمازِ تمرینی یاد بدهید. ...بچه را باید در محیطِ مشوّقِ نماز خواندن برد. این به تجربه ثابت شده است که اگر بچه به مسجد نرود، اگر در جمع نباشد، نماز خواندنِ جمع را نبیند، به این کار تشویق نمىشود. چون اصلاً حضور در جمع، مشوّق انسان است. آدم بزرگ هم وقتى خودش را در جمع اهل عبادت مىبیند، روح عبادتِ بیشترى پیدا مىکند، بچه که دیگر بیشتر تحت تأثیر است. متأسفانه کم رفتن ما به مساجد و معابد و مجالس دینی و اینکه بچهها کمتر در مجالس مذهبی شرکت میکنند، سبب میشود که اینها از ابتدا رغبت به عبادت پیدا نکنند ولی این برای شما وظیفه است. اما اسلام که میگوید بچهات را وادار به نماز خواندن کن، نمیگوید آقامآبانه فرمان بده، تشر بزن، دعوایش کن؛ نه، از هر وسیلهای که میدانید بهتر میشود برای تشویق او به عبادت و نماز خواندن استفاده کرد، شما باید استفاده کنید. باید با بچههاى خودمان، برنامه مسجد رفتن داشته باشیم تا بچه ها با مساجد و معابد آشنا بشوند.»[12]
رفتارسازی
فراهم کردن شرایط برای حضور حداکثری کودکان و نوجوانان و جوانان در مسجد، نیازمند تدبیر و برنامهریزی از سوی مسئولین و بزرگان مسجد است.
در ادامه به بخشی از برنامههای پیشنهادی اشاره میشود:
1- استفاده از اتاق و فضاهای موجود در ساختمان مسجد، برای ایجاد فضایی شاد و استفاده از وسایل بازیهای مناسب برای کودکان، تحت مراقبت و نظارت یک فرد مسئول.
2- توصیههای دورهای و اخلاقی به نمازگزاران برای رفتار مناسب و همراه با عطوفت و مهربانی با کودکان و نوجوانان.
3- برقرای کلاسهای آموزش روخوانی قرآن، حفظ قرآن، آموزش نماز و آموزش احکام برای کودکان و نوجوانان و همچنین کلاسهای آموزش عقائد و آموزش تاریخ اسلام و تحلیل مسائل روز، برای نوجوانان و جوانان.
4- برگزاری مسابقات دورهای در موضوعات فوق و اعلام برندگان در حضور نمازگزاران و اهدای جوایز به آنها.
5- برنامهریزی برای استفاده از کمک کودکان و نوجوانان در کارهایی مانند گفتن اذان و تکبیر نماز، پخش کردن قرآن و کتب ادعیه، پخش کردن شیرینی و خرما در اعیاد و مناسبتها، تغییر نمای داخلی مسجد بنابر مناسبتهای عید و عزا، نظافت دورهای مسجد و کمک به خادم.
6- برگزاری اردوهای تفریحی و آموزشی به صورت کوتاه مدت و بلند مدت برای کودکان و نوجوانان فعال در مسجد.
با این امید که مساجد در کشورهای اسلامی و به خصوص ایران، بوستانی برای تربیت هر چه بهتر فرزندان صالح و شکوفههای بهشتی باشند و نسلهای آیندهی جهان اسلام، بهتر از نسلهای گذشته پدیدار شده و مقدمات تشکیل حکومت صالحان به رهبری امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را هر چه بیشتر فراهم سازند. إن شاء الله.
[1] حسن بن فضل (طبرسی)، مکارم الآخلاق، ص 8
[2] محمد بن یعقوب (کلینی)، الکافی (ط – اسلامیه)، ج 6، ص 48
[3] محمد بن محمد بن اشعث، الجعفریات (الأشعثیات)، ص 51
[4] محمد بن علی کراجکی، کنز الفوائد، ج 1، ص 319
[5] محمد بن یعقوب (کلینی)، الکافی (ط – اسلامیه)، ج 6، ص 46
[6] فرمایشات مقام معظم رهبری، 28/6/1380
[7] محمد بن حسین (سید رضی)، نهج البلاغه، نامه 31، ص 393
[10] درسهایی از قرآن کریم، سال 93
[12] مجموعه آثار استاد شهید مرتضی مطهری، ج 23، ص 529 - 530