1. پیامبر اکرم (ص): مَنْ سَرَّهُ اَنْ یَلْقَى اللَّهَ طاهِراً مُطَهَّراً فَلْیَلْقَهُ بِزَوْجَةٍ وَ مَنْ تَرَکَ التَّزْوِیجَ مَخافَةَ العَیْلَةِ فَقَدْ أَساء الظنَّ باللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ؛(1)
هر کس شادمان مىشود به اینکه خداوند را در حال پاکى و پاکیزگى [معنوى] ملاقات کند، پس خداى را به همراه زوجهاى ملاقات کند، و کسى که ازدواج را به خاطر ترس از خرجى زندگى رها کند، در حقیقت به خداى عز و جل بدگمان شده است.
-
1. پیامبر اکرم (ص): مَنْ سَرَّهُ اَنْ یَلْقَى اللَّهَ طاهِراً مُطَهَّراً فَلْیَلْقَهُ بِزَوْجَةٍ وَ مَنْ تَرَکَ التَّزْوِیجَ مَخافَةَ العَیْلَةِ فَقَدْ أَساء الظنَّ باللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ؛(1)
هر کس شادمان مىشود به اینکه خداوند را در حال پاکى و پاکیزگى [معنوى] ملاقات کند، پس خداى را به همراه زوجهاى ملاقات کند، و کسى که ازدواج را به خاطر ترس از خرجى زندگى رها کند، در حقیقت به خداى عز و جل بدگمان شده است.
برخوردارى از نعمت همسر، مىتواند محیط مساعدى را در زندگى انسان، در جهت کسب طهارت معنوى و دورى از انحرافات ایجاد کند. انسانى که براى تأمین سعادت ابدى و حیات جاوید تلاش مىکند باید بداند که همسرى مناسب، همسفر خوبى براى او خواهد بود. توجه به ملاکهاى اصلى و ارزشى در گزینش همسر، مىتواند انسان را در دستیابى به همسرى مناسب یارى کند، و این نکتهاى است که در روایت بعدى به آن توجه شده است.
2. امام صادق (ع): إذا تَزَوَّجَ الرَّجُلُ الْمَرْأَةَ لِمالِها اَوْ جَمالِها لَمْ یُرْزَقْ ذلِکَ، فإنْ تَزَوَّجَها لِدِینِها رَزَقَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ جَمالَها وَ مالَها؛(2)
هنگامى که مرد، زن را به خاطر ثروت یا زیبایىاش به ازدواج درآورد به هدفش نخواهد رسید، ولى اگر با او به انگیزه دین و ایمانش ازدواج کرد، خداى عز و جل، هم زیبایى و هم ثروت او را روزىاش، خواهد نمود. انسانى که با انگیزه صحیح، این سنت اسلامى را انجام مىدهد، از یک طرف زمینه مناسبى را در جهت رشد معنوى خویش فراهم کرده است، و از جانب دیگر، درهاى رزق و فضل الهى را به روى خود گشوده است. و این علاوه بر آنکه مفاد روایات متعددى است، به صراحت مورد تأکید قرآن نیز واقع شده است؛ آنجا که مىفرماید: «وَ أَنْکِحُوا الأیامى مِنْکُمْ وَ الصَّالِحینَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ إمائِکُمْ اِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌ».(3)
مفاد آیه این است که «زنان و مردان بىهمسر و نیز بردگان و کنیزانى که شایستگى ازدواج یافتهاند را همسر دهید، اگر هم تنگدست باشند خداوند از فضل خودش آنان را بىنیاز خواهد ساخت. خداوند، هم وسعت دارد و هم مىداند». از سوى دیگر، از ارزشمندترین ساختارهاى اجتماعى در اسلام، بنیان خانواده است که اگر بر اساس صحیح و در چارچوب ارزشهاى دینى شکل گرفته باشد همان گونه که در روایت بعدى آمده، دوست داشتنىترین بنا در پیشگاه خداوند است.
3. امام باقر(ع):
قالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): ما بُنِىَ بِناءٌ فِی الإسلامِ اَحَبُّ إلَى اللَّهِ تعالى مِنَ التَّزْوِیج؛(4)
از نظر اسلام، در پیشگاه خداوند تعالى، هیچ بنایى، محبوبتر از ازدواج بنا نشده است.
از اینرو در احادیث چندى، از ترک ازدواج و زندگى مجرد، نکوهش شده است و حتى کسانى که به عمد، راه تنهایى زیستن را پیشه مىکنند نفرین شدهاند. (5)
4. پیامبر اکرم(ص):
خَیْرُکُمْ، خَیْرُکُمْ لِنِسائِهِ وَ أَنَا خَیْرُکُمْ لِنِسائی؛(6)
بهترینِ شما مردى است که با زنان خود خوشرفتارتر باشد و من از همه شما نسبت به همسرانم خوشرفتارترم.
5. پیامبر اکرم(ص):
ما زالَ جِبْرَئیلُ یُوصینی فی أمر النساءِ حَتّى ظَنَنْتُ أنّه سَیُحَرِّمُ طَلاقَهُنَّ؛(7)
جبرئیل، همواره به من سفارش زنان را مىنمود تا آنجا که گمان کردم، خداوند بزودى طلاق دادن آنان را حرام خواهد کرد.
آنگاه که همسر براى مرد، در حکم امانتى الهى است، طبیعى است که بهترین مردان در این خصوص کسانى خواهند بود که براى این ودیعههاى الهى بهتر باشند و پیامبر اکرم(ص) با همه مسؤولیتهایى که مقام امامت و رسالت بر دوش او مىگذاشت و با وجود تعداد همسرانى که به خاطر مصلحت اسلام اختیار کرده بود و اختلافى که آن همسران از نظر اخلاق و سنّ داشتند، به گونهاى با آنها رفتار مىکرد که در سراسر عمر زناشویى حتى یک بار نیز نتوانستند بر پیامبر اکرم(ص) خردهگیرى کنند و این خود یکى از امتحانات الهى براى رسول اکرم(ص) بود.
در فرهنگ جاهلى، از آنجا که زن به مثابه مال شخصى مرد پنداشته مىشد و مرد براى خود این حق را قایل بود که با همسر خود هر گونه که خواست رفتار کند و او را هر چند به ناحق، مورد اذیت و آزار قرار دهد، در اسلام براى دفاع از حقوق زن عنایت خاصى شده است؛ از جمله به روایت ذیل توجه شود.
6. پیامبر اکرم(ص): ... فَاَیُّ رَجُلٍ لَطَمَ امْرَأَتَهُ لَطْمَةً، اَمَرَاللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مالِکَ، خازِنَ النِّیرانِ فَیَلْطِمُهُ عَلى حُرِّ وَجْهِهِ سَبْعِینَ لَطْمَةً فی نارِ جَهَنَّمَ...؛ (8)
هر مردى که یک سیلى به صورت همسرش بزند، خداى عز و جل به «مالک» که مأمور دوزخ است، دستور مىدهد در آتش جهنم، هفتاد سیلى به گونه او بزند.
7. امام موسى بن جعفر(ع):
عِیالُ الرَّجُلِ أُسَراؤُهُ، فَمَنْ اَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِ نِعْمَةً فَلْیُوَسِّعْ عَلى أُسَرائِهِ، فَإنْ لَمْ یَفْعَلْ أَوْشَکَ أَنْ تَزُولَ تِلْکَ النِّعْمَةُ؛(9)
خانواده مرد، اسیران او هستند. لذا هر کس که خداوند بر او نعمتى ارزانى داشت، بر اسراى خودش وسعت و گشایش دهد و الاّ اگر این کار را نکرد، آن نعمت در شرف نابودى قرار خواهد گرفت.
مسأله آسان گرفتن زندگى بر همسر و فرزند را در روایات متعددى مىخوانیم. اینکه در اینجا همسر و فرزندان، همانند اسیران شمرده شدهاند از این جهت است که آنان راه به جایى ندارند و چشم نیاز و دیده انتظار به دست مرد گشودهاند. از سوى دیگر، یک اسیر، تنها نیاز به امور مادى ندارد. برخورد مناسب و اظهار عطوفت، بهترین هدیه براى او است. لذا در روایت دیگرى، همین امر به صورت کلى آمده است که در پیشگاه خداوند، محبوبترین بندگان، آنانند که رفتارشان با خانوادهشان که اسیران آنانند بهتر باشد.(10)
روایات بعدى نیز در همین زمینه است.
8. پیامبر اکرم(ص):
جُلُوسُ الْمَرْءِ عِنْدَ عِیالِهِ أحَبُّ اِلى اللَّهِ تَعالى مِنْ اعْتِکافٍ فی مسجدی هذا؛(11)
در پیشگاه خداوند تعالى، نشستن مرد در کنار همسر خود، از اعتکاف در این مسجد من، محبوبتر است.
ارزش اعتکاف و ثواب ماندن در مسجد پپامبر(ص) چیزى است که هر مسلمانى آرزوى دستیابى به آن را دارد. اگر به فضیلتى که اعتکاف در مسجد آن حضرت(ص) دارد توجه شود، آن وقت به ارزش بالاى انس و الفت و نشستن مرد در کنار همسر خود، بیشتر پى خواهیم برد. این نیاز طبیعى زن است که همسرش، ساعاتى را در کنار او باشد، با او همصحبت شود، به سخن او گوش کند، و کارهاى روزمره، او را از این مهم باز ندارد. خود مرد نیز چنین نیازى را دارد. و این عنایت و اهتمام بالاى اسلام به تحکیم مناسبات زن و شوهر و تقویت روابط عاطفى آنان را مىرساند که حضور در خانه و نشستن در کنار همسر را در پیشگاه خداوند از اعتکاف در مسجدالنبى(ص) دوستداشتنىتر به شمار مىآورد. و این چنین است که در سخن دیگرى از پیامبر بزرگوار اسلام(ص) آمده است «مردى که لقمه در دهان همسر خود مىگذارد داراى اجر و ثواب است.»(12)
و یا گفته حضرت(ص) که خدمت به خانواده را تنها کار انسان «صدّیق» یا «شهید» یا مردى که خداوند خواسته است خیر دنیا و آخرت را به او برساند مىشمارد:
لا یَخْدِمُ العِیالَ إلّا صِدِّیقٌ اَوْ شَهیدٌ اَوْ رَجُلٌ یُریدُ اللَّهُ بِهِ خَیْرَ الدُنْیا وَ الآخِرَةِ.(13)
9. پیامبر اکرم(ص):
مَنْ دَخَلَ السَّوْقَ فَاشْتَرى تُحْفَةً فَحَمَلَها اِلى عِیالِهِ کانَ کَحامِلِ صَدَقَةٍ إلى قَوْمٍ مَحاوِیجَ وَ لْیَبْدَأْ بِالإناثِ قَبْلَ الذُّکُورِ؛(14)
مردى که داخل بازار شود و تحفهاى بخرد و آن را براى خانوادهاش ببرد، ثوابش برابر کسى است که صدقهاى را به قومى نیازمند برساند. و (هنگام خرید یا تقسیم) نخست از دختران شروع کند.
عنایت خاصى که در اینجا حتى در هدیه دادن به دختران شده حاکى از اوج توجه و احترامى است که اسلام براى آنان قایل است، و از طرف دیگر، نشاندهنده زمینه بیشترى است که فرزندان دختر در جلب عطوفت و مهربانى دارند.
براى تقویت رشتههاى زندگى مشترک زن و مرد و ایجاد حس اعتماد به نفس در زن و دلگرمى بیشتر به زندگى، توجه خاصى نیز به روابط عاطفى میان آن دو شده است. حدیث بعدى مؤید این معناست.
10. پیامبر اکرم(ص):
قَوْلُ الرَّجُلِ لِلْمَرْأَةِ «إنّی اُحِبُّکِ» لا یَذْهَبُ مِنْ قَلْبِها اَبَداً؛(15)
این گفته مرد به همسرش که «من تو را دوست دارم» هیچگاه از قلب زن بیرون نمىرود.
11. امام باقر(ع):
لایَنْبَغی لِلْمَرْأَةِ أَنْ تُعَطِّلَ نَفْسَها وَ لَوْ أَنْ تُعَلِّقَ فی عُنُقِها قَلادَةً وَ لایَنْبَغی أَنْ تَدَعَ یَدَها مِنَ الْخِضابِ وَ لَوْ أَنْ تَمْسَحَها مَسْحاً بِالْحَناءِ و إنْ کانَ مُسِنَّةً؛ (16)
براى زن (در رسیدگى به وضع ظاهر خود) سزاوار نیست که به خود و سر و وضعش نرسد هر چند به اینکه گردنبندى را به خود بیاویزد، و سزاوار نیست که دستش را بىرنگ رها کند هر چند به اینکه مختصر حنایى بگذارد؛ گرچه سالخورده باشد.
بىشک موضوع یاد شده، یک نیاز طبیعى براى زن و مرد است و در این روایات، همان گونه که به مسأله هزینه و ایجاد گشایش در زندگى و نیز اظهار محبت علنى توجه شده است بر این نیاز طبیعى نیز که در روابط زن و شوهر نقش خاصى دارد تأکید شده است. همین امر پسندیده در صورتى که خارج از حدود خانه و براى بیگانه انجام شود حرام است و آثار سوء خود را در جامعه و بویژه در محیط خانواده و روابط زن و شوهر خواهد داشت. این امر پسندیده، عیناً براى مردان نیز سفارش شده و علت آن نیز روشن است. البته نکته دیگرى که در همین زمینه باید مورد توجه قرار گیرد موضوع لزوم تمایز میان زن و مرد در وضع ظاهرى و لباس و امثال آن است. و این همان نکتهاى است که در سخن فاطمه دختر امیرالمؤمنین على(ع) به روایت عروة بنعبداللَّه آمده است. او مىگوید: وارد بر فاطمه دختر على بنابىطالب(ع) شدم در حالى که پیرزنى سالخورده شده بود و گردنبندى در گردنش بود و دو النگو در دستش. لذا گفت: براى زنان ناخوشایند و مکروه است که خود را شبیه مردان سازند.(17)
12. حسن بنجهم:
رأَیْتُ أَباالحَسنِ(ع) اِخْتَضَبَ، فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِداکَ! إخْتَضَبْتَ؟!
فَقالَ: نَعَمْ، اِنَّ التَّهِیَّةَ مِمّا یَزِیدُ فی عِفَّةِ النِّساءِ، وَ لَقَدْ تَرَکَ النِّساءُ الْعِفَّةَ بِتَرْکَ أَزْواجِهِنَّ التَّهِیَّةَ. ثُمَّ قالَ: أَیَسُرُّکَ أَنْ تَراها عَلى ماتَراکَ عَلَیْهِ إذا کُنْتَ عَلى غَیْرِ تَهِیَّةٍ؟
قُلْتُ: لا.
قالَ: فَهُوَ ذاکَ. ثُمَّ قالَ: مِنْ اَخْلاقِ الأنْبِیاءِ، التَّنَظُّفُ و التَّطَیُّبُ وَ حَلْقُ الشَّعْرِ و کثرهُ الطَروقَةِ؛(18)
حضرت امام رضا(ع) (19) را دیدم که موهاى خود را رنگ کرده است. عرض کردم: فدایت شوم! خضاب گذاشتهاى؟!
فرمود: بله، چرا که آراستن خود از جمله چیزهایى است که موجب افزایش پاکدامنى زنان مى گردد؛ و زنان، عفت و پاکدامنى را به این علت رها کردند که شوهرانشان آراستن خویش را ترک نمودند. سپس فرمود: آیا تو خوش دارى که همسرت را به همان شکلى ببینى که تو را در حال ژولیدگى و عدم رسیدگى به سر و وضع مى بیند؟
عرض کردم: نه.
فرمود: پس این، همان است. سپس فرمود: نظافت و استعمال بوى خوش و اصلاح سر و آمیزش زیاد از اخلاق انبیاست.»
13. پیامبر اکرم(ص)
... فَلَکُمْ عَلَیْهِنَّ حَقٌّ وَ لَهُنَّ عَلَیْکُمْ حَقٌّ، وَ مِنْ حَقِّکُمْ عَلَیْهِنَّ أَنْ لایُوَطِّؤُوا فَرْشَکُمْ وَ لا یَعْصِینَکُمْ فی مَعْرُوفٍ. فَإذا فَعَلْنَ ذلِکَ فَلَهُنَّ رَزْقُهُنَّ وَ کِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَ لا تَضْرِبُوهُنَّ؛ (20)
... براى شما مردان، بر زنان حقى است و براى آنان نیز بر شما حقى. و از جمله حقوق شما بر آنان، این است که رابطه نامشروع با بیگانه برقرار نکنند و در موارد لزوم اطاعت، از شما سرپیچى نکنند. پس آنگاه که این حقوق را ادا کردند، حق خرجى و لباس در حد متعارف و معمول را دارا هستند و (نیز از جمله حقوق اینکه) آنان را نزنید.
روشن است که زن و مرد، هر یک در روابط زناشویى و زندگى مشترک داراى حقوقى هستند و در حدیث فوق به قسمتى از آن اشاره شده است و این گونه نیست که یک طرف، همیشه خود را طلبکار و دیگرى را بدهکار بداند؛ بلکه روابط بر اساس حقوق متقابل است و تنها با این احساس است که جوّ مساعدى براى تحقق صفا و صمیمیت و همکارى به وجود خواهد آمد.
14. امام صادق(ع):
قالَ رسولُ اللَّهِ(ص): مَنْ أَطاعَ اِمْرَأَتَهُ أَکَبَّهُ اللَّهُ عَلى وَجْهِهِ فی النّارِ.
قِیلَ: وَ ما تِلْکَ الطّاعَةُ؟
قالَ: تَطْلُبُ اِلَیْهِ (مِنْهُ - کافى) الذِّهابَ إَلى الْحَمَّاماتِ وَ الْعُرُساتِ وَ الْعِیداتِ و النّائحاتِ (النَّیاحاتِ - کافى) و الثِّیابَ الرِّقاقَ فَیُجیبُها؛ (21)
کسى که از زنش اطاعت نماید، خداوند او را به صورت، در آتش اندازد.
گفته شد: آن طاعت چیست؟
فرمود: اینکه زن خواهان رفتن به حمامهاى عمومى و عروسیها و مراسم عید و جشنها و سوگواریها و یا پوشیدن لباسهاى نازک و بدننما باشد و او نیز مىپذیرد.»
مدیریت زندگى توسط مرد و مسؤولیتهاى ناشى از آن، از نقطه نظر شرعى، این حق را به او مى دهد که محدودیتهایى را در خصوص خروج همسر خویش از خانه ایجاد کند و همسرش موظف باشد بدون موافقت قبلى او اقدام به خروج از خانه نکند. البته روشن است که این حق، به گونهاى مطلق و خودخواهانه نیست.
برخى اجتماعات، زمینه مساعدترى براى فساد و گناه فراهم مىنماید و این امر در گذشته نسبت به برخى مکانها همچون حمامها و مجالس ختم زنانه شدت بیشترى داشته است. مرد علاوه بر اینکه خود باید نسبت به آلوده شدن و گرفتار آمدن در ورطه گناه، فردى خویشتندار باشد، در خصوص خانواده بویژه همسر خود نیز مسؤولیت دارد. چنان که قرآن کریم مى فرماید: «یا أیُّها الّذینَ آمَنوُا قُوا اَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلیکُمْ ناراً وَقُودُهَا النّاسُ و الحِجارةُ». (22)
مرد به عنوان کسى که بار زندگى را بر دوش مىکشد و مسؤولیت اصلى بر عهده او مىباشد نباید به گونهاى رفتار کند که تدبیر و مدیریت زندگى اساساً از دست او خارج شود و در زندگى تبدیل به فردى بىاختیار و بدون اراده گردد. او نمىتواند و نباید از مسؤولیت و وظیفه دشوارى که در زندگى مشترک بر عهده دارد شانه خالى کند. لذا در سخنى از امیرالمؤمنین(ع) آن مردى که تدبیر کار خویش را به زنى واگذار کرده مورد لعن قرار گرفته است. (23)
15. امام صادق(ع):
اِنَّ رَجُلاً مِنَ اْلأَنصارِ عَلى عَهدِ رَسُولِ اللَّهِ(ص) خَرَجَ فی بَعْضِ حَوائِجِهِ وَ عَهِدَ اِلى امْرَأَتِهِ عَهْداً أَلاّ تَخْرُجَ مِنْ بَیْتِها حَتّى یَقْدَمَ. قالَ: وَ إِنَّ أباها مَرِضَ فَبَعَثَتِ الْمَرْأَةُ اِلى رَسُولِاللَّهِ(ص) فَقالَتْ: اِنَّ زَوْجی خَرَجَ وَ عَهِدَ اِلَیَّ أَنْ لا أَخْرُجَ مِنْ بَیْتی حَتّى یَقْدَمَ وَ إنَّ أبی مَرِیضٌ فَتَاْمُرُنی أَنْ أَعُودَهُ؟
فَقالَ: لا، اِجْلِسی فی بَیتِکِ وَ أَطِیعی زَوْجَکِ.
قالَ: فَماتَ فَبَعَثَتْ اِلَیْهِ، فَقالَت: یا رَسُولَاللَّه! اِنَّ أَبی قَدْ ماتَ فَتَأْمُرُنی أَنْ اُصَلِّىَ عَلَیْهِ؟
فَقالَ: لا، اِجلِسی فِی بَیْتِکِ وَ أَطیعی زَوْجَکِ. قالَ: فَدُفِنَ الرَّجُلُ فَبَعَثَتْ اِلَیْها رَسُولُاللَّهِ(ص): إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ غَفَرَلَکِ وَ لِأَبیکِ بِطاعَتِکِ لِزَوْجِکِ؛ (24)
مردى از انصار در زمان رسول خدا(ص) به خاطر کارى، به مسافرت رفت و به همسرش سفارش کرد که از خانه خارج نشود تا او برگردد. پدر این زن مریض شد، لذا زن خدمت رسول خدا(ص) پیغام فرستاد که شوهرم به مسافرت رفته و به من سفارش کرده است تا موقع برگشتش، از خانهام خارج نگردم ولى پدرم مریض است؛ اجازه مىدهید که او را عیادت کنم؟
پیامبر(ص) جواب فرستاد: نه، در خانهات بنشین و مطیع همسرت باش.
تا اینکه پدرش مرد؛ دوباره پیغام فرستاد: اى رسول خدا! پدرم مرده است، آیا دستور مى فرمایید که بر او نماز بخوانم؟
حضرت(ص) جواب فرستاد: نه، در خانهات بنشین و مطیع شوهرت باش.
پس از آن، پدرش به خاک سپرده شد. (این بار) پیامبر اکرم(ص) براى زن پیغام فرستاد که خداوند عز و جل تو را و پدرت را به علت اطاعت تو از همسر، مشمول مغفرت قرار داد.
16. پیامبر اکرم(ص):
ما اسْتَفادَ امْرُءٌ مُسْلِمٌ فائِدةً بَعْدَ اْلإسْلامِ اَفْضَلَ مِنْ زَوْجَةٍ مُسْلِمَةٍ تَسُرُّهُ إذا نَظَرَ إلَیْها وَ تُطِیعُهُ إذا اَمَرَها وَ تَحْفَظُهُ إذا غابَ عَنْها فی نَفْسِها وَ مالِهِ؛ (25)
مرد مسلمان بعد از اسلام، بهرهاى برتر از همسرى مسلمان نبرده است. همسرى که وقتى به او مى نگرد مایه مسرّت او است، و آنگاه که به او دستورى مى دهد اطاعت مى کند، و در غیاب شوهر، حافظ ناموس خود و اموال شوهر است.
17. اسحاق بنعمّار:
قُلْتُ لاِبیعبدِاللَّهِ(ع): ما حَقُّ الْمَرْأَةِ عَلى زَوْجِها الذَّی إذا فَعَلَهُ کانَ مُحْسِناً؟
قالَ: یُشْبِعُها وَ یَکْسُوها وَ إنْ جَهِلَتْ غَفَرَلَها.
وَ قالَ أبُوعَبْدِاللَّهِ(ع): کانَتْ امْرَأَةٌ عِنْدَ أَبی(ع) تُؤْذِیهِ فَیَغْفِرُلَها؛(26)
به امام صادق(ع) عرض کردم: حق زن بر شوهرش چیست، که اگر آن را انجام دهد انسان نیکوکارى خواهد بود؟
فرمود: خوراک و پوشاک او را تأمین کند و اگر از سر جهل مرتکب خطایى شد از او در گذرد.
باز فرمود: پدرم زنى داشت که او را اذیت مى کرد، ولى پدرم او را مىبخشید.
18. امام صادق(ع):
أیُّما امْرَأَةٍ قالَتْ لِزَوْجِها: ما رَأَیْتُ قَطُّ مِنْ وَجْهِکَ خَیْراً فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُها؛(27)
هر زنى به همسرش بگوید: «من از روى تو خیرى ندیدم» عملش ضایع و حبط خواهد شد.
در ضمن چند روایت گذشته، به برخى از حقوق متقابل زن و شوهر اشاره شد؛ از جمله خارج نشدن از خانه بدون اجازه شوهر، حفظ آبرو و اموال شوهر در غیاب او، تأمین خوراک و پوشاک و قهراً مسکن زن، چشمپوشى از اشتباهات او و بالأخره در روایت فوق به این نکته توجه داده شده است که زن نباید زحمات شوهرش را در نیکى به او و برآوردن نیازهاى او نادیده بگیرد و با گفتن جملاتى دلسرد کننده که حاکى از عدم قدردانى از زحمات شوهر است، موجب سردى روابط میان خود و همسرش شود که چه بسا پیامدهاى ناگوارى را به دنبال دارد.
چند روایت بعدى، گویاى برخى از صفات زنان شایسته است.
19. امام رضا(ع) از امیرالمؤمنین(ع):
خَیْرُ نِسائِکُمْ، اَلْخَمْسُ.
قِیلَ: یا اَمِیرَالمُؤْمِنینَ! وَ مَا الْخَمْسُ؟
قالَ: اَلْهَیِّنَةُ، اللَّیِّنَةُ، المُؤاتِیَةُ، الّتِی إذا غَضِبَ زَوْجُها لَمْ تَکْتَحِلْ بِغَمْضٍ حَتّى یَرْضى، وَ اِذا غابَ عَنْها زَوْجُها حَفِظَتْهُ فی غَیْبَتِهِ، فَتِلْکَ عامِلٌ مِنْ عُمّالِ اللَّهِ وَ عامِلُ اللَّهِ لا یَخِیبُ؛ (28)
بهترین زنان شما داراى پنج صفت هستند.
گفته شد: اى امیر مؤمنان! آن پنج صفت کدام است؟
فرمود: سبکبار و کمصداق، نرمخو و خوشرفتار، مطیع و موافق، آنگاه که همسرش خشم گیرد، خواب به چشمش نرود تا از او راضى گردد. و در غیاب شوهرش حافظ او باشد.
چنین زنى، کارگزارى از کارگزاران خداوند است و کارگزار خداوند نیز دچار ناکامى و خسران نخواهد شد.
20. پیامبر اکرم(ص):
أیُّما امْرَأَةٍ آذَتْ زَوْجَها بِلِسانِها لَمْ یَقْبَلِ اللَّهُ مِنْهُ صَرْفاً وَ لا عَدْلاً وَ لا حَسَنَةً مِنْ عَمَلِها حَتّى تُرضِیَهُ وَ إنْ صامَتْ نَهارَها وَ قامَتْ لَیْلَها؛ (29)
هر زنى که شوهرش را با زبان بیازارد، خداوند، هیچ توبه و کفارهاى را از او نمى پذیرد و هیچ کار نیکش را قبول نمى کند تا وقتى که شوهرش را راضى کند، گرچه زن، روز خود را روزه بدارد و شب را به عبادت گذراند.
روشن است که براى پذیرش توبه و قبولى اعمال نیک، زمینههایى لازم است و موانع زیادى وجود دارد که از جمله آنها عدم رضایت شوهر است. البته اگر زن به وظیفه خویش عمل کرده است و با این حال، مرد به هر دلیلى و نوعاً به خاطر منافع شخصى خویش، اظهار عدم رضایت از همسر خود بکند او مسؤولیتى ندارد، ولى اگر زن با کلمات خود، موجب آزار و ناراحتى همسرش شده است و در عین حال حاضر به کسب رضایت او نیست، طبیعى است که اعمال نیک او نیز بر جاى بماند. روایت بعدى نیز ناظر به همین نکته است.
21. پیامبر اکرم(ص):
خَیْرُ نِسائِکُمْ، الّتِی إنْ غَضِبَتْ اَوْ غَضِبَ تَقُولُ لِزَوْجِها: یَدی فی یَدِکَ، لا أَکْتَحِلُ عَیْنی بِغَمْضٍ حَتّى تَرْضى عَنِّی؛(30)
بهترین زنان شما، زنى است که وقتى خشمگین گردد و یا همسرش بر او خشم گیرد، به شوهرش بگوید:
دستم را در دست تو مى گذارم و خواب را به چشمم راه نمى دهم تا وقتى که از من راضى شوى.
این بسیار مهم است که اگر کدورت و عصبانیتى نیز پیش آمد، هر یک سعى نکند به دیگرى نشان دهد که به او نیازى ندارد بلکه سعى در جبران کوتاهى و تقصیر خود کند و طرف مقابل نیز آن را به عنوان نقطه ضعف دیگرى تلقى نکند، بلکه حمل بر روحیه گذشت و عدم لجاجت وگرمى بخشیدن دوباره به زندگى مشترک که هر دو از آن بهرهمند مى شوند نماید.
22. على(ع):
جِهادُ الْمَرْأَةِ حُسْنُ التَّبَعُّلِ؛(31)
جهاد زن، خوب شوهردارى کردن است.
یک زن آگاه و وظیفهشناس، اگر بتواند درون خانه خود، محیط مساعدى را براى رشد و کمال خود و شوهر و بویژه فرزندان خویش فراهم کند تأثیر مثبت و بسیار مؤثر آن در اصلاح جامعه و اخلاق و تربیت آحاد آن، بر کسى پوشیده نیست. در حقیقت، زن، شرکت مستقیم در فعال نمودن سایر نیروهاى سازنده جامعه دارد و نقش عمدهاى را در گرمى بخشیدن به مجاهدان در میدان نبرد ایفا مى کند. از سوى دیگر، حدیث فوق که تفصیل آن را در روایت بعدى خواهیم خواند، گویاى اهمیت وظیفه خانهدارى است چرا که آن را به مثابه جهاد مىداند.
23. اسماء بنت یزید که از زنان انصار بود به محضر پیامبر(ص) که میان اصحابش بود، رسید و عرض کرد:
پدر و مادرم فدایت! من فرستاده زنان به سوى شما هستم. جانم فداى شما! بدان که هیچ زنى در شرق و غرب نیست که جریان آمدن مرا به حضور شما بشنود مگر اینکه همعقیده من است. پرسش من این است که خداوند تو را بحق، به سوى مردان و زنان فرستاد و ما به تو و به پروردگارت که تو را فرستاد ایمان آوردیم و ما گروه زنان محصور و محدود، نشسته در خانه و وسیله برآوردن خواستههاى شماهاییم، و بار فرزندانتان را بر دوش مى کشیم و شما جماعت مردان، با شرکت در نمازجمعه و جماعت و عیادت بیماران و حضور در تشییعجنازهها و انجام دادن مداوم مراسم حج و از همه برتر، با امکان حضور در جهاد در راه خدا، بر ما برترى داده شدهاید. از طرف دیگر، وقتى کسى از شماها به سفر حج یا عمره مىرود و یا براى حفظ مرزها خارج مىشود، اموالتان را برایتان نگهدارى مىکنیم و لباسهایتان را مىبافیم و اولادتان را تربیت مىکنیم. پس اى رسول خدا! از نظر اجر و پاداش چه مشارکتى با شما داریم؟
پیامبر اکرم(ص) چهره خویش را به طرف اصحابش نمود و فرمود:
هَلْ سَمِعْتُمْ مَقالَةً قَطُّ اَحْسَنَ مِنْ مُساءَلَتِها مِنْ اَمْرِ دِینِها مِنْ هذِهِ؟
فَقالُوا: یا رَسُولَاللَّهِ! ما ظَنَنَّا أَنَّ امْرَأَةً تَهْتَدی اِلى مِثْلِ هذا!
فَالْتَفَتَ النَّبِیُّ(ص) اِلَیْها ثُمَّ قالَ لَها: إنْصَرِفی أَیَّتُهَا الْمَرْأَةُ وَ أَعْلِمی مَنْ خَلْفَکِ مِنَ النِّساءِ أَنَّ حُسْنَ تَبَعُّلِ إحْداکُنَّ لِزَوْجِها وَ طَلَبَها مَرْضاتِهِ وَ اتِّباعَها مُوافَقَتَهُ یَعْدِلُ ذلِکَ کُلَّهُ. فَأَدْبَرَتِ الْمَرْأَةُ وَ هِیَ تُهَلِّلُ وَ تُکَبِّرُ اسْتِبْشاراً؛(32)
آیا تاکنون گفتارى بهتر از پرسش این بانو که در باره امر دینش پرسید، شنیدهاید؟
عرض کردند: اى رسول خدا! ما گمان نمىکردیم زنى به چنین چیزى دست یابد!
آنگاه پیامبر(ص) رو به طرف آن زن گرداند و به او فرمود:
اى زن! برگرد و به سایر زنانى که از سوى آنان آمدهاى اعلام کن که خوشرفتارى یکى از شماها با شوهر و جویاى رضایت او شدن و دنبال کردن موافقت او، با همه آن فضایل و اعمال مردان برابرى مىکند.
آن زن برگشت در حالى که از خوشحالى و بشارت یافتن، تهلیل و تکبیر بر زبان داشت.
مرحوم علامه طباطبایى از این حدیث، نکات چندى را استفاده کرده است که به اختصار به آنها اشاره مىشود:
1) از امثال این قضایا روشن مىشود که زنان با اینکه بیشتر به امور داخلى منزل مشغولند، اما از نظر مراجعه به ولىّ امر و کوشش در جهت حل پارهاى مشکلات خویش منعى نداشتهاند.
2) آنچه بیشتر در زندگى زن، مورد پسند اسلام است این است که وظیفه مهم خانهدارى را فراموش نکند، و این توصیه پیامبر(ص) گرچه واجب نبود لکن در یک محیط سالم و مذهبى، همین دستور استحبابى حافظ این خواسته اسلامى بود.
3) زنان با اینکه از فضیلت امثال جهاد، به عللى که روشن است محرومند اما اسلام این محرومیتها را با مزایا و ارزشهاى دیگرى که بسى افتخارآمیز است جبران کرده است. (33)
حدیث بعدى مىتواند تفسیرى بر این وظیفه باشد.
24. پیامبر اکرم(ص):
اِنَّ مِنْ خَیْرِ نِسائِکُمْ؛ اَلْوَلُودَ، السَّتِیرَةَ، الْعَفِیفَةَ، الْعَزِیزَةَ فِی اَهْلِها، الذَّلِیلَةَ مَعَ بَعْلِها، الْحِصانَ مَعَ غَیْرِهِ، الّتِی تَسْمَعُ لَه وَ تُطِیعُ اَمْرَهُ وَ إذا خَلا بِها بَذَلَتْ ما أَرادَ مِنْها؛ (34)
همانا از بهترین زنان شما زنى است که زیاد بچهدار شود، شوهردوست و محجوب و پاکدامن باشد، در میان خویشانش عزیز باشد ولى با شوهرش رام و تسلیم باشد، خودش را از بیگانه محفوظ بدارد، نسبت به همسرش حرفشنوى و اطاعت داشته باشد، و در خلوت شوهر، از انجام خواسته او مضایقه نکند.
26. امام صادق(ع):
لَیْسَ لِلْمَرْأَةِ خَطَرٌ، لا لِصالِحَتِهِنَّ وَ لا لِطالِحَتِهِنَّ؛ اَمّا صالِحَتُهُنَّ فَلَیْسَ خَطَرُها الذَّهَبَ وَ الفِضَّةَ. وَ اَمّا طالِحَتُهُنَّ فَلَیْسَ التُّرابُ خَطَرَها، التُّرابُ خَیرٌ مِنْها؛ (35)
براى زن، ارزش و معادلى نیست؛ نه براى صالح آنان و نه براى ناصالح آنان. اما خوبِ آنان در مقابل ارزشش، طلا و نقره برابرى نمىکند چرا که بهتر از طلا و نقره است، و اما ناصالح آنها، خاک نیز قیمت و بهاى او نیست، چرا که خاک بهتر از او است.
این حدیث شریف مىتواند بعنوان جمعبندى احادیث این قسمت باشد و نشاندهنده این است که ارزش انسانى زن، امرى معنوى است که با ملاکهاى مادى نمىتوان ارزشیابى نمود و طبیعى است نوعاً هر عنصرى که بیشتر مىتواند در جامعه نقش مثبت و ارزشمند داشته باشد، نقش تخریبى زیادترى نیز مىتواند دارا باشد.
27. امام صادق(ع) به نقل از پیامبر اکرم(ص):
وَ مَنْ صَبَرَ عَلى خُلْقِ امرأةٍ سَیِّئَةِ الْخُلْقِ واحْتَسَبَ فی ذلکَ الأجْرَ أعْطاهُ اللَّهُ ثَوابَ الشاکرینَ؛(36)
مردى که بر اخلاق همسرى بداخلاق صبر کند و آن را تحمل نماید و آن را به حساب اجر الهى بگذارد، خداوند پاداش شکرگزاران را به او خواهد داد.
پستى و بلندیهاى زندگى و روابط مشترک زن و شوهر، نیاز مبرمى به اصل «مدارا و تفاهم» دارد. مرد که عهدهدار مدیریت زندگى مشترک است شدیداً به این اصل نیازمند است، و این بستگى به سعه صدر و روح گذشت و فداکارى او دارد. البته براى ایجاد حُسن تفاهم، نیاز به عناصر چندى است که در ضمن روایات این بخش، به آنها پرداخته خواهد شد؛ بعضى مربوط به مرد و قسمتى نیز مرتبط به زن و پارهاى نیز مشترک میان آن دو است.
28. امام صادق(ع):
رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً اَحْسَنَ فِیما بَیْنَهُ وَ بَیْنَ زَوْجَتِهِ، فَاِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ مَلَّکَهُ ناصِیَتَها وَ جَعَلَهُ الْقَیِّمَ عَلَیْها؛(37)
خدا رحمت کند مردى را که میان خود و همسرش را اصلاح نماید، زیرا خداوند اختیارش را در دست او گذاشته و او را قیّم و سرپرست زن نموده است.
این روایت، اشاره است به آیه شریفه «الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ على بَعْضٍ و بِما اَنْفَقُوا مِنْ أمْوالِهِمْ»(38)
که اجمالاً نوعى قیمومت را براى مردان در فضاى روابط همسرى و خانوادگى قرار داده است. اینکه چارچوب و خاستگاه این سرپرستى چیست، و مشخصاً در چه مسایلى مصداق مىیابد، موضوعى است که در تفسیر و مباحث فقهى باید پى گرفت.
29. امام صادق(ع) از پدر بزرگوارش امام باقر(ع):
تَقاضى عَلیٌّ و فاطِمَةُ اِلى رَسُولِاللَّهِ(ص) فی الْخِدْمَةِ، فَقَضى عَلى فاطِمَةَ بِخِدْمَةِ ما دُونَ الْبابِ وَ قَضى عَلى عَلیٍّ بِما خَلْفَهُ. قال: فَقالَتْ فاطِمَةُ: فَلا یَعْلَمُ ما داخَلَنی مِنَ السُّرُورِ إلاّ اللَّهُ بِإکْفائی رَسُولُاللَّهِ تَحَمُّلَ رِقابِ الرِّجالِ؛(39)
على و فاطمه در مورد کارهاى خانه از رسول خدا(ص) تقاضاى دستورالعمل کردند. حضرت(ص) کارهاى داخل خانه را به عهده فاطمه گذاشت و کار بیرون را بر عهده على.
پس از آن فاطمه فرمود: خدا مىداند چقدر از اینکه رسول خدا بار دوش مردان را از من گرداند خوشحال شدم.
حضرت فاطمه(س) این را مایه خوشحالى خود مىداند که مسؤولیت مواجهشدن و همصحبتشدن با مردان بیگانه در خارج از خانه را بر عهده ندارد. احتمالات دیگرى نیز در این جمله داده شده است؛ از جمله اینکه مسرّتخاطر او به این علت است که رسول خدا(ص) او را در قبول مسؤولیت همسان و همانند مردان قرار داده است و کارهاى داخل را به او واگذار نموده است.
30. على(ع) خطاب به فرزندش امام حسن(ع):
... وَ لا تُمَلِّکِ الْمرْأَةَ مِنْ اَمْرِها ما جاوَزَ نَفْسَها؛ فَإنَّ الْمَرْأَةَ رَیْحانَةٌ وَ لَیْسَتْ بِقَهْرِمانَةٍ وَ لا تَعْدُ بِکَرامَتها نَفْسَها وَ لا تُطْمِعْها فی أَنْ تَشْفَعَ لِغَیْرِها؛ (40)
زن را در آنچه مربوط به او نیست صاحب اختیار مگردان، زیرا زن چون گیاهى خوشبو است، و نه کارفرما و مسؤول خرج و خرید، و در گرامى داشتن او از آنچه مربوط به او است تجاوز مکن و او را به طمع نینداز که شفاعت دیگرى کند.
زن درخت ستبرى نیست که آسیبپذیر نباشد. باید جایگاه واقعى او را در زندگى شناخت چرا که افراط و تفریط نسبت به او، آفاتى را به دنبال دارد. او بیش از هر چیز نیاز به مهربانى و عطوفت دارد، حتى بسیارى مواقع، رفتار عطوفتآمیز در او بیشتر تأثیر دارد تا استدلال، چه رسد به خشونت!
31. امام صادق(ع):
اَلإمْرَأَةُ الصّالِحَةُ خَیْرٌ مِنْ اَلْفِ رَجُلٍ غَیْرِ صالِحٍ وَ اَیُّما امْرَأَةٍ خَدَمَتْ زَوْجَها سَبْعَةَ اَیّامٍ اَغْلَقَ اللَّهُ عَنْها سَبْعَةَ اَبْوابِ النّارِ وَ فَتَحَ لَها ثَمانِیَةَ اَبْوابِ الْجَنَّةِ، تَدْخُلُ مِنْ اَیُّها شاءَتْ؛ (41)
زن شایسته از هزار مرد ناشایست بهتر است؛ و هر زنى که هفت روز به شوهرش خدمت کند، خداوند درهاى هفتگانه آتش را به روى او مىبندد و هشت در بهشت را براى او مىگشاید و او از هر درى که بخواهد، وارد مىشود.
32. امام صادق(ع):
خَیْرُ نِسائِکُمْ، الطَّیِّبَةُ الرِّیحُ، الطَّیِّبَةُ الطَّبِیخُ، الّتی إذا أَنْفَقَتْ أَنْفَقَتْ بِمَعْرُوفٍ وَ إنْ اَمْسَکَتْ أمْسَکَتْ بِمَعْرُوفٍ. فَتِلْکَ عامِلٌ مِنْ عُمّالِ اللَّهِ وَ عامِلُ اللَّهِ لا یَخِیبُ وَ لا یَنْدَمُ؛ (42)
بهترین زنان شما، زن خوشبو و با دستپخت خوب است آن زنى که اگر انفاق (خرج) کند به نیکى انفاق (خرج) کند و اگر انفاق (خرج) نکند نیز به نیکى نکند. پس این زن عاملى از کارگزاران خداوند است و کارگزار خدا نه ناکام و نا امید مىشود و نه پشیمان.
33. امام صادق(ع):
ما مِنْ اِمْرَأَةٍ تَسْقی زَوْجَها شَرْبَةً مِنْ ماءٍ اِلاّ کانَ خَیْراً لَها مِنْ عِبادَةِ سَنَةٍ، صِیامَ نَهارِها وَ قِیامَ لَیْلِها وَ یَبْنِی اللَّهُ لَها بِکُلِّ شَرْبَةٍ تَسْقی زَوْجَها مَدِینَةً فی الْجَنَّةِ وَ غَفَرَلَها سِتِّینَ خَطِیئَةً؛ (43)
هیچ زنى نیست که جرعهاى آب به همسرش بدهد مگر اینکه این کار براى او از عبادت یک سال که روزهایش روزه باشد و شبهایش به عبادت بایستد بهتر است، و خداوند به پاداش هر جرعه آبى که به همسرش مىدهد، براى او در بهشت شهرى مىسازد و شصت خطا از خطاهاى او را مىبخشد.
اگر زن به خدمات و کارهایى که داخل منزل براى شوهر و فرزندانش مىکند با این بینش بنگرد که به واسطه آنها مىتواند کسب رضاى خداى متعال نماید و خانه، زمینهاى است براى اظهار بندگى و عبودیت بیشتر، و از جانب دیگر، شوهر نیز به واقع این را بپذیرد که نوع زحماتى که همسرش در خانه متحمل مىشود مسؤولیتى الزامى براى او نیست، قدم بسیار بزرگى در راه حسنتفاهم برداشته شده است. در جهت تأکید بیشتر بر این عنصر اساسى، به حدیث دیگرى در همین زمینه توجه شود.
34. امام صادق(ع):
سَأَلَتْ اُمُسَلَمَة رَسُولَاللَّه(ص) عَنْ فَضْلِ النِّساءِ فی خِدْمَةِ اَزْواجِهِنَّ فقالَ: اَیُّما امْرَأَةٍ رَفَعَتْ مِنْ بَیْتِ زَوْجِها شَیْئاً مِنْ مَوْضِعٍ اِلى مَوْضِعٍ تُرِیدُ بِهِ صَلاحاً إلاّ نَظَرَ اللَّهُ إلَیْها وَ مَنْ نَظَرَ اللَّهُ اِلَیْهِ لَمْیُعَذِّبْهُ.
فقالَتْ اُمُّ سَلَمَة رَضِی اللَّهُ عَنْها: زِدْنی فی النِّساءِ الْمَساکِینِ مِنَ الثَّوابِ بِأَبی اَنْتَ وَ اُمِّی.
فقالَ(ص): یا اُمَسَلَمَة! اِنَّ الْمَرْأَةَ اِذا حَمَلَتْ کانَ لَها مِنْ الأَجْرِ کَمَنْ جاهَدَ بِنَفْسِهِ وَ مالِهِ فی سَبِیلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ، فَاِذا وَضَعَتْ قِیلَ لَها: قَدْ غُفِرَ لَکِ ذنْبُکِ فَاسْتَأْنِفی الْعَمَلَ. فَاِذا أَرْضَعَتْ فَلَها بِکُلِّ رَضْعَةٍ تَحْرِیرُ رَقَبَةٍ مِنْ وُلْدِ إسْماعِیلَ؛
امّسلمه در باره ارزش زنان در خدمتگزارى به همسرانشان از پیامبر(ص) پرسید؛ حضرت(ص) فرمود:
هر زنى که در خانه شوهرش، چیزى را با هدف خیر و صلاح، از جایى برداشته به جاى دیگر بگذارد، خداوند به او توجه و نظر مىکند، و هر کس که خداوند به او توجه کند عذابش نخواهد کرد.
امسلمه گفت: پدر و مادرم فدایت! در باره ثواب و پاداش زنان بیچاره، بیشتر برایم بازگو کن.
حضرت(ص) فرمود: اى امسلمه! همانا زن هنگامى که باردار مىشود اجرى همانند اجر کسى که با جان و مالش در راه خداى عزّ و جل جهاد کرده است خواهد داشت. و آنگاه که وضع حمل کرد، به او گفته مىشود: گناهت بخشیده شد، پس عمل را از سر گیر. و آنگاه که شیر مىدهد، در مقابل هر بار شیر دادن، پاداش آزاد نمودن یک بنده از فرزندان اسماعیل را خواهد داشت.
35. پیامبر اکرم(ص):
أَلا وَ أَیُّما امْرَأَةٍ لَمْتَرْفَقْ بِزَوْجِها وَ حَمَلَتْهُ على ما لایَقْدِرُ عَلَیْهِ وَ ما لایَطِیقُ لَمْتُقْبَلْ مِنْها حَسَنَةٌ وَ تَلْقَى اللَّهَ وَ هُوَ عَلَیْها غَضْبانٌ؛ (45)
آگاه باشید هر زنى که با شوهر خود مدارا نکند و او را به چیزى وا دارد که قدرت و توان آن را ندارد، هیچ کار نیکى از او قبول نخواهد شد و در حالى خدا را ملاقات خواهد کرد که خداوند بر او خشمناک است.
در نظر گرفتن موقعیت شوهر و وضعیت درآمد او و نیازهاى ضرورى زندگى توسط زن، نقش مفیدى در ایجاد تفاهم میان آن دو خواهد داشت. نمونه بعدى را از زندگى صمیمانه و افتخارآمیز امیرالمؤمنین على(ع) و فاطمه زهرا (ع) مىخوانیم.
36. امام باقر(ع):
إنَّ فاطمةَ(ع) ضَمِنَتْ لِعَلِیٍ(ع) عَمَلَ الْبَیْتِ وَ الْعَجِینَ وَ الْخُبْزَ وَ قَمَّ الْبَیْتِ، وَ ضَمِنَ لَها عَلیٌّ(ع) ما کانَ خَلْفَ الْبابِ: نَقْلَ الْحَطَبِ وَ أَنْ یَجیءَ بِالطَّعامِ. فَقالَ لَها یَوْماً: یا فاطِمَةُ! هَلْ عَنْدَکِ شَیءٌ؟
قالَتْ: وَ الّذی عَظَّمَ حَقَّکَ، ما کانَ عِنْدَنا مُنْذُ ثَلاثَةِ أیّامٍ شَیْءٌ نَقْرِیکَ بِهِ.
قالَ: أَفَلا أَخْبَرْتِنی؟
قالَتْ کانَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) نَهانی أَنْ أَسْأَلَکَ شَیْئاً فَقالَ: لاتَسْأَلِینَ ابْنَعَمِّکِ شَیْئاً؛ إنْ جاءَکِ بِشَیءٍ عَفْوٌ وَ إلاّ فَلا تَسْأَلِیْه...؛(46)
فاطمه(ع) کار منزل و خمیر کردن و نان پختن و نظافت خانه را براى على(ع) به عهده گرفت، و على(ع) نیز کارهاى خارج از منزل را براى او به عهده گرفت؛ کارهایى چون آوردن هیزم و خوراکى. پس از آن روزى به او فرمود: اى فاطمه! آیا در خانه چیزى دارى؟
فرمود: سوگند به آنکه حق تو را عظمت بخشید، از سه روز قبل چیزى نزد ما نبوده که تو را با آن پذیرایى کنیم.
فرمود: پس چرا به من خبر ندادى؟
فرمود: رسول خدا(ص) مرا باز داشته بود که از تو چیزى درخواست کنم، چرا که او فرمود: از پسرعمویت چیزى درخواست نمىکنى، اگر چیزى برایت آورد که فضل و بخششى است و اگر نیاورد، از او درخواست نکن....
روشن است که تأمین مخارج زن و فرزند بر عهده مرد است، ولى چه زیباست که زن نیز به شرایط همسرش، بخوبى توجه کند، زیرا براى مردى که همسرى وظیفهشناس و دلسوز به حال خانوادهاش است، القاى این امر که اینها وظیفه تو است و چارهاى جز انجام دادن آنها ندارى، نوعاً ناگوار و مضرّ به صفا و دلگرمى میان آن دو است. زن مىتواند با احساس همدردى با همسرش، بسیارى از نگرانیها و ناراحتیهاى او را کاهش دهد. به روایت بعدى در این زمینه توجه کنید.
37. شیخ صدوق:
جاءَ رَجُلٌ اِلى رَسُولِ اللَّهِ(ص) فَقالَ: إنَّ زَوْجَةً لی إذا دَخَلْتُ تَلَقَّتْنی وَ إذا خَرَجْتُ شَیَّعَتْنی وَ إذا رَأَتْنی مَهْمُوماً قالَتْ لی: وَ ما یُهِمُّکَ؟ إنْ کُنْتَ تَهْتَمُّ لِرِزْقِکَ فَقَدْ تَکَفَّلَ لَکَ بِهِ غَیْرُکَ وَ اِنْ کُنْتَ تَهْتَهمُّ لأَمْرِ آخِرَتِکَ فَزادَکَ اللَّهُ هَمّاً.
فَقالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): إنَّ لِلّهِ عُمّالاً وَ هذِهِ مِنْ عُمّالِهِ. لَها نِصْفُ اَجْرِ شَهِیدٍ؛(47)
مردى به حضور رسول خدا(ص) آمد و عرض کرد: من همسرى دارم که وقتى داخل منزل مىشوم به استقبال من مىآید و آنگاه که خارج مىگردم، مرا مشایعت مىکند و هنگامى که مرا غمگین مىبیند به من مىگوید: چه چیز باعث ناراحتى تو است؟ اگر به علت خرجى و درآمدت نگرانى، که خداوند تأمین آن را به عهده گرفته است، و اگر اندوهت به خاطر امر آخرتت هست، خداوند این اهتمام و غمت را افزون کند.
پیامبر اکرم(ص) فرمود: براى خداوند کارگزارانى است، و این زن جزء کارگزاران او است. براى او نصف پاداش یک شهید است.
همسرى که سعى در کاستن نگرانیهاى شوهرش در امور مادى دارد و بالعکس، در امور معنوى و اخروى، جویاى اهتمام و نگرانى بیشتر همسر خود است، بواقع عاملى از کارگزاران الهى است، ولى توقع اینکه همه زنان، از چنین روحیهاى در حدّ بالا برخوردار باشند موجب بروز مشکلاتى در زندگى خواهد شد و به طور کلى، توجه به ظرفیت و کشش افراد در پذیرش حق و مسؤولیتپذیرى، امرى لازم است. روایت بعدى گرچه ممکن است براى برخى گران آید ولى گویاى همین واقعیت است.
38. امام صادق(ع):
اِنَّ اِبْراهِیمَ(ع) شَکا اِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ما یَلْقى مِنْ سُوءِ خُلْقِ سارَةَ، فَأَوْحى اللَّهُ تَعالى اِلَیْهِ اِنَّما مَثَلُ الْمَرْأَةِ مَثَلُ الضِلْعِ الْمُعْوَجِّ، اِنْ اَقَمْتَهُ کَسَرْتَهُ وَ انْ تَرَکْتَهُ اسْتَمْتَعْتَ بِهِ؛ اِصْبِرْ عَلَیْها؛(48)
حضرت ابراهیم(ع) از بداخلاقى همسرش ساره به خداوند عز و جل شکوه برد. خداوند تعالى به او وحى کرد که مثال زن، مثال استخوان کج دنده است که اگر آن را راست کنى شکاندهاى؛ ولى اگر آن را رها کنى از آن استفاده مىکنى. از اینرو نسبت به او صبر پیشه کن.
مرحوم شیخ صدوق نزدیک به همین مضمون را آورده است با این اضافه:
قُلْتُ: مَنْ قالَ هذا؟
فَغَضِبَ. ثُمَّ قالَ: هَذا وَاللَّهِ قَوْلُ رَسُولِ اللَّهِ(ص)؛(49)
شخص راوى مىگوید: عرض کردم: چه کسى این را گفته؟!
حضرت(ع) از این گفته ناراحت شد. سپس فرمود: «به خدا سوگند این گفته رسول خدا(ص) است!»
مفاد این روایت که در برخى روایات مشابه نیز آمده است نکته راهگشا و بااهمیتى را در زندگى زناشویى یادآور مىشود و آن اینکه مرد نباید همواره تلاش کند که همسرش نیز در همه امور مانند او باشد. هر کدام شرایط و علایق و عادات خاص خود را دارند. توقع اینکه زن، عیناً همان را بخواهد که شوهر مىخواهد و همان طور باشد که همسرش مىپسندد، توقعى بیجا و مایه زحمت و دردسر است. نباید در همه جزئیات زندگى و رفتار و اخلاق زن دخالت کرد. در بسیارى از موارد باید او را به حال خود گذاشت و از دخالت بیجا در امور مربوط به زن پرهیز کرد. بنابراین تشبیه به «دنده کج» به معناى کاستن از کرامت انسانى زن نیست، چرا که استخوان دنده چنان که در خود روایت نیز اشاره شده باید به همین شکل باشد، بلکه به این منظور است که باید واقعیت و ظرفیت او را در نظر گرفت و بیش از کشش و توان او توقع نداشت.
روایاتى که در تفسیر آیه شریفه «یا اَیُّها الّذینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلیکُمْ ناراً وَقُودُهَا النّاسُ وَ الْحِجارَةُ»(50)
وارد شده تأکیدى است بر موضوع فوق، از جمله حدیث بعدى.
39. شیخ صدوق:
سُئِلَ الصّادِقُ(ع) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «قُوا اَنْفُسَکمْ وَ اَهْلِیکُمْ ناراً» کَیْفَ نَقِیهِنَّ؟
قالَ: تَأْمُرُونَهُنَّ وَ تَنْهَوْنَهُنَّ.
قِیلَ لَه: اِنّا نَأْمُرهُنَّ وَ نَنْهاهُنَّ فَلا یَقْبَلْنَ.
قالَ: اِذا اَمَرْتُمُوهُنَّ وَ نَهَیْتُمُوهُنَّ فَقَدْ قَضَیْتُمْ ما عَلَیْکُم؛(51)
از امام صادق(ع) در باره این فرمایش خداى عز و جل «خودتان و بستگانتان را از آتشى که آتشگیره آن، بدنهاى مردم و سنگهاست نگه دارید» سؤال شد که چگونه آنها را از آتش نگه داریم؟
فرمود: آنان را امر و نهى کنید.
به حضرت گفته شد: ما آنها را امر و نهى مىکنیم ولى نمىپذیرند.
فرمود: هنگامى که شما آنها را امر و نهى کردید وظیفهاى را که بر عهدهتان است انجام دادهاید.
در پایان این بخش، به حدیثى در زمینه صبر و تحمل زن و شوهر، نسبت به یکدیگر توجه مىکنیم؛ بدان امید که این مجموعه بتواند گامى در جهت تحکیم پیوندهاى مشترک میان آن دو باشد.
40. پیامبر اکرم(ص):
مَنْ صَبَرَ عَلى سُوءِ خُلْقِ امْرَأَتِهِ اَعْطاهُ اللَّهُ مِنَ الاَجْرِ ما اَعْطاهُ داوُدَ(ع) عَلى بَلائِهِ، وَ مَنْ صَبَرَتْ عَلى سُوءِ خُلْقِ زَوْجِها اَعْطاها مِثْلَ ثَوابِ آسِیَةَ بِنْتِ مُزاحِمٍ؛ (52)
مردى که بر بداخلاقى زنش صبر و بردبارى کند، خداوند پاداشى را که به داود(ع) به خاطر تحمل بلا و سختى عطا کرد به او مىدهد، و زنى که بر بداخلاقى شوهرش شکیبایى به خرج دهد، خداوند همانند پاداش آسیه دختر مزاحم را (که یکى از چهار زن مشهور و بزرگ جهان توحید است) به او خواهد داد.
قم - پاییز 1368
-----------------------------
منابع:
-
من لا یحضره الفقیه، ج3، ص385.
-
همان، ص392.
-
سوره نور(24)، آیه 32.
-
من لا یحضره الفقیه، ج3، ص383.
-
از جمله: من لا یحضره الفقیه، ج3، ص384 به بعد و مستدرک الوسائل، ج14، ص 154 - 156.
-
من لایحضره الفقیه، ج 3، ص 443. و نیز: وافى، ج22، ص789.
-
مستدرک الوسائل، ج14، ص250.
-
همان،
-
من لا یحضره الفقیه، ج3، ص556.
-
من لا یحضره الفقیه، ج3، ص555، و وسائلالشیعه، ج14، ص122 «قالَ رسولُ اللَّه(ص): عیالُ الرجلِ اُسراؤُه وَ أحبُّ العبادِ الى اللَّهِ عزّ و جلّ أحْسَنُهُم صُنْعاً إلى أسرائه.
-
تنبیه الخواطر، ج2، ص122.
-
ان الرجل لیؤجر فی رفع اللقمة الى فی امرأته. المحجةالبیضاء، ج3، ص70.
-
بحارالانوار، ج104، ص132.
-
وسائل الشیعه، ج15، ص227.
-
همان، ج14، ص10.
-
همان، ص118.
-
أمالى مفید، ص94، ح3، و نیز: مستدرک الوسائل، ج14، ص249، «عروة بنعبداللَّه بنبشیر الجعفی، قال: دخلت على فاطمة بنت علی بنأبىطالب(ع)، و هی عجوزٌ کبیرةٌ و فی خَرَز، و فی یدها مسکتان، فقالت: یُکره لِلنساءِ أن یَتَشَبَّهْنَ بالرجال...».
-
کافى، ج5، ص567، و نیز، وسائل الشیعه، ج14، ص183.
-
این احتمال نیز مى رود که منظور، حضرت امام کاظم(ع) باشد.
-
بحارالانوار، ج103، ص245.
-
وسائل الشیعه، ج 14، ص 130. و کافى، ج 5، ص 517 با حذف کلمه «فَیُجیبُها».
-
سوره تحریم(66)، آیه6. در باره این آیه رجوع کن به حدیث 39، از همین بخش.
-
وسائلالشیعه، ج14، ص131، «کُلُّ امرءٍ تُدَبِّرهُ امرأ فَهُوَ مَلْعُونٌ».
-
من لا یحضره الفقیه، ج3، ص442.
-
وسائلالشیعه، ج14، ص23.
-
همان، ص121.
-
من لا یحضره الفقیه، ج3، ص440.
-
کافى، ج5،، ص325.
-
بحارالانوار، ج103، ص244.
-
همان، ص239.
-
همان، ج103، ص252.
-
المیزان فى تفسیر القرآن، ج4، ص350، و نیز: الدرّ المنثور، ج2، ص153.
-
نک: المیزان، ج4، ص351، ذیل تفسیر آیه 32 - 35 سوره نساء.
-
بحارالانوار، ج103، ص239.
-
همان، ص236.
-
وسائلالشیعه، ج14، ص124.
-
من لا یحضره الفقیه، ج3، ص443، و نیز: وسائل الشیعه، ج4، ص122.
-
سوره نساء (4)، آیه 34.
-
بحارالانوار، ج43، ص81.
-
نهجالبلاغه، نامه 31، ص405.
-
وسائل الشیعه، ج14، ص123.
-
همان، ص15.
-
همان، ص123.
-
بحارلانوار، ج103، ص251.
-
همان، ص244.
-
تفسیر عیاشى، ج1، ص171. کلمه «لاتسألِیْنَ» را مىتوان به صورت «لاتسْأَلِیَنَّ» خواند که تأکید در نهى است. آنچه در متن آمد به صورت مضارع منفى مىباشد.
-
وسائل الشیعه، ج14، ص17.
-
کافى، ج5، ص513.
-
من لا یحضره الفقیه، ج3، ص440.
-
سوره تحریم(66)، آیه 6.
-
من لا یحضره الفقیه، ج3، ص442، ضمناً مرحوم کلینى سه روایت دیگر در همین زمینه آورده است. نک: کافى، ج5، ص12.
-
بحارالانوار، ج103، ص247.