جایگاه مسجد در قرآن و روایات
سؤال 1 ـ مساجد در قرآن کریم چه جایگاهى دارند؟
در قرآن کریم آیات مختلفى پیرامون مسجد و اهمیت آن وجود دارد که ما به ذکر دو مورد اکتفا مىکنیم.
الف) قرآن کریم مساجد را پایگاه و کانون توحید شمرده است که در آنها فقط خداوند پرستش مىشود و مرکز مبارزه بابت پرستى و شرک و هرگونه کفر و نفاق است؛ مکانى که باید در آن فقط خداوند متعال مورد توجه قرار گیرد. «و اقیموا وجوهکم عند کل مسجد و ادعوه مخلصین لهالدین».[1] و توجه خویش را در هر مسجد (و به هنگام عبادت) به سوى او کنید؛ و او را بخوانید، در حالى که دین (خود) را براى او خالص گردانید.
ب) آیه «رفع مساجد» خداوند متعال در سورهى نور مىفرماید: «فِى بُیُوتٍ أَذِنَ اللّه أَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فِیها اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فِیْها بِالْغُدوِّ و الآصال».[2] «در خانههایى که خدا اذن فرموده است که رفعت یابد و درآنها نام او به بزرگى یاد شود، و هر صبح و شام تسبیح و تنزیه ذات پاک او کنند.»
اوّلین ویژگى مساجد طبق آیهى شریفه این است که؛ مساجد خانههاى خدا در روى زمیناند و به اذن و فرمان پروردگار بنیاد شدهاند. مفسرین در تفسیر کلمهى بیوت مىگویند؛ مراد از بیوت براساس روایات یا بیوت انبیاء علیهمالسلام و ائمه است و یا مساجد؛ صاحب مجمع البیان در تبیین اینکه مراد از بیوت مساجد باشند به روایتى از رسول گرامى اسلام صلىاللهعلیهوآله استناد مىکنند که مىفرماید: «المساجدُ بُیُوتُ اللّهِ فِى الأَرضِ وَ هِىَ تُضِىُ لاَِهلِ السَّماءِ کما تُضىءُ النُّجُومُ لِأَهلِ الأَرض».[3] «مساجد خانههاى خدا در روى زمین است همانگونه که ستارگان براى اهل زمین مىدرخشند» مساجد نیز براى اهل آسمان درخشان و نورانى هستند. صاحب تفسیر مجمعالبیان در تأیید اینکه مراد بیوت انبیاء هم ممکن است باشد به روایاتى استفاد مىکنند.[4]
علامه طباطبایى قدسسره در تفسیرالمیزان مىفرمایند: از مصادیق یقینى این بیوت مساجد است که آماده هستند تا ذکر خدا در آنها گفته شود و صرفا براى این کار ساخته شدهاند هم چنان که فرمود: «وَ مَساجِدُ یُذکَرُ فِیها إسْمُ اللّه کثیرا».[5] «و مساجدى که نام خدا در آن بسیار برده شود.[6]»
ویژگى دوم این مراکز الهى آن است که؛ چون داراى اهمیت ویژهاى هستند خداوند فرمان رفع و منزلت آنها را صادر نموده است؛ أن ترفع. علامه طباطبائى مىنویسد: مراد از رفع بیوت، رفع قدر و منزلت و تعظیم آنهاست و چون عظمت و علو، خاص خداى تعالى است واحدى شریک او نیست مگر آن که منتسب به او باشد، که به مقدار انتسابش به او، از آن بهرهمند مىشود. پس اذن خدا به اینکه این بیوت رفیع المقام باشند به خاطر این است دراین بیوت منتسب به خود اویند... علت رفعت این خانهها همان یذکر فیها اسمه است یعنى همینکه در آن بیوت نام خدا برده مىشود.[7]
ویژگى سوم این است که مساجد پایگاه عبادت و پرستش هستند و یذکر فیها اسمه؛ از این رو مىبینم که به موحدان و یکتاپرستان و عابدان در مسجد بشارت مىدهد که: «... ألا بَشِّر المَشَّائین فِى الظُّلُمات إِلى المَساجِدِ بِالنُّورِ السّاطِعِ یَوْمَ القیامة».[8]«بشارت دهید کسانى را که در تاریکى شب بهسوى مساجد گام برمىدارند به نورى درخشان در روز قیامت. و این شاید به آن دلیل است که مساجد مرکز انوار الهى هستند.»
ویژگى چهارم؛ مساجد از خصوصیتى برخوردارند که مردان الهى و عابد را به سوى خود جذب مىکنند بهطورى که هر صبح و شام در آن به تسبیح خدا مشغولند. یُسَّبِحُ لَهُ فِیها بِالغُدُّوِ وَالاصال. بنابراین مساجد پایگاه عبادت و پرستش خداوند هستند و شاید بتوان گفت مهمترین هدف از بیان مسجد همین عبادت خداوند است زیرا در دیگر آیات هم از کسانى که مانع عبادت و ذکر خدا در مسجد بشوند به عنوان ظالم یاد مىکند[9] علاوه براینکه هدف نهایى و اساسى از آفرینش و خلقت جن و انس در قرآن کریم عبادت است و بس. «وَ ما خَلَقْتُ الجِنَّ وَ الأنْسَ إِلاّ لِیَعْبُدون».[10] «نیافریدم انسانها و اجنه را مگر براى عبادت و پرستش».
سؤال 2 ـ آیا همه مساجد از فضیلت یکسانى برخوردارند؟
براساس متون روایى مساجد به چهار دسته تقسیم مىشوند: مساجد خاص، مساجد جامع، مساجد قبیله و محله و مساجد موجود در بازار؛
نوع اول: مساجد خاص چهار مسجدند که در روایات از اهمیت فوقالعادهاى برخوردار بوده و دستور ویژه به اقامه نماز و عبادت در آنها داده شده است، این مساجد عبارتند از:
1 ـ مسجد الحرام؛
2 ـ مسجد النبى صلىاللهعلیهوآله؛
3 ـ مسجد بیت المقدس؛
4 ـ مسجد کوفه.[11]
نوع دوم: مساجد جامع هستند که از فضیلت بیشترى نسبت به دیگر انواع مساجد برخوردارند و به تعبیر روایات یک رکعت نماز در مسجد جامع شهر (مسجد بزرگ و محورى هر شهر) برابر با صد نماز است.[12]
نوع سوم: مساجد قبیله و محله هستند که یک رکعت نماز در آنها برابر با بیست و پنج نماز مىباشد[13] و نوع چهارم مساجد بازار هستند که یک نماز در آنجا برابر دوازده نماز فضیلت دارد.[14] لازم بهذکر است کهبرخى دیگر از مساجد به دلایل تاریخى و یا سوابقى که دارند از فضیلتهاى خاصى برخوردارند که بررفتن به آنها و اقامه نماز در آنها (علاوه بر مساجد خاص که در بالا ذکر شد) سفارش شده است که البته تعداد این مساجد زیاد نیست و بیشتر آنها در مکه و مدینه و عراق قرار دارند، نظیر مسجد قبا، مسجد حنیف، مسجد سهله، مسجد غدیر و...
سؤال 3 ـ روایات چه جایگاهى را براى مساجد ترسیم مىکنند؟
روایات نقل شده از پیامبر اعظم صلىاللهعلیهوآله جایگاه مساجد را این چنین ترسیم مىکند:
1 ـ مجلس مؤمن؛ قال رسول اللّه صلىاللهعلیهوآله: «إنَّ المُؤمِنَ مَجْلِسُهُ مَسْجِدُهُ».[15] «همانا مجلس مؤمن مسجد اوست».
2 ـ مساجد خانه متقین؛ قال رسول اللّه9: «اَلْمَسْجِدُ بَیْتُ کُلِّ تَقِىّ».[16] «مسجد خانه هر پرهیزکارى است».
3 ـ مجلس پیامبران؛ قال رسول اللّه صلىاللهعلیهوآله: «اَلْمَساجِدُ مَجالِسُ الأَنبیاء».[17] «مساجد محل نشستن و جلوس پیامبران است».
4 ـ بهترین مکان؛ قال رسول اللّه صلىاللهعلیهوآله: «أحَبُّ الْبَلادِ إلى اللّه مَسْاجِدُها».[18] «محبوبترین مکان شهرها (محلهاى مسکونى) در نزد خداوند، مسجدهاى آنجاست».
در روایت دیگرى مىفرمایند: «خَیْرُ الْبقاعِ المَساجِدُ».[19] «محبوبترین مکانها نزد خداوند مساجد است».
5 ـ مرکز انوارالهى؛ رسول خدا صلىاللهعلیهوآله در روایتى مساجد را مرکز انوار الهى معرفى مىکند: «المساجد انوار اللّه».[20] «مساجد نورهاى خداوند است».
6 ـ سیاحتگاه امت؛ وجود مقدس رسول خدا صلىاللهعلیهوآله مىفرماید: «اَلسیاحَةُ فِى أُمَّتِى لُزوم الْمساجِدِ».[21] «سیاحت و گردش امت من ملازم بودن با مسجد است».
سؤال 4 ـ علت تعظیم و بزرگداشت مساجد چیست؟
ابىبصیر نقل مىکند که از امام صادق علیهالسلام دلیل احترام و بزرگداشت مساجد را سئوال کردم، حضرت فرمود: «إنَّما اُمِرَ بِتَعْظِیم الْمَساجِدِ لِأَنَّها بُیُوتُ اللّهِ فى الأَرض».[22] «دستور به تعظیم مساجد براى این است که مساجد خانههاى خداوند در روى زمین هستند».
در روایت دیگرى امام صادق علیهالسلام با نقل این روایت از پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله که «ملعون است کسى که به مسجد احترام نگذارد» خطاب به یونس مىفرماید: «اى یونس آیا مىدانى چرا خداوند حق مساجد را بزرگ داشته و این آیه را نازل فرموده که «مساجد براى خداست پس احدى غیر از خدا را در آنجا نخوانید» چون یهود و نصارا هنگامى که وارد کنیسه و کلیساهاى خود مىشدند به خدا شرک مىورزیدند، لذا خداوند متعال به پیامبرش دستور داد که فقط او را بخوانند و او را عبادت کنند».[23]
در روایات دیگرى حضرت مىفرماید: "هنگامى که به در مسجد رسیدى، بدان که تو در خانه پادشاهى بزرگ را قصد کردهاى که جز پاکان هرگز در آن وارد نمىشوند و جز راستگویان را حضور در آن روا نباشد، خود را آماده خدمت کن که اگر حرمتش را پاس ندارى با خطرى بزرگ رو به روى خواهى شد... .[24]
سؤال 5 ـ آیا احترام گذاشتن به مسجد، انبیا، ائمّه اطهار علیهمالسلام و خانه کعبه با اصل توحید منافات دارد؟
در دین اسلام، هر خاک و سنگ و آجرى احترام ندارد، مساجد و معابد به آن دلیل که محل عبادت و راز و نیاز با خداوند هستند، احترام دارند. خداوند متعال به بندگانش اجازه داده است که به این مکانها احترام بگذارند و آنها را عظیم بشمارند. روشن است که احترام گذاشتنى که با اذن و اجازه خالق متعال باشد، در واقع احترام به خود خالق و خداى متعال است و این نهتنها با توحید منافاتى ندارد، بلکه عین توحید است.
تعظیم و احترام به انبیاى الهى و ائّمه اطهار علیهمالسلام عین توحید است؛ زیرا خود خداوند اجازه تعظیم و احترام به آنان را داده است. اینان به فرموده خداوند متعال در قرآن کریم «فى بیوتٍ أذِنَ اللّهُ اَن تُرفَعَ و یُذکَرَ فیها اسمُهُ»[25] هستند؛ (چراغهایى پرفروغ) در خانههایى که خداوند اجازه فرموده است دیوارهاى آن را بالا برند و نام خدا در آنها برده شود. احترام گذاشتن به اینان به دستور خداوند متعال است. این خانههاى انسانى، که معبد روح انسانها هستند، از آن خاک و آجر و سنگى که «مسجد» نام گرفته، بالاترند و به همین دلیل، مورد تعظیم قرار مىگیرند.
در روایات و منابع دینى، وارد شده که مقصود از این «بیوت» همان انسانهایى هستند که سراسر وجودشان عبادت است. در تفسیر قمّى ذیل آیه شریفه مزبور، روایاتى از امام باقر علیهالسلام نقل شدهاند که فرمود: «هى بیوتُ الأنبیاءِ و بیتُ علّىٍ مِنها».[26]
منظور از این خانهها، خانههاى انبیا و پیغمبران است که خانه امام على علیهالسلام نیز یکى از آنهاست. به راستى، زمانى که نگاه انسانها، گفت و شنودشان، خورد و خوراک و تفکرات و قدم برداشتنشان، همه براى خدا باشد، نامى جز مسجد و معبد بر آنها نمىتوان گذاشت و بالاترین مصداق در این باره، انبیا و ائمّه طاهرین علیهمالسلامهستند. خانه کعبه هم احترامش را از حضرت ابراهیم و اسماعیل علیهماالسلام و دیگر انبیا و مؤمنان گرفته است. به تعبیر قرآن کریم، احترام مکّه از آن روست که اولین جایگاه عبادت در جهان است: «اِنّ اوّل بیتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ للذّى ببکّة مُبارکا».[27] «نخستین خانهاى که براى مردم و نیایش خداوند قرار داده شده همان است که در سرزمین مکّه است و پربرکت».
بنابراین، اولین نقطهاى که براى عبادت و پرستش خدا تأسیس شده و احترامش را از عابد و عبادت گرفته، مکّه است.
نتیجه آنکه احترام گذاشتن به مساجد، انبیا و ائمه اطهار علیهمالسلام و خانه کعبه نه تنها منافاتى با اصل توحید و اعتقاد به یگانگى خداوند متعال ندارد، بلکه عین توحید است؛ زیرا احترام گذاشتن به این مکانهاى مقدّس و تعظیم انسانهایى که برگزیده خداوند هستند در راستاى تعظیم و احترام به معبود حقیقى و خالق و آفریننده آسمانها و زمین است.
سؤال 6 ـ مقصود از هتک حرمت مسجد چیست؟
در پاسخ به این سؤال ابتداءً نگاهى به معانى لغوى هتک و حرمت توجه کنیم. «هتک» در لغت به معناى پرده دریدن، پاره کردن پرده، کشیدن و کندن و نیز به معنى مفتضح ساختن و رسوا کردن کسى است.[28] و «حرمت» به معنى؛ آبرو، ارجمندى، آنچه شکستن آن روا نباشد، آنچه که حفظ و نگهدارى و محترم شمردن آن واجب است.[29] به این ترتیب مقصود از هتک حرمت مسجد آن است که؛ مسجد از آبرو و ارجمندى خاصى برخوردار است و حفظ و نگهدارى و محترم شمردن آن بر عموم مسلمانان واجب است. از اینرو نباید احترام مساجد دریده شود. به همین جهت، علماى ما هتک حرمت به مسجد و اهانت به آن را از اقسام گناهان کبیره ذکر کردهاند، شهید بزرگوار حضرت آیهاللّه دستغیب قدسسره مىنویسد: «هر مکانى که به نام مسجد به وسیله مسلمانى بنا شود شیعه باشد یا از سایر فرقههاى اسلامى، رعایت حرمت آن واجب و اهانت و هتک آن مانند خراب کردن یا آلوده ساختن به نجاست، گناه کبیره است. نزد هر دین دارى، بدیهى است که مسجد به حضرت آفریدگار نسبت دارد و «أن المساجد للّه» و اهانت به آن اهانت به خداست».[30]
شهید دستغیب در ادامه به روایاتى که در آنها به تعظیم و گرامى داشت مسجد اشاره شده مىپردازند از جمله روایت ذیل؛ ابوبصیر مىگوید از امام صادق علیهالسلام در ارتباط با تعظیم و بزرگداشت مساجد پرسیدم که علت چیست؟ امام علیهالسلام در جواب فرمودند: «إنَّما أَمِرَ بِتَعْظِیمِ المساجِدِ لأَنَّها بُیُوتُ اللّهِ فِى الأَرض».[31] «فرمان و دستور تعظیم مساجد از روست که مساجد خانههاى خدا در روى زمین هستند».
در روایات دیگرى از امام صادق علیهالسلام مىخوانیم: «... مَلْعونٌ مَلْعونٌ مَنْ لَمْ یُوَقّر الْمَسْجِدَ...».[32] «ملعون و لعنت شده است کسى که مسجد را گرامى ندارد».
لزوم رعایت حرمت و عظمت مساجد به آن حد است که اولیاى دین به ما دستور دادهاند که در گفتگوهاى روزمره خود از «مسجد» با احترام یاد کنید و از بکارگیرى تعابیرى که با منزلت و عظمت مسجد سازگار نیست خوددارى کنیم. در روایتى از امام على علیهالسلام مىخوانیم: «... و لاُیَسمَّى الْمُسْلِمُ رُجَیْلٌ وَ لایُسَمّى الْمُصْحَفُ مُصَیْحِفُ وَ لا یُسَمَّى المَسْجِدَ مُسَیْجِدْ».[33]
نباید به مسلمانان «مردک» گفته شود و به قرآن، قرآنک و از مسجد هم «مسجدک» تعبیر نکنید. شاید به پشتوانه همین دسته از روایات است که بزرگان و علماى ما هتک حرمت مسجد را از گناهان کبیره دانستهاند. البته همانگونه که گذشت بارزترین نوع هتک حرمت، خراب کردن مسجد بدون دلیل و نجس کردن آن است. همچنان که در روایات دیگر به این مسئله اشاره شده است. پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله فرمودند: «جَنّبوا مَساجِدَکُم النِّجاسَةَ».[34] «مساجد خود را از نجاسات دور نگه دارید». از اینرو مىبینیم در قرآن کریم به مسلمانان دستور مىدهد که مبادا مشرکین نزدیک به مسجدالحرام شوند: «یا أَیُها الذِّینَ آمَنُوا إنَّما المُشْرِکُونَ نَجَسٌ فَلایَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرامَ...».[35] «اى اهل ایمان مشرکان نجس هستند، پس نباید به مسجدالحرام نزدیک شوند».
سؤال 7 ـ «مسجد» در لغت و اصطلاح به چه معناست؟
از نظر لغوى، «مسجد» اسم مکان است از فعل «سجد» و به معناى جایگاه سجود و عبادت. «فأمّا المسجدُ مِن الأرضِ فموضعُ السجودِ نفسه»؛[36] «مسجد در زمین، آن مکان و جایى است که در آن سجده مىکنند» «والمسجدُ فتحا و کسرا بیتُ الصلاة»؛[37] «مسجد را چه به فتح جیم بخوانند و چه به کسر آن، جایگاه نماز گزاردن است.»
اما در اصطلاح، بنابرآنچه برخى از نویسندگان نقل کردهاند: «مسجد قطعهاى کوچک یا بزرگ از زمین است که پس از نظافت، تسطیح و پاکیزه کردن آن، سمت قبله در آن مشخص مىشود و به نماز اختصاص مىیابد. این قطعه زمین گاهى داراى دیوار است و گاهى بدون آن، با شن پاکیزه و یا حصیرهاى ارزان یا فرشهاى گرانقیمت فرش مىشود. گاهى بر روى این قطعه زمین بناهاى عظیم با دیوارها، سقفها و گنبدها و مأذنههاى بزرگ برپا مىشود و گاهى نیز هیچیک از اینها را ندارد، اما این در مسجد بودن آن تأثیرى ندارد؛ زیرا یک مسجد ساده و معمولى نیز همانند عظیمترین مساجد، مکانى مقدّس با ویژگىهاى ممتاز است.[38] بنابراین، مسجد محل راز و نیاز مخلوق با خالق و آفریننده هستى، خلوتگه تزکیه نفوس از گناهان و آلودگىهاى دنیوى و محل تفکر در عیوب و اصلاح انحرافات اخلاقى و تکامل روح است.
[1] . اعراف: 29 .
[2] . نور: 36 .
[3] . بحارالأنوار: ج 23 ، صص 326 ـ 325 .
[4] . ن. ک: مجمع البیان: ج 7 ، ص 227 .
[5] . ترجمه المیزان: ج 15 ، ص 175 .
[6] . حج: 40 .
[7] . ترجمه المیزان: ج 15 ، صص 175 ـ 174 .
[8] . من لایحضره الفقیه: ج 1 ، ص 239 ، باب فضل المساجد، حدیث 720 .
[9] . بقره: 114 .
[10] . الذاریات: 56 .
[11] . وسائل الشیعة: ج 5 ، ص 282 ، ح 6556 .
[12] . وسائل الشیعة: ج 5 ، ص 289 ، ح 6573 .
[13] . همان.
[14] . همان.
[15] . الکافى: ج 2 ، ص 662 ، ح 1 .
[16] . کنزالعمال: ج 7 ، ص 580 ، ح 20349 .
[17] . مستدرک الوسائل: ج 3 ، ص 362 ، ح 3786 .
[18] . مجموعة ورام: ج 2 ، ص 235 .
[19] . وسائل الشیعة: ج 5 ، ص 293 ، ح 6581 .
[20] . مستدرک الوسائل: ج 3 ، ص 447 ، ح 3962 .
[21] . همان: ج 3 ، ص 100 ، ح 3121 .
[22] . وسائل الشیعة: ج 5 ، ص 298 ، ح 6591 .
[23] . مستدرک الوسائل: ج 3 ، ص 435 ، ح 3942 / بحارالأنوار: ج 73 ، ص 354 .
[24] . همان: ص 437 ، ح 3946 / بحارالأنوار: ج 80 ، ص 373 .
[25] . نور: 36 .
[26] . تفسیر قمّى: ج 2 ، ص 103 .
[27] . آلعمران: 96 .
[28] . فرهنگ فارسى عمید: ص 1257 .
[29] . همان: ص 562 .
[30] . گناهان کبیره: ج 2 ، ص 385 .
[31] . علل الشرایع: ج 2 ، ص 318 ، ح 1 از باب 4 [باب العلة التى من أجلها أمر اللّه بتعظیم المساجد].
[32] . کنزالفوائد: ج 1 ، صص 150 ـ 149 .
[33] . الجعفریات: ص 241 / مستدرک الوسائل: ج 3 ، ص 446 ، باب 54 از ابواب احکام المساجد، روایت 15 .
[34] . وسائل الشیعة: ج 5 ، ص 229 ، باب 24 از ابواب احکام المساجد، حدیث 6410 .
[35] . توبه: 28 .
[36] . کتابالعین: ج 6 ، ص 49 / سادة العرب: ج 3 ، ص 204 .
[37] . مجمع البحرین: ج 3 ، ص 65 .
[38] . دو ماهنامه مسجد: ش 37 و 38 ، «پیدایش مسجد» ص 80 ـ 81 .