شفای حبابهی والبیه
پایگاه جامع عاشورا
۱۳۹۱/۰۸/۰۱
صالح بن میثم میگوید: من و غبایة بن ربعی نزد حبابهی والبیهی رفتیم. او گفت: آیا میخواهی آن چه از حسین بن علی علیهالسلام شنیده و دیدهام به تو بگویم، گفتم: بله ای عمه! گفت: من به زیارت حضرت امام حسین علیهالسلام میرفتم تا آن که به پیسی مبتلا شدم به خاطر همین مدتی برای زیارت آن حضرت نرفتم، وقتی حضرت از بیماری من با خبر شدند، با اصحاب و یاران خود به خانهی ما آمدند، در حالی که مشغول نماز بودم. حضرت به من فرمودند ای حبابه! چرا نزد ما نمیآیی؟ گفتم: آقا جان! به خاطر مریضی که دارم خدمت شما نمیرسم، سپس محل درد خود را به آقا نشان دادم. آن گاه ایشان مقداری از آب دهان مبارک خود را بر جای پیسی مالیدند و فرمودند: خدا را شکر کن تا خداوند این مرض را از تو دفع کند. سپس من به سجده شکر رفتم و خدا را سپاس گفتم، آن گاه ایشان فرمودند: ای حبابه» از جا برخیز و در آیینه نگاه کن. من سرم را بلند کردم و در آیینه نگاه کردم و دیگر اثری از پیسی ندیدم و خدا را شکر کردم. ( همان، ص 180. )
منبع: کرامات حسینیه و عباسیه ؛ موسی رمضانیپور نوبت چاپ: هفتم تاریخ چاپ: زمستان 1386 چاپ: محمد (ص) ناشر: صالحان صفحات 68 و 69